اخبار ویژه
خیانت خود را با رفتار هیجانی چند جوان مقایسه نکنید!
روزنامه شرق نوشت: اگر نمایندگان یک ملت برای گرفتن یک سلفی با موگرینی که در ابعاد شهرت و محبوبیت هرگز به یک هزارمی کریس رونالدو هم نمیرسد، به آب و آتش بزنند، آیا میشود جوانان هیجانزده را نقد و نکوهش کرد؟
این روزنامه مینویسد: حضور کوتاهمدت کریستیانو رونالدو، فوق ستاره پرتغالی باشگاه النصر در تهران، با واکنشهای بسیاری همراه شد. حضور کوتاه کریستیانو در تهران البته با حجم اخبار، تصاویر و فیلمهایی که از استقبال او منتشر شد همخوانی نداشت. او درست از زمانی که وارد فرودگاه شد تا حضورش در هتل محل اسکان باشگاه النصر، به طرز غریبی مورد استقبال هواداران ایرانیاش قرار گرفت؛ به طوری که بسیاری از همین طرفداران با پای پیاده دنبال اتوبوسش دویدند و عدهای دیگر هم برای چند لحظه دیدنش رو به تپهنوردی گذاشتند.
این حجم از استقبال چنان غیرمنتظره بود که حتی خود ستارههای النصر هم شگفتزده، در باورشان نمیگنجید که از تیم رقیب، چنین پذیرایی شود. واضح است هجوم چندهزار نفری هواداران ایرانی به سمت اتوبوس و محل اسکان کریس رونالدو در نگاه اول غیرمنتظره است. شاید و فقط شاید اگر دیدار پرسپولیس با النصر با حضور تماشاگران برگزار میشد، تعدادی از همین صحنههای منتشرشده در رسانههای ریزودرشت خارجی به ثبت نمیرسید؛ اما چه حیف که خیل عظیم مشتاقان کریس فرصت حضور در آزادی را نداشتند و به در و دیوار دیگری زدند تا مگر شانس ملاقات با این فوق ستاره را به دست بیاورند. با این حال، از زمانی که چنین تصاویری منتشر شده عدهای در فضای مجازی، حتی آنهایی که دستی بر دنیای سیاست و دیپلماسی دارند، به آنالیز اتفاقات رخداده پرداخته و کار هواداران ایرانی کریستیانو رونالدو را تقبیح کردهاند. مطابق با انتظار، عدهای هم آن را در تضاد با فرهنگ چندهزار سالانه ایرانی دانستهاند.
واقعیت امر ولی ورای این اظهارات است. نوجوانان و جوانانی که فقط در پلیاستیشن رؤیای دیدن کریس رونالدو را داشته و مثل برخی آنقدری پول در جیب نداشتهاند که برای دیدن یکی از بازیهای کریس از ایران خارج شوند، چارهای به غیر از بروز هیجاناتشان از این طریق نداشتهاند. از همه بدتر اینکه نه چنین تجربهای را پیش از این داشتهاند و نه حتی فرصتی برای تمرینکردنش به دست آوردهاند. واضح است که رونالدو تنها ستاره بزرگی نیست که به ایران آمده ولی مشخصا او بزرگترین ستارهای است که پس از عصر تحریمها و رونق دنیای دیجیتال و فضای مجازی به تهران سفر کرده است. در عصر تحریمها که کمتر چهره سلبریتی خارجیای از ترس آمریکا و محدودیتهایش حاضر به دریافت ویزای ایران میشوند، کدام ستاره فوتبالی پا به ایران گذاشته که بزرگیاش در مقیاس کریس رونالدو باشد. یا اینکه کدام از آنها به اندازه همین کریس رونالدو در اینستاگرام فالوئر داشتند؟
شرق میافزاید: شاید هم بسیاری داستان شش سال پیش را فراموش کردهاند. زمانی که فدریکا موگرینی به ایران سفر کرده بود تا در مراسم تحلیف ریاستجمهوری در مجلس حاضر شود. تصاویر درخواست و تقاضای نمایندگان برای سلفی با فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی وقت اتحادیه اروپا، تا مدتها سوژه رسانهها بود و بسیاری منتقد جدی آن. مسئله ساده است: اگر نمایندگان یک ملت برای گرفتن یک سلفی با موگرینی که در ابعاد شهرت و محبوبیت هرگز به یک هزارمی کریس رونالدو هم نمیرسد، به آب و آتش بزنند، آیا میشود جوانان هیجانزده را نقد و نکوهش کرد که چرا چنین و چنان؟ البته که اگر نقدی هم هست که قطعا هست، دوباره متوجه همین مسئولان ذیربط است که چطور امکان بدیهی یک استقبال ساده را هم رعایت نمیکنند تا همهچیز اسیر فن «غافلگیری» نشود؟».
