kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۵۱۷۳
تاریخ انتشار : ۲۵ مهر ۱۴۰۲ - ۲۲:۳۹

اخبار ویژه

 

جبهه مقاومت، دست آمریکا و اسرائیل را خوانده است
آمریکا، انگلیس، اسرائیل و یگان رسانه‌ای آنها، در موضوع جنگ غزه، سیاست «اعلامی» و «اعمالی» متناقضی را در پیش گرفته‌اند که می‌توان نام «عملیات فریب برای جبران شکست راهبردی» را برآن گذاشت. رویکردی که آنها پیشه کرده‌اند، اقتضائات متقابلی دارد، اما سعی می‌کنند با فریب و تهدید و استخدام میانجی‌ها، جبهه مقابل را منفعل یا دچار خطای محاسباتی کنند.
آنان می‌کوشند راهبرد واحدی در پیش بگیرند، اما جبهه مقاومت و جهان اسلام را دچار دو دستگی کنند. به جهان اسلام و اعضای جبهه مقاومت می‌گویند این جنگ، دعوای اسرائیل- حماس است، پس شما دخالت نکنید! اما توضیح نمی‌دهند که پس وسط معرکه چه غلطی می‌کنند؟!
به بعضی‌ها که زورشان می‌رسد با تهدید می‌گویند دخالت نکنید و گرنه ضربه می‌خوردید. در قبال بعضی دیگر (اعضای مقتدر جبهه مقاومت)، چهره مصلحت‌اندیشی می‌گیرند و می‌گویند وارد جنگ نشوید تا دامنه آن گسترده نشود و بتوان بحران انسانی را مدیریت کرد. این در حالی است که همان‌ها همزمان، از هیچ کمک نظامی و سیاسی و اطلاعات و رسانه‌ای، برای حداکثری کردن جنایت در غزه، نسل‌کشی و انهدام زیرساخت‌ها دریغ نمی‌کنند!
به تعبیر رهبر انقلاب و مبتنی بر اِشراف دقیق اطلاعاتی: «سیاست جاری این روزها یعنی همین هفته‌ اخیر داخل رژیم صهیونیستی را آمریکایی‌ها دارند تنظیم می‌کنند، یعنی سیاست‌گذار آنها هستند. کارهایی که دارد انجام می‌گیرد سیاست‌ آمریکایی‌هاست».
روزنامه «یدیعوت آحارونوت» دیروز نوشت که آمریکا، فرماندهی جنگ را برعهده گرفته است. آمریکایی‌ها ظرف هفته اخیر اعلام کردند دو ناو نظامی به سواحل مدیترانه می‌فرستند و بنا دارند دو هزار نظامی را هم در فلسطین اشغالی مستقر کنند. به اینها علاوه کنید سفر وزیران خارجه و دفاع آمریکا به تل‌آویو، در کنار سفر محتمل بایدن و همچنین سفر نخست‌وزیر انگلیس و صدر اعظم آلمان، در روزهایی که رژیم صهیونیستی مشغول ارتکاب جنایات جنگی و نسل‌کشی است.
اسرائیل به شهادت تاریخ، قادر نیست وارد جنگ زمینی در غزه شود، آن هم غزه‌ای که صد برابر قدرتمند‌تر از دو دهه قبل است و توانست اسرائیل را در غافلگیری عملیات طوفان‌الاقصی تحقیر کند. آمریکا هم عبرت‌های عراق و افغانستان را پیش چشم دارد و ضمنا درگیر بحران‌های بزرگ‌تر با چین و روسیه است و اصلا به صلاح نمی‌بیند در وضعیت درماندگی فعلی، درگیر جبهه پر ریسک جدیدی شود که ابعاد آن می‌تواند گسترده‌تر از ماجرای عراق و سوریه شود.
پس ماجرا چیست؟ حیثیت و بازدارندگی اسرائیل، ضربه حیثیتی بسیار بدی خورده و اگر تثبیت شود، محتمل است که نوبت بعدی، ضربات ویرانگرتری دریافت کند. آمریکا هم مدتهاست قافیه را در چهار گوشه خاورمیانه باخته و دائما از مثلث ایران (مقاومت اسلامی)، چین و روسیه ضربه می‌خورد، تا جایی که حتی عربستان و امارات و ترکیه، به رفتار‌های واگرایانه رو آورده‌اند. آمریکا در صدد است با مانور سیاسی- نظامی اخیر، برای ترمیم روحیه در هم شکسته اسرائیل زمان بخرد و ضمنا به رقبای جهانی نشان دهد که همچنان کدخدای فیصله‌بخش است و نمی‌گذارد رقبایش همچنان نظم جهانی را به اراده خود تغییر دهند.
