kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۵۳۳۳
تاریخ انتشار : ۲۸ مهر ۱۴۰۲ - ۲۱:۰۸

فوایــد و مضرات عــلم از منظر قــرآن

 

به نظر می‌رسد که علم به سبب آنکه نقیض جهل و نادانی است، امری مثبت و ارزشی باشد؛ اما با نگاهی به تحلیل قرآن از دارندگان علم به این نتیجه می‌توان رسید که علم همان‌گونه که در دست اهل آن، آثار مفید شخصی و اجتماعی به دنبال دارد و عامل اصلی معرفت به هستی و عمل به کارهای خیر است، اما در دست نااهلان می‌تواند ابزار مخرب علیه جامعه انسانی بلکه همه موجودات زنده باشد.
با تحلیل داده‌های قرآنی این معنا به دست می‌آید که علم تنها در نزد خردمندان است که می‌تواند در راستای منافع شخصی و جمعی به کار گرفته شود؛ چرا که عقل سالم به طور فطری مسیر بهره‌مندی از دانش را مشخص و آن را در جهت کمالی به کار می‌گیرد؛ اما علم و دانش در دست بی‌خردان و عقول ناقص و بیمار می‌تواند بدترین چیزی باشد که انسان می‌تواند تصور کند.
نویسنده در این مطلب با استفاده از آیات قرآن، تحلیل و تبیین خداوند را از علم مفید و علم مضر ارائه داده است.
***
ارزش علم و معرفت
حقیقت علم و دانش، کشف امر خارج از ذهن به واسطه صورت ذهنی است که از راه حس، عقل و تجربه حاصل می‌شود(المیزان، ج 1، ص 47 تا 53) البته در آموزه‌های قرآنی و علوم عرفانی از نوع دیگری علم سخن گفته شده است که با علم به معنای صورت ذهنی و مفاهیم عقلی تفاوت دارد. از این علم به علم شهودی و حضوری در مقابل علم حصولی یاد می‌کنند. به این معنا که برخی از دانش‌های انسانی، از راه صورت‌های ذهنی به دست نمی‌آید، بلکه از راه مکاشفه و بدون واسطه و با اشراق الهی برای برخی از نفوس حاصل می‌شود که از آن به علم لدنی نیز یاد می‌شود.(التفسیر الکبیر، فخر الرازی، ج 2، ص 187 تا 191)
البته همه نفوس انسانی از علم لدنی و اشراقی برخوردارند، ولی آنچه در همه انسان‌ها وجود دارد، کف آن می‌باشد نه مراتب عالی و سطوح برتر آن؛ چرا که این استعداد در همه انسان‌ها نهفته است و از ظرفیت بالقوه‌ای از آن برخوردارند؛ چنانکه دانش انسان به خودش از نوع علم حضوری و شهودی است. علم اشراقی لدنی نیز به همه انسان‌ها به گونه‌ای عنایت شده است ولی دریافت مراتب عالی‌تر آن نیازمند خودسازی و تزکیه نفس است.
به هر حال علم‌، عامل معرفت و آگاهی انسان نسبت به خود و محیط پیرامونی می‌باشد. ارزش علم نیز به آن است که انسان را از جهل و نادانی بیرون می‌آورد و به معرفت و آگاهی می‌رساند.
از این رو می‌توان علم را به صورت مطلق، امری ارزشی ارزیابی کرد و حتی در برخی از آیات و روایات این معنا اثبات می‌شود که علم به خودی خود دارای ارزش نفسی است و حتی اگر به قصد امری دیگر آموخته شود، باز از ارزش و اعتبار برخوردار است. از این لحاظ علم را همانند طهارت ظاهری دانسته‌اند که طهارت ظاهری، با وضو به قصد نماز و قرائت قرآن و مانند آن تحصیل می‌شود ولی خود طهارت ظاهری از نظر اسلام دارای ارزش ذاتی است. همچنین علم برای بهره‌مندی آن است ولی نفس دانش آموختن خود دارای ارزش نفسی می‌باشد.