درباره این نوشته گفتنی است؛ اولا جمعیتی چند صد نفره در فرودگاه و در هتل (مجموعا زیر دو هزار نفر) به استقبال فوتبالیست پرتغالی رفتهاند و این تعداد در مقایسه با دهها میلیون جوان دیگر ایرانی، اصلا رقمی به شمار نمیآید. ضمن این که هیجان آن عده معدود، چیز چندان عجیبی و غریبی نیست.
ثانیا جمعیت مذکور در مقایسه با هیجان و استقبالی که در کشورهای دیگر و حتی در کشورهای اروپایی و آمریکا نسبت به برخی ورزشکاران یا هنرمندان مشهور اتفاق میافتد، بسیار ناچیز است. و این در حالی است که کشورهای مذکور تحریم نیستند و بنابراین تقلای روزنامه غربزده برای
ربط دادن یک هیجان و استقبال حداکثر دو هزار نفری به موضوع تحریم (تحقیر کشور خود)، تقلایی بیحاصل و از سر غرضورزی است.
ثالثا رفتار هیجانی چند جوان نسبت به یک فوتبالیست مشهور، اصلا قابل مقایسه با رفتار حقارتآمیز برخی نمایندگان سابق مجلس در التماس برای گرفتن عکس سلفی نیست. عجیب این که شرق تعمدا به هویت نمایندگان یاد شده و این که عضو فراکسیون غربگرایان و مدعیان اصلاحات در مجلس دهم بوده اند، اشاره نمیکند.
رابعا رفتارهایی مانند رفتار نمایندگان یاد شده و تیترهای غلطانداز التماسی در روزنامههایی مانند شرق و... درباره موگرینی و جان کری و اوباما و دیگران موجب شد طرفهای غربی جرأت خدعهگری و پیمانشکنی درباره برجام را پیدا کنند و دولت روحانی را به مدت سه سال سر بدوانند. طرف غربی با مشاهده آن رفتارهای از سر شیدایی، انفعال و احساس حقارت، یقین کرده بودند که مرتکب هر خباثتی هم بشوند، دولت و نمایندگان وقت کمترین اعتراضی نخواهند داشت. فرجام رفتارهایی مانند سلفی گرفتن حقارتبار، صدها میلیارد دلار خسارت به ایران بود.
کلافگی ارگان حزب اشرافی از گسترش ناوگان حملونقل شهری
ظرف 2 سال اخیر به اندازه 4 سال مدیریت اصلاحطلبان بر شورای شهر و شهرداری، کار در زمینه تسهیل رفتوآمد مردم در تهران انجام شده است.
این موضوع را شهرداری تهران در واکنش به منفیبافیهای روزنامه سازندگی عنوان کرد و در واکنش به خلافگوییهای ارگان حزب کارگزاران تصریح کرد: «احـداث تراموا در تهران عقلانی نیست. تیم فعلی مدیریت شهری دچار بحران ارائه کارنامه مثبت شـده در نتیجه به خبرسازی کاذب روی آورده اسـت.» ایـن جمله را نه یکی از مدیران کاربلد دوران آبادانی شهر تهران بلکه محسن هاشمی، رئیس شـورای شــهر دورهای به زبان آورده که ناکارآمدی و بیعملی و راکد نگهداشتن شهر در زمان تصدیگری آنها، صدای دوست و اعتراف دشمن را درآورده بود.
مروری بر عملکرد روزنامه سازندگی و سایر روزنامههای اصلاحطلبان نشان میدهد که او تنها کسی نیست که برای بلندگویی چنین هجمههایی انتخاب میشود بلکه پیش از این نیز دیگر مدیران دوره قبل شهرداری تهران که بزرگترین دستاوردشـان نمایش رسانهای سهشنبههای بدون خودرو
(با دوچرخه) بود، بارها شهرداری تهران را به ناکارآمدی متهم کردهاند.
یکی از توقعات شهروندان از شهردار تهران، توسعه حملونقل عمومی است. علیخانی، رئیس کمیسیون حملونقل همان شورای شهری که محسن هاشمی رئیس آن بوده، اذعان کرد: بعد از گذشت دو سال یک اتوبوس هم نتوانستند وارد کنند. از ۳۴۸۰ دستگاه اتوبوس فعالی که به دوره پنجم شورای شهر تحویل داده شـد تنها ۱۸۷۶ دستگاه اتوبوس بـه دوره فعلی تحویل داده شد اما شهردار فعلی در این مدت دوساله، نزدیک به هزار دستگاه اتوبوس را با نوسازی و بازسازی به ناوگان اضافه کرد و این تعداد را به ۲۸۳۵ اتوبوس فعال رسانده است. همچنین قرارداد دوهزار و ۵۰۰ دستگاه اتوبوس
و ۵۰۰ دستگاه مینیبوس، ۳۵ هزار موتور برقی و هزار دستگاه اتوبوس برقی در دوره فعلی مدیریت شهری منعقد شده است...