فارغ از فریب‌های رسانه‌ای‌، پشت صحنه ماجرا و واقعیت میدان را می‌توان با کنار هم گذاشتن برخی اخبار، روشن‌تر کرد؛ از جمله:
- نخست‌ وزیر انگلیس: ضربۀ سختی به ایدۀ «اسرائیل، سرزمین امن برای یهودیان» وارد شد.
- سفیر انگلیس در بیروت، در دیدار با وزیر خارجه لبنان، خواستار دور ماندن این کشور از جنگ غزه شد.
- جروزالم پست: علت تاخیر حمله زمینی به غزه، نگرانی اسرائیل از حمله حزب‌الله لبنان است.
- آمریکا، انگلیس و فرانسه، طرح پیشنهادی روسیه برای توقف انسان دوستانه جنگ غزه را در شورای امنیت سازمان ملل وتو کردند.
- وال استریت ژورنال: جنگ بین حماس و اسرائیل، منابع آمریکایی‌‌ها و اروپایی‌‌ها را محدود می‌کند، و یک اثر کاهش فشار بر روسیه خواهد داشت و فرصت‌‌های جدیدی را نیز در اختیار چین قرار می‌دهد.
- دیوید پترائوس، (فرمانده اسبق سنتکام و رئیس‌اسبق سازمان سیا): مقامات نظامی اسرائیل باید با دقت فکر کنند و آنچه را که برای سربازان آمریکایی در عراق اتفاق افتاد، قبل از تصمیم به حمله به غزه به یاد داشته باشند.
اشاره سربسته پترائوس به صدها نظامی آمریکایی است که گرفتار تیر غیب شدند و به آمریکایی‌ها آموختند مقاومت منطقه دیگر اجازه نمی‌دهد هیچ اشغالگری، احساس امنیت کند.
جنگ غزه بر خلاف القائات غرب، صرفا جنگ اسرائیل- حماس نیست؛ بلکه یک فاز مهم و تعیین‌کننده از زنجیره تحولاتی است که به نظم جهانی و نظم منطقه، سر و شکل جدیدی می‌دهد؛ چنان که جنگ‌های سوریه و اوکراین.
قطعا جبهه مقاومت در جنگی که به سرنوشت و آینده‌اش مربوط می‌شود، بی‌طرف یا منفعل نخواهد ماند؛ همان گونه که آمریکا و برخی دولت‌های وقیح غربی بی‌طرف نیستند. اعضای این جبهه، به مثابه حلقه‌های زنجیر، به هم پیوسته شده و از رفتار واکنشی و منفرد عبور کرده‌اند.
غزه و مقاومت فلسطین تنها نخواهد ماند. اسرائیل و آمریکا این را می‌دانند و به دلیل ترس از واکنش ایران و متحدانش در لبنان و سوریه و عراق و یمن هم هست که بر خلاف همه ظاهرسازی‌ها، جرأت نمی‌کنند وارد جنگ زمینی در غزه شوند. جبهه مقاومت پس از سلسه پیروزی‌های بزرگ در منطقه، منتظر و منفعل نمی‌ماند تا آمریکا و صهیونیست‌ها در حضیض شکست، برای منطقه تعیین تکلیف کنند. این نکته را هم باید متذکر شد که بر خلاف برخی مانورهای تبلیغاتی، نتانیاهو و بایدن از یکدیگر متنفرند و به همین دلیل هم بایدن در نه ماه گذشته حاضر نشد حتی یک‌بار نتانیاهو را به واشنگتن دعوت کند. بایدن می‌داند که دل نتانیاهو با ترامپ است و از سر ناچاری به سمت وی آغوش گشوده است. بایدن هم می‌خواهد ماهی خود را در این آب گل‌آلود بگیرد، اما قرار نیست خود را قربانی باتلاقی کند که نتانیاهو تا نیمه در داخل آن فرو رفته است. دولت بایدن اگر حواسش نباشد و از نتانیاهو بازی بخورد، ضربات جبران‌ناپذیری را به جان خواهد خرید که می‌تواند طومارش را در هم بپیچد.

فرمانده عملیات حمله به غزه قبلا به شکست اعتراف کرده است!
