اخلاص راه رهایی از بلایای سهمگین
مجتبی مولایی
گاه چندین بلا ناگهان تمام آرامش زندگی انسان را به هم میریزد که او واقعا درمانده میشود. مرگ عزیزان، بیماری فرزندان، کمبود مالی، مشکلات اداری و مانند آنها ناگهان چنان آدمی را احاطه میکند که گویی همه راهها به روی او بسته شده و در جایی سخت و نامناسب محبوس شده است.
خدا در قرآن، راهکار رهایی از بلایای ناگهانی و محبوس شدن در بلایا را در اخلاص میداند که البته باید همراه با شکرگزاری پس از رهایی باشد. پرسش این است که اخلاص و شکر چگونه میتواند عامل رهایی باشد؟ حقیقت اخلاص چیست؟ چرا شکر برای عدم تکرار بلایای گوناگون لازم است؟ نویسنده درنوشتار زیر پیرامون این موضوع سخن گفته است.
***
سنت ابتلا به فتنههای سخت
یکی از سنتهای الهی در دنیا سنت ابتلا به فتنههای گوناگون از خیر و شرّ و قدرت و ثروت و فقر و بیماری است.(انبیاء، آیه 35؛ عنکبوت، آیات 2 و 3؛ بقره، آیات 155 و 156) بنابراین، اینگونه نیست که انسان تنها با مصیبتهایی چون فقر و نداری و بیماری یا مرگ عزیزان دست و پنجه نرم کند که اینها خود مصیبتهای بزرگی هستند که جز با صبر نمیتوان از آن عبور کرد؛ البته صبر و تحملی که ریشه در اعتقاد و باور به مالکیت خدا و پروردگاری خدای رحمان و رحیم دارد که انسان را در این ابتلائات به کمال بایسته میرساند؛ یعنی علم به اینکه خدای خالق، مالک حقیقی جان ماست و اگر داده یا گرفته همه به حکمت و غایتی است که در آن رحمت موج میزند و خدای دانا و توانا با هر گرفتنی یا دادنی بر آن است تا انسان را به مقام خلافت الهی برساند و در بهشت برین ابدی جای دهد.(بقره، آیات 155 تا 157)
بخشی از ابتلائات الهی در کوره آتشین فتنه قدرت و ثروت یعنی فرزندان و اموال شکل میگیرد(تغابن، آیه 15)؛ هر چند که برخی گمان میکنند که اینها نشانه کرامت و ارزشگذاری انسان است، در حالی که داشتن اینها نه نشانه کرامت است و نه فقر و نداری نشانه اهانت، بلکه اولاد و مال، فتنهای است که در آن انسانها آزموده میشوند تا سره از ناسره و انسان اخلاقی از غیراخلاقی بازشناخته شود و دانسته گردد تا چه اندازه شخص از ثروت و قدرت خویش برای کمال خود یا دیگران بهره میبرد.(فجر، آیات 15 تا 20)
خدا در قرآن میفرماید امور زندگی دنیوی انسان اینگونه سامان یافته که قبل و بعد هر مصیبتی، بلکه حتی همراه آن، رحمت الهی است و انسان در همان اوج گرفتاری به انواع مصیبتهای تلخ، در کنف حمایت رحمانیت الهی است؛ زیرا خدا انسان را برای رحمت خلق کرده است.(شرح، آیات 5 و 6؛ هود، آیه 119) پس او در زمانی که از هر سو در احاطه بلایای گوناگون است و گمان میکند که از رحمت الهی دور افتاده در همان حال باید بداند که تحت رحمت رحمانی است؛ زیرا فرصتها از دل تهدیدها بیرون میآید و انسان اصولا در درون فتنه و کوره آتشین بلایا و ابتلائات الهی است که ساخته میشود و تواناییها و قوای باطنیاش ظهور میکند و به رشد و کمال میرسد و در مقام خلافت الهی قرار میگیرد.
درماندگان در احاطه بلایای گوناگون
از نظر قرآن، کشتی زندگی انسان در بیشتر موارد با باد موافق (ریح طیب) در حرکت است و همه چیز بر وفق مراد بوده و هیچ مشکلی نیست؛ اما بر اساس سنت ابتلای الهی، ناگهان توفانی شدید(ریح عاصف) بر میخیزد که کشتی انسان را نه به تلاطم بلکه به وارونگی سوق میدهد. ناگهان این کشتی توفان زده از همه سو با امواج سهمگین بلایا مواجه میشود و در این حال وارونه شدن و غرق شدن آن بر اساس محاسبات عادی و معمولی یقینی و صد در صد است. اینگونه است که شخص به هر سو مینگرد، موجی از بلایا و مصیبت است که به سوی او در حرکت است و امواج سهمگین بلایا او را چنان احاطه کرده که هیچ راهگریزی ندارد، بلکه میتوان گفت که این گرداب بلایا است که دور او میچرخد و میگردد و او را رها نمیسازد. در این موارد شخص چون دیگر نمیتواند به اسباب ظاهری تکیه کند، اگر اعتقاد به خدا داشته باشد، به او متوسل میشود و تنها او را میبیند که میتواند دادرس و فریادرس او باشد.
