kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۵۸۸۴
تاریخ انتشار : ۰۵ آبان ۱۴۰۲ - ۲۲:۰۳

اخبار ویژه

 
 
امتناع آمریکا از درگیری با ایران روزنامه صهیونیستی را عصبانی کرد
روزنامه صهیونیستی «تایمز اسرائیل» می‌گوید مقامات غربی خود را به خواب زده یا از سوی ایران جادو شده‌اند وگرنه می‌دانند که پشت‌صحنه حماس، ایران قرار دارد.
این روزنامه از قول یکی از عناصر ورشکسته اپوزیسیون نوشت: آیا وقت آن 
فرا نرسیده که اروپا و آمریکا، سپاه پاسداران را در لیست گروه‌های تروریستی قرار دهند؟ در میان مردم ایران یک اصطلاح عامیانه وجود دارد که معمولا برای کسی که مسخ دیگری شده، یا در برابر یک وضعیت نامناسب اقدامی نمی‌کند به‌کار برده می‌شود، این است: «مگر با جادو زبانت را بسته‌اند؟!»
این عبارت، حکایت جمهوری اسلامی و غرب به‌خصوص آمریکاست که همه نوع شرارت را می‌بینند اما ترجیح می‌دهند سکوت کنند و در مواقعی حتی با او همراهی نشان دهند!
گرچه در میان اساتید علوم غریبه در ایران این شایعه به‌صورت جدی دهان به دهان می‌شود که رژیم ملاها با جادو دهان غرب را بسته، اما از این عوام‌گرایی که بگذریم واقعیت این است که جامعه غربی و به‌خصوص ابرقدرتی به‌نام آمریکا طی چند سال اخیر به‌گونه‌ای مرعوبانه با جمهوری اسلامی رفتار کرده که خیلی‌ها به مزاح می‌گویند شاید این ملاهای حاکم در ایران هستند که دارند سران کاخ سفید را کنترل می‌کنند!
دولت آمریکا چند ماه قبل با وجود هشدارهای اپوزیسیون ایران، مبلغ عظیمی باج برای آزادی چند زندانی آمریکایی- ایرانی به جمهوری اسلامی پرداخت.
زمانی که حماس به اسرائیل حمله کرد واشنگتن سراسیمه در نقش وکیل مدافع ملاهای ایران هم ظاهر شد و سخنگویان بخش‌های مختلف هیئت حاکمه آمریکا خیلی زود و قبل از هرگونه تفحص مدعی شدند ردپایی از تلاش جمهوری اسلامی ایران برای تحریک حماس به حمله به اسرائیل پیدا نکرده‌اند! این در حالی است که تقریبا همان روز حمله حماس، در حالی ‌که تروریست‌ها در غزه و تهران غرق در شادی و شعف بودند، سران حماس ضمن تشکر از همراهی جهان اسلام‌، تشکر ویژه‌ای از حمایت جمهوری اسلامی داشتند که به وضوح نشان می‌دهد تهران در پشت‌صحنه این جنایت هولناک بوده است.
با وجود اذعان و اعتراف ده‌ها باره سران حماس و جهاد اسلامی به حمایت ایران، غربی‌ها و آمریکایی‌ها چشم و زبان‌شان با جادو بسته شده و هیچ‌چیزی را نمی‌بینند.
صدها نماز جمعه در ایران که مسئولان رسمی جمهوری اسلامی طی آن و در عرض چند دهه اذعان به تلاش برای نابودی اسرائیل و حمایت لجستیکی و مالی از گروه‌های فلسطینی کرده‌اند به‌کل از سوی سران غربی و آمریکایی نادیده گرفته شده و می‌شود و حتی در میان مسئولان دموکرات آمریکایی، مسابقه بی‌شرمانه برای بهتر تبرئه کردن جمهوری اسلامی دیده می‌شود.
اگر اعترافات سران حماس طی چند سال اخیر را کافی قلمداد کنیم به‌طور آشکاری محرز می‌شود که ملاها در حکومت ولایت فقیه در تهران همه نوع حمایت از مالی تا تسلیحاتی را از حماس و گروه‌های دیگر به‌عمل آورده‌اند.
