kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۲۰۹۸
تاریخ انتشار : ۰۷ شهريور ۱۴۰۲ - ۲۰:۰۲
به مناسبت هشتم شهریور سالگرد شهادت سیدمحمدحسین نواب خبرنگار کیهان در بوسنی و هرزگوین

شهدای راهِ دفاع از مظلومان در اروپا

 
 
 
کامران پورعباس
داستان تلخ و غم‌انگیز نسل‌کشی مسلمانانِ بوسنی و هرزگوین در اوایل دهه 70 اتفاق افتاد.
در سال‌های ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۴، مردان غیوری از ایران اسلامی برای کمک به مسلمانان بوسنیایی عازم این کشور شدند و به یاری مظلومان آن سرزمین شتافتند. در آن سال‌ها، ۴ نفر از آن رزمندگان و امدادگران به وسیله صرب‌ها و کروات‌های افراطی به شهادت رسیدند.
با شدت گرفتن حملات شبه نظامیان افراطی صرب (چتنیک‌ها) به مسلمانان و پخش اخبار جنایات آنها در حق مسلمانان، جمهوری اسلامی ایران و به‌ویژه رهبر معظم انقلاب شروع به حمایت از مسلمانان بوسنی و هرزگوین و اعتراض به جنایتکاران صرب نمودند. این تلاش‌ها مؤثر واقع شد و باعث به رسمیت شناخته شدن کشور بوسنی و هرزگوین توسط اتحادیه اروپا شد.
ایران در آن سال‌ها از راه ارسال کمک‌های بشردوستانه، اعزام گروهی از داوطلبان به بوسنی به‌عنوان نیروهای هلال‌احمر یا در قالب دیپلماتیک، پذیرش و درمان تعدادی از مجروحین بوسنیایی در بیمارستان‌های ایران، کمک‌رسانی به مسلمانان بوسنی و هرزگوین را انجام داد.
با اعزام ‌گروهی از فعالان فرهنگی و حقوق بشری در قالب نیروهای هلال‌احمر و مأمور سفارتخانه با سختی بسیار به بوسنی، کمک‌های مستشاری نظامی ‌و آموزش جنگی به رزمندگان بوسنیایی آن هم به شکل بسیار محدود آغاز شد. اتفاقی که تأثیرات عمیقی در ایجاد روحیه دینی و جهادی میان مسلمانان بوسنیایی داشت.
در چنین شرایطی علی عزت بگوویچ رئیس‌جمهور سابق بوسنی و هرزگوین که دیگر از کروات‌ها، سازمان‌های بین‌المللی و جامعه اروپا ناامید شده بود، چاره را در اتکا به نیروهای خودی و دفاع و جهاد در برابر دشمنان نژادپرست دید.
او برهمین اساس، دست به تغییرات زیادی در سازماندهی فرماندهان ارتش زد و از طرف دیگر تعداد وزرای مسلمان را در کابینه‌اش افزایش داد و به این شکل دفاعی همه‌جانبه و البته با حمایت کشورهای اسلامی آغاز شد.
با گسترده شدنِ قیام رزمندگان بوسنیایی، نیروهای ایرانی که خود را به مناطق جنگی بوسنی و هرزگوین رسانده بودند، هرکاری از دست‌شان بر می‌آمد، انجام می‌دادند. از آموزش خنثی‌‌سازی مین تا کار کردن با انواع خمپاره‌ها با رزمندگان بوسنیایی گرفته تا فعالیت‌های فرهنگی و قرآنی و کمک‌های بهداشتی و درمانی و حتی رسیدگی به خانواده‌های شهدا و آوارگان مسلمان. 
نتیجه این تلاش‌ها و ایثارگری‌ها علاوه‌بر کمک‌های شایان به مسلمانان و مظلومان، تقدیم ۴ شهید به نام‌های «عبدالله کلاشک»، «رسول حیدری»، «بهنام نیکنام» و «سیدمحمدحسین نواب» بود.
