kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۱۷۷۳
تاریخ انتشار : ۰۱ شهريور ۱۴۰۲ - ۲۱:۴۰

اخبار ویژه

 
 
چند طنز خنک از کسی که اعتبار اصلاح‌طلبان را نابود کرد
یکی از سردمداران آشوب نیابتی علیه جمهوریت و اسلامیت در سال 1388، مدعی نگرانی برای انقلاب و حاکمیت شد.
خاتمی در دیدار عده‌ای از زندانیان قبل از انقلاب گفت: باید در کنار مردم ایستاد و دردهای آنها را شناخت و بیان کرد و به حاکمیت اعلام کنیم که به مردم بد می‌کند.
وی با بیان اینکه طبقه متوسط موتور حرکت جامعه به سمت پیشرفت است، گفت: طبقه متوسط کجاست؟ بخشی به طبقه فرودست هل داده شده و بخشی دیگر مهاجرت کردند و بخشی هم که مانده‌اند گرفتار انواع مسائل هستند.
خاتمی ادامه داد: مردم که برده نیستند! آدمی را سرکار بیاورید که بتواند کار کند و جواب مردم را بدهد. اگر هم می‌گویید زور داریم و همین است که هست خب چرا به نام اسلام چنین می‌کنید؟
وی گفت: اگر آن روز که همه‌پرسی شد می‌گفتیم اسلامی که کنار این جمهوری می‌نشانیم، رای مردم و حق حاکمیت مردم و توسعه را قبول ندارد و برای مجلس هیچ اصالتی قائل نیست و...؛ آیا مردم به این رأی می‌دادند؟ این اسلامی که امروز وصف جمهوریت شده است اسلامی که در نوفل‌لوشاتو مطرح شد، نیست. آیا جمهوری ما همان است که در دنیاست؟ آیا اسلام که از آن دم می‌زنند، همان اسلام سازگار با جمهوریت است؟ این اسلام با جمهوریت و با دموکراسی و مردم‌سالاری سازگار نیست، سبب اصلی ناکارآمدی‌ها است.
وی گفت: نه از انقلاب پشیمانیم و نه جمهوری اسلامی را رد می‌کنم اما حرف‌مان این است که آنچه هست با جمهوری اسلامی فاصله بسیار زیادی دارد. برگردید به جمهوری اسلامی و خوداصلاحی کنید. حکومتی که هدف آن توسعه و رفاه و عدالت به معنای واقعی کلمه و امنیت نباشد، پایدار نخواهد بود. قبلا گفته‌ام اگر خوداصلاحی نکنید نابودی‌تان حتمی است.
خاتمی درباره انتخابات گفت: انتخابات برای مردم است؛ باید واقعا انتخابات صورت گیرد. نمی‌شود دست و پای کسی را ببندید و بگویید شنا کن! وقتی همه درها بسته می‌شود و بخش‌های زیادی از مردم اصلا نامزد موردنظر خود را ندارند که بتوانند رأی دهند، به چه چیز رأی بدهند. 
او همچنین گفته است: «باید مشخص شود که آیا اپوزیسیون مورد قبول حاکمیت است یا نه؟ اگر بگویید هرکس با روال و روش و رویکرد موجود مخالف است، او ضد است و باید نابود شود که این بدترین شکل دیکتاتوری است. اگر کسی بگوید با قانون شما و در چارچوب آن کار می‌کند ولو آن را قبول ندارد، چه؟ حال حرف‌های جذاب پیش از انقلاب که کمونیست‌ها و حتی خداناباوران هم شهروند و آزادند مگر اینکه توطئه‌آمیز دست به خشونت و به‌هم زدن نظم کنند، پیشکش! صاف بگویید اپوزیسیون و مخالف قانونی را قبول ندارید». 
