kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۱۴۴۱
تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۹:۴۳
حیات‌نامه فکری و سیاسی علامه محمدتقی مصباح یزدی از تولد تا پیروزی انقلاب اسلامی(1357-1313) – 69

مواجهه متفاوت حوزویان با آثار دکتر شریعتی

 
 
 
دکتر سهراب مقدمی شهیدانی
مسئله دکتر شریعتی در دوران مبارزه به عنوان یکی از موضوعات چالش‌ برانگیز مطرح بود که این چالش فکری-سیاسی، در چهار دهه گذشته نیز امتداد داشته است. واقعیت آن است که در تحلیل آثار و افکار و اقدامات سیاسی دکتر شریعتی، با طیف‌های مختلفی مواجهیم که اغلب آنها برای موافقت و مخالفت با او، استدلال خاص خود را دارند. حتماً در این نوشته کوتاه نمی‌توان حق مطلب را در این موضوع پیچیده و گسترده ادا کرد اما به دلیل مستمسک قرار گرفتن این مسئله توسط جریان‌های معاند در جهت ایجاد شکاف بین روحانیت و خصوصاً بین برخی روحانیان انقلابی والا مقام از جمله آیات بهشتی و مصباح و مطهری و مقام معظم رهبری، تذکر نکاتی خالی از لطف نیست.
در مواجهه با پدیده دکتر شریعتی، با طیف‌های مختلفی رو‌به‌رو هستیم که توصیف اجمالی و تبارشناسی آن، در قضاوت دقیق و منصفانه، بسیار مؤثر است؛ طیفی از چهره‌های سیاسی و مذهبی بودند که نسبت به دکتر شریعتی نوعی ارادت علمی یا شخصیتی داشتند و نوعاً در دفاع یا ترویج او به غلو و تعصب نیز کشیده می‌شدند.
اعضای نهضت آزادی، خصوصاً شاخه‌ دانشجویی آن،1 و برخی دیگر از چهره‌های سیاسی مانند ناصر میناچی، نورالدین کیانوری، حیدرعلی قلمداران و دیگران از این قبیل‌ بودند. برخی طلاب و روحانیان در قم و نجف نیز اجمالاً در این جرگه قابل دسته‌بندی هستند.2 طیف دیگر مخالفان سرسخت دکتر شریعتی هستند که بیشتر به رویکرد شعائرستیزانه او نقد داشتند و گاه برخی نسبت‌های غیر قابل دفاع به شریعتی، از آنان نقل شده است. در این طیف برخی سخنوران مشهور دهه پنجاه قابل ذکر هستند.3 مخالفت این دسته اگرچه با انگیزه دینی صورت می گرفت، اما به دلیل به کارگیری تعابیر نامتعارف، در تند شدن فضای دوقطبی، بسیار مؤثر بود.4 طیف سوم شامل برخی مجتهدان و عالمان حوزوی است که دلیل مخالفت‌شان، برداشت‌های غلط دکتر شریعتی از منابع دینی و استنتاج‌هایی بود که به زعم آنان با ضوابط دینی و فقهی همخوانی نداشت. از انتشار متن‌هایی در تذکر نسبت به مفسده‌انگیز بودن و تحریم آثار شریعتی، تا نقد علمی برخی کتب به صورت مکتوب و شفاهی، از جمله اقدامات این طیف بود. در این دسته تعدادی از مراجع تقلید 5 و بزرگانی چون علامه طباطبایی6 و اغلب شاگردان ایشان و بعضی رجال سرشناس حوزوی جای می‌گیرند.7 در میان یاران امام، علامه مصباح و آیت‌الله شهید سید مصطفی خمینی نیز، اینچنین بودند و هیچ‌گاه حاضر به تأیید افکار و آثار شریعتی نشدند و بلکه به اقتضای شرایط، به نقد آثار و ابراز مخالفت با آن نیز می‌پرداختند.8  طیف چهارم شامل کسانی است که با اذعان به وجود مطالب نادرست در آثار و افکار دکتر شریعتی، به خدمات و تأثیرات مثبت او در فضای ایدئولوژی زده دهه‌ چهل و پنجاه و نجات دانشجویان از دام مکاتب الحادی نیز