خداوند در قرآن بر این معنا تاکید می‌کند که علم برخلاف عقل در انسان‌ها در هنگام تولد وجود ندارد، بلکه اندک اندک از طریق گوش و چشم و قلب به وجود می‌آید و در برخی دیگر از انسان‌ها با افزایش عمر به فراموشی می‌رود و انسان عالم، گرفتار جهل و بی‌خبری می‌شود.(نحل، آیه 70)
علم با به کارگیری آن افزایش می‌یابد و عدم به کارگیری و ترک عمل به علم موجب فراموشی علم می‌شود که در آیات و روایات بسیار بر آن تاکید شده است. خداوند در آیاتی از جمله 80 و 120 سوره بقره و آیات بسیار دیگر، از انسان‌ها خواسته است تا عقاید و رفتار خویش را مبتنی بر علم کنند و این امر بر ایشان ضروری و لازم است، چرا که ارزش عمل و عقیده خوب در علم درست و واقع‌بینانه است.
فواید علم و آثار مثبت آن
انسان خردمند از علم به درستی بهره می‌گیرد و آن را در مسیر کمال خود و جامعه و بلکه زمین و موجودات آن به کار می‌برد. در اینجا به برخی از آثار و فواید مثبت علم بر اساس آموزه‌های قرآنی اشاره می‌شود.
1. استفاده از آیات خداوندی: از جمله فواید علم، بهره‌مندی از آن در شناخت آیات و نشانه‌های الهی و استفاده از آن در شناخت حدود و قوانین هستی و به کار‌گیری آن در زندگی است.(بقره، آیه 230 و انعام، آیات 97 و 98 و 105)
2. ایمان: علم و آگاهی زمینه‌ساز ایمان است؛ چرا که ایمان، زاده علم و دانش است و اگر انسان نسبت به هستی و جهان دانشی نداشته باشد، نمی‌تواند تحلیلی درست از آن داشته باشد و گرایش به ایمان یابد.(اسراء، آیه 107 و زخرف، آیه 86)
قرآن در آیات 117 تا 125 سوره اعراف و 69 تا 72 سوره طه علم را عامل استواری و تزلزل‌ناپذیری اهل ایمان برمی‌شمارد و در آیه 7 سوره آل عمران و 162 سوره نساء، با اشاره به گرایش مسیحیان صدر اسلام به رسالت پیامبر(ص) علت چنین گرایشی را علم و شناخت آنان نسبت به حقانیت قرآن و حقایق آن معرفی می‌کند.
3. استقامت و شکیبابی در ایمان و امور زندگی: هر چه علم انسان به مسئله و موضوعی بیشتر باشد، تاثیرات مثبتی در انسان ایجاد می‌کند. از این رو کسانی که به حقانیت قرآن و اسلام از طریق علم معرفت پیدا می‌کنند، نسبت به کسانی که از چنین علمی برخوردار نیستند، استوارتر هستند. خداوند در آیه 62 سوره اعراف بر این معنا تاکید می‌کند که علم و آگاهی انسان نسبت به حقانیت دین اسلام، موجب می‌شود تا شخص در تبلیغ دین و خیرخواهی خالصانه، از پایداری و استقامت بهتر و بیشتری برخوردار شود. خداوند همچنین در آیه 49 سوره هود و 68 سوره کهف، آگاهی و شناخت درست را زمینه‌ساز شکیبایی انسان در زندگی بر‌می‌شمارد و بیان می‌کند که وقتی انسان نسبت به امری آگاهی و شناخت داشته باشد، به سادگی می‌تواند مشکلات را تحمل کند و از فشارهای آن بکاهد و خود را به آرامش برساند و اضطراب را از خود دور سازد. بسیاری از مردم به سبب عدم شناخت به مسائل و موضوعات، از آستانه تحمل پایین برخوردارند؛ این در حالی است که اگر نسبت به موضوع از علم و شناخت کافی و خوبی برخوردار باشند، آستانه تحملشان افزایش می‌یابد. خداوند با یادآوری داستان خضر(ع) و موسی(ع) به این نکته اشاره می‌کند که علت ناشکیبایی حضرت موسی(ع) در برابر رفتارهای به ظاهر غیر عقلانی و غیر شرعی مانند قتل کودک