گوینده این سخنان، کسی است که اولا در پروژه القای دروغ تقلب در انتخابات 14 سال قبل و نابودی حماسه مشارکت 85 درصدی مردم، نقش بازیچه سرویس‌های بیگانه را ایفا کرد و حال آنکه نه‌تنها کوچک‌ترین سندی برای این دستمایه آشوب‌افکنی ارائه نکرده، بلکه در محافل خصوصی گفته که از ابتدا باور داشته تقلبی صورت نگرفته است(!) این در حالی است که ادعای تقلب، دستاویز کانونی سرویس‌های جاسوسی غرب برای راه‌اندازی کودتاهای مخملی بوده و خاتمی به همین دلیل در خیانت موسوی و برخی عناصر اشرافی غربگرا (برخی اعضای دولت موسوم به اصلاحات) شریک است.
ثانیا او و برخی اطرافیانش، سرمایه‌گذار و موسس اصلی دولت روحانی بودند که موجب شکاف طبقاتی شدید در دوره مدیریت هشت‌ساله شد و به زندگی طبقات متوسط و فرودست آسیب‌های اساسی زد. در این‌جا به نظر می‌رسد نقش خاتمی و هم‌طیفانش مشابه نقش همان کسانی است که از دربار خلیفه سوم متنعم بودند اما هنگام شورش علیه امیر مومنان‌(ع) دم از عدالت و مردم می‌زدند؛ تا آن‌جا که امام فرمود «آنان حقی را مطالبه می‌کنند که خود واگذاشتند و خونی را می‌طلبند که خود ریختند»!
خاتمی در حالی از حرمت و معاش مردم دم می‌زند که حتی یک‌بار به صراحت به حسن روحانی یا وزرا و مدیران او بابت تحمیل تورم 60 درصدی، تورم بیش از 700 تا 1000 درصدی اقلام مختلف در طول هشت سال، حقوق‌های گزاف نجومی، واگذاری فسادآلود و رانتی ده‌ها شرکت بزرگ دولتی، حراج 18 میلیارد دلار ارز و 60 تن طلا و خالی کردن خزانه، سه برابر کردن ناگهانی بنزین و تسهیل برنامه دشمن برای آشوب‌افکنی در آبان 1388، تعطیلی برنامه هسته‌ای و تعهد به غرب برای کاهش نیروگاه‌‌سازی، و ده‌ها خسارت از این دست، یک کلمه اعتراض نکرد تا حتی ادای طرفداری از حقوق مردم را درآورده باشد. علت هم این بود که مدعیان اصلاح‌طلبی در انتخابات 96 گفته بودند ما تضمین وعده‌های روحانی هستیم.
در حقیقت اگر نظام مواخذه و حسابرسی جامعی در کار بود، حالا باید امثال خاتمی نه فقط برای جنایت و وطن‌فروشی سال 88 بلکه به خاطر تلبیس انتخاباتی سال 92 و 96 و نابودی معیشت مردم محاکمه و مجازات می‌شدند. اما چون آزادی بیان- حتی در حد لافزنی و تحریف- برقرار است، متهم بدهکاری چون او می‌تواند ادا و اطوار طلبکاران را دربیاورد! از همه طنزها خنک‌تر هم این است که فرد بی‌کفایتی با هشت‌سال ریاست‌جمهوری و چندسال وزارت و نیز هشت‌سال حمایت از ناکارآمدترین دولت تاریخ چنددهه اخیر، با واژه اپوزیسیون بازی کند و خود ناچیزش را مثلا اپوزیسیون وانمود کند!!
یادآور می‌شود در نظام‌های دموکراتیک غربی که قبله آماده غربگرایان هست، امکان ندارد به دار و دسته و گروهی اجازه بدهند که بعد از چندبار ارتکاب وطن‌فروشی و آشوب‌افکنی و بازی به‌عنوان مهره پیاده سرویس‌های خارجی در برنامه براندازی، مجال عرض‌اندام داشته باشد چه رسد به اینکه درباره انتخابات و دموکراسی و اپوزیسیون قانونی حرف بزند.
سرانجام اینکه برخلاف ادا و اطوار مخالف‌خوانی علیه انتخابات، خبرها حاکی از پیش‌ثبت‌نام حداقل 800 نامزد اصلاح‌طلب برای انتخابات مجلس است که باز هم میزان صداقت برخی مدعیان را نشان می‌دهد.