تأکید داشتند و از طرفی، نقد علنی دکتر شریعتی را موجب شکاف در صفوف مبارزات می‌شمردند. شاید بتوان آیت ‌الله بهشتی و مقام معظم رهبری، آیت الله مهدوی کنی و آیت الله ربانی شیرازی را در زمره این طیف قرار داد که در عین دقت در مرزهای عقیدتی و فکری، نگاهی راهبردی به صحنه سیاسی کشور داشتند. طیف سنتی حوزه هم غالباً با دکتر شریعتی مخالف بودند تا جایی که برادر و داییِ آقای سید موسی صدر نسبت به حضور وی در تشییع و نماز بر پیکر دکتر شریعتی، به او معترض شدند و آقا سید موسی صدر در پاسخ، بر مخالفت با شریعتی تصریح کرده و دلیل حضور خود را جلوگیری از قطع ارتباط علاقه‌مندان دکتر شریعتی با روحانیت عنوان کرده است.9
دسته پنجم کسانی هستند که در یک دوره، از موافقان دکتر شریعتی بودند اما بعداً بنا به دلائلی در زمره مخالفان ایشان درآمدند. آیت ‌الله شهید مطهری و حجت‌ الاسلام و المسلمین سید حمید روحانی از این دسته‌اند. شهید مطهری که در شهرت یافتن دکتر شریعتی در تهران و حسینیه ارشاد نقش اساسی داشت، بعدها با مشاهده برخی آثار و افکار شریعتی و ناامیدی از اصلاح آن، مخالفت با وی را علنی کرد، از حسینیه ارشاد جدا شد و در نامه‌ای تفصیلی به امام در سال 1356، شریعتی را عامل التقاط فکری نامید.10
حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی نیز که قبل از ورود به ایران از علاقه‌مندان شریعتی بود و مخالفانش را نقد می‌کرد، در جلد نخست از کتاب نهضت امام خمینی در سال 1356، 11 با تجلیل از وی یاد کرده است اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و ملاحظه اسناد پرونده وی در ساواک، خصوصاً نامه تفصیلی او به ساواک و نامه دیگر به پدرش که در آن از پروتستانتیسم اسلامی و اسلام منهای آخوند سخن به میان آورده بود، نظر اولیه‌اش نسبت به شریعتی دگرگون شد و از آن پس در زمره منتقدانِ جدّی شریعتی درآمد.12 هر کدام از این طیف‌ها نسبت به دیگری، انتقاداتی دارد و این نقدها در مواقعی به طور علنی نیز مطرح شده است که از آن جمله می‌توان به نقد شهید بهشتی به آیت‌الله مصباح13 و نقد مقام معظم رهبری به شهید مطهری اشاره کرد.14
پانوشت‌ها:
1- مجاهد شهید مصطفی چمران به عنوان نمونه قابل ذکر است که در این دوران در جرگه علاقه‌مندان سرسخت شریعتی و در زمره مریدان آقا سیدموسی صدر(اعاده الله الینا) قرار داشت و اختلاف‌نظرهای روشنی با برخی مبارزان نهضت امام خمینی داشت اما بعداً به مرور در مدار شخصیت جذابِ امام خمینی قرار گرفت و به جرگه حامیان مکتب و نهضت امام پیوست و جانِ عزیز خویش را در این راه نثار نمود. ذکر نام این عزیز صرفاً به جهت حفظ امانت و تقوای روایتگری و تاریخ‌نگاری، در این‌جا نقل شده است و نشان از آن دارد که سیر تطور چهره‌های سیاسی مبارز و نیز واقعیت‌های تاریخی به صورت آن‌گونه که اتفاق افتاده است، باید روایت شود تا مخاطبِ هوشمند به آسانی بتواند خود را در محیطِ واقعیِ رخدادهای تاریخی، تصور نماید و قضاوتی دقیق و درست داشته باشد. پیام تسلیت امام خمینی در شهادت شهید چمران، حسن ختام و فصل الخطاب در مورد کارنامه سیاسی آن شهید خدوم است.
