kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۲۹۷۰
تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱۴۰۲ - ۲۱:۵۷
در دیدار مردم استان‌های «سیستان و بلوچستان» و «خراسان جنوبی»

4 شهیدی که رهبر معظم انقلاب از آنان یاد کردند چه کسانی هستند؟

رهبر معظم انقلاب در بیانات روز دوشنبه خود نام چهار تن از شهدای شیعه و سنی سیستان و بلوچستان را عنوان کردند، اما این شهدا چه‌ کسانی هستند؟

روز دوشنبه هزاران نفر از مردم استان‌های «سیستان و بلوچستان» و «خراسان جنوبی» با حضور در حسینیه امام خمینی(ره) با رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند. حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار پرشور هزاران نفر از مردم استان‌های «سیستان و بلوچستان» و «خراسان جنوبی»، با قدردانی از همراهی دیرینه و مستمر مردم مؤمن و علمای شیعه و اهل تسنن این مناطق، مراقبت و هوشیاری ملت‌ها و مسئولان کشورها را به‌خصوص در دوران تحولات بزرگ جهانی کاملاً ضروری دانستند. ایشان در بیاناتشان منطقه سیستان و بلوچستان را منطقه‌ انقلاب و منطقه‌ شهید دادن معرفی کردند و در ادامه به چند تن از شهدای شاخص این خطه ‌اشاره کردند.
به گزارش تسنیم، مقام معظم رهبری در این باره فرمودند: «غیر از شهدای جنگ تحمیلی‌ در این دو استان، شهدای برجسته‌ای هم در مبارزه‌ با منافقین در حوادث گوناگونِ [دفاع از] امنیّت از آن روز تا امروز مرتّباً تقدیم انقلاب شده است. امروز هم شهید می‌دهیم، سال 60 هم شهید دادیم؛ مرحوم سیّدمحمّدتقی حسینی‌طباطبائی از زابل، مرحوم مولوی حسین‌بُر از مولوی‌های اهل‌‌سنّت که اینها مال سال 60 است، تا این آخر باز این برادران برجسته‌ ما مثل مرحوم سردار شهید شوشتری یا شهید عبدالواحد ریگی، مولویِ [شهرستان] خاش و از این قبیل؛ یعنی منطقه، منطقه‌ انقلاب است، منطقه‌ شهید دادن است، منطقه‌ حرکت در راه خداست، دشمن نمی‌تواند این را ببیند، نمی‌تواند تحمّل کند. هم شهید وحدت داریم، هم شهید دفاع مقدّس داریم، هم شهید در راه امنیّت داریم که اسم بعضی‌هایشان را من بردم و عرض کردم.»
رهبر معظم انقلاب در این بیانات نام چهار تن از شهدای شیعه و سنی را عنوان کردند که مربوط به دوره‌های مختلف زمانی از ابتدای انقلاب تا کنون هستند، اما این شهدا چه کسانی هستند؟ مروری بر فصل زندگی این شهدا و سلوک رفتاری و نحوه شهادتشان گویای قابلیت الگو شدن شخصیت آنان برای نسل آینده است، معرفی اجمالی آنان در ادامه می‌آید:
مولوی شهید فیض محمد حسین‌بُر
مولوی شهید فیض محمد حسین‌بُر در سال 1325 در بخش گُشت از توابع شهرستان سراوان در خانواده‌ای مذهبی و بلوچ اهل‌سنّت به دنیا آمد، پدرش مرحوم محمد حسین‌بُر نسبت به تعلیم و تربیت دینی و آشنایی فرزندش با احکام اسلامی با جدیت کوشید، پس از اتمام دوره ابتدایی در مدرسۀ دولتی قریۀ خویش، وارد حوزۀ علمیه و دارالعلوم زنگیان سراوان شد و به تحصیل علوم دینی و مذهبی مشغول شد، سپس برای تکمیل تحصیلات حوزوی به پاکستان رفت و به تحصیل ادامه داد. بعد از چند سال  فارغ‌التحصیل شد و درجۀ روحانی «مولوی» را اخذ کرد. وی فردی مؤمن، متعهد و پایبند به قوانین دین اسلام بود و کمک به افراد مستضعف را سرلوحه زندگی خود قرار داده بود.