بی‌گناه، سوراخ کردن کشتی و ساختن دیوار فروریخته با بیگاری، تنها عدم آگاهی و شناخت نسبت به رفتارهای خضر(ع) بوده است. جالب اینکه حضرت موسی(ع) از این مطلب آگاه بود که خضر(ع) مامور الهی و دارای علم لدنی و اشراقی و استاد او از سوی خداوند است. با این همه نسبت به اعمال آن حضرت تحمل خود را از دست می‌دهد و سه بار پیاپی به ایشان اعتراض می‌کند. در حالی که اگر عزرائیل(ع) جان کودکی را می‌گرفت، اعتراض نمی‌کرد ولی چون خضر مامور، این کار را کرد اعتراض می‌کند. حضرت موسی(ع) از خود نپرسید که چه تفاوتی میان سببی با سبب دیگر است. اگر عزرائیل مأمور خدا و سبب مرگ کودک است و آن را برمی‌تابد می‌بایست نسبت به حضرت خضر(ع) که مامور خدا و سبب مرگ کودک است واکنش منفی نشان ندهد. ولی از آنجا که علم موسوی علم ظاهری است و علم خضری علم رشدی، حضرت موسی(ع) نتوانست آن موضوع را برتابد و اعتراض نکند. این نشان می‌دهد که هر چه علم انسان کامل‌تر و احاطه علمی دقیق‌تر و جامع‌تر باشد، باور به درستی عمل و استقامت و شکیبایی نیز افزایش می‌یابد.(کهف، آیه 68 و آیات دیگر همان سوره)
4. اطاعت از حق: علم و آگاهی زمینه‌ساز اطاعت انسان از حق تعالی می‌شود و به همه فرمان‌هایی که از راه عقل و وحی به او داده می‌شود عمل می‌کند. خداوند در آیه 104 سوره مائده و نیز 89 سوره یونس و 36 سوره اسراء و آیات دیگر، اطاعت از حق را نتیجه علم و آگاهی معرفی می‌کند.
5. آخرت‌طلبی: شناخت انسان نسبت به هستی و آگاهی و توجه به حیات جاوید و مطلق از طریق آموختن دانش، موجب روی آوردن انسان به آخرت و انجام فعالیت‌ها و کارها در این راستا می‌شود. به سخن دیگر، کسانی که در حکمت آفرینش تدبر و تعقل می‌کنند، به دا نشی نسبت به آخرت دست می‌یابند و به این نکته توجه پیدا می‌کنند که دنیا تنها بستری برای آخرت است. بنابراین تلاش خویش را به جای دنیا معطوف به آخرت می‌کنند و می‌کوشند تا کارهایی را انجام دهند که آخرت خوش و خوبی را برای آنان در سرای دیگر تضمین کند.(عنکبوت آیه 64) از نگاه قرآن علم و آگاهی انسان نسبت به حقایق هستی و حکمت آفرینش، عامل مهمی در ترجیح دادن منافع آخرتی بر منافع دنیایی است که از آن به آخرت‌طلبی نیز یاد می‌شود.(بقره، آیه 102)
6. انفاق: علم و آگاهی به بی‌نیازی خدا و آخرت‌طلبی برخاسته از دانش حکمت آفرینش موجب می‌شود تا شخص به کارهای خیری چون انفاق علاقه نشان داده و به آن رو آورد. از این رو خداوند در آیه 267 سوره بقره، علم و آگاهی انسان را نسبت به بی‌نیازی و غنای الهی و نیز آگاهی به صفت حمید خداوندی که عامل رفتارهای پسندیده نسبت به آفریده‌هاست، به عنوان مهم‌ترین عامل انفاق و زمینه‌ساز آن معرفی می‌کند. بنابراین رفتارهای خوبی چون انفاق را باید در علم و آگاهی و ایمان افراد جست‌وجو کرد.
7. تشخیص ارزش‌ها از ضد ارزش‌ها: اینکه چه عملی خوب و چه عملی بد است و همچنین شناخت زشت از زیبا و کمال از نقص و حق از باطل تنها از طریق علم و آگاهی امکان‌پذیر است. قرآن در آیاتی از جمله 103 و 184 و 280 سوره بقره و 41 و 95 سوره نحل، علم و آگاهی را وسیله تشخیص ارزش‌های برتر معرفی می‌کند که خود این علم عامل مهم در انجام کارهای بهتر و خوب‌تر در انسان می‌شود.
