اخبار ویژه
بهزاد نبوی مجبور شد انتقادش از مرض چپ روی اصلاحطلبان را پس بگیرد
بهزاد نبوی، تحت فشار برخی اصلاحطلبان، از اظهاراتش در گفتوگو با مجله آگاهی نو عقبنشینی کرد.
او ضمن ارائه توضیحی نوشت: اخیراً مصاحبه اینجانب با مجله آگاهی نو که با تیتر «مخالف تفکر انقلابی هستم» در کنار مباحثی در مورد جبهه اصلاحات و تحولات درون اصلاحطلبان، موجب شبهات و سوء برداشتها و حتی سوءاستفادههایی شده که لازم میدانم چند نکته کوتاه برای رفع شبهات و سوءبرداشتهای احتمالی بیان کنم.
وی میافزاید: آنچه من بیان کردهام ارتباطی با تحولات در مدیریت جبهه اصلاحات نداشته و ندارد. اینجانب بهخاطر سن و سال و شرایط جسمانی خودم که انجام مسئولیتهای سنگین را برایم دشوار کرده است، از چند ماه پیش از تغییرات هیئترئیسه جبهه اصلاحات، متقاضی کنارهگیری از ریاست جبهه بودم. تغییرات انجام شده در هیئترئیسه جبهه اصلاحات نیز بر اساس مقررات و ضوابط جبهه و بهصورت دموکراتیک صورت گرفته است و اینجانب نیز در این فرآیند حضور داشتهام و در تداوم راه هم به عنوان عضوی در این جبهه فعال خواهم بود و از هیچ تلاشی برای تقویت آن فروگذار نخواهم کرد.
او همچنین نوشت: «به عنوان کسی که هزینه زیادی برای تاسیس نظام شایستهتر در کشور داده است، نقد تمایل به راهانداختن انقلابی دیگر و ترویج خشونت در میان بخشی از فعالان سیاسی و به ویژه جوانترها در جامعه مطرح است و تبیین آن را، وظیفه خود میدانم، و این تحلیل حاصل تجربیات بیش از 60 سال فعالیتام در صحنه سیاست کشور است و لازم میدانم تاکید کنم که دیدگاه مورد نقد من مصداقی در میان چهرههای اصلی و سرشناس اصلاحطلب که من میشناسم، ندارد».
یادآور میشود بهزاد نبوی در گفتوگو با آگاهی نو اذعان کرده بود برخی مجموعههای اصلاحطلب، دچار مرض بچهگانه چپ روی شدهاند: «تصور میکنم برخی افراد در بدنه اصلاحطلبان طی یک سال گذشته، به این نتیجه رسیدهاند که کار دارد تمام میشود پس بگذارید ما برای حرکتهای بعدی خودمان را آماده کنیم و جا باز کنیم در حرکت بعدی. استنباط من این بود. حالا نمیدانم چقدر درست است و چقدر غلط. ولی احساس میکنم که نگران بودند که سرشان بیکلاه بماند».
وی با انتقاد از مرض تندروی بچهگانه افزوده بود: «من تفکر چپروانه را قبول ندارم. خیلی از کارهایی که انجام میشود چپ روی است؛ چون وقتی کاری بکنیم که عاقبت آن را ندانیم چه میشود، همینطور دیمی حرکت کنیم، اسمش میشود چپروی... خدا بیامرزد مرحوم شعاعیان را که با هم مبارزه مسلحانه میکردیم، در نقد چپروی در آن زمان میگفت «اینها چپ نیستند، لوچاند یعنی چشمهایشان تابهتا میبیند و نمیشود اسم اینها را چپ گذاشت». واقعا ما الان هم دچار مرض بچهگانه چپروی هستیم. یعنی کسانی که لوچاند... در مجموعه خودمان هم میبینیم، نه اینکه فکر کنید منظورم نیروهای بیرون از مجموعه است، به آنهایی که کف خیابان بودند کاری ندارم. در مجموعههای خودمان هم لوچ داریم».
