باور به علم خدا و نقش آن در زندگی
علی پوریا
یکی از آموزههای قرآنی، توجه بخشی به علم الهی است و این معنا بهاشکال مختلف در آیات قرآن تکرار شده است.
پرسش این است که چرا قرآن تا این اندازه به علم الهی نسبت به همه چیز همانند قدرت خدا بر هر کاری تاکید میکند؟
شناخت و باور به علم الهی در زندگی بشر چه نقشی دارد و چه آثار و کارکردهایی بر این شناخت و باور مترتب میشود؟
نویسنده با مراجعه به آموزههای قرآن درصدد است تا به این پرسشها پاسخ مناسب دهد و تحلیل قرآن را از این تاکید و اهتمام بیان کند.
علم شهودی الهی به کلیات و جزئیات
شاید یکی از کلیدواژههای مهم و اساسی در آموزههای قرآنی که بارها تکرار شده، واژه علم و دیگر واژگانی است که این معنا و مفهوم را در خود دارد. علم و قدرت الهی در قرآن، محوریترین بخش توحید و الوهیت و ربوبیت الهی را تبیین میکند. به این معنا که این دو مفهوم، دربردارنده تفسیر دقیق معنای توحید است. بنابراین درک معنای توحید با درک و فهم دقیق علم و قدرت آسانتر است.
تاکید ویژه قرآن بر علم و قدرت الهی به این معناست که خداوند به سبب علم و قدرت مطلق خود مالک همه آفریدهها و مدیر و مدبر همه امور است و هیچ چیزی بیرون از دایره علم و قدرت او قرار نمیگیرد؛ بنابراین جایی برای هیچگونه شرکی باقی نمیماند و این توحید محض است که در همه مراتب بهشدت حضور دارد.
خداوند در آیات قرآن بارها با تکرار واژه علم و مشتقات آن و همچنین سمیع، بصیر، خبیر و مشتقات آنها بر این معنا تاکید دارد که خداوند از چنان دانش مطلق و بینهایت و بیکرانی برخوردار است که هیچ چیز بیرون از دایره علم شهودی او نیست.
اگر علم انسانی یا تصویر ذهنی از راه حس، عقل و تجربه به دست میآید و علم شهودی و حضوری ادارک باطنی بیواسطه است مانند علم انسان به وجود خود، علم الهی همواره از قسم دوم است و هرگز علم حصولی و اکتسابی در خداوند معنا و مفهومی ندارد. این بدان معنا خواهد بود که خداوند به جزئیات هر چیزی همانند کلیات، علم و آگاهی دارد و معرفت الهی به چیزها همانند ادراک از وجود خود امری شهودی و حضوری است. بر این اساس، چیزی بیرون از دایره احاطه علمی او نخواهد بود و غیب و شهود و جهل و علم به عنوان متقابلان معنا و مفهومی نخواهد داشت.
خداوند در آیاتی از جمله آیه 255 سوره بقره از علم حضوری و احاطه کلی او بر هستی سخن به میان میآورد و آیه 12 سوره طلاق آگاه شدن بشر به علم و قدرت خدا را فلسفه آفرینش آسمانها و زمین برمیشمارد و شناساندن علم گسترده خدا را از اهداف بیان احکام شرعی به انسانها معرفی میکند.(مائده، آیه 97)
از نگاه قرآن علم خداوند همهجانبه است و همه احوال ظاهر و باطن هر چیزی را دربر میگیرد(بقره، آیه 283 و 284 و غافر، آیات 16 تا 19) و تفاوتی برای خدا از نظر غیب و شهود نیست(همان) چرا که احاطه علمی او بر همه چیز مطلق است(جمعه، آیه 8 و توبه، آیه 105 )
خاستگاه علم مطلق و احاطه کلی و حضوری خداوند بر همه چیز هستی را باید در خالقیت خداوند جستوجو کرد؛ چرا که مقتضای خالقیت خداوند، آگاهی بر همه چیز آفریدهها از ظاهر و باطن آنان است.(ق، آیه 16 و ملک، آیات 12 و 13) بنابراین خداوند به طور طبیعی بر همه جزئیات امور هستی از ظاهر و باطن آن علم و آگاهی دقیق و کاملی دارد و چیزی بر او پوشیده نیست. در این راستا علم به تمامی اعمال و اندیشههای پیامبران(اعراف،آیات 6 و 7 و مؤمنون، آیه 51) و یا علم به چگونگی واکنش مردم نسبت به دعوت پیامبران(مائده، آیه 109) و یا علم به امور نفسانی و اسرار نهان انسان(بقره، آیات 72 و 77 و نیز آل عمران، آیات 29 و 119) نمونهای از این علم الهی نسبت به هستی است.
این علم دارای ویژگیهای بسیاری است که از جمله آنها میتوان به علم خداوند به چیزها پیش از تحقق آنها در علم ازلی(بقره، آیه 30 و نساء، آیات 127 و 148 و 170) اشاره کرد، که از آن به علم ازلی قبل از ایجاد اشیا یاد میشود.