2- به گفته رسول جعفریان «در اطراف امام در نجف، کسانی مانند آقای دعایی بودند که سخت به شریعتی اعتقاد داشتند و از مطالب دکتر در رادیوی روحانیت مبارز که از عراق پخش می‌شد، استفاده می‌کردند.» ر.ک: جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران (از روی کار آمدن محمدرضا شاه تا پیروزی انقلاب اسلامی 1320-1357، ص826.  از افرای نظیر شیخ علی تهرانی، سیدمحمدجواد غروی اصفهانی، محمد مجتهد شبستری و برخی دیگر نیز می‌توان در این طیف نام برد. آقا سید موسی صدر (اعاده الله الینا) (با وجود نقدهای جدی که به کارنامه سیاسی ایشان وارد است) از جمله ‌روحانیانِ خوشنام و خدوم است که قضاوت در مورد رویکرد و عملکرد وی در مواجهه با مسئله دکتر شریعتی، به غایت دشوار است. ایشان کسی بود که بر پیکر دکتر شریعتی نماز گزارد و در مراسماتِ مربوط به دکتر شریعتی در سوریه و لبنان سنگ تمام گذاشت. ر.ک: یادها-26-خاطرات سیاسی اجتماعی دکتر صادق طباطبائی، تهران: عروج (مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی)، 1392، ج2، ص69.
3- در این بخش نام برخی حوزویان قابل ذکر است، از جمله آقایان: احمد کافی، قاسم اسلامی، محمدعلی انصاری قمی، ابراهیم انصاری زنجانی، سیدفاضل حسینی میلانی، حسین روشنی و برخی دیگر.
4- به عنوان نمونه بنگرید به: دفاع از روحانیت: پاسخ به دکتر علی شریعتی، سخنگوی حسینیه ارشاد،محمدعلی انصاری، قم، چاپخانه استوار، ۱۳۵۱، ص ۷.
5- در این بخش می‌توان به نام آیات عظام سیدمحمدهادی میلانی، سید ابوالقاسم خویی، سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی، سیدمحمدرضا گلپایگانی، سید حسن طباطبایی قمی، سید عبدالله شیرازی و... اشاره کرد.
6- ر.ک: نهضت امام خمینی، ج3، ص375.
7- از آن جمله نام آیات سید ابوالحسن قزوینی، علامه فانی اصفهانی، سید تقی طباطبایی قمی، علامه مرتضی عسکری و برخی دیگر، قابل ذکر است.
8- آقای بیات- محافظ آیت ‌الله مصباح- در مورد شیوه نقد آیت ‌الله مصباح می‌گوید: «حاج آقا در سخنرانی‌هایشان، اسم شخص خاصی را به زبان نمی‌آوردند. ایشان عقیده طرف را مطرح می‌کردند و آن‌گاه شقوق و ابعاد آن را مشخص می‌نمودند و سپس با دلیل و منطق آن را رد می‌کردند. حاج آقا می‌گفتند که اسم اشخاص حساسیت برانگیز است و مخالفت ما با اشخاص به خاطر افکار انحرافی آنها می‌باشد و مبارزه ما هم باید با افکار آنها باشد». حقیقت شرق: نگاهی بر زندگی و خاطرات حکیم فرزانه حضرت آیت ‌الله مصباح، ص104.
9- ر.ک: « نامۀ امام صدر به دایی اش دربارۀ مراسم دکتر شریعتی»، مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر،http://www.imam-sadr.com/
10- آیت ‌الله مصباح می‌گوید: « وقـتی مـرحوم آقای‌ مطهری در سال 56 و در‌ پی‌ برخی از فضا‌سازی‌ها تصمیم گرفت اعلامیه‌ای بدهد، به قدری در این زمینه در میان دوستان تنها بـودند که اعلامیه را با امضای خود و مهندس بازرگان منتشر کردند، یعنی ایشان در میان علما حتی یک نفر را پیـدا نـکردند‌ که اعلامیه‌ را امضا کند و ایشان با این کار، عملاً در میان بسیاری از مبارزین، منزوی شدند، به گونه‌ای که وقتی برای معالجه مـرحوم عـلامه طباطبائی به لندن رفتند، در میان دوستان مبارز هیچ‌کس حاضر نشد ایشان را‌ تا فرودگاه بـبرد‌ و از سـوی دانشجویان نیز با سردی و بی‌مهری روبه‌رو شدند.» «جامعه مدرسین و انقلاب»، ماهنامه یادآور: شماره 4 و 5، زمستان 1387 و بهار 1388. ص33.
