اخبار ویژه
نیویورک تایمز: حمله زمینی به غزه شکست راهبردی آمریکا و اسرائیل است
«حمله زمینی به غزه میتواند شکست تحقیرآمیز اسرائیل از حماس را به دنبال داشته باشد. این میتواند اسرائیل را به دام بیندازد و آمریکا را وارد جنگ دیگری در خاورمیانه کند».
روزنامه نیویورک تایمز در یادداشتی که از سوی توماس فریدمن به نگارش درآمده، تصور یکسره کردن کار مقاومت فلسطین در غزه را اشتباه نامید و نوشت: اسرائیلیها خواستار شکست دادن حماس و رفع تهدید غزه با تعبیر «یک بار برای همیشه» هستند. این خطرناکترین جمله است. واقعیت آن است که تمام جنبشهای اسلام گرا و شبهنظامی از طالبان گرفته تا حماس، جهاد اسلامی فلسطین، حزبالله لبنان و انصارالله در یمن همگی ریشههای عمیق فرهنگی، اجتماعی، مذهبی و سیاسی در جوامع خود دارند. آنها به منابع بیپایانی از جوانان برای بسیجگری دسترس دارند. به همین علت هم هست که هیچ یک از این جنبشها یک بار برای همیشه حذف نشدهاند. اشغال دوباره غزه اشتباهی بزرگ برای اسرائیل خواهد بود. چنین اقدامی میتواند شکست تاکتیکی تحقیرآمیز اسرائیل از حماس را به دنبال داشته باشد و برای اسرائیل به یک بحران استراتژیک در بلندمدت تبدیل شود. این میتواند اسرائیل را به دام بیندازد، آمریکا را وارد جنگ دیگری در خاورمیانه کند و مهمترین منافع حال حاضر سیاست خارجی آمریکا را تضعیف کند: کمک به اوکراین برای جدا شدن از روسیه به منظور پیوستن به غرب، مهار چین و شکل دادن به یک بلوک طرفدار آمریکا که عربستان سعودی و مصر و سایر کشورهای عربی در کنار اسرائیل را شامل میشود و بتواند توازن قوا را در برابر ایران ایجاد کند.
اگر اسرائیل وارد غزه شود، توافق ابراهیم از هم پاشیده خواهد شد و دو متحد ما یعنی مصر و اردن بیثبات شده و عادی سازی رابطه اسرائیل با عربستان را غیر ممکن خواهد ساخت و همه این موارد در کنار یکدیگر، شکستهای استراتژیک بزرگی خواهند بود. همچنین، این وضعیت کرانه باختری را به آتش کشیده و باعث آغاز جنگ بین فلسطینیان و شهرکنشینان میشود.
اسرائیل چه کاری باید انجام دهد تا اطمینان حاصل شود که حملهای مانند آنچه حماس انجام داد دیگر هرگز تکرار نشود؟ پاسخ هر چه باشد این نیست که ۳۶۰ هزار نیروی ذخیره بسیج شوند تا وارد جنگ شهری در یکی از پرجمعیتترین نقاط جهان شوند. این، اقتصاد اسرائیل و موقعیت جهانی آن را درهم خواهد شکست. این دوراهیها باید بایدن را وادار به تندتر کردن موضع خود کند. بایدن باید بداند که نتانیاهو برای مدیریت این جنگ، یک بازیگر منطقی مناسب نیست. پس از چنین شکست عظیمی قدرتمندترین و متحدکنندهترین کاری که نتانیاهو میتواند انجام دهد آن است که انتخابات جدید اسرائیل را ظرف مدت شش یا نه ماه برگزار کند و اعلام نماید که نامزد نخواهد شد.
او در حال پایان دادن به کار خود در سیاست است و بنابراین اسرائیلیها نمیتوانند اعتماد کنند که هر تصمیمی که او در مورد غزه و حماس بگیرد تنها با در نظر گرفتن منافع اسرائیل خواهد بود. او برای نفع شخصی خود به منظور دور ماندن از زندان به دلیل مواجهه با اتهامات فساد مجبور به نگهداشتن دیوانههای دست راستی در دولتش هست؛ افرادی که تخیل اشغال مجدد غزه و بازسازی شهرکنشینهای یهودی در آنجا را در سر میپرورانند.
