اخبار ویژه
نگرانی از تهدید ایران و حزبالله عامل تعلل اسرائیل در حمله زمینی به غزه
گزارشگر شبکه دولتی انگلیس میگوید اسرائیل پس از دو هفته تهدید هنوز هم به علل مختلف نتوانسته وارد حمله زمینی به غزه شود.
فرانک گاردنر خبرنگار امنیتی بیبیسی در گزارشی نوشت: چندین روز است که اسرائیل نشانههایی را از آمادگی نیروهایش برای ورود به خاک غزه به نمایش گذاشته، با این هدف که شاخه نظامی حماس را یک بار برای همیشه نابود کند.
مزارع، زمینها و کیبوتصهای اسرائیلی در مجاورت مرز غزه مملو از تانکهای مرکاوا، خودروهای نظامی مجهز به توپهای جنگی و هزاران پیادهنظامی شده که مجهز به تسلیحات سنگین و آماده نبرد هستند.
نیروی هوایی و دریایی ارتش اسرائیل با حمله به مکانهایی که گمان میبرد مخفیگاه و یا زرادخانه گروههای حماس و جهاد اسلامی فلسطین باشند، علاوهبر شمار اندکی از فرماندهان حماس، بسیاری از شهروندان غیرنظامی را در جریان این حملات کشته و یا مجروح کرده است. اما چرا اسرائیل حمله زمینی به غزه که قول آن را داده بود، آغاز نکرده است؟ در اینجا به چندین عامل اشاره میکنیم.
سفر شتابزده این هفته جو بایدن، نشانی از نگرانی عمیق نسبت به وخامت اوضاع است. واشنگتن دو نگرانی عمده دارد: تشدید بحران انسانی، و خطر گسترش درگیری به سراسر خاورمیانه.
عامل دوم، ایران است. ایران چندین هشدار جدی در این باره مطرح کرده که حمله اسرائیل به غزه بیپاسخ نخواهد ماند. اما چنین هشداری در عمل به چه معناست؟ ایران علاوهبر تامین مالی گروههای شبهنظامی شیعه در خاورمیانه، در آموزش، تجهیز نظامی و تا حدودی در کنترل آنها نقش دارد. حزبالله لبنان قویترین این گروههاست که درست در دیگر سوی مرز شمالی اسرائیل مستقر است. اسرائیل و لبنان در سال ۲۰۰۶ درگیر جنگی مخرب و بینتیجه شدند که در جریان آن تانکهای جنگی پیشرفته اسرائیل بر اثر مینهای مخفی و کمینهای برنامهریزی شده حزبالله از پا در آمدند. از آن زمان به بعد حزبالله با کمک ایران بار دیگر تجهیز شد و گمان میرود در حال حاضر بیش از ۱۵۰ هزار راکت و موشک در اختیار داشته باشد که بسیاری از آنها دوربرد هستند و از دقت هدفگیری بالایی برخوردارند. بیم آن میرود که در صورت حمله زمینی اسرائیل به غزه، حزبالله با گشودن جبهه تازهای در مرز شمالی، اسرائیل را وادار کند که همزمان در دو جبهه بجنگد.
یادآوری کنیم که در آغاز جنگ پیشین اسرائیل با حزبالله در سال ۲۰۰۶ شبهنظامیان این گروه موفق شدند با استفاده از موشکهای پیشرفته ضدکشتی،
به یک کشتی جنگی اسرائیل در دریا حمله کنند.
عامل سوم بحران انسانی است. وقتی موضوع ریشهکن کردن حماس از غزه مطرح است، دولت اسرائیل درک متفاوتی از بحران انسانی نسبت به مفهوم مورد نظر جامعه جهانی دارد. با افزایش شمار کشتهشدگان غیرنظامی فلسطینی در نتیجه حملات هوایی بیامان اسرائیل، بخش بزرگی از همدردی جامعه جهانی با اسرائیل که در پی اقدامات حماس در روز هفتم اکتبر به راه افتاده بود، جای خود را به درخواستهای روزافزون جهانی محافظت از جان شهروندان عادی در غزه داده است. در صورت ورود نیروهای ارتش اسرائیل به غزه، شمار کشتهشدگان حتی بیش از این افزایش خواهد یافت. در طرف مقابل، سربازان اسرائیلی توسط تلههای انفجاری، تکتیراندازان و حمله از کمینگاهها کشته خواهند شد. حتی احتمال دارد بیشتر درگیریها در تونلهای زیرزمینی که طول آنها به چندین کیلومتر میرسد اتفاق بیفتد.
عامل چهارم، شکست عظیم اطلاعاتی است. سازمانهای اطلاعاتی اسرائیل ماه بدی را پشت سر گذاشتهاند.
سازمان اطلاعات و امنیت داخلی موسوم به شینبت به دلیل قصور در پیشبینی حمله اولیه مرگبار حماس مورد سرزنش قرار گرفته است. انتظار میرفت که این سازمان با در اختیار داشتن شبکهای از خبرچینها و جاسوسها در داخل غزه، فرماندهان حماس و گروه جهاد اسلامی فلسطین را تحتنظر داشته باشد.