ایران در زمان جنگ بوسنی کمک‌های گسترده بشردوستانه‌ای را با وجود فشارهای بین‌المللی به دست مردم مسلمان بوسنی رساند و جانفشانی چهار شهید ایرانی مصداق بارزی از رشادت‌های ملت ایران برای کمک به مردم مظلوم این کشور محسوب می‌شود.
شهدا و رزمندگان ایرانی که در طول ۴ سال جنگ صرب‌ها و کروات‌های افراطی علیه مسلمانان، خود را به بوسنی و هرزگوین رساندند؛ علاوه ‌بر کمک‌های مادی و درمانی، فرهنگ ایثار و شهادت و روحیه جهادی را به مسلمانان آن منطقه هدیه دادند. 
شهید حجت‌الاسلام سید محمد حسین نواب عضو سازمان تبلیغات اسلامی بود و به عنوان خبرنگار کیهان در بوسنی و هرزگوین خدمت می‌کرد.
به مناسبت سالگرد شهادت سید محمدحسین نواب، یادی می‌نماییم از چهار شهید راه دفاع از مسلمانان در سرزمین بوسنی و هرزگوین.  
توضیح این نکته را هم قبل از شروع گزارش ضروری می‌دانیم که صحبت‌ها و خاطرات متعددی که از رهبر انقلاب در مورد شهید نواب در این گزارش نقل شده و حتی پیامی که از رهبر انقلاب برای شهادت سید محمد حسین نواب ذکر گردیده است، همگی به نقل از خانواده و اطرافیان و دوستان و همراهان شهید نواب هستند و هیچ کدام در سایت نشر آثار رهبری درج نگردیده است.
امنیت و آسایش مردم بوسنی و هرزگوین 
مرهون خون شهیدان
2 مهر ۱۳۹۷ همزمان با هفته دفاع مقدس با حضور عبدالله سکاکا، شهردار سارایوو و هیئت همراه، اعضای سفارت، مسئولان نهادهای ایرانی و تعدادی از علاقه‌مندان بوسنیایی در سفارت کشورمان در سارایوو، سنگ یادبود شهدای ایرانی در جنگ بوسنی در سال‌های ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۴ توسط شهردار سارایوو و سفیر ایران در این کشور رونمایی شد.
در این مراسم شهردار سارایوو ضمن ادای احترام به شهدای ایرانی از کمک‌های ایران به بوسنی و‌ هرزگوین در زمان جنگ قدردانی کرد.
محمود حیدری سفیر کشورمان در این مراسم گفت: امنیت و آسایش مردم بوسنی و هرزگوین مرهون تلاش‌ها و ایثارگری هزاران شهید مظلوم بوسنیایی و غیور مردانی همچون شهید رسول حیدری، شهید محمد حسین نواب، شهید بهنام نیکنام و شهید عبدالله کلاشک است که در شرایط سخت و  برای تحقق صلح در این کشور جان خود را نثار کردند.
گفتنی است با توجه به موقعیت مکانی سفارت، این سنگ یادبود که مزین به نام چهار شهید ایرانی است هر روزه در منظر جمعیت زیادی از شهروندان سارایوو و گردشگران خارجی قرار دارد.
شهید عبدالله کلاشک
شهید عبدالله کلاشک در رشته پزشکی قبول شد و مشغول تحصیل در دانشگاه بود که جنگ صرب‌ها علیه مسلمانان بوسنیایی آغاز شد. عبدالله هم که مثل خیلی از جوانان مومن و انقلابی ایرانی طاقت دیدن اخبار آن جنایات را نداشت، داوطلب و به‌عنوان نیروی امدادی رهسپار بوسنی شد. از اعزام وی هنوز چند ماه بیشتر نگذشته بود که در ۹ مرداد۱۳۷۱ در یکی از روزهای خدمت‌رسانی و کمک به مجروحین با اصابت ‌ترکش خمپاره صرب‌ها به شهادت رسید.
شهید رسول حیدری(مجید منتظری)
شهید رسول حیدری بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جزو مؤسسان سپاه ملایر بود. با شروع فعالیت ضدانقلاب در استان‌های غربی، خودش را به قروه رساند و جهاد را از جبهه‌های غرب شروع کرد. سپس تمام ۸ سال دوران دفاع مقدس را در جبهه‌های غرب و جنوب گذرانید. 