کیهان: بر اساس برخی اسناد تاریخی، ظاهرا در لندن افرادی مثل عبدالله محمودزاده، مرحوم علی فرزین ، مرحوم سیدخلیل طباطبائی و دکتر فرمد، از شهید مطهری پذیرایی و از همراهی خود با ایشان در این سفر خاطره‌هایی نقل کرده‌اند.
11- جلد نخست کتاب نهضت امام خمینی در سال ۱۳۵۶و با عنوان «بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی» در لبنان منتشر شده است.
12- حجت‌الاسلام والمسلمین سیدحمید روحانی برای نخستین‌بار نامه تفصیلی دکتر شریعتی به ساواک را در سال ۱۳۷۱ در فصلنامه تخصصی ۱۵ خرداد منتشر کرد که با واکنش تند طرفداران شریعتی رو‌به‌رو شد‌.برای مشاهده نامه مزبور و برخی اسناد مرتبط، بنگرید به: فصلنامه ۱۵ خرداد، دوره دوم، سال دوم، شماره ۷ (بهار ۱۳۷۱)، صص ۱۱۷-۱۱۲؛ همچنین بنگرید به: همان، شماره ۸ و ۹ (تابستان و پاییز ۱۳۷۱)، صص ۱۵۰-۱۴۴. دیدگاه تفصیلی ایشان پیرامون آثار و کارنامه شریعتی به ضمیمه اسناد مرتبط، در جلد سوم از کتاب نهضت امام خمینی انتشار یافته است.
13- این سخنرانی آیت ‌الله شهید بهشتی در دانشگاه نفت آبادان در تاریخ ۲۹/۳/۱۳۵۹ در سالگرد دکتر شریعتی ایراد شد. ایشان در بخشی از سخنان خود چنین می‌گوید:« من با دکتر قبلاً در ایران پیش از آن‌که از ایران برود آشنایی نداشتم بعد مختصری با نوشته‌هایش آشنا شده بودم و اخیراً (یعنی از سال ۱۳۴۹ به این طرف) یکی دو بار در مشهد در جمع و چند بار در تهران با اون بودم اما یک دیدار تنهایی دو سه ساعته در آخرین رمضان حسینیه ارشاد با او داشتم و توانستم دکتر را در آن دیدار دو سه ساعته بیش از هر برخورد دیگر بشناسم. پیرامون دکتر و کار او و افکار او و کتاب‌های او و سخنرانی‌های او و حسینیه ارشاد، جنجالی بود این جنجال بر سر ما هم می‌ریخت مدام از ما می‌پرسیدند درباره دکتر چه نظری داری؟ درباره کتاب‌های او چه می‌گویی؟ درباره طرز تفکرش چه می‌گویی؟ من معمولاً با صراحت بیان می‌کردم که دکتر یک قریحه سرشار سازنده و آموزنده است خطا اشتباه و لغزش در کار او هست و نمی‌تواند نباشد اما هیچ کس حق ندارد به خاطر این اشتباه‌ها و لغزش‌ها ارزش‌های عالی و سازنده او را نادیده بگیرد چه رسد به این‌که به او حمله کند.
 مکرر گفته بودم آن چیز که قطعاً از اسلام منحرف است روشی است که این آقایان در برخورد با دکتر در پیش گرفته‌اند این قطعاً ضد اسلام است این قطعاً با آن چیزی که قرآن به ما یاد می‌دهد که «فَبَشِّرْ عِبَادِی الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذینَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ»(زمر، آیه 17-18) ناسازگار است.