با این حال آنچه که در صبح دهشتناک شنبه، هفتم اکتبر رخ داد، به بدترین شکست اطلاعاتی تاریخ اسرائیل از زمان جنگ اعراب و اسرائیل موسوم به جنگ یوم کیپور در سال ۱۹۷۳ بدل شد. آن بخش از نیروهای حماس و جهاد اسلامی فلسطین که هنوز با وجود بمبارانهای ادامهدار اسرائیل توان عملیاتی دارند، برای مقابله با هر نوع پیشروی ارتش اسرائیل در خاک غزه در کمین خواهند بود. چنین تلههایی به خصوص در تونلهای زیرزمینی غزه خطرناک خواهند بود.
دیدید در ارتکاب جنایت جنگی دموکراتها مثل جمهوریخواهان هستند؟!
سالها وقت صاحب نظران و پژوهشگران صرف پاسخ به یک گزاره دروغین شد. اینکه برخی غربگرایان منطبق با عملیات فریب آمریکا ادعا میکردند جمهوریخواهان، جنگطلب و خشن و جنایتکار هستند، اما دموکراتها نه!
سعی میشد تصویری انسانی و نرم و ضد جنگ از دموکراتها ساخته شود و حال آنکه دولتهای دموکرات آمریکا در چند ده سال گذشته، بانی بسیاری از کودتاهای خشن، ترورها، جنگها و جنایتهای گوناگون علیه بشریت در کشورهای گوناگون بودند. روتوش چهره سیاه دموکراتها، اکنون با جنایت علیه مردم بیدفاع غزه که فرماندهی آن بر عهده دولت دموکرات بایدن است، از بین رفته است و شرمندگی و بدنامی آن بزک کاری نافرجام، برای غربگرایان خواهد ماند.
در مورد ایران خودمان به یاد بیاوریم که دولت دموکرات اوباما در حالی که پالس مذاکره و تعامل و تنشزدایی میفرستاد، در زمینه ترور دانشمندان هستهای
(مانند شهیدان شهریاری و علیمحمدی) و خرابکاری علیه تاسیسات نطنز و تحریم علیه ایران فعال بود. تحریمهای موسوم به فلجکننده که جنایتی ضد بشری بود و بخش مهمی از تحریمهای پسابرجامی، سوغات دموکراتها یا حاصل همراهی کامل آنها با جمهوریخواهان در کنگره بود. اوباما بود که گفت «تحریمهای دوره بوش، سمبلیک بود و سختترین تحریمها علیه ایران را من به اجرا گذاشتم».
قطعنامه 1929 شورای امنیت که در حمایت از فتنه سبز تصویب شد و جامع شدیدترین فشارها در زمینه انرژی، دسترسی ایران به منابع مالی، و کشتیرانی و حملونقل هوایی بود، در دولت دموکرات اوباما طراحی شد. همچنین فشار برای کاهش صادرات نفت ایران، تمدید تحریمهای دهساله داماتو، تحت عنوان قانون تحریمی «آیسا» با همراهی مطلق دموکراتها و جمهوریخواهان در کنگره (سنا و مجلس نمایندگان) امکانپذیر شد، چنانکه تصویب قانون آیسا با ۴۱۹ رأی موافق و یک رأی مخالف در مجلس نمایندگان و ۹۹ رأی موافق سناتورها در سنا (با اتفاق آرای دو حزب) به سرانجام رسید؛ اوباما دیماه 94 مقارن اجرائی شدن برجام، «آیسا» را تایید و فرمان اجرائی آن را صادر کرد که نقض برجام بود.
تحریمهای کاتسا (مادر تحریمها) نیز با اتفاق نظر دو حزب، در کنگره تصویب و توسط ترامپ اجرائی شد. کاتسا مرداد 96، با ۴۱۹ رأی موافق و فقط ۳ رأی مخالف در مجلس نمایندگان تصویب شد. در سنا هم ۹۸ سناتور رای موافق دادند و فقط ۳ نفر مخالفت کردند. از سوی دیگر، فتنه مهیب گروههای تروریستی در عراق و شام (جنگ نیابتی در عراق و سوریه) را دولت دموکرات اوباما علم کرد، همچنانکه جنگافروزی و نابودی لیبی و حمایت بیدریغ از جنایات رژیم صهیونیستی علیه مردم فلسطین، دردولت دموکرات اوباما انجام شد و حالا در دولت بایدن به شکلی دیگر و صریحتر، تداوم پیدا کرده است.
در فهرست طولانی جنگ افروزی و جنگ طلبی دموکراتها میتوان به این موارد اشاره کرد: وودرو ویلسون در سال ۱۹۱۶ با شعار «او ما را از جنگ دور کرد» دوباره به ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شد اما پنج ماه پس از انتخاب مجدد، او ایالات متحده را وارد جنگ جهانی اول کرد. در تمام جنگهای مهم در قرن بیستم- جنگ جهانی اول و دوم، جنگ کره و ویتنام - دموکراتها بودهاند که آمریکا را وارد جنگ کردهاند. هری ترومن یک دموکرات، هنوز تنها رهبر جهان است که در جنگ جهانی دوم، از بمب هستهای استفاده کرده است.
