kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۲۷۵۵
تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱۴۰۲ - ۲۰:۰۳
نگاهی به فیلم «تمام وقت»

زنان مستقل یا کارگران تمام وقت؟!

 
 
 
فاطمه قاسم‌آبادی
چند سالی می‌شود که اعتراض به وضعیت مالی و فشار نظام سرمایه‌داری بر زندگی مردم عادی باعث شده، در برخی کشورهای اروپایی به ویژه فرانسه، راهپیمایی‌هایی در اعتراض به این فشار بی‌امان، به‌راه بیفتد.
در فرانسه به خاطر وضعیت مالیات‌های بسیار سنگین، که نسبت به دیگر کشورهای اروپایی رقم بالایی را شامل می‌شود، مردم در تنگناهای بزرگ‌تری هستند. البته تصمیمات چند وقت اخیر دولت فرانسه مبنی بر بالا‌تر بردن سن بازنشستگی به همراه رفتارهای نژادپرستانه پلیس در این کشور، باعث شده است که عصبانیت مردم به شدت زیاد شود و به همان نسبت هم اعتراضات و درگیری‌ها و خشونت بیشتری در همه جا فراگیر شود.
رویکرد سینمای فرانسه اما در مورد این فشار‌ها جالب توجه است و عملا در بیشتر ساخته‌های جدید، سازندگان این فشارها را بخشی از زندگی روزمره نشان می‌دهند که بسیاری آن را قبول کرده‌اند و به مخاطبین هم این مسئله را القا می‌کنند که با حقیقت نمی‌شود جنگید و برده‌های نظام سرمایه‌داری، در نهایت موفق‌تر از متعرضین به این نظام هستند!
فیلم «تمام وقت» به کارگردانی «اریک گراول» محصول سال 2021 فرانسه است. این فیلم به زندگی روزمره یک مادر مجرد که کارگری ساده است و باید زندگی‌اش را در دوران اعتصابات مدیریت کند، می‌پردازد.
داستان دویدن تمام وقت
داستان فیلم «تمام وقت»، درباره مادر مجردی به نام «جولی روی» است که سال‌هاست از همسرش جدا شده و به روستایی اطراف پاریس مهاجرت کرده و حضانت فرزندانش را هم گرفته است. 
این مادر، مشکلات مالی بسیار زیادی در زندگی‌اش دارد چرا که همسر سابقش در مورد واریز نفقه هر ماه، بسیار بی‌مسئولیت است و حتی در تعطیلات هم علاقه‌ای برای نگهداری از فرزندانش نشان نمی‌دهد.
در این میان جولی که خدمه یک هتل لوکس پنج ستاره است، در محیط کارش هم مورد بازخواست و ظلم بالادستی‌هاست و فشار زیادی را تحمل می‌کند و امیدوار است بتواند شغل دیگری پیدا کند و با همین امید، بعضی ساعت‌ها بدون اطلاع به رئیسش بعد از انجام وظایفش، برای مصاحبه‌های کاری از هتل خارج می‌شود.
در نهایت این وضعیت که مقارن با اعتراضات مردم در پاریس شده است، باعث می‌شود تا حمل‌ونقل عمومی دچار مشکل بشود و در نتیجه، جولی که مسیر طولانی تا پاریس را باید هر روز طی کند، نتواند به موقع به سر کارش بیاید.
سرانجام جولی از محل کارش اخراج می‌شود و پرستار بچه‌هایش هم از نگهداری بچه‌ها سر باز می‌زند و در نهایت نا امیدی، وقتی یکی از مصاحبه‌کننده‌ها با جولی تماس می‌گیرد، کار جدیدی برایش در پاریس پیدا می‌شود و این اتفاق، امید تازه‌ای به زندگی بی‌رمق جولی می‌دهد....
معترضین دشمنان واقعی هستند!