نتانیاهو و اطرافیانش بر این تصور هستند که یک پیروزی نظامی بزرگ و کوتاه مدت میتواند برای رای دهندگان اسرائیلی بهعنوان جبران ناکامیهای اخیرا قلمداد شود. همانطور که «هاارتص» نوشت:
«ترکیب غیرمعمولی از افراد در راس هیئت حاکمه اسرائیل هستند؛ نخستوزیری نامناسب با شخصیتی تقریبا شکسپیری که با خطر شخصی نتیجه گیری شرمآور مواجه است. روبهروی او یک سرباز ارتشی قرار دارد که کتک خورده و دچار احساس گناه شده. این دستورالعمل کاملی برای تصمیمگیری سنجیده نیست».
اگر اسرائیل اعلام کند که فعلا تصمیم گرفته از تهاجم به غزه صرفنظر کند و به دنبال ابزارهای جراحی بیشتری برای از بین بردن یا تسخیر رهبری حماس خواهد بود و در عین حال تلاش میکند تا راهکاری برای آزادسازی گروگانها بیابد نهتنها از آسیب رسیدن بیشتر به خود جلوگیری میکند بلکه به خود و متحدانش فرصت خواهد داد تا درباره چگونگی ایجاد یک بدیل مشروع برای حماس با فلسطینیان فکر کنند.
«جان آرکیلا» استاد بازنشسته استراتژی در دانشکده تحصیلات تکمیلی نیروی دریایی آمریکا میگوید: یک اقدام انتقامی خشمآلود از سوی اسرائیل، اساس معضلات استراتژیک را تغییر نمیدهد و اقدامی بسیار غیر عاقلانه قلمداد خواهد شد.
طلبکاری حزب اعتدال و توسعه با وجود بدترین کارنامه اقتصادی
سران اصلی حزب اعتدال و توسعه که 8 سال زمام دولتهای یازدهم و دوازدهم را برعهده داشتند و بدترین عملکرد اقتصادی را بهجای گذاشتند، اکنون فراموشکار شدهاند.
روزنامه ایران با اشاره به برگزاری کنگره حزب اعتدال و توسعه نوشت: روزهای پایانی هفته گذشته، کنگره این حزب با نقدهای عجیب از عملکرد دولت سیزدهم و حمایت عصبی از عملکرد دولت گذشته برگزار شد. این حزب در اواخر دهه 70 توسط حسن روحانی و تنی چند از حامیان هاشمی رفسنجانی ایجاد شد. مهمترین بروز سیاسی حزب اعتدال و توسعه، دولتهای یازدهم و دوازدهم بود که سران اصلی حزب همچون محمدباقر نوبخت، محمود واعظی، علی جنتی و... به کابینه راه یافتند و مهمترین مراکز اقتصادی کشور به دست این گروه افتاد. از اینرو، هرچند عملکرد فاجعهبار دولت روحانی به پای تمام جریان اصلاحطلب نوشته شده اما سهم حزب اعتدال و توسعه، سنگینتر است و نتیجه زمامداری رؤسای آن در دولت؛ رشد اقتصادی نزدیک به صفر، بالاترین تورم تاریخ، افزایش شکاف طبقاتی، منفی شدن سرمایهگذاری در کشور، شدیدترین رشد نقدینگی، کمترین میزان اشتغالزایی، بیشترین میزان افزایش قیمت مسکن، بیشترین میزان افزایش قیمت ارز، و دهها شاخص اقتصادی منفی بود.
دولت روحانی قطعاً از لحاظ تمام شاخصهای اقتصادی، ضعیفترین دولت پس از انقلاب محسوب میشود که نتیجه عملکرد آن به ضرر عموم مردم به جز قشر اندک سوپرمیلیاردر بود. با این حال، روحانی در پیامی که به کنگره حزب اعتدال و توسعه داد با فراموشی عملکرد فاجعهبار خود به مرثیهسرایی برای شرایط فعلی اقتصادی پرداخت. در بیانیه حزب اعتدال و توسعه نیز ادعاهای حسن روحانی تکرار شد. در ادامه به عملکرد دولت مورد حمایت حزب اعتدال و توسعه پرداختهایم تا مشخص شود این حزب چه بر سر مردم ایران آورد.
