دم خروس داعش و... (نگاه)
سیدهآزاده امامی
چندی پیش به سکوت سوالبرانگیز جریان موسوم به روشنفکری و جریان رسانهای همسو با آن در قبال جنایتها و وحشیگری تروریستهای تکفیری در سوریه و عراق پرداختیم. به این که این جریان علیرغم تمام ادعاهای به ظاهر بشردوستانه و ژستهای فریبندهای که در حمایت از حقوقبشر و کرامت انسانی دارد، در مواجهه با آتش فتنهای به نام «داعش» که بیش از سه سال است به جان جهان اسلام افتاده دیده بر هم نهاده و سکوتی مرگبار در پیش گرفته است.
جریانی که از قضا ید طولایی هم در به راهاندازی کمپین و جلسه و سخنرانی و صدور بیانیه برای اعتراض به محکومیت قانونی فلان فرد در بند که به جرمی محرز و توسط نهادی قانونی و طی یک فرآیند کاملا قانونی محکوم شده است دارد و خوب بلد است کی وکجا احمد شهید و امثال او را به صحنه فرابخواند تا به یاری او و نیز رسانههای فراگیر معلومالحالی که سمت و سوی فعالیت و خاستگاه و غایت آنها کاملا روشن است، نظام اسلامی را با چالش مواجه کند، و فراتر از این دعاوی حقوقبشری حتی با هیاهوهای غوغاسالارانهای که در اعتراض به فلان رویداد زیستمحیطی و مثلا بیتوجهی در نگاهبانی از فلان حیوان در معرض انقراض به راه میاندازد! اما در ماجرائی که همه وجدانهای بیدار را با هر مرام و مسلکی و از هر جغرافیا و سرزمینی به واکنش واداشته لب فروبسته و دم برنمیآورد، همچنانی که احمد شهید و همه سازمانها و نهادهای بینالمللی مدعی حقوقبشر مهر سکوت بر لب زده و خاموش شدهاند.
و نه تنها سکوت، حتی در آغازین روزهای تولد این مولود نامشروع که ثمره پیوند نامبارک دموکراسی آمریکائی و وهابیت سلفی سعودی است، همصدا با جبهه ضد مقاومت و در روزهای اوج بیداری اسلامی تلاش مذبوحانهای در پیش گرفت برای تعریف این پدیده شوم ذیل خیزشهای مردمی جهان اسلام در جریان بیداری اسلامی که اینبار علیه دولت مردمی سوریه بروز یافته است. این جماعت البته متاسفانه به رهبری برخی مسئولین نظام! حتی کوشید با طرح ادعای کذب و بیاساس استفاده دولت سوریه از سلاح شیمیایی علیه مردم خویشگرای لازم برای مداخله نظامی بیگانگان در سوریه را در اختیار آنان قرار دهد تا حال که مزدوران اجارهای در ساقط کردن حکومت مردمی بشار توفیقی نداشتهاند، مثلث غربی عربی عبری خود مستقیما وارد عمل شده کار ناتمام عمال ناکام خود را به انجام رساند!
هرچند در آن برهه مخالفتهای گسترده جامعه جهانی که به میزانی از بلوغ رسیده است که دیگر به آنچه بنگاههای خبرپراکنی و امپراتوری رسانهای دنیای استکبار سعی در القاء آن دارد وقعی نمینهد و نیز مواجهه با واقعیتهای موجود در عرصه میدانی سوریه، مانع از تحقق پندارهای خام دشمنان مقاومت شد و کشوری را که داعیهدار ابرقدرتی و رهبری جامعه جهانی بود به آن درجه از استیصال و درماندگی رساند که علیرغم تعیین ضربالاجلهای مکرر برای حمله نظامی به سوریه، به شکلی مفتضحانه از معرکه پا پس بکشد و خود را در باتلاق سوریه گرفتار نسازد.
اما به مجرد اینکه ائتلاف به اصطلاح مبارزه با داعش به سرکردگی آمریکا و حامیان غربی عربی تروریستهای تکفیری شکل گرفت، انبوهی از تحلیل و گزارش و یادداشت روانه مطبوعات زنجیرهای شد که فحوای همه آنها یک جمله بیش نبود: «ضرورت پیوستن ایران به ائتلاف علیه داعش»! اگرچه به سبب آنکه رهبر فرزانه انقلاب خیلی صریح و بیپرده در خصوص این ائتلاف مضحک اعلام موضع و نظر فرموده و حجت را بر همگان تمام کرده بودند، کسی نمیتوانست به صراحت چنین امری را مطرح کند، لیکن وقتی از «ضرورت همکاری ایران با ترکیه و عربستان به مثابه سه قدرت منطقهای برای مبارزه با داعش» سخن رفت، ناصواب نیست استنتاج این نتیجه که این توصیه در واقع ترجمان تلویحی و رقیق شده «ضرورت پیوستن ایران به ائتلاف علیه داعش» است و به همان عبارت اشاره دارد.