یادآور می‌شود حجم خیانت‌های خاتمی و برخی اطرافیان وی، موجب آسیب به اعتبار نامزد‌های اصلاح‌طلب هم شده، چنان‌که اولین نفر سه فهرست انتخاباتی آنها در انتخابات مجلس قبل در تهران فقط 67 هزار رأی کسب کرد. در انتخابات ریاست‌جمهوری نیز آقای همتی که مورد حمایت خاتمی و 16 حزب همسو بود نتوانست بیش از 2/4 میلیون را کسب کند.
 
قابلیت تدریس برجام به عنوان نمونه توافق بد در دانشگاه‌های دنیا
رئیس ‌مستعفی جبهه اصلاحات گفته است: در دولت روحانی احیای برجام در دسترس بود اما اجازه ندادند.
رسانه‌های اصلاح‌طلبان بخشی از اظهارات نبوی در گفت‌و‌گو با نشریه آگاهی نو را که در دفاع از برجام است، باز نشر کردند. این بازنشر در حالی است که چند روز قبل، بازنشر اظهارات انتقادی نبوی درباره عناصر تندرو در جبهه اصلاحات، موجب حملاتی علیه وی شده بود. نبوی در این زمینه با انتقاد از مرض تندروی بچه‌گانه افزوده بود: «من تفکر چپ‌روانه را قبول ندارم. خیلی از کارهایی که انجام می‌شود چپ‌روی است؛ چون وقتی کاری بکنیم که عاقبت آن را ندانیم چه می‌شود، همین‌طور دیمی حرکت کنیم، اسمش می‌شود چپ‌روی... خدا بیامرزد مرحوم شعاعیان را که با هم مبارزه مسلحانه می‌کردیم، در نقد چپ‌روی در آن زمان می‌گفت «این‌ها چپ نیستند، لوچ‌اند یعنی چشم‌هایشان تا‌به‌تا می‌بیند و نمی‌شود اسم این‌ها را چپ گذاشت». واقعا ما الان هم دچار مرض بچه‌گانه چپ‌روی هستیم. یعنی کسانی که لوچ‌اند... در مجموعه خودمان هم می‌بینیم، نه این‌که فکر کنید منظورم نیروهای بیرون از مجموعه است، به آن‌هایی که کف خیابان بودند کاری ندارم. در مجموعه‌های خودمان هم لوچ داریم... در جبهه اصلاحات یک زن که فعالیت سیاسی گسترده‌ای هم از گذشته داشته، رئیس‌ شده است که مبارک است ولی بعضی از دوستان تصورشان این است که با شعار جوانگرایی یا استفاده از خانمها، جوان‌های کف خیابان به سمت ما خواهند آمد که من چنین تصوری ندارم».
حالا برخی رسانه‌های طیف اصلاح‌طلبان، اظهارات نبوی درباره برجام را بازنشر کرده‌اند تا احتمالا زهر ادبیات اعتراضی وی درباره اصلاح‌طلبان را
بگیرد.
او در این بخش گفته است: «در دولت آقای روحانی امضای برجام کار ساده‌ای نبود. ببینید الان دو سال است دنبال این‌اند که برجام را به نتیجه برسانند، همان برجامی که به آن بد و بیراه می‌گفتند، اما هنوز نتوانسته‌اند. امضای برجام و در پی آن رفع تحریم‌ها و خروج پرونده ایران از شورای امنیت، کارهایی بسیار مهم بود. شما ببینید در دوره بایدن نمی‌توانند مذاکره کنند و کار بازگشت به برجام را به نتیجه برسانند. روحانی در دوره ترامپ توانست برجام را حفظ کند. اواخر دوره روحانی، احیای برجام کاملا در دسترس بود ولی اجازه ندادند. ظاهرا آقای روحانی گفته بود اجازه دهید دولت من توافق امضا کند و شما از ثمره‌اش بهره‌مند شوید که مقبول واقع نشد. من همیشه از عملکرد دولت‌های اصلاح‌طلب و میانه‌رو و معتدل دفاع کرده و می‌کنم».