در فیلم «تمام وقت»، شخصیت اصلی ماجرا یا همان جولی، مدام در حال دویدن است و به معنای واقعی کلمه نماینده قشر کارگر در فرانسه است که زندگی‌شان در کار و زحمت همیشگی خلاصه می‌شود.
البته جولی به عنوان یک شهروند قانونمند در فیلم وجود دارد و با تمام وجودش از اعتراضات مردم که باعث اختلال در زندگی عادی و حمل‌ونقل عمومی شده، متنفر است و با کنایه عنوان می‌کند که شرکت در اعتراضات، کار مردم بیکار است!
اینکه فشار در زندگی عادی مردم در فرانسه، چقدر باعث نارضایتی شده است و دلیل اعتراضات جان به لب شدن مردم است، در فیلم اصلا نشان داده نمی‌شود.
در فیلم، مخاطبین مادری را می‌بینند که با انرژی تمام نشدنی، از صبح تا شب می‌دود و مثل یک ربات خستگی‌ناپذیر، تنها به دنبال یک فرصت تازه است و هیچ غروری هم به خاطر توهین‌های بالادستی‌هایش ندارد، تا به او بر بخورد.
اینکه عده‌ای از مردم در نظام سرمایه سالاری تبدیل می‌شوند به برده‌های مطیع که به خاطر تکه‌ای نان، از صبح تا شب جان می‌کنند و اعتراضی هم ندارند، واقعیت است اما اینکه شخصیت جولی به عنوان یک زن و مادر آسیب‌دیده، با معترضین مانند مقصرین برخورد می‌کند، جای تعجب دارد.
در قسمتی از فیلم، یک خواننده ثروتمند، دیوار حمام اتاقش در این هتل لوکس را، با کثافت نقاشی کرده است و جولی در این مورد می‌گوید مورد «بابی ساندز» اتفاق افتاده است.
بابی ساندز یک ایرلندی مبارز بود که به خاطر ظلم انگلستان در نهایت در یک اعتصاب غذا جانش را از دست داد، ولی او برای جولی تنها یک مفهوم دارد و آن یکی از مدل‌های مبارزه‌اش با وضعیت مخوف زندانیان سیاسی، در زندان است!
این شدت تنفر شخصیت جولی با معترضین وضعیت موجود در هر شکل و ‌اندازه‌ای باعث می‌شود که این شخصیت نتواند آن‌طور که باید با مخاطبینش ارتباط برقرار کند و برای مردم حال فرانسه قابل درک باشد.
دستی که نمی‌شود قطع کرد باید بوسید!
شخصیت جولی در فیلم «تمام وقت»، به هیچ وجه سرمایه‌داران و فشارهایی را که با واسطه به زندگی‌اش وارد می‌کنند را مقصر نمی‌بیند و به آنها اهمیتی نمی‌دهد. برای مثال در جایی از فیلم که جولی مجبور می‌شود کاشی‌های کثیف و پر از کثافت حمام شخص ثروتمند را با فشار آب پاک کند، رئیسش به او می‌گوید که به اخراج نزدیک شده است چون او حق نداشته کاشی‌های به آن گران قیمتی را با فشار آب پاک کند و باید با دست این کار را می‌کرده!
در طول داستان رئیس ‌جولی هیچ‌گونه نگاه انسانی به او و دیگر خدمه زیر دستش ندارد و ارزشی برایشان قائل نیست ولی جولی اهمیتی به این موضوع نمی‌دهد و تنها با زیر زیرکی رفتن به مصاحبه‌ها امید دارد تا شاید بتواند کاری با حقوق بهتر و زیر بار همان تحقیرها پیدا کند.
در سرتاسر فیلم، مخاطبین می‌بینند که سازنده سعی دارد بگوید اعتراضات مردم به ظلم‌های دولت، در واقع کاری بیهوده نشان داده می‌شود که شرایط را برای خود مردم بدتر می‌کند.
این دقیقا همان دیدگاهی است که نظام سرمایه‌داری سعی دارد به مردمی که به عنوان برده زیر دستشان کار می‌کنند، القا کند. «اعتراض به ضرر خودتان است، پس سرتان را پایین بیندازید با تمام وجود کار کنید و سپاسگزار باشید!»