به‌عنوان نمونه تازه می‌توان به سفر اخیر وزیر خارجه جمهوری اسلامی به لبنان آن هم در بحبوحه نبرد اسرائیل با حماس اشاره کرد، او علنا در لبنان با نصرالله و سران حماس و جهاد اسلامی دیدار و حتی تهدید به گشایش جبهه دوم علیه اسرائیل و تغییر موازنه جنگ می‌کند!
همه اینها رسمی و علنی اتفاق می‌افتد. در عالم واقع، کمک‌های مالی و تسلیحاتی جمهوری اسلامی به حماس و جهاد اسلامی مثل روز روشن است. اظهارات مقامات خواب‌زده آمریکا مبنی بر ندیدن ردپایی از دخالت جمهوری اسلامی ایران در آتش‌افروزی‌های حماس علیه اسرائیل به همان اندازه مضحک است که ادعای مسئولان اروپایی مبنی بر نبودن دلایل کافی برای قرار دادن نام سپاه در لیست گروه‌های تروریستی.
 
انتظارات تورمی در ۷ ماه اخیر به شکل چشمگیر کاهش یافته است‌
انتظارات تورمی به عنوان یک شاخص منفی اقتصادی‌، به شکل چشمگیری در یک سال اخیر کاهش یافته است. 
روزنامه اصلاح‌طلب دنیای اقتصاد در این زمینه در گزارشی با عنوان «کاهش سیلیت نقدینگی‌، علامت فرود انتظارات تورمی» نوشت: رشد نقطه به نقطه پول در مهرماه با ثبت عدد ۳۹ درصد‌، به پایین‌ترین میزان در دوسال اخیر رسیده است. این در حالی است که این عدد در فروردین امسال بالاتر از ۷۵ درصد به ثبت رسید. این افت ۳۶ واحد درصدی از کاهش قابل توجه انتظارات تورمی حکایت دارد که نشان می‌دهد میل آحاد اقتصادی برای کاهش سپرده‌های جاری و تبدیل آن به سپرده‌های مدت‌دار افزایش یافته است. پس از آنکه رشد نقدینگی پس از دوره‌ای پرتلاطم‌، به سطح بلندمدت خود بازگشت و به زیر 27 درصد رسید‌، رشد پول نیز روندی مشابه را طی کرده و با افت 36 واحد درصدی نسبت به قله خود‌، در مهرماه به زیر 40 درصد رسیده است. 
این نکته زمانی اهمیت پیدا می‌کند که بدانیم رشد حجم پول یکی از سنجه‌های مهم سطح انتظارات تورمی شناخته می‌شود. این تغییرات می‌تواند به عنوان گامی مثبت جهت کنترل تورم تلقی شود. با این حال نباید فراموش کرد که در ماههای اخیر گشایش‌های سیاسی نقش موثری در آرام شدن بازار دارایی‌ها و در نتیجه افت انتظارات تورمی داشته است و نوعی گره خوردگی میان ریسک‌های سیاسی و رشد متغیرهای پولی مشاهده می‌شود. از سوی دیگر باید توجه داشت تداوم افت متغیرهای پولی به سطوح پایین‌تر‌، مستلزم شرایط سیاسی مطمئن‌تر و انجام اصلاحات اساسی در نظام بانکی است و نمی‌توان صرفا با تکیه بر سیاست‌های کنترل مقداری‌، این روند نزولی را حفظ کرد. بانک مرکزی در آخرین گزارش خود از افت رشد نقطه به نقطه حجم پول به سطح 39 درصد خبر داد. بر این اساس‌، درحالی که رشد نقطه به نقطه این متغیر در فروردین ماه امسال از سطح 75 درصد عبور کرده بود‌، این عدد طی 6 ماه با افت 36 درصدی مواجه شد و در پایان مهرماه به 39 درصد رسید. این عدد پایین‌ترین میزان سرعت رشد پول از آبان ماه سال 1400 به شمار می‌رود. 