مبارزات با طاغوت را در سال‌های پیش از انقلاب آغاز کرد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، یار و یاور صدیق حضرت امام(ره) در منطقه و در دوران جنگ تحمیلی نیز حامی و یاور رزمندگان بود. او اعتقاد داشت که باید برای حفظ و صیانت کشور اسلامی از جان و دل جنگید. با استقرار نیروهای سپاه و جهاد سازندگی در منطقه، مولوی با آنها اعلام همبستگی و همکاری کرد و از خدمت به آنان دریغ نورزید، همین امر باعث شد دشمنی ‌اشرار با ایشان شدیدتر شود، خفاش‌صفتان سنگدل وجود مبارک او را نتوانستند در منطقه تحمل کنند و تصمیم بر ترور وی گرفتند و سرانجام در نیمه‌شب 22 اردیبهشت‌ماه سال 1360 به خانه‌اش یورش بردند و او را جلوی چشم همسر و فرزندانش ناجوانمردانه و مظلومانه به شهادت رساندند.
شهید آیت‌الله سید محمدتقی حسینی طباطبایی
شهید آیت‌الله حاج سید محمدتقی حسینی طباطبایی در اول دی‌ماه 1307 در خانواده‌ای روحانی در یکی از روستاهای زابل (چلنگ) متولد شد، پس از طی دوران طفولیت به‌ جهت عشق و علاقه وصف‌ناپذیری که به تحصیل و یادگیری علم و دانش داشت راهی مکتب که در آن زمان مرسوم بود، شد و پس از فراگیری خواندن و نوشتن برای سیراب شدن از علم به شهر زابل سفر کرد، این اولین سفر روحانی آن بزرگوار بود، در شهر زابل نیز پس از گذراندن دوره مقدمات صرف و نحو و معانی و بیان در سال 1325 به شهر مقدس مشهد مشرف شد و در مدرسه بالاسر که فضای روحانی داشت مشغول به ادامه تحصیل شد.
پس از فراگیری علوم دینیه در پی درخواست مردم سیستان جهت ارشاد و راهنمایی آنان راهی شهرستان زابل شد و بنا به دستور مرحوم آیت‌الله حکیم مسجد و مدرسه‌ای علمیه در این شهر تأسیس کرد.
وی در سال 1340 ازدواج کرد که ثمره آن 9 فرزند است، در سال 1342 با توجه به قیام امام راحل و آغاز نهضت اسلامی شهید حسینی نیز در این منطقه پرچم انقلاب را برافراشت. سخنرانی‌ها و بیانیه‌های امام راحل که به‌وسیله تلفن به ایشان مخابره می‌شد ضبط، پیاده و تکثیر می‌شد و در اختیار مردم قرار می‌داد و در این راه شکنجه و آزار بسیار از سوی رژیم پهلوی و ساواک دید.
وی در سال 1359 به‌ عنوان کاندیدای مجلس شورای اسلامی مطرح شد و به مجلس راه یافت. در سنگر مجلس یکی از چهره‌های محترم و صدیق و پیرو خط امام بود.
شهید حسینی به‌راستی یک سرباز واقعی امام زمان(عج) بود که سرانجام در میدان مبارزه با خطوط انحرافی و ضدانقلاب در هفتم تیرماه سال 60 به‌ همراه شهید آیت‌الله بهشتی و بیش از هفتاد و دو تن از بهترین یاران امام و انقلاب اسلامی در فاجعه جانسوز انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی به ‌دست یکی از منافقان به شهادت رسید و روح مطهرش در جوار کبریا و به لقاءالله رسید، مزار شریفش در شهرستان زابل در جوار شهدای جنگ تحمیلی محل زیارت عاشقان و دلباختگان امام و انقلاب است.