با شروع جنایات صرب‌ها علیه مسلمانان بوسنیایی، داوطلبانه اعزام و در آن‌جا مسئول ستاد کمک‌های بشردوستانه به مردم بوسنی و هرزگوین شد و خدمات بسیاری به مردم آن سامان نمود و در نهایت در ۱۹ خرداد ۱۳۷۲ همزمان با عید غدیر به همراه یکی از رزمندگان بوسنیایی به نام شهید محمد آویدیچ در نزدیکی‌های جاده ورودی شهر ویسوکو به کمین کروات‌های افراطی برخورد نموده و هر دو به شهادت رسیدند.
شهید بهنام نیکنام
شهید بهنام نیکنام هنوز دبیرستانی بود که جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران آغاز و جبهه رفتن‌هایش هم شروع شد و خیلی زود هم عضو رسمی‌ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد. 
با شروع جنگ بوسنی به‌عنوان دیپلمات کشورمان عازم بوسنی و هرزگوین شد و علاوه‌بر کارهای کمک‌رسانی به مردم جنگ‌زده مسلمان بوسنیایی، در انتقال پیکر ۳ شهید کشورمان از بوسنی به خاک ایران تلاش بسیار کرد. 
سرانجام در ۲۲ شهریور ۱۳۷۳ در هنگام بازگشت به سمت سفارتخانه ایران در سارایوو در محلی به نام هرانیتسا که در تیررس دشمنان بود، به شهادت رسید.
شهید سید محمد حسین نواب 
خبرنگار کیهان در بوسنی و هرزگوین
شهید سید محمد حسین نوّاب در خانواده‌ای به دنیا آمد که پدر، روحانی و شاگرد حضرت امام و ارادتمند ایشان و بسیار متعهّد و متدیّن بود. 
سید محمد حسین وقتی دوّم دبیرستان بود، طلبه شد و به حوزه علمیه قم رفت و در مدرسه حقّانی مشغول به تحصیل گردید. بعد مدرک تحصیل دیپلم را هم گرفت و دانشگاه هم قبول شد.
در کنار ‌اشتغال به تحصیل حوزوی، جبهه را فراموش نکرد. در عملیات‌های والفجر۸، کربلای۵، بیت المقدّس۷ و کربلای۱۰ حضور فعّال داشت. یک بار هم در حاج عمران، مجروح و بستری شد. 
بعد از دوران جنگ، درس اخلاق حضرت آیت‎الله بهاءالدینی را هیچ وقت فراموش نمی‎کرد و در مقطعی هم درس اخلاق آیت‎الله مظاهری را شرکت می‌کرد. 
سید محمد حسین شخصیتی جامع داشت. علاوه‌ بر توجّه به درس و اخلاق، به مسائل روز علمی و اجتماعی هم اهمیت می‌داد. تازه بحث رایانه مطرح شده بود. اواخر سال ۶۹ افراد کمی بودند که کار با کامپیوتر را بلد باشند. شهید نواب به توصیۀ یکی از بزرگان حوزه، جزو اولین کسانی بود که کار با کامپیوتر را یاد گرفت. همچنین از ابتدای جنگ، شروع کرد به یادگیری زبان انگلیسی و هم به زبان انگلیسی و هم به زبان عربی مسلّط شد.
روحیه شهادت طلبی‌اش، روحیه ویژه‌ای بود. در ابتدای همه سررسیدهایش، این جمله را نوشته بود: «سال جدید را با یاد خدا و آرزوی شهادت، آغاز می‌کنم.»
سید محمد حسین سراپا مطیع امام و مقام معظّم رهبری بود؛ آنچه را که می‌شنید، سعی می‌کرد به نوعی عمل کند و بر زمین نماند. بعضی‌ها دنبال ادای تکلیف نیستند؛ به دنبال این هستند که باری به هر جهت، یک کاری کرده باشند. ولی وی به دنبال این بود که حتماً وظیفه‌ای را انجام بدهد و کاری را دنبال کند که تکلیفش است.
