تهدید اسقاط نهاد خبرگان
سید یاسر جبرائیلی
یکی از مهمترین نگرانیهایی که اساساً یکی از دلایل اصلی اقدام خبرگان برای تصمیمگیری درباره رهبر آینده بود، وجود اخبار موثّقی بود مبنی بر اینکه برخی اطرافیان آیتالله منتظری بنا دارند در صورت رحلت امام، از طریق برگزاری راهپیمایی خیابانی، رهبری آیتالله منتظری را اعلام و تثبیت کنند. بخش نخست اصل 107 قانون اساسی که پذیرش فردی بهعنوان رهبر از سوی اکثریّت قاطع مردم را شرط کافی رهبری میدانست، عملاً فضا را برای این اقدام خیابانی فراهم کرده بود. هرچند بر اساس مادّه یک طرح 20 مادّهای خبرگان که در اجلاس تیرماه مورد تصویب قرار گرفت، خبرگان «مرجع تعیین پذیرفته شدن فردی از سوی اکثریّت قاطع مردم به رهبری» شد، امّا این مصوّبه، مانع اجرای آن پروژه خیابانی برای تعیین آیتالله منتظری به رهبری نبود. باتوجّهبه اینکه انتخاب آیتالله منتظری عملاً اوّلین انتخاب رهبری پس از امام(قدّسسرّه) بود، اگر این انتخاب بهصورت خیابانی انجام میشد، یک بدعت خطرناک در جمهوری اسلامی پایهگذاری میشد که اطرافیان افراد در مظانّ رهبری، به فکر تدارک جمعیّت برای روز منظور میافتادند و لذا ممکن بود در روز رحلت رهبر، کشور تبدیل به صحنه راهپیماییهای گوناگون در حمایت از رهبری افراد مختلف شود و اساس نظام را در معرض سقوط قرار دهد. این بود که شخصیّتهای مؤثّر انقلاب و خبرگان معتقد بودند حتّی اگر آیتالله منتظری نظر به گرایش مردم، مصداق صدر اصل 107 شده است، این مهم باید از مسیر نهاد خبرگان مصوّب و تثبیت شود نه سازوکارهای خیابانی که بیم آن میرفت.
بر همین اساس، هنگامی که یکی از اعضای خبرگان، با تصمیم خبرگان درباره آیتالله منتظری ازاینجهت مخالفت کرد که این اقدام تحصیل حاصل و نامعقول است و آیتالله منتظری، خودبهخود توسّط مردم انتخاب خواهد شد،1 آیتالله خامنهای درباره تهدید ساقط شدن نهاد خبرگان با اعضا سخن گفتند: «بعضی از آقایان مطرح میکنند که آقا! مردم این تصمیم را گرفتند ما بیخود تحصیل حاصل نکنیم. اوّلاً، تحصیل حاصل بهحسب دقّت نظر نیست. این یکقدری دقّت لازم است که آدم بفهمد تحصیل حاصل نیست. آنچه که حاصل است نظر مردم است نه نظر خبرگان. بنده البتّه به گوینده این حرف سوءظنّی ندارم امّا به خود این حرف سوءظن دارم. این حرف به معنی این است که ما به کلّی مجلس خبرگان را از دُور قانونگذاری خارج کنیم. چرا نهاد انقلابی را، نهاد قانونی را، نهادی که در آینده تاریخ اینهمه اثر میگذارد از اثر بیندازیم. این چه حرفی است که مردم خودشان انتخاب خواهند کرد، پس ما بیخود کار نکنیم؟ ...در این دوره الحمدلله مردم حق را شناختند، فهمیدند، پیدا کردند حضرت آیتالله منتظری را. دورههای آینده چه؟ ما اگر امروز مجلس خبرگان را از دُور تصمیمگیری برای رهبر اسقاط کردیم و بیرون راندیم، در آینده معنایش این خواهد بود که چهار نفر راه بیفتند یک شعار بدهند، یک نفر را مطرح کنند، تا مجلس خبرگان بخواهد حرف بزند بگویند آقا! مجلس خبرگان چهکاره است؟ شما در دورههای قبل چه کردید که حالا بخواهید بکنید؟ شاید در آینده مجلس خبرگان افراد معروفی مثل این دوره نداشته باشد، ما باید فکر آینده را بکنیم، فکر حالا را نکنیم. بااینکه مردم آیتاللهالعظمی منتظری را شناختند، دانستند و این جای شکر است که خب الحمدلله به حق رسیدند، امّا اوّلاً نقش خود این عدّه حاضر را در این شناسایی نباید نادیده بگیریم. در میان همین عدّهای که حاضر هستند، کسانی هستند که در این تعریف، در این معرّفی بیگمان نقش داشتند. بهعلاوه دانستن مردم موجب این نیست که تکلیف قانونی ما برداشته شود. بنده هیچ شک ندارم که ما این مرحله را باید بگذرانیم.»2
آقای هاشمیان نیز از این بُعد به مسئله پرداخت که اگر خبرگان تصمیمگیری نکند، ممکن است دشمن توطئه کند و با مطرح ساختن افراد دیگر، در کشور ایجاد اختلاف کند. ایشان به مسئله آیتالله سیّدکاظم شریعتمداری اشاره کرد که رژیم شاه میخواست با مرجعسازی وی، از ظرفیّت او برای مقابله با قیام امام(قدّسسرّه) استفاده کند. سپس هشدار داد که اگر کشور یک روز به دست بعضی افراد دیگری که نامشان برده میشود بیفتد، راه ابرقدرتها به ایران باز خواهد شد: «الان ما میبینیم که یک عدّه طلّاب ساختهوپرداخته شده، میآیند افراد دیگری را مطرح میکنند، افقهیّت دیگری را به میان میآورند که تالله و بالله اگر یک روز ایران به دست اینها افتاد، اصلاً راه ابرقدرتها باز خواهد شد.» ایشان خواستار شد که خبرگان قاطعانه تصمیم بگیرد که تنها کسی که میتواند بعد از امام، امّت اسلامی را اداره کند، میتواند علیه استکبار جهانی بایستد و بههیچوجه تسلیم نمیشود، آیتالله منتظری است.»3
آقای موحّدی کرمانی با این استدلال که خبرگان نمیداند آن حادثه تلخ (رحلت امام) چه زمانی و در چه شرایطی پیش خواهد آمد، و همچنین اساساً آیا خود آیتالله منتظری در آن زمان در قید حیات هستند یا خیر، سکوت خبرگان درباره این مسئله را صحیح ندانست، خواستار این شد که خبرگان وظیفه قانونی خود را انجام دهد و اگر مردم به آیتالله منتظری رسیدهاند، خبرگان هم در عرض مردم یا زودتر از مردم به آن برسد.4
آقای حائری گفتند: «وقتی یک مرجعی از دنیا میرفت، بعد مردم مدّتها بر سر افراد مختلفی توی تفرقه میافتادند تا یکی بین اینها شاخص میشد یا با عمل خودش یا فعّالیّت دیگران. خواستند اینجوری نباشد که خبرگان را وضع کردند؛ [خبرگان ایجاد شد] که مردم از بلاتکلیفی خارج بشوند.»5
آقای غروی نیز گفتند که ما نباید از وظیفه قطعی خودمان دست بکشیم و درباره آیتالله منتظری صددرصد باید تصمیم گرفته شود.6
این بود که نهایتاً بحث سکوت خبرگان درباره مسئله رهبری آینده عملاً منتفی شد و اعضا مصمّم شدند نسبت به این موضوع در همین اجلاسیّه فوقالعاده تصمیمگیری نمایند.
پانوشتها:
1- همان، ص 476
2- همان، ص 478
3- همان، ص 482
4- همان، ص 494
5- همان، ص 526
6- همان، ص 495