نبوی همچنین درباره انتخاب آذر منصوری به عنوان رئیسجدید جبهه اصلاحات اظهار کرده بود: «در جبهه اصلاحات یک زن که فعالیت سیاسی گستردهای هم از گذشته داشته، رئیس شده است که مبارک است ولی بعضی از دوستان تصورشان این است که با شعار جوانگرایی یا استفاده از خانمها، جوانهای کف خیابان به سمت ما خواهند آمد که من چنین تصوری ندارم».
یادآور میشود روزنامه اصلاحطلب آرمان خرداد ماه گذشته فاش کرده بود: «نبوی آبان سال گذشته اعلام کرد قطعا نمیتوانیم با معترضان کف خیابان که شعارهای براندازانه میدهند، همسو شویم. بحث محافظهکاری نیست؛ ما شعارهای آنان را قبول نداریم. ما میخواهیم در چارچوب نظام، اصلاح کنیم. نمیخواهیم دینامیت زیر ساختمان بگذاریم. این اظهارات، انتقاداتی را در پی داشت».
چنان که روشن است اظهارات نبوی در گفتوگو با آگاهی نو کاملا شفاف و مصداقی و با ارائه استدلال بوده و بنابراین توضیح مبهم بعدی وی، ضمن این که اظهارات قبلی را رد نمیکند، بوی تحت فشار قرار گرفتن میدهد.
همچنین حسین مرعشی اواخر اسفند ۱۴۰۱ فاش کرد: «آقای نبوی همیشـه در شرایط اجمـاع آرا رئیس میشد. اگر اجماع نباشد، ایشان از پذیرش مجدد مسئولیت پرهیز میکند. جبهه اصلاحات چند عضو حقوقی دارد که به رغم این که اقلیت خیلی کوچکی هستند اما صدای خیلی بلندی دارند. آنها گاهی اوقات مطالبی را میگویند که شنیدن این نـوع پرخاشها خیلی شایسته نبوده است. از این جهت برای ایشان دلخوری به وجود آمده است».
در همین زمینه روزنامه همدلی در مطلبی با عنوان «عبور از خاکریز چریک پیر» نوشته بود: «به نظر میرسد نوبت به نبوی رسیده که مواضعش به شدت مورد انتقاد قرار بگیرد. او به هممیهن گفته «ما اصلاحطلبان نمیتوانیم با معترضان کف خیابان که شعار براندازانه میدهند، همسو شویم. ما شعارهای آنان را قبول نداریم. ما میخواهیم در چارچوب نظام، اصلاح کنیم. نمیخواهیم دینامیت زیر ساختمان نظام بگذاریم». این اظهارات، با واکنش کسانی مواجه شد که از او عبور کردهاند».
برخی اصلاحطلبان نمیخواهند ثبتنام در انتخابات را علنی کنند
نماینده سابق مجلس از طیف اصلاحطلبان گفت: افراد نزدیک به خاتمی، سیدحسن خمینی و لاریجانی و... پیگیری کردهاند تا افرادی برای نامزد در انتخابات مجلس ثبتنام کنند.
کمالالدین پیرموذن که خودش هم ثبتنام کرده میگوید برخی افراد اصلاحطلب در این مرحله پیشثبتنام کردهاند اما نمیخواهند علنی کنند.
او به خبرآنلاین گفت: شخصا با خیلی از عزیزان ارتباط داشتم و در قالب مجمع کاندیداهای انتخاباتی اصلاحگرایان اقوام ایرانزمین برای جمع کردن بساط تندرویها و تمامیتخواهی جبهه پایداری و جریان شریانی و بهاریهای تندرو با خیلیها در ارتباط بودیم و جلسات مکرری داشتیم. در جلساتی که با برخی از این آقایان مثل جهانگیری، مرعشی، باهنر، لاریجانی و... داشتیم قرار بود برای حضور بیشتر افرادی که نام برده بودم تلاشهایی صورت گیرد و آقای جهانگیری به جد تا حصول نتیجه نهایی پیگیر باشند.