8. تشخیص امور: اصولا تشخیص امور از طریق علم امکانپذیر است. انسان اگر همین علم عادی و ظاهری را نداشت نمی‌توانست ساده‌ترین امور را تشخیص دهد و از آن در زندگی بهره گیرد. ازاین رو خداوند علم عادی و ظاهری را با ارزش می‌شمارد؛ چرا که عامل تشخیص امور برای انسان می‌شود.(بقره ، آیه 115 و 282 و نیز انعام، آیه 81 و ممتحنه، آیه 10)
9. زهد: آگاهی از بازی و سرگرمی بودن دنیا، موجب زهد و اجتناب انسان از دنیاطلبی می‌شود که این معنا در آیه 64 سوره عنکبوت مورد تاکید قرار گرفته است. این بدان معناست که تنها انسان‌های جاهل هستند که در اندیشه ثروت اندوزی و گردآوری مال می‌باشند؛ چرا که به دنیا اصالت داده و توجهی به بازی و لهو و لعب بودن دنیا ندارند و تمام همت و تلاش خویش را به جای آخرت به این بازیچه کودکانه مصروف می‌دارند.
10. مصونیت‌یابی: علم عامل مهمی در مصونیت‌یابی از ضررها و سختی‌ها و جلب منافع بهتر و بیشتر است. این معنا را خداوند در آیه 188 سوره اعراف مورد تاکید قرار داده است.
11. شایستگی امور مهم اجتماعی: علم و دانش مهم‌ترین عامل در ایجاد شایستگی کسب مناصب و تصدی امور مهم اجتماعی از جمله قضاوت(انبیاء، آیات 78 و 79)، مدیریت در اقتصاد و امور اقتصادی کشور و جامعه(یوسف، ایه 55) ، مدیریت قدرت سیاسی و نظامی جامعه (بقره، آیات 246 و 247)، ولایت و سرپرستی فردی و اجتماعی (کهف، آیات 50 و 51)، مدیریت فرهنگی و مرجعیت علمی‌(آل عمران، آیه 66 و اعراف، آیه 71 و حج، آیه 3 و انبیاء، آیه 7) و مانند آنها دانست.
12. قدرت: قدرت را باید در سایه علم به دست آورد. خداوند در آیاتی از جمله 247 سوره بقره و 40 سوره نمل علم را منشأ قدرت معرفی می‌کند.
13. رشد و بالندگی: رشد و بالندگی واقعی در سایه علم و آگاهی به دست می‌آید، از این رو حضرت موسی(ع) در جست‌وجوی رشد و بالندگی واقعی از خداوند علم حکمت را می‌خواهد تا به کنه و اهداف هر عملی در دنیا آگاه شود و تحلیل درست و واقع‌بینانه و حقیقی از رخدادها و اوضاع و مسائل هستی داشته باشد. خداوند هم او را برای جست‌وجوی حکمت و علم رشدی به سراغ خضر(ع) این عالم ربانی می‌فرستد. به هر حال علم حکمت به معنای واقعی آن همان علم رشدی است که تکامل واقعی انسان را دربر خواهد داشت.(کهف، آیه 66 و نیز انعام، آیه 19)
14. اعمال عبادی خالص: علم، اصلی‌ترین عامل شناخت خداوند، حکمت آفرینش، گرایش به توحید و اطاعت از خداوند است. از این رو عالمان واقعی کسانی هستند که همواره نسبت به نعمت‌های خداوند شکرگزار بوده و به حمد و ستایش پروردگار مشغولند(نمل، آیه 15) و همین علم موجب می‌شود که شخص در برابر آیات قرآن و دیگر آیات الهی خضوع داشته باشد(اسراء، آیه 107 و حج، آیه 54) و از هر گونه شرک در مراتب گوناگون آن اجتناب ورزد(عنکبوت، آیه 41) و خداوند را مالک هستی بداند(مومنون، آیات 84 تا 89) و حدود و احکام الهی را بشناسد و بهتر به آن عامل باشد (توبه، آیه 97) و از هر آیه‌ای از آیات الهی پند گیرد(واقعه‌، آیه 62) و از تکاثر و زیاده‌طلبی پرهیز کند(تکاثر، آیه 1 و 5) و خالصانه خدا را عبادت کند و در مسیر هدایت گام بردارد.(مریم، آیه 43 و سبا، آیه 6 و آیات دیگر از جمله سوره انسان)
ضرر‌های علم
علم در دست زنگی مست بسیار زیانبار است؛ چرا که عامل بسیاری از تباهی‌ها در عقاید و عمل و جامعه و بلکه جهان را باید در علمی جست که در دست نااهل قرار گرفته است. در اینجا تنها به بخشی از ضررهای فردی و اجتماعی علم اشاره می‌شود.