جنگ و جنایت کمسابقه در ویتنام را هم جان اف کندی فرماندهی میکرد و فرمان اعزام نیروهای آمریکایی به ویتنام را صادر کرد. همچنین است جنگ در یوگسلاوی (کوزوو و صربستان) با مدیریت دولت دموکرات بیل کلینتون. به این فهرست میتوان نقشآفرینی در جنگ داخلی در سومالی در دولت «بیل کلینتون» و جنایات جنگی دولت اوباما در افغانستان، یمن و لیبی را اضافه کرد.
دنیای اقتصاد: انتظارات تورمی در مسیر کاهش قرار گرفته است
«آمارهای منتشرشده نشان میدهد که سطح انتظارت تورمی تا حدی کاسته شده و میتوان ادعا کرد سیاست کنترل مقداری ترازنامه بانکها که در دستور کار بانک مرکزی گرفته تا حدی با موفقیت همراه بوده است».
این ارزیابی را روزنامه اصلاحطلب «دنیایاقتصاد» منتشر کرده و نوشت: آمارهای پولی منتشرشده از سوی بانک مرکزی حاکی از آن است که در مردادماه نسبت پول به شبهپول به ۳۳.۵ درصد رسیده که نشانه کاهش انتظارات تورمی در تابستان است. از سوی دیگر سطح رشد نقدینگی به ۲۶.۹درصد و سطح رشد پایه پولی به ۴۱.۶ رسیده است. به بیان دیگر تصور آحاد اقتصادی نسبت به تغییر قیمتها در آینده اندکی تعدیل شده است.
درحالیکه یکی از وظایف بانکهای مرکزی و مراجع آماری انتشار بهموقع و منظم اطلاعات است، این مهم چندان از سوی مراجع آماری ایرانی جدی گرفته نشده و بهطور کامل اجرا نمیشود. بر این اساس، دادههای مربوط به متغیرهای پولی بهعنوان متغیرهای پیشنگر شناخته میشوند و به آحاد اقتصادی این امکان را میدهد تا نسبت به انتظارات تورمی در جامعه دید بهتری پیدا کنند و تصمیمات بهینهتری بگیرند.
بخش دیگری از این گزارش آماری، به ارائه اطلاعاتی از برخی متغیرهای پولی میپردازد که در ادبیات اقتصادی به متغیرهای پیشنگر نیز شهره هستند. سهم پول از نقدینگی و رشد پول از این دسته متغیرها هستند. نقدینگی خود از دو جزء مهم پول و شبهپول تشکیل شده است. پول به اسکناس و مسکوکات و سپردههای دیداری اطلاق میشود و منظور از شبهپول سپردههای غیر دیداری است. به عبارت دیگر شبهپول نوعی از سپردههای مدتدار است که امکان نقد شدن آن و هزینه کردن آن به آسانی مقدور نیست. در گزارش آماری بانک مرکزی به این نکته اشاره شده که نسبت پول به شبهپول روندی نزولی را طی کرده و از 35.2درصد در اردیبهشتماه به 33.5درصد در مردادماه ۱۴۰۲ کاهش یافته است.
اگر سری به آمارهای کلانتر پولی بزنیم و روند آنها در چند ماه اخیر را مشاهده کنیم، درمییابیم نقدینگی و پایه پولی نیز مسیری کاهشی را پشت سر گذاشتهاند. بر این اساس رشد نقطه به نقطه پایه پولی در فروردین 45درصد به ثبت رسیده بود و این عدد در مرداد به 41.6درصد کاهش یافته است. این وضعیت درباره نقدینگی نیز صدق میکند و از رشد 31.1درصدی فروردینماه به رشد 26.9درصدی مردادماه کاهش یافته است.
آمارهای منتشرشده نشان میدهد که سطح انتظارت تورمی تا حدی کاسته شده است. به عبارت دیگر میتوان ادعا کرد سیاست کنترل مقداری ترازنامه بانکها که در دستور کار بانک مرکزی گرفته تا حدی با موفقیت همراه بوده است. تمایل بیشتر به سپردهگذاریهای مدتدار و افت التهاب در بازار داراییها را میتوان مصداق این موفقیت دانست. با این حال باید توجه داشت که با مقایسه نسبت پول به نقدینگی در سالهای اخیر، عدد 25.1درصد برای سهم پول چندان پایین نیست و موقعیت مطمئنی برای سیاستگذار به شمار نمیرود. به عبارت دیگر هنوز برای اعلام قطعی سنگینی کفه انتظارات در بازار به نفع بانکها و سپردههای مدتدار زود است.
باید توجه داشت که موفقیتهای اخیر سیاستگذار پولی با گشایشهای سیاسی اخیر همراه بوده و بدون شک بخشی از این موفقیت به ثبات در بازار ارز و بهبود افقهای سیاسی بازمیگردد.