مولوی شهید عبدالواحد ریگی
مولوی شهید عبدالواحد ریگی، امام جمعه اهل‌سنت شهرستان خاش بود. او سال گذشته طی سفر هیئت اعزامی از دفتر مقام معظم رهبری به سیستان و بلوچستان، در دیدار با حجت‌الاسلام والمسلمین محمدجواد حاج‌علی‌اکبری مسئول هیئت اعزامی و رئیس ‌شورای سیاستگذاری ائمه جمعه کشور، ضمن بیان نکاتی گفته بود بارها از سوی گروهک‌های تروریستی تهدید به مرگ شده اما بر مواضع خود استوار است.
آن نکات و صحبت‌ها چه بودند که مولوی عبدالواحد به‌خاطرشان تهدید به ترور شده بود و نهایتاً نیز جان خود را از دست داد؟ مولوی عبدالواحد ریگی، امام جمعه اهل‌سنت مسجد امام حسین(ع) خاش، 23 آبان ماه 1401 در پایان همایش «تحکیم وحدت و همدلی» به حجت‌الاسلام والمسلمین حاج‌علی‌اکبری، رئیس‌ هیئت سه‌نفره اعزام‌شده از سوی رهبر معظم انقلاب به سیستان و بلوچستان گفته بود: «من در دوران هشت سال دفاع مقدس در خط مقدم جبهه حضور داشتم و ما در طول انقلاب همواره در صحنه بوده‌ایم، ازجمله در تمام دوره‌های انتخابات کشور و این افتخار ماست. کسی که از مرز خود دفاع نکند ناموس ندارد. شما بپرسید از مسجد امام حسین(ع) که من پیش‌نماز آن هستم حتی یک نفر هم بعد از نماز جمعه به خیابان نیامد و در آشوب اخیر خاش حضور نداشت، گفتم «کسی حق ندارد از مسجد بیرون برود»، چون می‌دانستیم منافقین بیرون هستند و می‌دانیم چه‌کار می‌کنند.»
مولوی عبدالواحد ریگی خاطرنشان کرده بود: «ما مطلع هستیم که منافقین و دشمنان چه نقشه‌ها و طراحی‌هایی دارند. ما غیر از اسلام، نظام اسلامی، ایران و اخوت با شیعه، حرفی نداریم. باید تاریخ را بخوانید تا متوجه شوید ما اهل‌سنت سیستان و بلوچستان با برادران شیعه چه ارتباط نزدیکی داشته‌ایم. من حتی از جانب گروهک‌های معاند تهدید شده‌ام اما اینها تأثیری ندارد. ما شما برادران تشیع را به‌ خاطر خدا دوست داریم وگرنه چیزی از شما نگرفته‌ایم که بگویند این دوستی به‌ خاطر دنیاست. ما این مملکت را دوست داریم، رهبری دوست ما هستند. این مملکت بعد از این نظام اسلامی به درد ما، به درد دین و اسلام و حتی به درد ناموس مسلمین نمی‌خورد.»
مولوی عبدالواحد ریگی، بنا بر سخنان فرمانده انتظامی شهرستان خاش، توسط افراد ناشناس از محل درب پشتی مسجد امام حسین (علیه‌السلام) خاش ربوده شد و یک روز بعد در 18/09/1401 به شهادت رسید.
در پی حادثه ناگوار ربایش و شهادت جناب مولوی عبدالواحد ریگی، حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای طی پیامی ضمن اظهار تأثر از این حادثه، بر تعقیب و مجازات سریع و جدی جنایتکاران از سوی دستگاه‌های مسئول تأکید کردند. متن پیام به‌ شرح زیر است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
حادثه‌ ناگوار ربایش جناب مولوی عبدالواحد ریگی رحمت‌الله علیه و به شهادت رساندن این عالم خیرخواه و شجاع موجب تأسف و تأثر اینجانب شد. ‌اشراری که این جنایت را مرتکب شدند مزدورانی روسیاهند که در خدمت دشمنان سعادت هم‌میهنان بلوچ و اتحاد اقوام ایرانی قرار گرفته‌اند. وظیفه‌ دستگاه‌های مسئول تعقیب و مجازات جنایتکاران است و باید با سرعت و جدیت انجام شود. اینجانب به خاندان محترم آن شهید و همه‌ مردم بلوچستان به‌ویژه خاش و ایرانشهر تسلیت عرض می‌کنم و رحمت الهی را برای همگان مسئلت می‌نمایم.