در بیانیه حزب اعتدال و توسعه نسبت به منفی شدن رشد اقتصادی ابراز نگرانی شده. این در حالی است که اتفاقاً رشد اقتصادی در دولت سیزدهم مثبت شده و دورانی که رشد اقتصادی کشور منفی بود مربوط به دولت گذشته است. دولت رئیسی در حالی شکل گرفت که متوسط رشد اقتصادی 8 ساله دولت گذشته، کمترین رقم بین دولتها بود. طبق گزارش بانک مرکزی، متوسط رشد اقتصادی فصلی دولتهای نهم و دهم (پاییز 1384- تابستان 1392) معادل 2٫5 درصد و متوسط رشد اقتصادی فصلی دولتهای یازدهم و دوازدهم (پاییز 1392- تابستان 1400) معادل 1٫5 درصد بوده است. اما در 7 فصل نخست عملکرد دولت سیزدهم
(پاییز 1400- بهار 1402) به 4.7 درصد افزایش یافته است.
در فصل شروع به کار دولت سیزدهم رشد اقتصادی کشور درصد و متوسط رشد اقتصادی در دولت گذشته 1.5 درصد بود؛ اما در دولت سیزدهم تاکنون رشد اقتصادی کشور به طور متوسط 4.7 درصد بوده است. در 4 سال پایانی دولت روحانی یعنی در دولت دوازدهم متوسط رشد اقتصادی کشور فقط 0.3 درصد (نزدیک به صفر) بود. همانطور که ذکر شد متوسط رشد اقتصادی در دولت سیزدهم تاکنون 4.7 درصد بوده که 16 برابر دولت دوازدهم است.نکته مهم دیگر در روند رشد اقتصادی کشور در دولت سیزدهم، افزایش آهنگ رشد طی 4 فصل متوالی است. یعنی پس از آن که رشد اقتصادی در بهار سال گذشته به 1.9 درصد رسید از تابستان 1401 تا بهار 1402 طی 4 فصل متوالی رشد اقتصادی کشور نسبت به فصل ماقبل، بیشتر شده است. این اتفاقی است که حتی پس از برجام هم رخ نداده بود. یعنی پس از اجرای برجام هم اقتصاد کشور نتوانست 4 فصل متوالی با افزایش رشد اقتصادی مواجه شود.
همچنین در بیانیه حزب اعتدال و توسعه از افزایش سرسامآور حجم نقدینگی انتقاد شده است. این در حالی است که اتفاقاً بالاترین رشد تاریخ نقدینگی در دولت گذشته رخ داد و در دولت رئیسی تاکنون بهشدت از رشد نقدینگی کاسته شده است. مطابق آخرین آمار بانک مرکزی
در 2 سال اخیر در دولت سیزدهم نرخ رشد نقدینگی 13.6 واحد درصد کم شده است. بالاترین رشد نقدینگی سالانه کشور، در دولت دوازدهم و در سال 1399 ثبت شد که رشد نقدینگی به حدود 40٫6 درصد رسید.
مهمترین عامل رشد نقدینگی در دولت گذشته، استقراض دولت از بانک مرکزی بود. این در حالی است که دولت سیزدهم این روند را متوقف کرده است. در نتیجه، میزان خالص بدهی دولت به بانک مرکزی از شهریور 1400 تا فروردین 1402 به میزان 137 هزار میلیارد تومان کاهش پیدا کرده است.
ذوق مرگی نمایشی غربگرایان حتی پس از دبّه دوباره غربگرایان!
در حالی که هدف از برجام لغو تحریمهای اقتصادی بود، یک روزنامه زنجیرهای، سررسید لغو تحریمهای تسلیحاتی را به عنوان «گلابیهای برجام» فاکتور کرد! این در حالی است که تروئیکای اروپایی با صدور بیانیهای تصریح کردهاند به تعهد خود وفادار نخواهند بود و همچنین به این تحریمها ادامه میدهند!