مترو در همین مدت کوتاه شهرداری تحت هدایت زاکانی
به ۲۷۴ کیلومتر خط و ۱۵۰ ایستگاه رسید یعنی ۱۴ کیلومتر خط
و ۱۰ ایستگاه جدید اضافه شده است. همچنین امسال نزدیک به ۳۰ کیلومتر بـه طول خطوط متروی پایتخت (۲۱ کیلومتر پرند، ۶ کیلومتر خط ۶ و ۳ کیلومتر خط ۷ مترو) اضافه خواهد شد. تهران در روزهای آینده شـاهد افتتاح ۵ ایستگاه پرند، میدان کتاب، شهران، شهرزیبا و کوهسار خواهد بود و تا پایان سال مجموع افتتاحهای مترو در سال ۱۴۰۲ به ۱۳ ایستگاه میرسد که در نوع خود بینظیر است. در کنار اینها باید به این نکته هم اشاره کرد که در دوره قبل در کل یک رام قطار DC و ۳۹ رام قطار AC بازسازی شده که نشان میدهد، در همین دو سال عملکرد شهردار فعلی به اندازه چهار سال دوره مدیریت شهری پنجم بوده است. از سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۱،
۲۵۱ واگن بازسازی شده و ۴۲ واگن هم در حال بازسازی است و تا خرداد سال آینده ۴۲۸ واگن بازسازی میشود، این در حالی است که از سال ۸۵ تا سال ۹۹ (طی ۱۵ سـال ) ۴۱۶ دستگاه واگن مترو بازسازی شده بود. همچنین زاکانی به تازگی عنوان کرد که پرداختهای قرارداد ۶۳۰ دستگاه واگن جدید انجام شده و به ۷۹۱ دستگاه واگن رسیده است. وی از تفاهم سخت
۱۱۳ دستگاه واگن ملی با تشکیل یک کمیسیون مشترک بین شهرداری تهران و مجموعههای دانشبنیان نیز خبر داد، اضافه شـدن این ۹۰۴ واگن، جهش اساسی را در این حوزه به همراه خواهد داشت.
شهردار تهران همچنین در واکنش به تخطئه احداث تراموا تاکید کرد: مطالعات نشان میدهد که در برخی خطوط، احداث «تراموا» بهجای «بیآرتی» مناسبتر است بهگونهای که میتواند با هزینه کمتر، مسـافر بیشتری را با کیفیت بهتر جابهجا کند. برخی مطالعات نشان میدهد که تراموا یکپنجم مترو هزینه دارد و دوســـوم خدمت ارائه میکند.
کریدور هند - خاورمیانه - اروپا بازی رسانهای و غیر قابل اجراست
عضو مرکزیت حزب کارگزاران درباره جنجال رسانهای «کریدور هند - خاورمیانه - اروپا» گفت: این بازی رسانهای است. کریدور قطعا گرانتر تمام خواهد شد و به سرمایهگذاری نمیارزد. یعنی وقتی با عدد و رقم نگاه کنید، میبینید این طرح هم کنار طرحهایی میرود که آمریکاییها، اروپاییها و دنیا روی نقشه کشیدهاند و هرگز اجرا نشده است.
در حالی که اخیرا برخی محافل سیاسی و رسانهای غربگرا، جنجال رسانه مذکور را دستمایه خود تحقیری و یأسآفرینی قرار دادهاند، سعید لیلاز در گفتوگو با خبرآنلاین، طرح کریدور هند - خاورمیانه - اروپا را یک طرح کاملا سیاسی که هرگز اجرائی نخواهد شد میداند و میگوید: من خیلی متاسف هستم از اینکه وقتی تبلیغات رسانهای یا به تعبیری، امپریالیسم رسانهای یک موضوعی را مطرح میکند، به طور معمول رسانههای ایران جزو اولین گروههایی هستند که قربانیان این دروغگوییها میشوند و اصل موضوع دروغ است.