درباره این اظهارات برجامی، شایان ذکر است: 1) بخش عمده‌ای از برجام، دیکته طرف آمریکایی است به همین علت هم امتیازات مد نظر آمریکا و اروپا «مشخص، نقد، و واجب‌الاجرا پیش از فرا رسیدن روز اجرای برجام، و برگشت‌ناپذیر» است، اما مطالبات ایران، «سرهم‌بندی» (تعبیر مجله تایم)، مبهم، نسیه، پس از انجام همه تعهدات ایران است. به بیان دیگر، تعهدات طرفین در برجام نا متوازن و ناهمزمان است و ضمنا هیچ تضمینی برای انجام تعهدات طرف غربی برای لغو تحریم‌ها یا سازوکار شکایت و اخذ تضمین در صورت بدعهدی طرف غربی، پیش‌بینی نشده و به این معنا، برجام نه یک دستاورد حتی دم‌دستی، بلکه مالباختگی و
خسارت‌دیدگی است که باید به عنوان یک قرارداد و توافق افتضاح، در آکادمی‌های حقوق بین‌الملل تدریس شود.
2) انجام چنین توافقی نه تنها هنر نیست بلکه بانیان مطلع آن به ویژه شخص آقای روحانی و برخی افراطیون غربگرا را در موضع اتهام قرار می‌دهد.
3) برجام احیا نشد، چون دولت‌های ترامپ و بایدن حاضر نبودند دو هزار تحریم پدید آمده با برجام را لغو کنند و برای انتفاع پایدار ایران تضمین و تعهد بدهند، بلکه برجام را گروگانی برای اخذ باج‌های بزرگ‌تر می‌دانستند. با این وصف معلوم نیست مدعیان اصلاحات چگونه این دروغ بزرگ را تقلید و تکرار می‌کنند که برجام در اواخر دولت روحانی قابل احیا بود. بدون سند آوردن درباره تضمین لغو پایدار و موثر تحریم‌ها از سوی غرب – که وجود خارجی هم ندارد- چگونه می‌توان مسئولیت بدعهدی را از دوش غرب برداشت و بر دوش طرف ایرانی گذاشت؟!
در همین زمینه، یکی از کانال‌های مجازی با مرور سرگذشت برجام نوشت: ۲۶ دی ۹۴، برجام اجرا شد اما ۲۸ فروردین ۹۵، آقای سیف، رئیس‌کل سابق بانک مرکزی دولت روحانی در مصاحبه‌ با تلویزیون بلومبرگ گفت: عایدی ایران از برجام تقریباً «هیچ‌چیز» بوده است. او در نشست شورای روابط خارجی آمریکا عنوان کرد: ما قادر نیستیم از پول‌های خود در خارج استفاده کنیم؛ آمریکا به تعهداتش عمل نکرد. از سوی دیگر، اوباما 25 دی ۹۵ در حالی که کمتر از یک هفته به پایان دوره ریاست‌جمهوری‌اش باقی مانده است، فرمان وضعیت اضطرار ملی درباره ایران را تمدید کرد. قانون وضعیت اضطرار ملی درباره ایران یا همان تحریم داماتو، ایلسا و ایسا از سال ۱۹۹۵ و از زمان دولت ‌هاشمی ‌رفسنجانی، اعلام شده است. همچنین ۱۳ آبان ۹۶ آقای صالحی، معاون رئیس‌جمهور تاکید کرد: آمریکا از روز نخست، دبه را آغاز کرد و نه یک دبه بلکه چند بار دبه کرد. چند ماه بعد یعنی ۱۸ اردیبهشت ۹٧، ترامپ از برجام خارج شد.
 
گسترش اعضای بریکس وجهه ضد غربی آن را تشدید می‌کند
با عضویت ایران و برخی کشورهای دیگر در بریکس، این پیمان وجهه ضدغربی و ضدآمریکایی بیشتری پیدا می‌کند.