وی درباره جهانگیری گفت: جهانگیری به من قول داد برای حضور افراد رایزنی خواهد کرد، من گفتم چون آقای لاریجانی نیست جهانگیری را بهعنوان رئیس بیاوریم و با ایشان صحبت کردم. آخر فرمایش ایشان این بود که من در 26سالگی نماینده بودهام و بعد استاندار، وزیر و معاون رئیسجمهور بودهام، مشخص بود که ایشان خودش را بیشتر نیروی اجرایی میداند و از این جهت کوتاه آمدیم.
پیرموذن میافزاید: بنده پیشنهادم این بود به لحاظ اینکه ترس و دلسری افراد ناشی از عدم مشارکت در کلانشهرها و در پایتخت برای انتخابات پیشرو زیاد است، آنها از زادگاهشان کاندیدا شوند. با آقای مطهری و پزشکیان هم در این خصوص صحبت کردم. صادقانه میگویم اگر هسته مسائل را همه متوجه بشوند اسم سیاست، سیاست نمیشود.
وی درباره این ارزیابی که «اکثر افرادی که شما اشاره کرده بودید، پیشثبتنام خود را رد کردند»، اظهار کرد: اطلاعات ما میگوید بیشتر آنها بجز اقای کواکبیان کاندیدا شدهاند. با خیلیها صحبت کردم و هیچکس هم از زاویه «نه نمیآیم» به من پاسخ نداد. یعنی کسی نگفت نه نمیشود. ما نهایتا در جلسات تعامل میکردیم و سعی میکردیم به نتیجه برسیم. مثلا آقای مطهری میگفت آقای پیرموذن بد است من بروم و از قم کاندید بشوم اما من گفتم راهحل این است.
در مورد آقای حضرتی دو نفر از همکاران خودشان در روزنامه اعتماد به ما این خبر (ثبتنام) را دادند. باز هم تکرار میکنم، شاید برخی از آنها ثبتنام کردهاند و نمیگویند. مثلا آقای مجید انصاری به من زنگ زده بود و میگفت چرا اسم من را مطرح کردهاید.
به نظرم در یک کلمه بعضیها کاندید شدهاند و مطرح نمیکنند و بعضیها هم شاید در آخر به این نتیجه رسیدهاند که شاید مشارکت در کلانشهرها و تهران به زور نیست. اما برخی افرادی که من پیگیر بودم خوشبختانه همه کاندیدا شدند.
پیرموذن گفت: بنده به جد پیگیر هستم که بتوانیم 170 کاندیدا را بعد از تایید صلاحیت مورد حمایت قرار دهیم و فضا برای آنان که مشکل محکومیت ندارند، در قالب قانون اساسی فعالیت سیاسی و اجتماعی دارند، پاکسرشت و کاربلد هستند، مورد قبول حاکمیت هستند و... فراهم شود. من با عبارتهای متعدد در افکار عمومی به گوش انسانهای نخبه و زنان و جوانان رساندم که خوشبختانه در بین عزیزان در شهرستانهای متوسط این اتفاق افتاد که کاندیداتوری انسانهای نخبه و زنان و جوانان کلید خورده است و مورد قبول همه قرار گرفته است.
وی در پاسخ این پرسش که «دعوت به کاندیداتوری فقط از افراد وابسته به جریان اصلاحات بود یا اعتدالیون و طیفهای دیگر را هم شامل میشد؟» گفت: تا آنجا که من در جریان بودم افرادی نزدیک به آقایان خاتمی، سیدحسن خمینی و لاریجانی و... پیگیر بودند که نخبگان و شایستگان کاندیدا شوند. معتقدم همه باید در جمع کردن بساط جبهه پایداری که مخالفت جمهوریت نظام هستند فعال باشیم. باید مجلسی روی کار بیاید که تعقل در تدوین قوانین را شاهد باشیم نه مجلسی که دنبال شاسیبلند و محدودسازی اینترنت و مسائل دیگر است.
آیتی: ستادهای انتخاباتی کارگزاران در استانها فعال شده است
یک فعال اصلاحطلب و نماینده مجلس ششم گفت: وضعیت برای اصلاحطلبان در انتخابات سختتر از دورههای قبل است. کارگزاران سازندگی، شعبههای استانیاش را فعال کرده و اگر جبهه اصلاحات لیست ندهد، لیست جداگانه خود را میدهد.