1. غرور: شاید مهم‌ترین زیان علم غرور و تکبری باشد که در برخی از انسان‌ها ایجاد می‌کند. انسان‌های نااهل هنگامی که به علم دست می‌یابند به سلاح مخربی تبدیل می‌شوند که سلامت هر چیزی را در خطر می‌افکنند. آنان به سبب غرور و تکبری که از علم در ایشان ایجاد می‌شود، هیچ چیزی را بنده نیستند و خداوند را از یاد می‌برند و بر خلاف قوانین و حکمت آفرینش گام بر‌می‌دارند. خداوند در آیاتی از جمله 76 تا 78 سوره قصص با اشاره به داستان قارون نشان می‌دهد که چگونه علم و دانش در خدمت ثروت‌اندوزی و سرمایه‌داری قرار گرفت و انسان‌های بسیاری را به فقر و فلاکت افکند و دین و ایمانشان را از میان برد.
اصولا انسان‌هایی که ظرفیت علم را نداشته باشند و از آن سوء استفاده کنند با علم خود مایه نکبت و هلاکت خود و دیگران می‌شوند. بقول سنایی:
چو علم آموختی از حرص آنگه ترس کاندر شب
چو دزدی با چراغ آید گزیده‌تر برد کالا
خداوند در آیه 49 زمر با اشاره به علمی که موجب غرور و تکبر برخی‌ها شده می‌فرماید که چنین علمی در حقیقت فتنه‌ای برای آنها و دیگران است. با نگاهی کوتاه به رفتارهای جهانی دانشمندان مغرور و متکبر که سرمایه‌ها اندوخته‌اند می‌توان درک درستی از مفهوم فتنه در این آیه یافت. دانشمندی چون بیل گیتس توانست با علم خویش نرم‌افزارهای رایانه‌ای تولید کند و سپس با انحصارگرایی جهانی ثروتی میلیارد دلاری برای خود بیندوزد و سپس با علم و ثروت خویش در بسیاری از کشورها و جوامع جهانی به همراه سیا و دیگر نهادهای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا به فساد و تباهی دامن زند. در همین ایران نیز می‌توان نمونه‌های بسیاری از علم مخرب و ثروت و قدرت فاسد را یافت که عامل فتنه در جامعه شده و بسیاری را فریفته و یار و یاور خود کرده و کشور را به سوی تباهی و بحران سوق داده‌اند.
2. فتنه‌گری: علم، عامل فتنه‌هاست. با نگاهی به داستان دو عالم نااهل چون بلعم باعورا و سامری می‌توان دریافت که چگونه با وجود علم شهودی، عامل گمراهی و تباهی خود و دیگر افراد جامعه شدند و قومی در اثر سوء استفاده سامری از علم شهودی‌اش، گوساله‌پرست شده و از دین توحید و الهی خارج شدند.(طه، آیات 85 تا 96) علم سامری با آنکه از علوم شهودی بود و توانست رد پای جبرئیل را ببیند و از آن برگیرد و در گوساله زرین و طلایی بریزد و او را به سخن و آواز آورد، ولی این علم او عامل فتنه برای خودش و دیگران شد. همچنین بلعم باعورا با علم شهودی خویش با همراهی فرعون به جنگ حضرت موسی(ع) می‌رود که خداوند داستان وی را در آیات 167 و 168 سوره اعراف مثل آورده است. آنچه بیان شد تنها نمونه‌هایی از فواید و زیان‌های علم در دستان اهل و نااهل آن می‌باشد. با نگاهی به آموزه‌های قرآنی می‌توان موارد دیگری را به دست آورد که بیرون از حوصله این مقاله است.