دویچه‌وله وابسته به دولت آلمان در این‌باره نوشت: نشست سه‌روزه سران پنج کشور گروه بریکس با حضور ده‌ها تن از سران دیگر کشورها در ژوهانسبورگ، آفریقای جنوبی آغاز به‌کار کرد. بریکس زمانی به‌عنوان یک اتحاد اقتصادی در تقابل با گروه هفت غربی تشکیل شد. حال ایران، کوبا، بلاروس و ونزوئلا نامزد عضویت هستند. بریکس امروز خصلت سیاسی به خود گرفته و برخی کشورها با توسعه بحران‌زای آن مشکل دارند.
با پایان نشست بریکس در ژوهانسبورگ در روزهای آینده، اتحادیه کشورهای در آستانه صنعتی می‌تواند ترکیب دیگری داشته باشد. در نشست سه‌روزه بریکس، سران پنج کشور عضو آن می‌خواهند بیش از هرچیز در مورد توسعه این اتحاد تصمیم بگیرند. پیش از این ۲۳ کشور خود را برای پیوستن به این اتحاد اعلام کرده‌اند. این فهرست نشان می‌دهد که بریکس با پذیرش آنها در چه مسیری حرکت می‌کند، زیرا نامزدها شامل ایران، کوبا، بلاروس و ونزوئلا هم می‌شود. این دولت‌های نامزد عضویت، بیزاری خود را از «هژمونی» آمریکا و کشورهایی که آنها را دست‌نشاندگان غربی آن می‌دانند، پنهان نمی‌کنند و مایلند که این اتحاد هرچه بیشتر به‌عنوان «سنگری در برابر سلطه غرب» برآمد کند.
گروه بریکس در سال ۲۰۰۹ با چهار عضو برزیل، روسیه، هند و چین تأسیس شد و یک سال بعد آفریقای جنوبی به‌عنوان چرخ پنجم واگن به آن پیوست. در آن زمان یک بانکدار غربی به نام لرد جیم اونیل، اقتصاددان ارشد گلدمن ساکس، ایده چنین اتحادی را مطرح کرده بود.
کشورهای بریکس حتی پیش از توسعه آن ۴۲ درصد از جمعیت جهان (حدود ۳.۲ میلیارد نفر) و ۲۷ درصد از درآمد سرانه جهانی را تشکیل می‌دادند. اونیل در ابتدا بریکس را به‌عنوان یک اتحاد اقتصادی در نظر داشت، زیرا در دهه اول هزاره جدید، چهار کشور بنیانگذار رشد اقتصادی سریعی داشتند. هیچ‌یک از این کشورها در گروه هفت کشور توسعه‌یافته صنعتی (جی۷) حضور نداشتند و اونیل احساسی جز تحقیر برای این گروه نداشت. او معتقد بود که رویکرد متکبرانه گروه هفت برای زنده نگاه داشتن جهان مطابق خواست و منافع خود «خجالت‌آور» است. از سوی دیگر، نفوذ گروه جی۷ به‌دلیل رکود طولانی مدت در ژاپن و ایتالیا نیز به‌طور پیوسته در حال کاهش است، در حالی که کشورهای بریکس در حال سبقت از آنها هستند.
با تشدید جنگ قدرت میان آمریکا و چین، لحن‌ها شدیدتر شد؛ و هنگامی که روسیه جنگ تهاجمی خود را علیه اوکراین به راه انداخت، ادعای بی‌طرفی و معصومیت سیاسی این اتحاد اقتصادی شکست خورد. جنگ روسیه علیه اوکراین سه عضو باقیمانده را در تنگنا قرار داد: برزیل خود را نقطه مقابل غرب نمی‌بیند و با گسترش بریکس بزرگ‌ترین مشکل را دارد. آفریقای جنوبی در معرض این خطر قرار دارد که میان مواضع متناقض مبارزان آزادی‌بخش کهنه‌کار طرفدار روسیه در کنگره ملی آفریقای حاکم و جامعه تجاری این کشور که طرفدار غرب است گرفتار شود. هند هم از زمان سفر نخست‌وزیر نارندرا مودی به واشنگتن در ماه ژوئن سال جاری، با فشار گسترده از سوی آمریکا رو‌به‌رو است.