سرهنگ «موشیه تمیر» (۵۹ ساله) در حالی فرمانده عملیات تعیین‌شده از سوی اسرائیل برای حمله به غزه، سابقه چند شکست نظامی را دارد و بدتر اینکه پیش از این گفته بود ارتش اسرائیل توان تسخیر غزه را ندارد.
این خبر را روزنامه سعودی شرق‌الاوسط چاپ لندن منتشر کرد و نوشت: فرمانده تعیین‌شده برای حمله به نوار غزه، هرچند پیش‌تر نشان شجاعت دریافت کرده و پدر و مادرش هردو از نظامیان بلندپایه بوده‌اند، اما انتخاب او که سابقه چند شکست سخت نظامی را دارد موجب تعجب کارشناسان شده است. سرهنگ «موشیه تمیر» (59 ساله) در حالی فرمانده عملیات در نوار غزه شده که سابقه چند شکست نظامی را دارد و چندین سرباز زیر دست او کشته شده‌اند؛ از این بالاتر، او خود پیش از این گفته بود که ارتش اسرائیل توان گرفتن غزه را ندارد.
او در دسامبر 2018 در مصاحبه با نشریه «معاریو» گفت که به‌عنوان فرمانده سابق تیپ غزه در ارتش اعلام می‌کند: «ارتش اسرائیل در جنگ آتی با غزه توان عرض‌اندام نخواهد داشت».
وی ادامه داده بود: «ارتش اسرائیل آماده جنگ نیست، به‌خصوص جنگ زمینی، به نظرم مشکل آمادگی ارتش اسرائیل برای جنگ جدی‌تر از آن چیزی است که برخی کارشناسان حرفش را زده‌اند».
تمیر کارنامه چندان درخشانی هم ندارد، اولین شکستی که به نام او ثبت شده در سال 1993 است که فرمانده یک گروهان در جولان بود و دو سرباز زیر دست او به علت مشکل فنی بر اثر شوک برق کشته شدند. در 1996 فرمانده ستاد عملیات تیپ شمال شد و زیر نظر او عملیات «خوشه‌های خشم» اجرا شد که در آن مدرسه سازمان ملل در جنوب لبنان بمباران شد و 100 غیرنظامی که اکثراً کودک بودند و نیز 4 سرباز سازمان ملل کشته شدند.
به گزارش دیپلماسی ایرانی، در ادامه گزارش «شرق‌الاوسط» خاطرنشان شده است: سرهنگ تمیر در سال 1997، فرمانده تیپ ویژه «اغوز» شد که در زمان فرماندهی او بزرگ‌ترین شکست خود را تجربه کرد: در کمین حزب‌الله لبنان در جنوب لبنان
12 نیروی کوماندوی دریایی تیپ اغوز کشته شدند.
با وجود این، «یوآف گالانت»، وزیر دفاع اسرائیل، که سابقه همکاری با تمیر را دارد، از «موفقیت‌های خلاقانه» او به‌خصوص در جنگ‌های پارتیزانی در بافت‌های قدیمی شهرهای فلسطین از جمله نابلس سخن گفته است. از دیگر سوابق تمیر آن است که در سال 2007، زمانی که فرمانده یگان غزه ارتش بود، پسر خود را که به سن قانونی نرسیده بود وارد پادگان کرد و اجازه داد یک تراکتور نظامی را براند و نتیجه کار، تصادف تراکتور با یک خودروی غیرنظامی بود. بعد از آن، تمیر سعی کرد که پلیس را فریب بدهد و گفت که تراکتور را راننده شخصی‌اش هدایت می‌کرده، اما دروغش نقش بر آب شد و تمیر در دادگاه نظامی محکوم و رتبه نظامی‌اش از سرهنگ به سرگرد تنزل پیدا کرد و حکم 3 ماه حبس هم گرفت. البته در تجدیدنظر حکم تنزل رتبه نظامی او لغو شد به شرط اینکه اجازه ترفیع رتبه در ارتش را نداشته باشد. در آن زمان، گابی اشکنازی، رئیس ‌وقت ستاد نیروهای مسلح اسرائیل، در پی اخراج او از ارتش برآمد و در نهایت تمیر به خواست خود لباس نظامی را کنار گذاشت.

تحریم تسلیحاتی ایران که جوک است اما بی‌چشم و رویی‌ اروپا را عیان می‌کند
اتحادیه اروپا اعلام کرد تحریم‌های موشکی و تسلیحاتی علیه ایران مندرج در برجام را که قرار بود ۱۸ اکتبر (27 مهر ماه/ فردا) به پایان برسد، لغو نمی‌کند و همچنان حفظ می‌کند.