مهدی آیتی، عضو فراکسون مشارکت در مجلس ششم به «فردا» گفت: «آقای عارف در انتخابات ثبتنام نکرده، زیرا تجربه تلخ گذشته را به یاد میآورد. او بعد از نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری در سال92 و سپس ورودش به مجلس دهم نشان داد که کاری نمیتواند انجام دهد و سرمایه اجتماعیای را نمیتواند به نفع خود به حرکت درآورد. او در تمام این سالها هیچ سخن محکمی بر زبان نیاورد و منشأ هیچ اصلاحی در مجلس نشد. او به خیال اینکه رئیسمجلس میشود وارد انتخابات شد اما حتی یکدوره هم نتوانست رأی لازم برای ریاست مجلس را به دست آورد. در کنار اینها آقای عارف وجه شخصیتی دیگری هم دارد. او در تمام دوران تحصیلش تا مقطع دکتری معدلش الف بوده و همواره در حوزه دانشگاهی و دوران تحصیلش یک فرد نخبه بوده است. او فردی دانشگاهی و پژوهشی است و هیچکس نمیتواند تردیدی در این موضوع وارد کند. متأسفانه برخی افراد که او را به سمت سیاست هدایت کردند، به او ظلم کردند. حالا آقای عارف فهمیده که به درد کار سیاست نمیخورد و اینکه چندسال است سکوت کرده نشان میدهد میخواهد به کار دانشگاهی بپردازد».
آیتی ادامه داد: «آقای عارف به دلیل همشهری و رفیقبودن، در طول هشت سال ریاستجمهوری آقای خاتمی چهاربار شغل عوض کرد؛ مدتی رئیسدانشگاه تهران بود، مدت دیگر رئیسسازمان برنامه، وقت دیگر وزیر مخابرات بود و در نهایت معاون اول رئیسجمهور شد. در همه این شغلها موفقیتی به دست نیاورد. ما سالها گفتیم که او را خرج سیاست نکنید زیرا او انسان اخلاقی پاکدست و پاکنیتی است. هر کسی را در غیر از جایگاه واقعیاش بگذاریم به او ظلم کردهایم و بیش از همه آقای حسن رسولی به آقای عارف کرد. او شد دست راست آقای عارف و او را انداخت در کارهای سیاسی. حتی اگر ناگهان همه متوجه شوند که آقای عارف در انتخابات ثبتنام کرده، باید بگوییم که بزرگترین اشتباه عمرش را انجام داده؛ هرچند بعید میدانم ثبتنام کرده باشد».
این فعال اصلاحطلب همچنین گفت: «آقای عارف در میان اصلاحطلبان جایگاه ویژهای ندارد. به یاد دارم زمانی بچههای اصلاحطلب برای آقای مصطفی معین و آقای عارف جوک میساختند و به شوخی به آنها میگفتند آقای عارف و آقای معین آلبوم بعدیتان را کِی منتشر میکنید؟! واقعیت این است که آقای معین هم فردی دانشگاهی و بسیار باسواد است اما او هم سیاسی نیست».
آیتی در پایان گفت: «به نظر من وضعیت برای اصلاحطلبان سختتر از دورههای قبل است. اکنون کارگزاران سازندگی شعبههای استانیاش را فعال کرده است و اگر جبهه اصلاحات لیست ندهد، لیست جداگانه خود را میدهد. آنها نگاهشان این است که تحت هر شرایطی باید در صحنه باشیم و نباید عرصه انتخابات را ترک کنیم. کارگزاران دارد به وصیت مرحومهاشمی عمل میکند. آقایهاشمی میگفت باید در انتخابات شرکت کرد ولو آنکه ببازیم. اگر هم کرسیهای حداقلی به دست آوردیم بهتر از ترک صحنه است. آقای خاتمی هم همین حرف را میزد اما امروز مواضع آقای خاتمی دقیقا مانند نظرات آقای هاشمی نیست».
ماکرون: اروپا بیدار شود ما نباید تابع آمریکا باشیم
رئیسجمهور فرانسه خواستار بیدار شدن اروپا و حفظ استقلال سیاسی و اقتصادی نسبت به آمریکا شد.