واقعاً مطیع و علاقه‌مند به مقام معظّم رهبری بود و با شیوه‌های مختلف، خودش را می‌رساند که بتواند به دیدار آقا نائل شود و در دیدارها و ملاقات‌ها شرکت کند.
رهبر انقلاب در چند سخنرانی از مظلومیت مردم بوسنی و ضرورت دفاع از این مردم صحبت نمودند. شهید نواب اعلام آمادگی کرد که در منطقه کار کند. زمینه به وجود آمد تا با چند تن از طلبه‎ها به بوسنی بروند.
این نکته خیلی قابل توجّه است که در قلب اروپایی که خودشان را متمدّن‌تر از دیگران می‎دانند، نسل‌کشی و کشتار نژادی صورت گرفت و همۀ کشورهای اروپایی هم ساکت بودند. بوسنی مثل افغانستان، عراق یا یکی از کشورهای آفریقایی نبود؛ بوسنی در قلب اروپا بود. با آن نحوۀ فجیع کشتار جمعی که چند سال هم ادامه داشت.
تیپ امام صادق(ع) در قم برای اعزام به بوسنی اعلام ثبت‌نام کرد و در نهایت چهار طلبه به بوسنی و هرزگوین اعزام شدند.
ترویجِ فرهنگ غنی اسلام انقلابی در بوسنی
یکی از همراهان شهید نواب در مورد وضعیتی که پس از ورود به بوسنی و هرزگوین با آن مواجه شدند، ابراز می‌دارد: 
«آن‌جا که وارد شدیم، دیدیم هیچ شباهتی به جبهه‏‌های جنگ خودمان ندارد. اصلاً مدل جنگش، مدل دفاع مقدّس هشت ساله ما نیست و ما هم به جبهه‏‌ها دسترسی نداریم. دیدیم کار فرهنگی واجب‏‌تر است. مردمی که از استعمار شرق نجات پیدا کرده‌اند، حالا زیر یوغ فرهنگ غرب هستند و تهاجم فرهنگی شدید غرب در آن‌جا حاکم است. لذا دنبال این بودیم که ابتدا خصلت‌ها و سنّت‏‌های ناب مردمی را کشف کنیم و آنها را تقویت کنیم و درثانی، مردم را با اسلام ناب آشنا کنیم. در این راه از هر شیوه‌‏ای استفاده می‏‌کردیم. به همین جهت، بیشتر همّ و غمّ شهید، کار فرهنگی و تبلیغی در منطقه بود. گاهی تفنگی می‎گرفت و گوشه‎ای می‎جنگید. ولی احساس می‌کرد مردم بیش از این‌که تشنه سلاح ما باشند، تشنه فرهنگ غنی اسلام انقلابی هستند.»
راه‌اندازیِ بنیاد شهید در بوسنی!
شهید نواب کارهای مختلفی برای کمک فرهنگی به رزمندگان و مجاهدین بوسنی انجام می‌داد و از جمله مهم‌ترین اقداماتش راه‌اندازی یک سازمان کوچک برای شهدای بوسنی، شبیه بنیاد شهید در ایران بود. وی دغدغه‌اش بیشتر فرزندان شهدا و نسل‌های آینده بوسنی بود. 
کم‏‌کم فعّالیت‏‌ها گسترده شد. به مساجدشان می‌رفتند و با روحانیان آن‌جا برنامه داشتند. با روحانیون آن‌جا مأنوس بود. کلاس قرآن برگزار می‌کردند، بچّه‏‌ها را جمع می‌کردند و گروه سرود تشکیل می‌دادند و...
ایران الان چندین مؤسّسه در بوسنی دارد؛ مؤسّسه ملاصدرا، ابن‏ سینا، کالج زبان فارسی (که از مهدکودک دارد تا دانشگاه)، فعّالیت‏‌های قرآنی و...