تروئیکای اروپایی مدعی شده ایران از سال ۲۰۱۹ به تعهدات خود در چارچوب برجام پایبند نبوده و این موضوع از طریق مکانیسم حل اختلاف برجام حل نشده است.
در بیانیه‌ای که دیروز منتشر شد، آمده که اروپا اقدام‌های محدودکننده علیه ایران را ذیل تحریم‌های منع‌اشاعه پس از تاریخ موسوم به «روز انتقال» برجام (۱۸ اکتبر) حفظ می‌کنند.
به گزارش رویترز، شورای اروپا در این بیانیه می‌گوید، تحریم‌هایی که در ابتدا از سوی سازمان ملل علیه افراد و نهادهای دخیل در فعالیت‌های مرتبط با توسعه موشک‌های هسته‌ای یا بالستیک جمهوری اسلامی یا افراد و نهادهای وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی وضع شده بود، همچنان به قوت خود باقی می‌مانند.
این شورا همچنین موافقت کرد که اقدامات بخشی و فردی را که تحت رژیم تحریم‌های اتحادیه اروپا وجود دارد، به‌ویژه اقدامات مربوط به ‌اشاعه هسته‌ای ایران و همچنین تحریم‌های تسلیحاتی و موشکی را حفظ کند.
شورای اروپا گفت که این اقدامات به معنای اعمال تحریم‌های جدید علیه ایران نیست و تغییری در وضعیت تحریم‌های اتحادیه اروپا که قبلاً بر اساس برجام لغو شده بودند، ایجاد نخواهد شد.
یادآور می‌شود طبق برجام، در تاریخ ۱۸ اکتبر ۲۰۲۳ میلادی برابر با ۲۶ مهرماه سال ۱۴۰۲، سال هشتم از روز آغاز برجام به پایان می‌رسد و قرار بود در این تاریخ که از آن به عنوان «روز انتقالی» یاد می‌شود، محدودیت‌ها و تحریم‌ها علیه افراد و نهادهای فعال در برنامه‌های موشکی، هسته‌ای و تسلیحاتی ایران لغو شوند.
شایان ذکر است از ابتدا هم گنجاندن موضوع تحریم‌های تسلیحاتی در برجام و موکول کردن لغو این تحریم‌ها به سال هشتم، مورد اعتراض صاحب نظران بود. همچنین برخی خبرها حکایت از این می‌کرد که همان زمان، این تعلیق و تاخیر هشت ساله با اعتراض طرف‌هایی مانند روسیه رو به رو بوده اما مورد قبول طرف ایرانی مذاکره‌کننده قرار گرفته است. از سوی دیگر، پیشرفت‌های خیره‌کننده ایران در حوزه تسلیحات
فوق مدرن مانند موشک و پهپاد، کشورمان را به یکی از کشورهای پیشرو در زمینه تولید بدل ساخته و موضوع واردات تسلیحات در بسیاری از زمینه‌ها را منتفی ساخته و به همین دلیل، تحریم‌ها هم مضحک به نظر می‌رسد. عجیب‌تر این‌که حالا طرف‌هایی مانند روسیه مشتاقانه – و بی‌اعتنا به تحریم‌ها- خواستار خرید تسلیحات پیشرفته از ایران هستند و در مقابل، این اروپاست که با ادبیات دوگانه تهدید و التماس از ایران می‌خواهد این تسلیحات را به روسیه نفروشد!
بنابراین موضوع تحریم‌ها در واقع به خودی خود ارزش و اعتبار چندانی ندارد و صرفا از این جهت که بار دیگر بی‌چشم و رویی و بدعهدی اروپا را نشان می‌دهد، حائز اهمیت است. اروپایی‌ها در حالی مرتکب فرار به جلو می‌شوند که بازیچه آمریکا قرار گرفتند و همزمان با عهدشکنی آمریکا زیر تعهدات خود زدند و فقط به وقت‌کشی به قصد فریب طرف ایرانی (دولت روحانی) پرداختند اما روشن بود که این رویکرد بیش از دو سال، قابلیت تداوم نداشته باشد و ایران هم اقدام متقابل انجام دهد. اروپایی‌ها در موضوع تعهدات برجامی آن قدر بی‌اراده و ناتوان بودند که با وجود فروکاستن تعهدات به وعده‌هایی مثل راه‌اندازی کانال اس پی وی و اینستکس، همان وعده‌های ناچیز را هم عملی نکردند.