در ادبیات متعارف‌، رشد پول‌،، به عنوان یکی از اجزای اصلی نقدینگی‌، اصلی‌ترین شاخص جهت درک وضعیت انتظارات تورمی به شمار می‌رود و تغییرات روند آن‌، تغییر در روند انتظارات تورمی را نمایندگی می‌کند. بر این اساس‌، افزایش سرعت رشد پول‌، نشاندهنده نگرانی جامعه از رشد قیمتها و تلاش برای تبدیل پول به دارایی‌های امن و مصون از تورم است. در مقابل کاهش سرعت رشد پول‌، نشاندهنده فروکش کردن انتظارات تورمی و بازگشت اعتماد و آرامش به جامعه نسبت به ثبات قیمت‌هاست. به عبارت دیگر از فروردین ماه تا مهر‌، تمایل افراد به تبدیل سپرده‌های بانکی بلندمدتشان به دارایی‌های سرمایه‌ای نقدپذیر و مصون از تورم کاهش یافته و این امر در افت سرعت رشد پول به خوبی انعکاس یافته است. در حالی که بانک مرکزی هدف خود را رساندن سطح تورم نقطه به نقطه به سطح 30 درصدی اعلام کرده‌، سیاست کنترل ترازنامه شبکه بانکی کشور را در دستور کار خود قرار داده است. توجه به تنظیم سیاستهای پولی‌، کنترل رشد ترازنامه بانک‌ها و اعمال سیاست‌های تثبیت اقتصادی موجب شده این اقدامات خود را در افت سطح رشد متغیرهای پولی منعکس کند. بر این اساس در حالی که در خردادماه امسال‌، رشد نقطه به نقطه نقدینگی اولین بار از بهمن ماه سال 98 به زیر 30 درصد کاهش پیدا کرد‌، این روند در ماههای بعدی نیز تداوم یافت و در مردادماه به سطح 26.9 درصد رسید. با این حال روند کاهشی نقدینگی در شهریورماه متوقف شد و سطح رشد نقطه به نقطه نقدینگی در شهریور ماه نیز 26.9 درصد به ثبت رسید. به عبارت دیگر‌، شاهد آن هستیم که همگام با افت سرعت رشد نقدینگی‌، سرعت رشد پول نیز کاهش یافته است. همزمان مشاهده می‌شود که نرخ رشد نقدینگی‌، به اصطلاح به هسته سخت خود رسیده و کاهش بیشتر آن مستلزم اقداماتی اساسی‌تر است. بدون شک برای دستیابی به سطح رشد نقدینگی پایین‌تر از نرخ بلندمدت‌، نیازمند تغییرات بنیادی‌تر در شبکه بانکی و مالیه دولت است. بانک مرکزی در آخرین بخش از گزارش خود بر این نکته تاکید کرده است که سیاستگذار پولی برنامه اصلاح ترازنامه و تجدید ساختار بانک‌های ناسالم را در دستور کار جدی خود دارد تا با رفع مشکلات یادشده و بهبود کیفیت ترازنامه سایر بانک‌ها‌، تا حد زیادی بر مشکل تقاضای زیاد نقدینگی این قبیل بانک‌ها غلبه کند.
 
حمله سایبری به صنایع نظامی و هسته‌ای آمریکا
گروه هکری وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در موج تازه‌ای از حملات گسترده به صنایع هسته‌ای، نظامی، کشتی‌رانی و حمل‌ونقل، اهدافی را در اروپا، آمریکا، خاورمیانه و مدیترانه هدف قرار داده است.
شرکت انگلیسی «پرایس‌واترهاوس‌کوپرز» مدعی شد مهاجمان سایبری برخی صنایع هسته‌ای، دفاعی، کشتی‌رانی و حمل‌ونقل را در آمریکا و اروپا هدف حمله قرار داده‌اند.
به گزارش شبکه اینترنشنال، این شرکت گروه اعلام کرد: گروهی هکری با اجرای بدافزاری اختصاصی به نام «آی‌مپ‌لودر» (IMAPLoader) به شناسایی سیستم قربانیان و جاسوسی از آنها پرداخته است. این حملات به گروهی به نام «یلو لایدرک» (Yellow Liderc) منتسب شده است. این گروه با نام‌های دیگری مانند «تورتیس‌شل»، «امپریال کیتن» و «تی‌ای۴۶۵» نیز شناخته می‌شود.
یلو لایدرک با استفاده از بدافزار اختصاصی خود و با ساخت حساب‌های مختلف ایمیل در سرویس روسی «یاندکس»، اطلاعات حیاتی موجود در رایانه قربانیان را به زیرساخت تحت کنترل خود منتقل کرده است. براساس گزارش موجود، حملات یادشده در بازه زمانی سال‌های ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۳ صورت گرفته‌اند.
