یادی از شهید جواد ثابتیراد
عشقی که تنها سرمایه شهید بود (حدیث دشت عشق)
شهید جواد ثابتیراد، یکم شهریور سال 1348 در محله علیشتی روستای قپچاق بخش مرحمتآباد (چهار برج) میاندوآب استان آذربایجان غربی دیده به جهان گشود، از همان دوران کودکی اصرار داشت که به جبهه برود، پدرش میگوید: «او به شدت اصرار میکرد که به دلیل سن کمش قبول نمیکردیم، بالاخره با اصرار زیاد موفق شد از ما رضایتنامه بگیرد و 18 دی سال 1365 عازم جبهههای حق علیه باطل شود.»
سه ماه در جبهه حضور داشت، یک روز بعد از نوشتن وصیتنامه خود عازم خط مقدم شد و پس از پیشروی زیاد در خاک دشمن، بر اثر بمبهای شیمیایی، روز 19 فروردین سال 1366 در شلمچه بهفیض شهادت نائل آمد. پیکر پاکش در قبرستان بابالار شهر بناب آرام گرفت.
شهید جواد ثابتیراد در وصیتنامهاش نوشت: «بارالها تنها سرمایه من عشق به توست و تنها دلگرمی من مناجات با توست و تنها امید من آن است که هر لحظه از عمرم که میگذرد عشق تو در قلبم بیشتر جایگزین شود. خداوندا؛ چه کنم که گناهکارم و خطاکارم، اما دل امید بستهام، خدایا عاشق و تشنه دیدارم با چه رویی بهسویت بیاییم، پشیمان و خجلم ای خدا از دنیا دل بریدهام و بهسوی تو پر گشودهام، معبودا لطف و کرمت بسیار است، عطوفت و مهربانیت بینهایت. اگر من به هدف و مقصودم یعنی شهادت رسیدم برایمگریه و زاری نکنید و اگر در مرگ من برایم ناله کردید به خدا روحم عذاب میکشد و مرا ناراحت میکنید. برای علی اکبر(ع) و سیدالشهدا(ع) گریه بکنید و اشک بریزید نه برای من، اگر برایم گریه و زاری بکنید، دشمنان اسلام خوشحال میشوند کاری کنید که خار چشم دشمنانم باشد.»