اربعین و نظام اخلاقی در اسلام و لیبرالیسم (مقاله وارده)
مهدی جبرائیلی تبریزی
اخلاق یکی از مولفههای اصلی دوام و قوام جوامع بشری است. استحکام نظام اخلاقی هر جامعه، وابسته به نظام ارزشی حاکم بر آن است. از اینرو، مطالعه ارزشها و بررسی نقاط ضعف و قوت آنها، گام مهمی در تبیین ساختار نظام اخلاقی و تربیت اخلاقی در جوامع مختلف است.
از آنجا که مبانی نظری انسانشناسی لیبرالیسم بر پایة اومانیسم استوار گردیده، ارزشهایی چون فردگرایی و آزادی فردی، سودگرایی و عقلگرایی از ارزشهای بنیادین این مکتب محسوب میشوند. در مقابل در اسلام، که انسانشناسی آن، بر پایة «فطرت»، «عقلورزی» و «کرامت ذاتی» بنا شده، ارزشهایی چون خدامحوری، آزادی اجتماعی و معنوی و عدل از ارزشهای بنیادین آن محسوب میشود.
باتوجه به این دو مبنا؛ تفاوتهای بنیادین و ماهوی در حوزه ارزشها و تربیت اخلاقی بین این دو مکتب ایجاد شده است.
ارزشهای لیبرالیستی
شالوده لیبرالیسم برانسانمداری(اومانیسم) است. یعنی باید تمام چیزها ـ حتی اخلاق و دین ـ بر اساس تمایلات و نیازهای انسان توجیه شود. انسان نباید خود را با دین و اخلاق هماهنگ سازد، بلکه دین و اخلاق باید خود را با او هماهنگ سازند.
فردگرایی
یکی ازبنیادیترین ارزشهای لیبرالیستی، فردگرایی یا اصالت فرد میباشد. یعنی تقدم و مرکزیت فرد نسبت به جامعه در دیدگاه لیبرالیستی یک اصل است. از این رو آنچه حول محور او میچرخد، باید به گونهای در خدمت او و تأمین خواستهها و نیازهای او باشد و مسایل دیگر، از قبیل فرهنگ ملى و سرنوشت آن، زبان، اجتماع یا ملت همیشه به عنوان مسایلى فرعى و ثانوى مورد توجه قرار مىگیرند.هابهاوس میگوید: «لیبرالیسم اعتقاد به این امر است که جامعه با اطمینان میتواند بر قدرت خود هدایتکنندة شخصی بنا شود».
.(Hobbhouse, L.T, libbsie, liberalism, p.123)
فردگرایی هسته مابعدالطبیعی و هستیشناختیاندیشه لیبرالی و شالوده وجوه اخلاقی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن است(وینست، 1378، ایدئولوژیهای سیاسی مدرن، ص 54). طبق این توجیه، فرد به لحاظ هستیشناختی، بنیادیتر و مقدم بر جامعه بشری و نهادها و ساختارهای آن است و به لحاظ اخلاقی و حقوقی نیز باید بر جامعه یا هرگروه جمعی دیگر اولویت داشته باشد.
ایدئولوژی فردگرایانه به سبب اصالتی که به فرد داده، نه تنها از خدا، بلکه از جامعه انسانی نیز عبور میکند؛ او حق دارد در تمام رفتارهایش آزاد باشد و منافعش را آنگونه که خود میخواهد، پی بگیرد. بدین روی، تمام خصوصیات فرد، از قبیل خودپرستی، غرایز و امیال و خودمختاری عقل و اراده او همگی بهاندیشه اجتماعی، اقتصادی و سیاسی لیبرالی راه یافته است. بدینسان، در عقلانیت لیبرالی، من محور همه چیز است؛ هم فاعل است، هم غایت و هم هدف.(پوپر، 1364، جامعه باز و دشمنانش، ص 277، با تلخیص). لازمه طبیعی این سخن اتخاذ رویکرد ابزاری از جانب انسان به همهچیز و همهکس است.
ویژگیهای اساسی این فردگرایی عبارتند از:
1- مالکیت شخصی سرمایه؛ که امکان انتقال و انباشت نامحدود سرمایه را میدهد.
2- رقابت؛ چشم و همچشمی و رقابت بین افراد در کسب ثروت، و تنازع بقایی که در آن، اصلح باقی میماند.
برخلاف ایناندیشه و باور، در اربعین فرد حضور متمایزی ندارد بلکه همه چیز جمعی است، در عین حال هیچ خدشهای به هویت فردی وارد نمیشود. فرد در خدمت جمع و هویت جمعی است. پس از خودیت و فردیت خارج و وارد وادی جمع میشود. ایثار فردی به انسجام جمعی منجر میشود.
دین و آیین، آداب و مناسک از عناصر و نمادهای هویتساز و نیز تمایزبخش هستند. کنشهای اربعینی از این جنس قلمداد میشوند. به دلیل همین نمادهای متمایز و هویت مستقل، اربعین قابلیت و ظرفیت تمدنی دارد. از این حیث قابلیت هماوردی با تمدن موجود غربی را دارد.