وی میافزاید: موارد زیادی از این موضوع است که جدیدترین نمونه آن، کریدور هند به اروپاست که جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا هم در مجمع عمومی سازمان ملل متحد صحبت کرد. اساسا طرح این مسئله کریدور هند سیاسی بود و نه اقتصادی و هدف هم این بود که هرگز اجرا نشود. علت خیلی روشن هم این است که چنین پروژهای اقتصادی نیست.
لیلاز توضیح میدهد: شما وقتی راه حملونقل دریایی از چین و هند و به طور مستقیم از طریق بابالمندب، دریای سرخ و کانال سوئز به دریای مدیترانه و هر یک از کشورهای اروپایی دارید، از نظر مبانی حملونقل کاملا غیرمنطقی و غیراقتصادی است که این کار را در قالب سه نوع حملونقل انجام دهید؛ اینکه اول حملونقل دریایی داشته باشید و به مرز عربستان بیایید و بعد از عربستان، از 3، 4 کشور عبور کنید تا به ساحل دریای مدیترانه برسید و از دریای مدیترانه دوباره سوار کشتی شوید و به اروپا بروید.
وی عنوان میکند: هیچ کارشناس و تاجری، چنین روش احمقانهای را برای حمل کالای خود از هند به سمت اروپا به کار نخواهد برد و نمیبرد، زیرا هنوز در تاریخ بشر، حملونقلی ارزانتر از حملونقل دریایی به ویژه در مسیری که صحبت میکنیم، اختراع نشده است. کریدور شمال به جنوب که ایران در میان آن قرار دارد، برای دسترسی کشورهایی که فاقد دسترسی دریایی هستند، مثل مرکز و شرق روسیه یا جمهوری آذربایجان، ترکمنستان، قزاقستان، قرقیزستان و به ویژه افغانستان، این کریدور معنای اقتصادی دارد، چون این کشورها اصلا بندر ندارند. کشوری که بندر ندارد، بالاخره از یک جایی باید حملونقل زمینی داشته باشد.
لیلاز متذکر میشود: کریدور هند، یک طرح کاملا غیراقتصادی و غیرعملی است؛ طرحی که جو بایدن در اجلاس گروه 20 داده بود. در لحظه آخر اگر دقت کرده باشید، تریبون را گرفت و 3 بار گفت من میخواهم از امارات متحده عربی تشکر کنم، به خاطر اینکه این طرح اگر اجرا شود، پول آن را اعراب میدهند و کنار طرحهایی میرود که هیچکدام اقتصادی نبوده و با پول نفت مفت انجام شده است؛ از جمله راهآهن کف اقیانوس که طرح آن را امارات داده است. این حرفی که بایدن زد، دو هدف داشت. هدف هم سیاسی بود و هیچ ربطی به اقتصاد نداشت. هدف این بود که یک محمل یا توجیهی برای شروع گفتوگوهای عربستان و اسرائیل ایجاد کند، زیرا عربستان به شدت از طرف مردم خود و نیز اعراب تحتفشار است تا با اسرائیل مذاکره نکند.
این تحلیلگر میگوید: همین دیروز حتما شنیدید که عربستان، مذاکراتشان با اسرائیلیها را به دلیل سختگیریهایی که برای فلسطینیها انجام میدهند، متوقف کردند. دوستان ما همیشه استدلال میکردند که جمهوری اسلامی مانع پیشبرد مذاکرات صلح خاورمیانه میشود. این حرف بسیار غلط است. در حالی که موضوع اصلا ایران نیست. رفتاری که اسرائیلیها با فلسطینیها انجام میدهند، به عربستان اجازه نداده طرح آبراهام را اجرا کند و در آینده هم اجازه نمیدهد. لیلاز میافزاید: مخاطب دومشان هم چین بود که در راستای تضادهایی که با چین دارند، آمریکاییها دنبال مطرح کردن و بزرگنمایی نقش هند در دنیا هستند. امسال اگر همه چیز خوب پیش برود، کل حجم تجارت خارجی هند اعم از صادرات و واردات، حدود 800 میلیارد دلار خواهد بود. کمتر از 14 درصد از این 800 میلیارد دلار صادرات و واردات با اروپا بوده است و هیچ چشماندازی وجود ندارد که رابطه اروپا با هند در آینده بهتر از این شود. مراودات اقتصادی هند، اول با چین، بعد با آمریکا و سپس با جهان عرب است. بر همین اساس، به این کریدور نیازی نیست. معنای این حرف این است که سالی 100 میلیارد دلار فقط از اینجا کالا حملونقل شود که هزینه این 100 میلیارد دلار، ممکن است
2 تا 4 میلیارد دلار باشد. بر این اساس، این کریدور قطعا گرانتر تمام خواهد شد و قطعا به سرمایهگذاری نمیارزد.