در آموزههای قرآنی ویژگیهای دیگری برای علم الهی گفته شده است که بیان همه آنها در اینجا بیرون از حوصله و نیاز است و تنها به ویژگیهایی توجه داده میشود که مرتبط با موضوع مقاله است.
عقیده به علم حضوری خدا و آثار آن
خداوند با تکرار و تاکید زیاد برعلم و قدرت خود نسبت به همه چیز هستی، درصدد است تا شناخت آدمی را نسبت به خود تصحیح و اصلاح کند و بینش و نگرش درستی به آدمی بخشد.
جهانبینی که در سایه این تصویر روشن قرآن از خدا و علم و قدرت او ایجاد میشود، میتواند نقش اساسی در زندگی بشر ایفا کند؛ چرا که از این واقعیتها و هستها، بایدها ایجاد میشود که شامل اصول اخلاقی در شکل بایدهای اخلاقی، احکام عقلانی و قوانین شرعی میباشد.
به این معنا که هستها و گزارههای خبری اقتضائاتی دارد که در شکل بایدها و گزارههای انشایی خود را نشان میدهد و از میان این جهانبینی، نظام اخلاقی و حقوقی و بایدهایی بیرون میآید که آدمی را ملزم به انجام آن میکند.
تاکید قرآن بر علم و قدرت مطلق الهی از آن روست تا آدمی موقعیت خود را نسبت به خود و خدا و اعمال و کردار و اندیشههای خود بداند و ارزیابی دقیق و درستی داشته باشد.
از آیات 283 تا 284 سوره بقره و آیات 94 و 105 سوره توبه این معنا به دست میآید که باور آدمی به علم خدا در آشکار و نهان و به همه امور غیبی و شهودی، ضامن اصلی مسئولیتپذیری انسان در قبال اندیشهها و اعمال و مسئله معاد و حسابرسی در قیامت و پاداش و کیفر در دنیا و آخرت است.
تاکید بر اموری چون گستردگی علم خدا به همه نهانها و غیبها (مائده، آیات 109 و 116 و سبا، آیه 48) و توجهبخشی به اینکه ربوبیت الهی مقتضی داشتن علم غیب و احاطه بر همه موجودات است (سبا، آیه 3) از آن روست که آدمی بداند که علم الهی حضوری و شهودی و کامل بوده و در مسئله زندگی انسانها تاثیر شگرف و مستقیمی دارد، چرا که مقتضای ربوبیت و پروردگاری آن است که بر اساس اندیشه و کردار آدمی با او برخورد شود و اندیشه و عمل او در چگونگی برخورد خداوند با هر کسی تاثیر مستقیم و اساسی دارد. به این معنا که خداوند بر اساس علم و ربوبیت خود عمل میکند و به سبب شناخت حضوری و شهودی نسبت به اندیشهها و رفتارهای آدمی با او برخورد میکند.
اگر علم مطلق از جمله علم فعلی خداوند را بپذیریم بدان معنا خواهد بود خداوند در همه امور ریز و درشت و خرد و کلان آدمی دخالت مستقیم کرده و هیچ بخشی از زندگی بشر بیرون از دایره علم و قدرت و خواست و مشیت و اراده او نخواهد بود. بنابراین، هر چیزی را که انسان به آن گرفتار میآید، بر اساس علم و اراده و قدرت اوست.(بقره، آیه 143 و عنکبوت، آیات 3 و 10 و 11) پس خداوند با انجام آزمایش، نوعی علم فعلی را پدید میآورد که در بازخواستها مورد استفاده قرار میگیرد تا سیه رو شود هر که در او غش باشد و مدعی نشود که من از کجا معلوم بود که اینگونه عمل میکردم؟ ولی هنگامی که در آزمونها حقایق آشکار شود علم فعلی خداوند هر گونه انکار آدمی را از میان میبرد و حجت را از دست او خارج میکند. اینگونه است که خداوند از علم فعلی برای آشکارسازی حقیقت هر فرد و جامعهای بهره میگیرد تا حجتی علیه خداوند در اختیار کسی نباشد.(محمد، آیه 31 و آل عمران، آیات 140 و 142 و نیز 166 و 167 )
توجه به علم خدا در کنار اقرار و باور به آن، یکی از اهداف آموزههای قرآنی است. از این رو در آیاتی به اقرار فرشتگان (بقره، آیات 31 و 32) و اقرار پیامبران(مائده، آیه 116) اشاره میکند تا به مؤمنان بیاموزد که لازم است تا آنان نیز به علم خداوند توجه یافته و بدان اقرار کنند. خداوند در آیه 80 سوره انعام از گستردگی و شمول علم خود نسبت به همه حرکات و موجودات اشاره میکند و آن را شایسته تدبر و تذکر برمیشمارد؛ چرا که این توجهیابی و اقرار کردن در زندگی بشر نقش بسیار اساسی را ایفا میکند که یکی از آنها دست نیاز به سوی آن بینیاز دراز کردن و نیایش و درخواست از خداوند برای رسیدن و پاسخ به خواستهها و نیازهایش است. (بقره، آیه 127 و آل عمران، آیه 35 و ابراهیم، آیات 37 و 38 و غافر،آیه 7)
شناخت انسان نسبت به شمول علم الهی نسبت به همه چیز و همه حرکات و نیز تمامی باطن و ظاهر و اندیشه و رفتار، به این معنا خواهد بود که انسان در برابر خداوندگاری قرار دارد که چیزی بیرون از علم او نیست.(سبا، 48) باور و اقرار به چنین علم الهی آثار زیاد در زندگی بشر بهجا میگذارد. اینگونه است که آدمی برخی از امور را به سبب باور به علم و قدرت الهی کنار میگذارد و برخی دیگر از اعمال و رفتار را نیز برای کسب رضایت او بهجا میآورد.
