kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۳۹۸۹
تاریخ انتشار : ۰۸ مهر ۱۴۰۲ - ۲۱:۳۸

سربازان استودیویی (مقاله وارده)

 
 
محمدهادی صحرایی
کسی که تاریخ می‌داند، می‌داند که کشور ایران به‌خاطر جایگاه منطقه‌ای و ویژگی والای انسانی که میراث عفت مادران و طهارت پدران و زحمت حکما و جهاد جوانمردان این سرزمین از دوردست‌های تاریخ تا همین امروز است همیشه مورد غبطه و حسادت و کینه دوستان تا دشمنان بوده است. نه اینکه این را تنها ما بگوییم یا گزاف باشد؛ آنکه گذشته باشکوه و درخشان دارد، نیازی به جعل و تاریخ‌سازی ندارد و وقتی می‌توان حقیقت را از روایات و تقارن‌یابی‌های تاریخ و واقعیات پیش‌رو و اعترافات امثال آیزنهاور هفتاد سال پیش تا ویل دورانت و تا امروز، دید و شنید، نیازی به دروغ نیست. دروغ را بی‌ریشه‌ها می‌بافند نه نجیب‌زادگان. وقتی گفته می‌شود ایرانی قوم نشان شده است، نه شعار است، نه لاف و نه گزاف. واقعیتی است دانستنی که غیر از تمرکزِ عقل، حوصله می‌خواهد و انصاف و آزادگی.
بحران حرام‌زادگی در اروپا و آمریکا و به رسمیت شناختن همجنس‌بازی و حیوان‌بازی و ‌اشیاءبازی و مومیایی‌بازی و به بازی گرفتن عقل و خلقت و اخلاق، در اخلاق جنسی غرب از یک طرف؛ و همه چیزخواری و نجاست‌خواری و حتی تهیه شراب و پروتئین خوراکی از فضولات مایع و جامد انسانی و تولید محصولات آرایشی و بهداشتی از جنین از سوی دیگر؛ و قانونی کردن شکنجه و قتل جنین، ازدواج با محارم و ازدواج با خود و هر آنچه به عقل جن هم نمی‌رسد که در کشورهای مدعی ثروت و تمدن و توسعه وجود دارد، گویای حقایقی است که گفتنش نه توهین است و نه گزافه؛ بیان واقعیتی است که پی بردن به آن زحمت چندانی نمی‌خواهد. جست‌وجوی هدفمند با کلیدواژه در اینترنت و مطالعه و مشاهده مدارک و مستنداتی که از سوی خودشان تولید شده می‌خواهد که با نگاهی رها از تعصب و تصلب و با چراغ انصاف، عالمانه بررسی شود. 
گزیده ابتدایی دلیل حکمت و زمینه هدایتی است که در فکر و قلب ما ایرانیان و هرکه بر این آیین است، است و گزیده دومی هم دلیل کوردلی و بی‌حکمتی دنیای غرب و شرق و هر که در این نوع گمراهی است. و حکمت آن نوری است که فراتر از علم می‌تواند مجرای الهاماتی باشد که به دانش و دانایی کمک کند. 
این دو مقایسه کوتاه، گویای تفاوت از آسمان تا زمین دو نوع تفکری است که یکی معتقد به عقل و عشق و طهارت است و دومی به آزادی از تمام گزاره‌ها و گزینه‌های عقل و وحی، دعوت و افتخار می‌کند و مرد را موجود نرینه‌ای می‌داند که می‌تواند هرگونه که بخواهد باشد، جز یک مرد. و زن را موجود مادینه‌ای می‌داند که می‌تواند هرچه می‌خواهد باشد به غیر از زن. یکی معتقد است که انسان، حَیِّ مُتَألِه است و دیگری انسان را حیوان ناطق می‌داند. یکی بهترین مردم را سودمندترین آنها برای اجتماع دانسته و ارجمندی را در خدمت به مردم می‌داند و دیگری می‌گوید که انسان، گرگ انسان است و اگر نَدَری، تو را می‌دَرند. یکی معتقد به خدای زنده و مدبر و مقتدری است که برای حساب و کتاب و ثواب و عِقاب، سویش خواهیم رفت و دیگری یا دین را افیون توده‌ها می‌داند و یا می‌گوید خدا مُرده و در کلیسا دفنش کردیم و ما در عالم، تنهاییم و هرچه بخواهیم و بتوانیم باید بکنیم.