سردار شهید نورعلی شوشتری
شاید یکی از بزرگ‌ترین جنایات تروریستی عبدالمالک ریگی شهادت شهید نورعلی شوشتری جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود، اما شهادت این سردار رشید اسلام بار دیگر مهر تأییدی شد بر تأثیرات فرهنگی و امنیتی که شوشتری در مدت حضورش در سیستان و بلوچستان برای مردم این منطقه انجام داد. او به «مسیح بلوچستان» نامور شده است.
شهید والامقام سردار نورعلی شوشتری در خانواده‌ای مذهبی و کشاورز در سال 1327 در روستای ینگجه بخش سرولایت نیشابور به دنیا آمد، پس از انقلاب به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیشابور درآمد.
شهید شوشتری، انسان بزرگی بود که بر اثر بزرگی و عظمت انقلاب، پیدا و کشف شد و می‌توان گفت، انقلاب، شهید شوشتری را کشف کرد و به همین دلیل بود که از روزهای اول انقلاب و در حوادث پس از پیروزی انقلاب، ایشان یک رزمنده عاشق و فدایی بود که در خط اول انقلاب حاضر می‌شد و در عملیات طریق القدس به ‌عنوان فرمانده گردان از تیپ 25 کربلا، ظاهر شد. وی در رخدادهای کردستان سال‌های 58 و 59 و در غائله گنبدکاووس در سال‌های 58 و 59 رزمنده‌ای بود که کیلومترها از خانه خود مهاجرت می‌کرد و در خط مقدم انقلاب حاضر می‌شد و از انقلاب و تمامیت ارضی کشورش دفاع می‌کرد، در حقیقت اوج بزرگی آقای شوشتری، در دفاع مقدس پیدا شد.
او همین نقش را در عملیات‌های «فتح‌المبین» و «بیت‌المقدس» نیز داشت تا اینکه در عملیات والفجر مقدماتی چون در استان خراسان، فرماندهان و رزمندگان زیادی بودند، ایشان را مسئول کردند که «بروید و یک لشکر عظیمی از استان خراسان درست کنید». سردار قالیباف و سردار قاآنی تیمی بود که انتخاب شدند و لشکر 5 نصر با کمک ایشان شکل گرفت و در عملیات والفجر 1، 2 و 3 شرکت کرد و شهید شوشتری به‌ عنوان فرمانده تیپ موسی ‌بن جعفر پیشنهاد شد، سپس از فرماندهی گردان، به فرماندهی تیپ ارتقاء یافت. در عملیات والفجر 3 که در مهران انجام شد جنگ بسیار سختی برای آزاد‌سازی مهران صورت گرفت و جنگ سرنیزه و تن به تن شهید شوشتری با سرهنگ جاسم پسرخاله صدام صورت گرفت و با کشته شدن سرهنگ جاسم، این تپه نیز آزاد شد و عملیات مهران، با موفقیت به پایان رسید.
به‌کمک او قرارگاه شهید داودآبادی ایجاد شد و عملیات‌هایی که در شمال غرب از ماموت گرفته تا والفجر 10 اجرا شد، عملاً با فرماندهی شهید شوشتری همراه بود. فرماندهی لشگر5 قرارگاه نجف، قرارگاه حمزه و جانشینی فرمانده نیروی زمینی سپاه بخشی از مسئولیت‌های این فرمانده بزرگ و شهید والامقام است.
وی از اول فروردین 88 نیز با حفظ سمت، فرماندهی قرارگاه قدس زاهدان را عهده‌دار شد و موفق شد با تلاشی پیگیر و مجاهدتی خستگی‌ناپذیر ایجاد اتحاد بین طوایف شیعه و سنی را در این استان به افتخارات خود بیفزاید.