شهید نوّاب در تمام برنامه‌ها نقش جدّی داشت. خودش را هم در یک قالب نگه نمی‌داشت و سعی می‌کرد از هر وسیله‌‏ای که می‏تواند استفاده کند. آن زمان، کامپیوتر یک وسیلۀ رایج دم‌دست نبود، ولی وی دنبال کرده بود که کامپیوترهای متعدّدی تهیه شود.
پیگیری ترجمۀ بسیاری از کتاب‌های شهید مطهری و بسیاری از نوشته‏‌های امام خمینی و پیام‏های امام و آقا، از جملۀ دیگر فعالیت‌های فرهنگی‌اش بود.
برای این‌که با مردم بهتر ارتباط برقرار کند، به یادگیری زبان بوسنیایی پرداخت. فعّالیت‌های او در بخش‎های فرهنگی آن‌جا تأثیرات فراوانی داشت. ارتباطات صمیمی با خانواده‎ها و مبارزان جوان داشت.
احداث یک مجموعه فرهنگی که مخصوص نوجوانان بوسنیایی باشد، از دیگر فعّالیت‌هایش بود.
آن‌جا تبلیغ به شکل سخنرانی و منبر نبود؛ باید وسط میدان جنگ، میان مردم می‎رفتند. یک چیزی شبیه حضور طلاب در جبهه‌های جنگ تحمیلی که یک روحانی در سنگر با بچّه‎ها می‎نشست صحبت می‎کرد و مباحث دینی را مطرح می‎کرد. رفتار محبّت‌آمیز مردمی و سعه صدر و جذب چهره‏ به ‏چهره، روش سید محمد حسین بود.
خاطرات زیادی از بوسنی نقل می‌کرد مخصوصاً در مورد احترام و عشقی که مردم بوسنی به حضرت امام دارند. نقل می‌کرد که یک‌بار در صف طولانی مردمی که از مناطق درگیری مهاجرت می‌کردند و همه خسته نشسته بودند، وقتی من آمدم و همراهمان اعلام کرد که ایشان ایرانی است، همه بلند شدند و به احترام می‌گفتند «خمینی». یعنی به نام خمینی، ایران را می‌شناختند و ادای احترام می‌کردند.
مردم بوسنی به اهل بیت(ع) و زبان فارسی نیز احترام می‌گذاشتند. گاه جملۀ «فاطمه سیده نساء العالمین» در مساجدشان دیده می‌شد. مسجدی هم به اسم «فاطمه زهرا» در آن‌جا وجود دارد. اسم فاطمه و زهرا در میان بوسنیایی‌‏ها فراوان است.
ادبیات فارسی هم در آن‌جا احترام دارد. معمولاً امام جمعه‏ سارایوو در نمازجمعه شعرهای مولوی می‌‏خواند؛ البته با لهجۀ بوسنیایی. نمی‌توانست فارسی حرف بزند، اما متن مولوی را بلد بود. یکی از بهترین شرح‌‏های دیوان حافظ، شرح سعودی بسنوی(اهل بوسنی) است. بر درب و دیوار برخی مساجد، تکایا و حتّی رستوران‏‌های‌شان، ‌اشعاری به زبان فارسی دیده می‌شد.
بال گشودنِ شهید نواب 
در ایام شهادت حضرت زهرا(س)
سرانجام سید محمد حسین نواب در شهر موستار به دست کروات‌ها اسیر شد و بعد از شکنجه‌های بسیار در تاریخ ۸ شهریور ۱۳۷۳ به شهادت رسید.
در ایام شهادت حضرت زهرا(س) چون به زبان انگلیسی خیلی مسلّط بود، در کرواسی که هم‌مرز بوسنی است، برای روضه و سخنرانی دعوت شده بود. خیلی هم سخنان و روضه‌اش جلب توجّه کرد.
در برگشت از کرواسی، وارد شهر مُستار می‌شود. معمولاً نیروهای ایرانی برای ورود به بوسنی و خروج از آن مشکل داشتند چون آن مرز، دست کروات‏‌های افراطی بود. دو گروه در بوسنی می‌جنگیدند؛ یکی کروات‌ها و دیگری صرب‌ها. کروات‌ها و صرب‌ها با مسلمانان به عنوان مسلمان بودن می‌جنگیدند و دشمنی‌شان، دشمنی اعتقادی بود. 