هکرها در این حملات با نفوذ به سایت‌های مختلف موفق شده‌اند کدهای مخرب خود را در آنها جا‌سازی کنند. این کار به آنها اجازه داده به شناسایی و جمع‌آوری جزئیات مرتبط با بازدیدکنندگان سایت‌ها نظیر اطلاعات جغرافیایی، زمان بازدید و اطلاعات سیستم‌های آنها بپردازند.
پرایس‌واترهاوس‌کوپرز همچنین از شناسایی چندین وب‌سایت فیشینگ مرتبط با این گروه خبر داد. برخی از این وب‌سایت‌ها حوزه گردشگری و سفر در اروپا را هدف قرار داده‌اند. هکرها برای این حملات خود به جعل صفحه ورود حساب مایکروسافت پرداخته‌اند. علاوه‌بر این، اسنادی از فایل‌های اکسل آلوده به بدافزار از این گروه کشف شده است.
گروه هکری یلو لایدرک دست‌کم از سال ۲۰۱۸ فعالیت خود را آغاز کرده و در اغلب حمله‌های خود، با تزریق کدهای مخرب به وب‌سایت‌های مختلف، قربانیان را هدف قرار داده است. اوایل ماه مِی ‌سال جاری شرکت امنیت سایبری «کلیر اسکای» با انتشار گزارشی از حمله این گروه به هشت وب‌سایت حوزه حمل‌ونقل و مالی در اسرائیل خبر داده بود. آن حملات نیز شباهت زیادی به حملات گزارش‌شده فعلی داشتند.
پرایس‌واترهاوس‌کوپرز می‌گوید این گروه هکری، وابسته به سپاه پاسداران و تهدیدی دائمی برای بسیاری از صنایع به‌شمار می‌آید.
 
هم‌میهن: دو طیف جبهه اصلاحات ناچارند از هم جدا شوند
روزنامه متعلق به دبیرکل مستعقی حزب کارگزاران با تاکید بر وجود سه‌دستگی و شکاف عمیق در جبهه اصلاحات تاکید کرد؛ زمان جدایی استراتژیک در این جبهه فرا رسیده و این جبهه دیگر وجود خارجی ندارد.
هم‌میهن در گزارش تحلیلی خود با اشاره به صف‌بندی‌های درون جبهه اصلاحات نوشت: اخیرا در پی تغییر رئیس ‌جبهه اصلاحات و کنار رفتن آقای بهزاد نبوی و ریاست خانم آذر منصوری بحث‌هایی شکل گرفت. اینکه ما یک بحث ساختاری، تشکیلاتی و راهبردی را شخصی کنیم و به داستان‌سرایی رو بیاوریم، چه حاصلی دارد؟ بحث درباره ساختار کژکارکردی است که ادعای «جبهه سیاسی» و «نیروی سیاسی» دارد، اما در عمل چند جریان را با راهبردهای متفاوت دور هم جمع کرده است که نهایتاً، یا به تصمیم نمی‌رسد و یا اینکه تصمیم می‌گیرد و طیفی از همان جبهه آن را نقض می‌کنند. در چنین جبهه‌ای، شما حتی اگر ساختار دموکراتیکی هم بچینید، نتیجه نمی‌دهد. جریان اصلاحات از حالت جبهه‌ای بودن خارج شده و همان انتخابات سال 1398 که دو طیف شدند و یا حداکثر بعد از انتخابات سال 1400 باید این دو طیف از هم جدا می‌شدند. باید آن جریانی که معتقد است که صندوق رأی و انتخابات را تا اطلاع ثانوی باید ببوسیم و کنار بگذاریم،‌ کنار برود و تبدیل به یک حزب و جبهه شود یا‌ اعلام سکوت و سیاست «صبر و انتظار» کند و آن جریان مقابل هم یک تشکیلات جدیدی را شکل دهد؛ مثلاً در قالب حزب کارگزاران و یا مجموعه‌ای فراتر از آن.