از آنجا که خداوند به انسان و اندیشهها و رفتارهایش علم شهودی و حضوری دارد، میداند که توجهیابی انسان به علم الهی موجب میشود تا در زندگی خود هرگز به سوی بخل گرایش نیابد، چرا که زمانی انسان به بخل دچار میشود که از آینده خویش هراسان باشد و از تامین امنیت آسایش و آرامش خود احساس نگرانی و ترس کند. اما اگر انسان به این آگاه باشد که همه چیز را خداوند میداند و مدیریت میکند و چیزی بیرون از مشیت و اراده او نیست و اگر گشایش و تنگنایی در زندگی است در چارچوب علم و مشیت او قرار دارد، از بخل دست برمیدارد و اهل احسان و انفاق میشود(آل عمران، آیه 180 و نیز بقره، آیه 158 و نساء آیات، 127 و 128)
همچنین آگاهی و باور انسان به علم شهودی خداوند به همه کس و همه چیز موجب میشود تا انسان از تهمت و نسبت دادن چیزی بهاشخاص بیتحقیق و تفحص (نساء، آیه 94) و یا از هر گونه خیانت (نساء، آیات 107 و 108 و غافر، آیه 19) و نیز بدگویی حتی نسبت به ظالمان بیرون از چارچوب قانونی و شرعی (نساء، آیه 148) و تصرفات باطل و نادرست در وصیت (بقره، آیات 180 و 181)، گناه و عصیان نسبت به قوانین و مقررات (نساء، آیات 107 و108) و عدم حضور در جنگ و جهاد (آل عمران، آیه 153) و پیروی از هواهای نفسانی و اطاعت شیطان(نساء، آیه 135) خودداری کند، چرا که میداند خداوند به سبب این تهمت بیتحقیق وی و یا دیگر رفتارهای نادرست و باطل، او را مواخذه و مجازات میکند، بنابراین از اینگونه رفتارها پرهیز میکند و رفتارهای درست و حق را در پیش میگیرد.
خداوند در بیان آثار و کارکردهای توجه به علم و قدرت خدا به اموری چون احسان و نیکوکاری(بقره،آیه 158)، پناه بردن به خدا از شر شیطان و دشمنان(اعراف،آیه 200)، اطاعت و پیروی از خدا و رسول(نور، آیه 53 و نیز حجرات، آیه1)، امیدواری و اتکا به خداوند(یوسف، آیه 83)، گرایش به انفاق و تشویق آن(بقره، آیات 215 و 261 و 267 و تا 273) تحقق تقوا (بقره، آیات 231 و 233 و 237)، رعایت حقوق دیگران (نساء، آیه 127)، جهاد و پیکار در راه خدا و ایجاد عدالت و گسترش حق و حقیقت(بقره، آیه 244)، رعایت عدالت (نساء، آیه 127)، صبر و شکیبایی بر مشکلات و سختیهای زندگی (یوسف، آیه 83)، حفظ عفت، حیا و حجاب(نور،آیه 30 )، قیام خالصانه برای خدا(مائده، آیه 8)، وفای به عهد و پیمان(مائده، آیه 7 و توبه،آیات 77 و 78)، توکل به خدا(اعراف،آیه 89) و مانند آن اشاره میکند. این امور به خوبی نشان میدهد که باور انسان به علم الهی به همه امور هستی چگونه اندیشهها و رفتارهای آدمی را تحت تاثیر قرار میدهد و او را به سوی کارهای خوب و زندگی امیدوارانه و پرهیز از زشتیها و پلیدیها سوق میدهد.
بنابراین یکی از آموزههای تربیتی باید ایجاد شناخت و باور نسبت به علم الهی باشد، چرا که این شناخت و باور میتواند زندگی هر انسانی را دگرگون کند و بینش و نگرش او را نسبت به خود و زندگیاش تغییر دهد و بسیاری از مشکلات چون نومیدی، افسردگی، تنگدستی، فقر و مصیبتها را تفسیر دیگری دهد و نگاه انسان را تغییر داده و او را به سوی خدا و توکل و توسل به او بکشاند. بیگمان شناخت و باور آدمی به علم خدا نسبت به همه چیز و قدرت بیپایان او سرزندگی و شور و نشاط واقعی را به زندگی او ارزانی میدارد.