شناخت تفاوت این دو دنیا با هم مثل فهمیدن تفاوت زندگانی با زنده مانی است و دلیل نفرت ابتدایی قابیل از‌ هابیل را باید در کینه شتری جهانِ صهیونی استکبار از ایران جُست. ما معتقد به زندگیِ قیمتی هستیم و آنها زندگیِ به هر قیمت را برای خود و ما می‌خواهند و هرگز شیوه ما را برنمی‌تابند. دشمنی را آنها با کشتن‌ هابیل، شروع کردند و هنوز ادامه دارد. نگاه به همین 107 سال اخیر گویای این واقعیت است که مرض آنها، کشتن ما و آرزوهای ماست. از قحطی بزرگ 1295 خورشیدی که جنگ بازدارنده را با نسل‌کشی به ما تحمیل کردند و با وقوع انقلاب اسلامی، شکست خوردند تا دهه شصت و جنگ سخت و تا دهه هفتاد و جنگ نرم و تا دهه هشتاد و جنگ اقتصاد و فتنه‌گران لانه کرده در خانه انقلاب و دهه نود که جنگ رسانه را علیه ما سامان دادند و تا سال گذشته که جنگ شناختی و ترکیبی را علیه ما آغاز کردند، همه گویای نفرت لعنتی آنها از ما و آرزوهای بزرگ ماست. رسانه‌های فتنه‌گرِ مرجف و مرتجع را ببینید که با چه حرص و ولع و نفرتی شبانه‌روز به پمپاژ دروغ و لجن علیه ما مشغولند؟ برای چه؟ برای اینکه گفته‌ایم خدای ما الله است؟ و خدایان دروغین آنها را نمی‌پرستیم؟ چرا روسری را بر سر نیزه کرده و پیراهن اختلاف بینمان افراشته‌اند؟ ما به خاطر مظلومیت‌مان با آنها دشمنیم ولی هرگز این‌گونه برای نابودی آنها پول و سرمایه نسوزانده و این‌گونه بر آنها متمرکز نشده‌ایم. ما دنبال آبادی ایرانیم ولی آنها برای ویرانی ما، پول می‌گیرند تا از ما یا ایراد بگیرند یا ایراد بسازند. چرا حجاب زنان و دختران‌مان آنها را دیوانه می‌کند؟ چرا آنها جنّ هستند و حجاب، بسم‌الله؟ چرا غیرت و حیا آنان را برمی‌آشوبد؟ و چرا از ایمان ما می‌ترسند؟ و چرا از طهارت و پاکی‌گریزان‌اند؟ چرا رهامان نمی‌کنند؟ ‌ای کاش مخاطبانشان، این سؤالات مهم را بپرسند.
مجری و لمپن و عوامل و برخی میهمانان این رسانه‌ها مترسک و عروسک‌هایی‌اند که نقش سرباز بازی می‌کنند. اصلِ کار، سرمایه‌گذاران و رسانه‌دارانی هستند که اینها را می‌رقصانند. این «سربازانِ استودیویی» که همگی اهل فرارند اگر دل و جگر مبارزه داشتند، در ایران می‌ماندند و یا در همین سفر اخیر هیئت ایرانی، در مقابل سازمان ملل، تجمع می‌کردند و به همانچه که دیگران را به آن امر می‌کنند، عمل می‌کردند. زیر کولر استودیو نشستن و دعوت مردم به شورش تابستان داغ، نامردی است. گربه ناز کردن و فراخوان مردم برای کشته شدن در راه جنبش، توهین به شعور مخاطبانشان نیست؟ خجالت نمی‌کشند اوج زحمتشان برای همدردی با آسیب‌دیدگان از فریب آنها، تنها رژ و لاک سیاه و «فداتون، ما کنارتونیم» است؟ پا روی پا ‌انداخته و ساعت‌ها از روی مونیتور، رجزِ رزم می‌خوانند ولی یک بار تا سر خیابان نیامده و صدایشان را برای شعار کف خیابانی بلند نکرده‌اند و... و همّشان همان مبلغی است که مقابلشان می‌اندازند.
اینها انسان‌های مهم و محترمی نیستند که روی سخن این وجیزه با آنها باشد، مخاطب من آن عده مردم عزیزی هستند که وقت خود را با اینها می‌گذرانند. ایران مال ما ایرانیان است و همه باید کمک کنیم. از دروغ و شبهه‌افکنی این سربازان استودیویی خیری نصیب آب و خاکمان نمی‌شود. پولش را آنها بگیرند و رنجش را ما بکشیم؟ آنها مزدور و مرده‌شورند و به میزان پولی که می‌گیرند فحش داده و دروغ ساخته و نفرت می‌پراکنند. تمام جمعیت پایِ کار آنها برای مبارزه با جمهوری اسلامی ایران، همان 52 نفر سلطنت‌طلب و منافق و دمکرات و آلزایمری و فلانی است که مقابل هتل هیئت ایرانی در آمریکا تجمع کردند و منطقشان همان حرف‌های مبهم و فحش رکیک‌شان بود. واقعاً مضحک نیست؟ «هنر اعتراض» را کسی باید بگوید که توان عوض کردن پیژامه با لباس رزم را داشته باشد و گرنه همه می‌دانند که صدای بلند طبل به خاطر توخالی بودن آن است. 
غیر از تراکم درس‌ها و عبرت‌های از مشروطه تا حالا‌، تجربه همین شش ماه اخیر و تلاشیِ تبانی و تجمع آنها و کمپین و کمپ آلبانی و ادعای تغییر هویت دخترک وزوزی و... نشان داد که تاریخ مصرف اینها تا وقتی است که شیر و پشم داشته باشند و گوشت‌شان سفت شود و پس از آن، پای بت استکبار ذبح می‌شوند.