شهید نواب قبلاً هم یک بار دستگیر شده بود و طی آن صرب‌ها دائماً صلیب خود را به وی نشان می‌دادند؛ به نشانه این که جنگ ما، عقیدتی و دینی است.
رانندۀ تاکسی که سید محمد حسین را از کرواسی آورده بود، گفته است که وقتی وارد سارایوو شدیم، یک ماشین شخصی تعقیب‏مان می‏‌کرد و یک جایی نگه‏مان ‏داشت و سید محمد حسین را پیاده ‏کردند و مجبورش کردند با ماشین آنها برود. شهید نواب هم، کرایۀ راننده تاکسی را همان‌جا می‌دهد و می‏رود داخل ماشین آنها. این آخرین اطّلاعی بود که از وی وجود داشت و دیگر خبری نشد. 
البته قبلاً هم اتّفاق افتاده بود که وقتی بچّه‌های ایرانی تردّد می‏‌کردند یا در بعضی از گذرگاه‌‏های داخل بوسنی، گرفتار می‏ شدند، بعدش هیئت‏ ایرانی از طریق دولت کرواسی وارد مذاکره با کروات‌ها می‌شد و اینها را آزاد می‏‌کرد. حتّی گاهی اوقات بچّه‏‌های ایرانی تا سه ماه، آن‌جا اسیر بودند.
هرچه ایرانی‌هایی که در بوسنی بودند تلاش کردند نتوانستند اطّلاعی از وی به دست بیاورند تا این‌که بنا به دستور مقامات جمهوری اسلامی مخصوصاً مقام معظّم رهبری، فشار روی دولت کرواسی آمد که سرنوشتش مشخّص شود. در اثر این فشارها، دولت کرواسی به گروه‌های افراطی که در خاک بوسنی بودند، فشار آورد و نهایتاً خبر دادند یک نفر را با این مشخّصات دستگیر کرده‌اند و بعداً هم به شهادت رسیده است.
گروهی از سفارتخانه به سارایوو می‌روند که دو نفر از این بزرگواران هم که برای تحویل جنازه رفته بودند، در راه برگشت به شهادت می‌رسند. نهایتاً پیکر شهید نواب را از خاک درمی‌آورند و مشخّص می‌شود که بعد از شکنجه، با شش گلوله به شهادت رسیده است. با این‌که ده روز از شهادتش گذشته بود، ولی هنوز از زخم‏هایش خون می‌آمد.
در قسمت مسلمان‌نشین شهر موستار، پیکر ایشان را تحویل می‌گیرند، غسل می‌دهند و نماز می‏‌خوانند. بعدها در همان محلّی که بر بدن ایشان نماز خوانده شد، یک یادبود و آبخوری ساختند. این یادبودها در بوسنی زیاد است. در بوسنی، سیصد آبخوری هست که این‌ها را مردم به یاد شهدای کربلا ساخته‌اند.
شهادت سید محمد حسین نواب بازتاب گسترده‌ای پیدا کرد و در رسانه‌های جهانی به نحو رسمی اعلام شد. تا پیش از این، جمهوری اسلامی در کمال سکوت، خدمات خودش را به مردم بوسنی پی می‌گرفت. با شهادت سید محمد حسین نواب ماجرا کاملاً تغییر کرد و حضور و خدمات ایران خیلی پررنگ‌تر نشان داده شد. 
شهادت طلبه بسیجی سیدمحمد حسین نواب 
مایه افتخار و سربلندی 
مقام معظم رهبری در پیامی به مناسبت شهادت این طلبه بسیجی مرقوم فرمودند:
«شهادت طلبه بسیجی سرافراز حجت‌الاسلام سید محمد حسین نواب برای ملت ایران که حضور خود را در اقصی نقاط جهان برای دفاع از حق و حقیقت با چنین حوادث برجسته‌ای به اثبات می‌رسانند، مایه افتخار و سربلندی است.»