 بخشی از اصلاح‌طلبان که من اسم این جریان را «پوپولیسم انتقادی» گذاشته‌ام، به‌دنبال ابراز همراهی با جامعه خسته و خشمگین و سرخورده است. این جریان سیاسی که دیگر داخل حکومت‌ جایی ندارد، به‌زعم خودش می‌خواهد داخل جامعه حضور داشته باشد. این طیف تصور می‌کند اتخاذ راهبرد «دوری از صندوق/ همراهی با جامعه»، باعث تقویت سرمایه اجتماعی‌اش و احیای پایه اجتماعی جریان اصلاحات می‌شود. اما نیروی سیاسی باید به الزامات راهبردی که اتخاذ می‌کند، به نتایج آن راهبرد بیشتر بیندیشد و پایبند باشد تا اینکه نگران همراهی جامعه یا واکنش‌های تند در فضای مجازی و رسانه‌ها باشد.
گرایش با عنوان «کارکردی کردن حاکمیت یکدست»، مدافع یکدست شدن حاکمیت هستند، با این تصور که فشار بیرونی، واقعیت‌های اجتماعی، اعتراضات مدنی، مطالباتی که دولت مجبور است به آن پاسخگو باشد. با این ‌حال، با گذشت بیش از دو سال از یکدست شدن حاکمیت، به نظر می‌رسد از هر دوی این راهبردها (مخصوصاً راهبرد اول که معتقد است هم‌‌سویی ما با جامعه باعث افزایش سرمایه اجتماعی‌مان می‌شود)، اعتبارزدایی شده است.
... می‌توان مدعی شد که طی همین مدت دو سال از ایده یا راهبرد «کارکردی کردن حاکمیت یکدست» (یا به تعبیر دیگر: «پیشبرد اصلاحات به دست مخالفان») هم اعتبارزدایی شده است. به عبارت دیگر، اگر دوستان راهبرد حاکمیت دوگانه را زیر سؤال می‌برند و معتقدند به نسبت هزینه‌های آن، دستاورد چندانی نداشته و براساس آن، از آن الگو عبور می‌کنند و می‌گویند اصلاحات مدل دوم‌خرداد و «اصلاحات صندوق‌محور» را باید کنار گذاشت؛ حال، با گذشت دو سال از یکدست‌‌سازی کامل ساختار سیاسی، باید در مورد خروجی «اصلاحات بدون صندوق» هم توضیح دهند.
این‌طور نمی‌شود که وقتی اصلاح‌طلبان در دولت‌اند، مدام خودمان را بزنیم و نقد کنیم و بعد هم بگوییم حضور در ساخت قدرت چه سودی داشت. اما وقتی انتخابات را رها می‌کنیم و ساختار یکدست می‌شود؛ یک نفر نپرسد خروجی راهبردی کسانی که به عدم شرکت دعوت می‌کردند، چه بوده است؟ آیا دوستانی که شعار «اصلاحات جامعه‌محور» و «همراهی با مردم» می‌دادند، امروز معتقدند سرمایه اجتماعی‌ جریان اصلاحات افزایش پیدا کرده یا اینکه نتیجه این دو سال، محدودیت و مشکلات بیشتر برای فعالان و کنشگران سیاسی، مدنی، اجتماعی و علمی بوده است؟ 
می‌توان گفت هر دو راهبرد بدیل اصلاحات اگر نگوییم شکست خورده‌اند، دست‌کم از آنها اعتبارزدایی شده است. راه‌حلی که می‌‌شود داشت تا براساس آن، واقعاً بتوان آینده‌ای برای جبهه اصلاحات متصور شد، این است که این دو گرایش راهبردی (اگر نگوییم گرایش سومی هم در میانه آنها قابل‌تصور است)، از یکدیگر جدا شوند و تشکیلات مجزایی داشته باشند... حضور در بازار سیاست با کالای مشخص، وظیفه جریان اصلاحات و هر جریان دیگری است. اصلاحات باید همین را بگوید که مغازه من اینجاست و کالایم هم اصلاح‌طلبی با استفاده از ابزارهای موجود که مهم‌ترین آن هم انتخابات است؛ نه اینکه هر روز یک چیزی بفروشد و باز هم مدعی شود اصلاح‌طلب هستم. نمی‌شود یک مغازه یک روز ماشین بفروشد، یک روز گندم بفروشد. اگر هم این کار را کند، نه در میان فروشندگان ماشین معتبر می‌شود، نه بین فروشندگان
گندم.