جولی به عنوان یک برده دوست داشتنی که تمام شرایط و خفت‌های زندگی در چنین نظامی را پذیرفته به تصویر کشیده می‌شود و اعتقاد دارد که شرایط در صورت اعتراض هیچ تغییری نمی‌کند، پس باید با همین وضعیت ادامه داد و انتظارات را پایین آورد.... 
تمام بارها بر دوش زنان است
در فیلم تمام وقت، مخاطبین می‌بینند که خانواده به معنای واقعی‌اش، در دنیای به تصویر کشیده شده توسط فیلم، از هم پاشیده است و جولی به عنوان یک زن مدرن، در جامعه‌ای با تفکرات جدید به خوبی جا افتاده است. در این فیلم زن به عنوان موجودی به تصویر کشیده می‌شود که صبح تا شب باید بدود تا بتواند زندگی بخور و نمیری را برای خودش و فرزندانش ایجاد کند و به جایش مردان به راحتی از زیر بار مسئولیت در می‌روند و برای این کارشان هم بهانه‌های مختلف دارند و زنان هم مجبورند، بپذیرند.
جولی در این داستان نماینده زنان فمنیست کلاسیک است که تشکیل خانواده و بچه‌دار شدن را دوست دارند ولی به خاطر مشکلات مالی، عملا نمی‌توانند وقتی برای بودن در کنار فرزندان‌شان بگذارند و نیازهای دیگرشان را هم با هر مردی که سر راه‌شان قرار بگیرد بر طرف می‌کنند!
وجود زنانی که هم خرج زندگی و بچه‌ها را می‌دهند، هم وظیفه نگهداری از آنها را برعهده ‌دارند و هم در جامعه تا سر حد مرگ کار می‌کنند، دقیقا زن مورد علاقه نظام سرمایه‌داری را می‌سازد. این مدل زنان همه جور باج برای داشتن یک زندگی سخت می‌دهند و هیچ اعتراضی هم ندارند.
پاداش سکوت
در فیلم «تمام وقت»، مخاطبین می‌بینند که جولی باید با انواع مشکلات و سختی‌ها و تحقیرها سر و کله بزند و دم هم نزند و در نهایت پاداش تحمل این همه بیچارگی این است که دوباره توسط سیستم دعوت به کار تمام وقت و طی کردن این سیکل دیوانه‌وار می‌شود!
نگاه به انسان و زنان در فیلم تمام وقت، به نوعی نگاه به یک ربات است که وظیفه دارد تا زمانی که زنگ بزند، برای یک زندگی بسیار سطح پایین جان بکند. و در نهایت هم باید خوشحال باشد و به خاطر خوش‌شانسی برای گرفتن یک کار جدید، ‌اشک شوق بریزد.
در فیلم «تمام وقت»، سازنده در پشت روایت یک زن از قشر کارگری در واقع خواسته به مخاطبینش القا کند که تسلیم سیستم شدن، بسیار بهتر از اعتراض به آن است و مخالفت بیهوده است.
با توجه به مشکلات بسیار زیاد فعلی مردم فرانسه، ساخت چنین فیلمی از سوی فیلم‌سازان کاملا منطقی است چرا که بدون سرمایه‌گذاری ثروتمندان، در یک کلمه هیچند ولی مردم عادی هرگز به خصوص در این برهه زمانی، چنین مزخرفاتی را التیام زخم‌های خود نمی‌دانند و با آن همذات‌پنداری نمی‌کنند. 
به خاطر همین هم با وجود اینکه فیلم «تمام وقت»، از جشنواره فیلم ونیز و... جوایزی دریافت کرد اما نتوانست به ‌اندازه بودجه ساختش در گیشه بفروشد و مردم فرانسه کاملا روایت این زن کارگر تمام وقت راضی از شرایط را نپذیرفتند و پس زدند.