ما به خاطر این جریان حتی با بعضی از دوستان پُر دانش قدیمی خود نیز به هم زدیم. یکی از دوستان واقعاً اهل مطالعه من که او نیز کمالاتی دارد و من به خاطر کمالات و مطالعه فراوانش همواره او را دوست می‌ داشته‌ام بر سر این موضع‌گیری که نسبت به دکتر داشتم اوقاتش با بنده تلخ شد و حتی درس خود را در مؤسسه‌ای که تدریس می‌کرد (مُدرّس ارزنده‌ای است) ترک کرد و دیگر نیامد و قهر کرد گفت من دیگر به این‌جا نمی‌آیم و آرام آرام رابطه‌اش را نیز با من کم کرد. من پاسخ واقعی این مسئله را هم در مطالعه آثار دکتر پیدا کردم و هم در آن برخورد سه ساعته که در یک بعد از ظهر رمضان با او داشتم». ر.ک: «دکتر شریعتی جست‌وجوگری در مسیر شدن»، ص22-23. شهید بهشتی در بخش دیگری از سخنان خود از اختلاف نظرش با شهید مطهری پیرامون دکتر شریعتی سخن می‌گوید: «... التقاط یعنی خلوص و اصالت و کمال مکتبی اسلام را به منظور آن‌که با یک‌اندیشه و یک مکتب دیگر سازگار درآید خدشه‌دار کردن اتفاقاً حساسیت برادر عزیز و شهید عزیز دیگرمان مرحوم استاد مطهری نسبت به برخی از نوشته‌های مرحوم دکتر شریعتی درست به این‌جا مربوط می‌شد مرحوم آقای مطهری که مکرر با ایشان بر سر کارهای دکتر بحث کرده بودیم می‌فرمود فلانی، من در فلان بخش از نوشته‌های دکتر خط تاثیر تفکر دیالکتیکی او را می‌بینم. او ناآگاه و ناخودآگاه دارد در این خط جلو می‌رود و این برای جوان‌های ما که احاطه دکتر را ندارند پر آسیب است. برای خود دکتر نه اما آن جوان‌ها که آثار او را می‌خوانند فکرشان شکل می‌گیرد این نقطه نظر ایشان بود گاهی هم از روی تعهد دینی واقعاً ناراحت و عصبانی می‌شد گاهی هم کار ایشان با من به این‌جا می‌رسید که می‌گفت تو آسان‌گیری می‌کنی چرا در معیارهای مکتبی سخت‌گیر نیستی در حالی که من در معیارهای مکتبی بسی سختگیرم من معتقدم اسلام اسلام است. همان‌طور که دکتر درباره فاطمه(علیهاسلام) نوشته شیوای پرجاذبه‌ای دارد که «فاطمه فاطمه است»، درباره اسلام می‌گوییم «اسلام، اسلام است»؛ نه مارکسیسم است، نه سوسیالیسم غیر مارکسیستی، نه کاپیتالیسم، نه اگزیستانسیالیسم، و نه حتی عرفان، نه عرفان هندی است، نه عرفان چینی، نه عرفان افلاطونی، نه عرفان نوافلاطونی. اسلام اسلام است. آیین قرآن است. آیین سنت است. آیین محمد(ص) است. آیین متجلی در علی و حسن و حسین و فاطمه و ائمه طاهرین(علیهم‌السلام) و آیین متجلی در ابوذر و سلمان و عمّار و رهروان راستین است. آیین متجلی در خط راست امام خمینی است.... من در مرحوم دکتر، در حد آشنایی با نوشته‌ها و گفتارها و مذاکره‌هایی که با او داشتم، یک چنین پویندگی می‌دیدم. دکتر از دید من، از ‌اندیشه آمیخته با مکتب‌های اروپایی و نو، یا عرفان ایران و هند، یا‌ آمیزه‌های دیگر، همواره به سوی شناخت اسلام زنده سازنده پیشبرنده خالص‌تر حرکت می‌کرد. و این حرکت مرهون ذهن وقاد، قریحه سرشار، روح تشنه، دلِ جست‌وجوگر و تلاش کم‌نظیر شبانه‌روزی او در راه فهمیدن و فهماندن بود». ر.ک: دکتر شریعتی جست‌وجوگری در مسیر شدن، ص30-31.
14- برای مطالعه نکته مذکور و نیز مطالعه متن کامل سخنرانی آیت‌الله خامنه‌ای در مراسم سالگرد دکتر شریعتی در مسجد اعظم قم، بنگرید به: روزنامه جمهوری اسلامی، شماره 308، 4/04/1359، ص12. گفتنی آنکه این سخنرانی در نخستین سالگرد دکتر شریعتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی (سال ۱۳۵۹) ایراد شده و در تیرماه ۱۳۵۹ به چاپ رسیده است.