روزنامه اجارهای آرمان در نوشتهای با عنوان «گلابیهای برجام در دستان باقریکنی» نوشت: «امروز را باید به روحانی، ظریف و عراقچی تبریک گفت چرا که بر اساس مفاد برجام که به امضای گروه 1+5 رسیده، از روز گذشته تمامی تحریمهای نظامی ایران لغو شد و طبق معیارهای حقوق بینالملل، ایران میتواند اقدام به خرید و فروش تجهیزات نظامی، موشک و پهپاد بکند و شورای امنیت سازمان ملل متحد دیگر هیچگونه محدودیتی برای ایران قائل نیست. البته چندی پیش اروپاییها اعلام کردند که تحریمهای ایران در حوزه نظامی که بر اساس برجام باید در 26 مهرماه لغو شود را ملغی نخواهند کرد. هرچند اروپاییها اعلام کردهاند که اقدام به لغو تحریمهای نظامی و موشکی ایران نخواهند کرد اما آنقدر هم که در گذشته در این ارتباط پیغام و پسغام میفرستادند به گفتههای خود پایبند نماندند چرا که در گذشته رسانهها این احتمال را میدادند که اروپاییها در یک هماهنگی با آمریکا، عدم لغو تحریمهای موشکی ایران را حتی به شورای امنیت سازمان ملل برده و قطعنامهای الزامآور در این زمینه به تصویب برسانند؛ اما 26 مهرماه آمد و تحریمهای ایران از نظر حقوق بینالملل لغو شد اما اروپا و آمریکا حتی نتوانستند پرونده ایران را در شورای امنیت سازمان ملل مطرح کنند.
هرچند این روزها سکان مذاکرات هستهای در دست علی باقریکنی است اما حملات شدید او در کنار سعیدجلیلی به جواد ظریف و تیم مذاکرهکننده گذشته هیچگاه از ذهنها نمیرود. با این وجود او امروزه تغییر مسیر داده است و چون دفاع از برجام از نظر حقوقی دفاع از حقوق حقه ایران است، حالا به مدافع توافق وین تبدیل شده است. البته گفتهاند ماهی را هر زمان از آب بگیری تازه است اما همواره این سؤال در ذهنها خواهد ماند که چرا آن روز مخالف برجام بودند و چرا امروز برای لغو تحریمهای موشکی و نظامی ایران ذوقزده میشوند. دفاعی که باقری کنی از برجام میکند نشان از آن است که برجامی که ظریف و روحانی و عراقچی دانه آن را کاشتند، حالا نتیجه داده است؛ هرچند برجام با خروج ترامپ و همچنین تندرویهای داخلی و... صدمه دید؛ اما آنقدر دقیق است و آنقدر ابعاد حقوقی مسلمی برای ایران دارد که امروز هم که مخالفترین شخص در ارتباط با برجام، که حالا مذاکرات احیای آن را برعهده دارد؛ بر پلکانی که ظریف ایجاد کرده خواهد ایستاد تا گلابیهای برجام را چیده و تقدیم هواداران ضد برجامی خود
کند».
وقاحت روزنامه آرمان در فاکتور کردن سررسید لغو تحریمهای تسلیحاتی در حالی است که وعده روحانی و برخی دولتمردان وی برای جذاب ساختن برجام، «لغو یکجا و بدون بازگشت همه تحریمهای اقتصادی (مالی و بانکی و نفتی) در روز اجرای توافق» بود و نه لغو تحریم تسلیحاتی. در عین حال از همان روز اول نگارش برجام، سؤال بیپاسخ صاحبنظران این بوده که چرا در توافق مربوط به برنامه هستهای ایران، باید به تحریم تسلیحاتی ایران مشروعیت حقوقی و قانونی داده میشد تا وعده لغو آن بعد از هشت سال را به عنوان امتیاز به طرف ایرانی بفروشند؟! بماند که همان وعده نسیه و فریبنده را هم بعد از هشت سال، زیرش زدند!
این نکته هم گفتنی است که با وجود تحریمهای تسلیحاتی، امروز هم کشورمان در گسترش توانمندیهای پیشرفته نظامی از جمله پهپادی و موشکی به جایی رسیده که کشورهای بسیاری از شرق آسیا تا آفریقا و آمریکای لاتین و حتی برخی کشورهای اروپایی خواستار خرید این تسلیحات پیشرفته از کشورمان هستند و بنابراین ادعای تحریم تسلیحاتی ایران، ادعایی مضحک و بیارزش بوده است.
گفتنی است شمار تحریمها در روند کلاهبردارانه برجام از 800 مورد به حدود دو هزار مورد رسیده است که متأسفانه محافل غربگرا ترجیح میدهند در اینباره سکوت کنند یا همچنان از سیب و گلابیهای آن دم بزنند! اما اگر آقای باقری به غربیها میگوید که لااقل به تعهد خود در زمینه لغو تحریم تسلیحاتی پایبند باشید، همین محافل غربگرا ادای ذوقمرگها را در میآورند تا از شرمندگیهای برجام به خیال خود کم کنند!