این آسمان ریسمان به هم بافتنها و ژستهای بشردوستانه و خیرخواهانه برای «آمرلی» و «کوبانی» هم صرفا برای سنگین کردن کفه استدلال به نفع پیوستن ایران به این ائتلاف نمایشی است، اگر نه «کوبانی» و «آمرلی» برای جماعتی که با منطق «نه غزه، نه لبنان» سالهاست کمکهای نظام به جبهه مقاومت را به زعم خود با برهان! «چراغی که به منزل رواست، به مسجد حرام است» زیر سوال برده و همواره بابت حمایت از گروههای مبارز ملتهای به پاخاسته طلبکار نظام بوده است، کمترین موضوعیتی ندارد!
هرچه در تمام این سالها در برابر قساوت صهیونیستهای غاصب فریاد زدند و یاریگر مظلومان فلسطین شدند و در فاجعه میانمار در برابر به آتش کشیدن و زنده زنده سوزاندن مسلمانان دلشان به درد آمد و حتی برای همین ملتهای سوریه و عراق پیش از تشکیل این ائتلاف مضحک، بیانیه که نه، حتی سطری در محکومیت این جنایتها نوشتند و موضعی گرفتند، امروز میتوانیم باور کنیم این ادعاهای خیرخواهانه برای «کوبانی» از سر صدق و خلوص نیت ایشان است! جالب آنکه چنان در این ماجرا ماهرانه نقش بازی میکنند که اگر کسی نداند میپندارد این جماعت برای سوریه و عراق از بچههای حزبالله و حاجقاسم هم دلسوزترند! نه تغییری در ماهیت تروریستهای تکفیری ایجاد شده که این جماعت را به تغییر موضعی اینچنین آشکار واداشته، و نه تفاوتی در عرصه نبرد، تنها تحول ماجرا از پس پرده برون آمدن آمریکاست و به دوش گرفتن مسئولیتی که تا همین چند وقت پیش تروریستهای داعش به نیابت و با حمایت و هدایت آمریکا در حال انجام آن بودند، یعنی تلاش دوباره برای سرنگونی دولت بشار و اینبار تحت لوای مبارزه با داعش، و البته مهار آتش سرکشی که از کنترل عاملان آن خارج شده و رفته رفته دامان آنها را نیز فراخواهد گرفت! و این دقیقا همان چیزی است که برای جماعت روشنفکر و سمپاتهای رسانهای آن موضوعیت داشته، چرخش 180 درجهای ایشان را کاملا توجیه و معنادار میکند.
و البته چنانکه در یادداشت پیشین نیز اشاره شد از آنجا که هویت این جماعت در سرسپردگی به سردمداران نظام سلطه تعریف و معنا میشود، به رغم سکوت سوالبرانگیزی که در تمام این مدت و در مواجهه با این قضیه داشته است، در این برهه رسالت خویش را در آن میبیند که با متقاعد ساختن نظام برای پیوستن به خیمهشببازی رسوای مبارزه با داعش با هر وسیله و ابزار ممکن در واقع خوشخدمتی خود را به شیطان بزرگ به اثبات رساند، نه این که حقیقتا دلنگران «کوبانی» باشد، چنانکه هرگز نبوده و هرگز هم نخواهد بود!
واقع آن است که این مرثیه فانتزی که از درون اتاقهای شیشهای گرم و بستری نرم و در حال نوشیدن یک فنجان قوه داغ برای آمرلی و کوبانی سروده میشود، نه از آن روست که احساسات لطیف این جماعت در مواجهه با وحشیگری تروریستهای تکفیری جریحهدار شده است، که لفافهای است برای سرپوش نهادن بر رویایی که این جماعت سالهاست در آرزوی آن هستند، و آن تدارک دیدن صحنهای که لااقل برای یکبار هم که شده جمهوری اسلامی و ایالاتمتحده نه در مقابل هم، که در کنار هم و علیه دشمنی مشترک صفآرایی کنند، و احیانا این توهم خام که چه بسا از این مرداب ماهی نیمهجانی هم به نفع مذاکرات رو به بنبست هستهای صید کنند!
حال آن که حتی طرح بحث همراهی جمهوری اسلامی با این ائتلاف مضحک به تعبیر زعیم عالی مقام انقلاب تنها قابلیت آن دارد که «سوژهای برای تفریح» باشد، نه چیز دیگر!