اینگونه است که همانند غریق که هیچ چیزی در کران تا کران دریا نمیبیند و نمییابد، به خدا توسل میجوید و خدایا کردن او خالصانه و مخلصانه است.(یونس، آیات 22 و 23)
از نگاه قرآن، بسیاری از مردم در این شرایط متوسل به خدا میشوند؛ زیرا هیچ وسیله و ابزاری جز خدا نمییابند، آنان با تمام خلوص میگویند که اگراز این وضع سخت و بحرانی نجات یابند شاکر خدا شده و دیگر بنده غیر نمیشوند؛ اما تنها شماری اندک هستند که پس از نجات، به قول و وعدهشان به خدا عمل میکنند؛ زیرا به تعبیر قرآنی، «قلیل من عبادی الشکور؛ اندکی از بندگانم شکور هستند»(سباء، آیه 13)، و این کمال ناجوانمردی نسبت به خداست که انسان پس از آنکه از بلایا نجات یافت و اصطلاحا خرش از پل گذشت همه چیز را فراموش کند و به روال سابق خود برگردد و خدا را از یاد ببرد.(یونس، آیات 22 و 23؛ لقمان، آیه 32؛ عنکبوت، آیه 65)
بنابراین، سنت الهی ابتلاء بر این است که هر از گاهی انسان گرفتار گردابهای خطرناک و امواج سهمگین زندگی شود تا جایی که گمان بر این باشد که کشتی وجود او غرق خواهد شد و هیچ راه نجاتی نیست.
در این حالت است که معتقدان، فریاد کمک خواهی و الغوث به آسمان بلند میکنند و خدا را به نجات و رهایی میخوانند. آنان مخلصانه وارد میشوند و چون مضطرند و به کمال خلوص رسیدهاند، خدا نیز پاسخ آنها را میدهد.
براساس تعالیم قرآن، سنت ابتلا همه را در بر میگیرد و اختصاص به مومن ندارد؛ در حقیقت احاطه امواج بلا از هر سو و این حالت سخت برای هر کسی اتفاق میافتد و هیچ ارتباطی به کفر و ایمان ندارد؛ هر چند که برای مسلمان و مومن ممکن است براساس «البلاء للولاء؛ بلا برای اهل ولایت» بیشتر اتفاق افتد، اما این یک سنت الهی ساری و جاری بر انسان و جوامع انسانی است. در این موارد برخی از مسلمانان، وقتی در شرایطی قرار میگیرند که همه راهها بنبست است و همه بلایا ناگهان بر آنان آوار میشود، به سوی خدا میروند و مخلصانه او را میخوانند و خدا پس از توفان بلایا، کشتی توفان زده زندگی آنان را به ساحل نجات میرساند و دوباره آرامش را به زندگیشان باز میگرداند.
این افرادی که در زمان بحران بلایا و احاطه کامل آن، دست به دامن خدا شدند و مخلصانه دعا کردند، خود به دو دسته تقسیم میشوند: شاکرانی که در قول و فعل شکرگزار هستند؛ و ناسپاسهایی که اصلا دوران بحران یادشان میرود و به کفر و کفران میپردازند و بغی و تجاوزگری پیشه میکنند.(همان)
خدا در قرآن، به این نکته توجه میدهد که سختی و آسانی در زندگی دنیوی امری بر اساس سنت و قوانین الهی است. از همین رو، در تشبیه زندگی به این نکته توجه میدهد که زندگی دنیوی همانند بارانی است که از آسمان میبارد و وقتی به زمین میرسد با خاک در میآمیزد و گیاه میروید که خوراک انسان و جانوران است. اما باید توجه داشت که اولا آب با خاک مخلوط خواهد شد؛ ثانیا گیاهی که میروید دوام و استمرار ندارد؛ زیرا پس از سرسبزی و زینت و آراستن زمین، ناگهان این گیاهان خشک میشوند به طوری گویی اصلا بر روی این زمین گیاهی نبوده است. این زندگی دنیوی است که همه گونه آراستگی و تباهی با آن آمیخته است. جالب اینکه وقتی همه گمان میکنند که این سرسبزی و آراستگی دائمی است، خشک و نابود میشود. داستان آرامش در زندگی نیز اینگونه است که وقتی از همه جا احساس امنیت میشود، ناگهان انواع بلایا سرازیر میشود؛ البته وقتی انسان گمان میکند که راه چارهای برای رهایی از بلایا ندارد و در گرداب بلایا و مشکلات گرفتار آمده و درمانده شده، باز آنجا دست غیبی میرسد و او را نجات میدهد.(یونس، آیات 22 تا 24) البته این نجات و رهایی برای کسی است که به جای اسباب و ابزارهای ظاهری دنیوی به خدای سببساز و مسبب الاسباب رجوع کند و مخلصانه از او بخواهد که دستگیرش باشد (همان)، نه همانند فرزند نوح که کوه را نگهدار از امواج سهمگین خشم الهی میدانست و بدان پناه برد و در نهایت غرق شد و نجات نیافت.(هود، آیه 43)
بنابراین، از نظر قرآن تنها راه نجات از بلایای الهی، اخلاص و خواندن و دعای مخلصانه به درگاه خدا و پس از نجات و رهایی شکرگزاری قولی و قلبی و عملی و انجام اعمال صالح براساس دین اسلام است که البته اکثریت مردم چنین نمیکنند.(عنکبوت، آیات 65 و 66؛ لقمان، آیه 32)