به گزارش نشریه فرانسوی لزاکو، از نظر امانوئل ماکرون، استقلال راهبردی برای جلوگیری از تبدیل شدن کشورهای اروپایی به «دست نشانده» در زمانی که اروپا میتواند «قطب سوم» در برابر آمریکا و چین باشد، بسیار مهم است.
امانوئل ماکرون در مصاحبه با نشریه لزاکو و درباره مسئله تایوان گفت: ما اروپاییها باید بیدار شویم. اولویت ما تطبیق با دستور کار دیگران در تمام مناطق جهان نیست. دام اروپا این است زمانی که باید به شفافسازی موقعیت راهبردی خود دست یابد، درگیر نابسامانیها در جهان و بحرانهایی شود که مال ما نیست. اگر دوقطبی شدن شتاب یابد، ما دیگر زمان و امکانات برای تامین مالی استقلال راهبردی خود نخواهیم داشت و دست نشانده خواهیم شد، در حالی که اگر چند سال برای ایجاد آن وقت داشته باشیم، میتوانیم قطب سوم باشیم. موضوعی که ما باید به طور ویژه مراقب آن باشیم این است که جنگ در اوکراین تقاضا برای تجهیزات دفاعی را تسریع میکند. با این حال، صنعت دفاعی اروپا همه نیازها را برآورده نمیکند و بسیار پراکنده باقی میماند، که باعث میشود برخی کشورها به طور موقت به تامین کنندگان آمریکایی یا حتی آسیایی روی بیاورند. در برابر این واقعیت، باید قدم برداریم.
ماکرون اظهار کرد: استقلال راهبردی باید مبارزه اروپا باشد. ما نمیخواهیم در مسائل مهم به دیگران وابسته باشیم. روزی که دیگر انتخابی در مورد انرژی، نحوه دفاع از خود، شبکههای اجتماعی، هوش مصنوعی ندارید، زیرا ما دیگر زیرساختی در مورد این موضوعات نداریم، زمان خروج از تاریخ است. ما به صنعت اروپایی نیاز داریم که سریعتر تولید کند. با شتاب گرفتن تاریخ، اقتصاد جنگی اروپا باید به موازات آن شتاب یابد. ما بهاندازه کافی سریع تولید نمیکنیم ما قطعا وابستگی خود را به آمریکا در زمینه انرژی افزایش دادهایم، اما در منطق تنوعبخشی، زیرا بیش از حد به گاز روسیه وابسته بودیم. امروز این یک واقعیت است که ما بیشتر به آمریکا، قطر و دیگران وابسته هستیم. اما این تنوع لازم بود.
ماکرون میگوید: کلید وابستگی کمتر به آمریکاییها ابتدا در تقویت صنعت دفاعی ما و توافق بر سر استانداردهای مشترک است. سپس نیاز به تسریع نبرد برای انرژیهای هستهای و تجدیدپذیر در اروپا دارد. قاره ما سوختهای فسیلی تولید نمیکند. انسجامی بین صنعتی شدن مجدد، اقلیم و حاکمیت وجود دارد. نبرد انرژی هستهای، انرژیهای تجدیدپذیر، نبرد ده تا پانزده سال آینده خواهد بود.
استقلال راهبردی به این معناست که فرض کنیم دیدگاههای مشابهی با آمریکا داریم، اما چه در مورد اوکراین، چه رابطه با چین یا تحریمها، ما راهبرد اروپایی داریم. ما نمیخواهیم وارد منطق بلوک به بلوک شویم. برعکس، ما باید الگوی خود را «ریسکزدایی» کنیم، نه اینکه به دیگران وابسته باشیم و هر جا که ممکن است یکپارچگی قوی از زنجیرههای ارزش خود را حفظ کنیم. نبردهایی که امروز باید انجام شود، از یک سو شامل تسریع استقلال راهبردی ما و از سوی دیگر تضمین تامین مالی اقتصادهایمان است. ما نباید به فراسرزمینی بودن دلار
وابسته باشیم.