سودگرایی و لذتگرایی
فردیت لیبرالیسم مبتنی بر دو پایه سود و لذت است.هابز و جان لاک این دو عنصر را مطرح میکنند. البته قبل ازهابز «هالی فاکس» سودخواهی شخصی را در عرصه اقتصاد مطرح میکند.
به نظر میرسد این دو اصل، مبتنی بر آراء زیگموند فروید و ماکیاولی هستند که اساساندیشه سیاسی و فلسفه سیاسی غرب را تشکیل میدهند. بنابراین سودگرایی یکی از مقومات عقلانیت لیبرالی است.
بر اساس این آموزه، سود و زیان تعیینکننده درستی و نادرستی رفتارها، قوانین و سیاستگذاریها هستند. سود میتواند تفاسیر و قرائتهای متنوعی به خود بگیرد. لیبرالیسم با نگاه کاملاً این جهانی و مادی به این مسئله مینگرد. بنتام میگوید: «در این باب، به نازکاندیشی و متافیزیک نیازی نداریم. لازم نیست به آثار افلاطون یا ارسطو مراجعه و استناد کنیم. لذت و الم همان چیزهایی هستند که هرکس احساسشان میکند(کاپلستون، تاریخ فلسفه از بنتام تا راسل، ص 21). لاک نیز پیش از بنتام با محوریتبخشی به سود و زیان، همین معنای نازل بنتام را تأیید کرده بود. او تصریح کرده بود: «امور در رابطه با لذت یا الم، خیر یا شرند. ما چیزی را خیر مینامیم که میتواند لذت به بار آورد یا میزان آن را افزایش دهد، یا از الم بکاهد... و برعکس، چیزی را شر مینامیم که میتواند الم به بارآورد، یا لذت را در زندگی ما کاهش دهد».(لاک، جستاری در فهم بشر، فصل 20).
هیوم نیز آشکارا تفسیری فایدهباورانه از اخلاق ارائه داده است. به نظر او، فایده تنها منشأ عدالت است(کاپلستون، همان، ص 19). عدل بر پایه مصلحت شخصی یا حس فایده بنیاد یافته است.(کاپلستون، تاریخ فلسفه از هابز تا هیوم، ص 351). بر اساس این برداشت از سود و زیان، رفتار درست و عقلانی رفتاری است که مولد لذاید نفسانی از نوع مادیاش باشد. اگرعملی به نتایجی از این دست ختم نشود، عقل لیبرالی به ترک آن حکم میکند.
جان استوارت میل فیلسوف تأثیرگذار دیگری است که با نگاشتن کتاب فایدهگرایی، اخلاق سودگرایانه را در مکتب لیبرال تقویت کرده است: «شالوده اخلاقیات... از این قرار است که اعمال انسان تا آنجا درست و شایسته است که در جهت افزایش خوشی باشد، و آنجا ناشایسته و نادرست است که در جهت کاهش خوشی باشد. مراد از خوشی، لذت و فقدان رنج است و مراد از ناخوشی، درد و فقدان لذت است. (کاپلستون، تاریخ فلسفه از بنتام تا راسل، ص 44).
اما اسلام سود و لذت معنوی را فراتر از سود و لذت لیبرالیستی میداند. در ذهنیت انسان مسلمان، دامنه معنایی آن امور معنوی را هم پوشش میدهد و در معنایی بسیار جامعتر امور اخروی را هم شامل میشود.
هرچند انسان بر حسب طبع خود، طالب لذتهای مادی است و زندگی دنیا را برمیگزیند (اعلی/16). اما آموزههای دینی ما را به لذت پایدارتر و همیشگی فرا میخوانند(اعلی/17) که لذات و شادیهای دنیوی در مقایسه با آن، چیز باارزشی به شمار نخواهند آمد.
علامه جعفری انواع لذتها و آلام را به دو دسته طبقهبندی نموده است که عبارتند از: لذایذ و آلام جسمی(مادی) و لذایذ و آلام روحی(معنوی). اصول لذایذ مادی شامل لذایذ مادی مستقیم مثل لذت خوردن، آشامیدن، پوشیدن و لذایذ مادی غیرمستقیم مثل لذت مهارت، جلب محبت، تسلط بر دیگران و لذت تفریح آرامش فکری و لذت آزادی میباشد. اصول لذایذ روحی مثل انجام تکلیف و تقرب به ذات احدیت.
رفتار مردم عراق در استقبال از زائران اربعین، تعارض ذاتی با سود و لذت شخصی و مادی دارد. اما نوع نگاه و طرز تفکر جهت دهنده این رفتارها همان چیزی است که در سوره اعلی و روایات متعدد و متکثر دیگر وجود دارد. همان چیزی که در متون دینی ثواب و تقرب به ذات احدیت نامیده میشود. این باور و رفتار مبتنی بر آن رضایت خداوندی را در پی دارد.
این عمل مصداق جهاد در راه خدا با مال خویش است.(توبه/ 20). و مصداق تام عمل صالحی است که موجب رضایت الهی میشود.(توبه/100).
نتیجه آن تکامل معنوی و برخورداری از رضوان الهی در آخرت است. همین به انسان مومن لذتی میدهد که حاضر میشود تمام دنیای خویش را در جهت آن فدا کند.