سردار شهید نورعلی شوشتری که سال‌های متمادی منصب خادمی افتخاری بارگاه ملکوتی امام رضا(ع) را نیز عهده‌دار بود بارها در جمع همرزمانش گفته بود: «آرزو دارم در میدان جنگ باشم و به شهادت برسم و جسم ناقابلم در راه خدا تکه‌تکه شود.»
سردار نورعلی شوشتری، جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و فرمانده قرارگاه قدس که در تدارک برگزاری همایش وحدت سران طوایف در استان سیستان و بلوچستان بود صبح روز یک‌شنبه 26 مهر1388 در اقدامی تروریستی در شهر سرباز به فیض شهادت نائل آمد و شهادت وی باعث شد غده چرکین بزرگ‌ترین جانی تروریست منطقه عبدالمالک ریگی نیز ریشه‌کن شود.
مقام معظم رهبری در دیدار با خانواده شهید شوشتری فرمودند: «بعد از جنگ خیلی‌ها به حاشیه رفتند، اما شهید شوشتری همچنان ماندند». ایشان عکسی از شهید را در دستشان گرفتند، مربوط به دورانی بود که از دست حضرت آقا درجه گرفته و پیشانی شهید را بوسیده بودند و حضرت آقا فرمودند؛ «فکر نکنید محاسن سفید پدرتان از سن و سال ایشان است، محاسن ایشان در این اواخر سفید شده است، وقتی مستضعفین را می‌دیدند، وقتی مشکلات را می‌دیدند.»
«آیت‌الله کفعمی» و «مولوی عبدالعزیز»
دو الگوی وحدت مذهبی و قومی در بیانات رهبر انقلاب
حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب روز گذشته در دیدار با هزاران نفر از مردم استان‌های سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی، همچنین در بخشی از بیانات‌شان به دو چهره دینی و وحدت‌گرا میان مردم سیستان و بلوچستان ‌اشاره کردند که یکی از آنها شیعه و دیگری اهل‌سنت بود: «ماه رمضان همان سال بنده رفتم زاهدان، آنجا دو عالم بزرگ در زاهدان بودند؛ عالم درجه‌یک شیعه مرحوم آقای کفعمی بود، عالم درجه‌یک سنی مرحوم مولوی عبدالعزیز ملازهی بود، بنده را آنجا هم دستگیر کردند آوردند تهران بردند قزل‌قلعه، مرحوم کفعمی علناً از ما حمایت کرد، مرحوم مولوی عبدالعزیز یک حکمی صادر کرد در جهت همان حرفهای ما.»
این دو چهره که در تاریخ آن منطقه و همچنین انقلاب اسلامی نقش به‌سزایی داشتند، متأسفانه تا حدودی مهجور واقع شده‌اند در حالی که مرام مذهبی و سیاسی آنها می‌تواند الگوی مناسبی برای این روزهای کشور باشد.
آیت‌الله کفعمی خراسانی یکی از چهره‌های تأثیرگذار سیستان است که نقش بسز‌ایی در به حرکت درآوردن مردم شرق کشور علیه حکومت طاغوت داشت. وی بعد از اتمام تحصیلات حوزوی به‌رغم آنکه اصالتاً مشهدی بود اما به ‌دعوت شیعیان و روحانیون زابل برای تبلیغ به سیستان و بلوچستان رفت و در آن دیار ساکن شد.
خدمات متعدد دینی، فرهنگی و اجتماعی او در حضور 50ساله‌اش در استان به وی جایگاه پدر معنوی مردم استان اعم از شیعه و سنی را عطا کرد و بیتش را به خانه امید معنون کرد.
آیت‌الله کفعمی از همان سال 42 وارد نهضت امام خمینی(ره) شد؛ مرحوم آیت‌الله سید جواد علم‌الهدی در مصاحبه‌ای با خبرگزاری تسنیم در سال 95 به چگونگی همراهی مرحوم کفعمی با نهضت امام می‌گوید: «وقتی نامه {امام خمینی} را به مرحوم کفعمی دادم، گفتند «آقای خمینی عجب کار مهمی کردند.»، به یک‌ نفر گفت «برو بازار یک طاقه پارچه 20متری بگیر.»، فرمایشات امام را بر روی‌ آن نوشتند و گفتند «فردا نماز جمعه است و این هفته اهل‌سنت به نماز من می‌آیند». ایشان کفن پوشید و شمشیر دستش گرفت و نامه امام را خواند و مردم‌ گریه می‌کردند، گفت «هر که می‌خواهد اسلام را زنده کند، این طومار را امضا کند.»»
