مناسبات جمهوریّت و اسلامیّت در انتخاب ولیّ فقیه- ۳۸
نگرانی خبرگان از یک ضعف بزرگ
سید یاسر جبرائیلی
آقای آذری نیز درباره مسئله مرجعیّت و اعلمیّت آیتالله منتظری گفت: «به اعتقاد من اعلمیّت در فقه به معنای اصول و فروع نیست... فقیه این است که مسائل اصولیتر و منطقیتر را هم حتّی بداند... در ذیل آیه شریفه «لیتفقَّهوا فی الدّین و لینذروا قومهم إذا رجعوا إلیهم»1... مسئله امامت را و شناخت امام را از مصادیق فقه قرار داده است. این توانمندی یا در دیگران وجود ندارد و اگر وجود داشته باشد، ضعیف است و به شدّتِ ایشان (آیتالله منتظری) نیست... کسی که فرض بفرمایید خیلی در فقه و اصول هم متبحّر باشد امّا اعتقادش این باشد که دین از سیاست جدا است و در زمان غیبت
ولیّعصر(عجّلاللهفرجهالشّریف) ما نباید کاری به کار حکومت داشته باشیم [اعلم نیست]... واقعاً فقیهی که امام زمان(سلاماللهعلیه) به او بفرماید «فارجعوا فیها الی رواة احادیثنا»، اگر فارجعوا به اصطلاح همان مرجعیّت در امور اسلامی و در مصادیق و حوادث واقعه (نه در کبریات و کلّیّات و مسائل کلّی فقهی) بخواهیم بگیریم، این مورد درمورد ایشان به نحو اتم و اکمل معنی، صادق است.» آقای آذری معتقد بود که حتّی اگر فردی از نظر فقه و اصول از آیتالله منتظری قویتر باشد، هنگامی که بحث وارد بودن در مدیریّت و تدبیر را در نظر بگیریم، آیتالله منتظری اعلم است.»2
آقای آذری قمی در ادامه از سجایای علمی آیتالله منتظری گفت و اینکه آیتالله بروجردی نیز به مرجعیّت ایشان نظر داشتهاند و نوشتههای ایشان مانند کتاب نهایةالتقریر مورد پسند آیتالله بروجردی قرار گرفته بود. آقای آذری سپس به ارجاعات فقهی امام به آیتالله منتظری اشاره کرده، این امر را نشانه اعتقاد امام به اعلم بودن ایشان دانست3 و از خبرگان خواست کمک کنند که آیتالله منتظری از نظر مرجعیّت به تدریج
جا بیفتند: «اعضای خبرگان این اظهار لطف را بکنند... روی مسئله مرجعیّت و شاخصیّت در فقه هم این کار را بکنند که انشاءالله ایشان هم از نظر فالاعلم4 هم بهاصطلاح جا بیفتد و مسئله رهبریاش هم که جا افتاده است.»5
نهایتاً میتوان گفت در فضای عمومی خبرگان این نظر غالب شد که مراد از مرجعیّت در اصل ۱۰۷، مرجعیّت بالقوّه است و آیتالله منتظری صلاحیّت آن را دارند که در آینده یکی از مراجع باشند، چرا که اعضای خبرگان در مباحث خود، از شرط مرجعیّت عبور کردند.
بیت آیتالله منتظری
علاوه بر مسئله مرجعیّت، موضوع دیگری نیز درباره آیتالله منتظری ذهن خبرگان را در خلال بررسی طرح انتخاب ایشان بهعنوان رهبر آینده، به خود مشغول کرده بود. درباره تذکّراتی که امام(قدّسسرّه) درباره سیّدمهدی هاشمی از اعضای ارشد بیت آیتالله منتظری داده بودند و نیز هشدار ایشان درباره نفوذ افراد منحرف در بیت رهبر آینده، پیش از این سخن گفتیم. این مسئله تبدیل به یک نگرانی جدّی در میان دلسوزان انقلاب و شخصیّتهای مؤثّر کشور شده بود؛ تا جایی که در اجلاسیّه سوّم خبرگان رسماً بهعنوان یک «نقطهضعف» آیتالله منتظری مطرح شد. هشدارهای امام و نگرانیهای خبرگان درباره بیت آیتالله منتظری و شخص سیّدمهدی هاشمی، بیمورد نبود.
شاید مروری کوتاه بر سوابق و عملکرد سیّدمهدیهاشمی، پیش از ورود به مباحث مطرحشده پیرامون وی در اجلاس خبرگان، تا حدودی منشأ نگرانیها درباره بیت آیتالله منتظری را آشکار کند.
سیّدمهدی هاشمی در سال ۱۳۲۳ در شهر اصفهان به دنیا آمد. پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی در مدرسه «جلالی» و بنا به اصرار پدرش، راهی حوزه علمیّه «جدّه بزرگ» شد. پس از 6 سال تحصیل در حوزه علمیّه اصفهان، به دعوت برادرش سیّدهادی که در قم سکونت داشت رهسپار این شهر شد و تحصیلات خود را در مدرسه حجّتیّه پی گرفت. حضور مهدی هاشمی در قم، مقارن با آغاز نهضت امام(قدّسسرّه) و اوجگیری آن در سال ۱۳۴۲ بود. او در سال 1346 به اتّهام تکثیر و پخش اعلامیّه توسّط ساواک دستگیر و پس از سپردن تعهّد، از زندان آزاد شد، امّا در اواخر همان سال مجدّداً دستگیر و برای خدمت سربازی به جهرم اعزام شد. در دوره سربازی، ساواک وی را از طریق ضدّ اطّلاعات ارتش به همکاری دعوت کرد و نهایتاً از او تعهّد همکاری گرفت. بر اساس اسناد ساواک، سیّدمهدی پس از این مقطع رویکرد متفاوتی را نسبت به رژیم پهلوی داشت: «با تحقیقاتی که به عمل آمد سیّدمهدی هاشمی پس از انجام خدمت سربازی و آگاه شدن از اوضاع اجتماعی مملکت، روی منبر علاوه بر آنکه مطالبی برخلاف امنیّت مملکت یا مصالح آن عنوان ننموده، اغلب در اطراف انقلاب سفید شاه و مردم و اثرات آن و همچنین اشرافیّت در مملکت صحبت و در خاتمه با بیان استقلال مملکت صراحتاً به شاهنشاه آریامهر و خاندان جلیل سلطنت دعا نموده است.»6
پانوشتها:
1- سوره توبه، بخشی از آیه 122، ترجمه: «در دین آگاهى پیدا کنند و قوم خود را وقتى بهسوى آنان بازگشتند بیمدهنده باشد.»
2- همان، صص 391 تا 396
3- همان
4- یعنی اعلم بعد از امام خمینی(ره)
5- همان
6- اداره کلّ اطّلاعات استان اصفهان، بنبست: کتاب سوّم (مهدی هاشمی؛ مظهر خشونت)، ص ۱۱۸