یکی از مسائلی که موجب شد سیستان و بلوچستان در ابتدای انقلاب به خلاف سایر نقاط مرزی دچار کمترین تنش و درگیری باشد، تلاش‌های وحدت‌گرایانه آیت‌الله کفعمی و روحانیون شیعه و سنی منطقه بود. در دیدار روحانیون سیستان و بلوچستان در 06/12/1357، نماینده روحانیون این منطقه خدمت امام خمینی این نکته را تأکید کردند که کمترین اختلافی بین شیعه و سنی در منطقه نیست: «... خیلی سعی کردیم که هماهنگی و برادری اینجا برپا بشود، و ان‌‌شاءالله هم اگر شما تحقیق بفرمایید، نخواهید شنید که آنجا، در بلوچستان، کوچک‌ترین اختلافی بین برادران شیعه و سنی رخ داده باشد، نهایتِ اتحاد و اتفاق برقرار است. با اینکه اکثریت با سنّی‌هاست، صدی هشتاد ـ نود سنی هستند، ولی کوچک‌ترین پرونده‌ای در هیچ جایی نیست که به نام مذهب در بین این دو فرقۀ اسلامی اختلافی افتاده باشد.»
کنار  آیت‌الله کفعمی که زعامت شیعیان استان را به‌عهده داشت، مولوی عبدالعزیز ملازاده به ‌عنوان پیشوای مذهبی اهل‌سنت تلاش کرد علاوه‌بر حفظ وحدت بین مذاهب، علیه حکومت طاغوت نیز دست به اقدام بزند. وی که تحصیلات خود را در پاکستان و هند به انجام رسانده بود، مدتی مقیم مکه شده بود و در آنجا به تحصیل و تدریس ‌اشتغال داشت اما با اصرار پدرش به سیستان و بلوچستان بازگشت که زعامت مذهبی اهل‌سنت را
ه ‌عهده بگیرد.
مولوی عبدالعزیز مدرسه دارالعلوم زاهدان را تأسیس کرد و امامت جماعت اهل‌سنت را از سال 1340 به‌عهده داشت، در ماه‌های منتهی به پیروزی انقلاب، جماعت اتحاد مسلمین را تأسیس کرد و مبارزات خود را در این راستا پیش بردند. مولوی عبدالعزیز با حمایت از امام خمینی(ره)، مردم را به شرکت در رفراندوم جمهوری اسلامی تشویق کرد و همچنین با شرکت در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی، به‌ نمایندگی از مردم سیستان و بلوچستان به این مجلس راه یافت.
مرحوم آیت‌الله مطهری یزدی داماد آیت‌الله کفعمی در مصاحبه‌ای که چند سال قبل با خبرگزاری تسنیم داشت درباره مشی وحدت‌گرایانه آن مرحوم و مولوی عبدالعزیز ملازاده می‌گوید: «ایشان {آیت‌الله کفعمی} با اهل‌سنت رفاقت می‌کرد و همه کارها را با همین رفاقت تمام می‌کرد، نگذاشت وهابی‌ها در زاهدان نضج بگیرند. مولوی عبدالعزیز از مکه به کربلا می‌رود و خدمت آیت‌الله خویی و حکیم و امام در نجف رفته و گفته بود «من و آقای کفعمی در زاهدان حفظ وحدت کردیم.»»
مرحوم ملازاده سال 66 برای درمان به مشهد رفت و در همان شهر درگذشت و پیکرش در روستای حیط به خاک سپرده شد. مرحوم کفعمی هم در 31 تیرماه 1362 چشم از جهان فانی فرو بست و پیکرش در صحن آزادی حرم مطهر رضوی آرام گرفت.