نقد روایتی مشهور، بیسند و منسوب به امامحسین(ع)
جملهاى به نام امامحسين(ع) معروف شده كه: «انَّ الْحَياهًَْ عَقيدَهًٌْ وَ جِهاد» كه در هيچ مدركى از مدارك اسلامى چنين جملهاى از آن حضرت نقل نشده است، بنابراين سند ندارد.
اگر واقعاً كسى- سند معتبری برای- اين جمله پيدا كرد، من قول مىدهم كه بالاى همين منبر بيايم و بگويم كه من اشتباه كردم. ما بايد مستند حرف بزنيم، نه همينطور غير مستند يك چيزى را بگوييم.
- از طرفی- اين جمله معنايش هم درست نيست و با منطق امام حسين جور در نمىآيد.
منطق اسلام اين نيست كه زندگى اين است كه انسان يك عقيدهاى داشته باشد و در راه عقيدهاش جهاد كند.
در اسلام صحبت «عقيده» نيست، صحبت «حق» است. زندگى اين است كه انسان حق را پيدا كند و در راه حق جهاد كند.
اين مسئله كه در راه عقيده بايد جهاد كرد، يك فكر فرنگى(غربی) است كه بعدها در ميان مسلمين به صورت اين شعر آمده است:
قِفْ دونَ رَأْيِكَ فِى الْحَياهًْ مُجاهِداً انَّ الْحَياهًْ عَقيدَْهًْ وَ جِهادٌ
... اگر کسی از جنبه حماسى، شيفته اين روایت بیسند «إِنَّ الْحَياْهًْ عَقيدَهًٌْ وَ جِهاد» است باید به او گفت: امام حسين(ع) جملههايى صد درجه بالاتر از اين جمله دارد.
آيا «إِنَّ الْحَياْهًْ عَقيدَهًٌْ وَ جِهاد» بالاتر است يا این جمله امام حسین(ع):«مَوْتٌ فى عِزٍّ خَيْرٌ مِنْ حياهًْ فى ذُلٍّ» (مرگ با عزت بهتر از زندگی در ذلت است) كدام يك بهتر است؟
آيا اين جمله بهتر است يا جمله روز عاشوراى امام حسين(ع) كه فرمود:
الْمَوْتُ اوْلى مِنْ رُكوبِ الْعارِ وَ الْعارُ اوْلى مِنْ دُخولِ النّارِ(مرگ از ننگ ذلت و پستی بهتر، و ننگ و عار از داخل شدن در آتش شایستهتر است)
آيا اين جمله بالاتر است يا همان جمله ديگر روز عاشوراى امام حسين(ع) كه فرمود:
الا وَ انَّ الدَّعِىَّ ابْنَ الدَّعِىِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ بَيْنَ السِّلَّه وَ الذِّلَّهًْ وَ هَيْهاتَ مِنَّا الذِّلهًُْ، يَأْبَى الله ذلِكَ لَنا وَ رَسولُهُ وَ الْمُؤْمِنونَ وَ حُجورٌ طابَتْ وَ طَهُرَتْ...(این فرومایه، فرزند فرومایه، مرا در دو راهی شمشیر و ذلّت قرار داده است و هیهات که ما زیر بار ذلّت برویم؛ زیرا خدا و پیامبرش و مؤمنان از اینکه ما ذلّت را بپذیریم ابا دارند و دامنهای پاک مادران و مغزهای با غیرت و نفوس با شرافت پدران روا نمیدارد که اطاعت افراد لئیم و پست را بر قتلگاه کرام و نیک منشان، مقدم بداریم.)
آيا آن جمله بالاتر است يا جملهاى كه در خطبه اش فرمود: مَنْ كانَ باذِلًا فينا مُهْجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلى لِقاءِ الله نَفْسَهُ فَلْيَرْحَلْ مَعَنا فَانّى راحِلٌ مُصْبِحاً انْ شاءَ اللهُ تَعالى (هرکس میخواهد جان خود را در راه ما بذل کند و خود را برای ملاقات با خدا آماده کرده است، با ما کوچ کند) و دهها جمله ديگر؟
ما كه در فقر شعار نيستيم. اگر ما مردمى بوديم كه در فقر اينجور شعارها بوديم، يعنى شعارهاى زنده حماسى نداشتيم، اگر مىگفتند جمله اى از امام حسين است مى گفتيم حال كه ما از خودمان چيزى نداريم، يك جمله ديگر را- العياذ بالله- به نام امام حسين مى گوييم. ما هيچ دچار فقر شعار نيستيم.
آنقدر از خود امام حسين، از پدر امام حسين، از برادر امام حسين، از مادر امام حسين، از فرزندان امام حسين شعارهاى زنده داريم كه دنيا بايد بيايد از ما قرض كند.
ما چرا برويم شعار مردم، آنهم شعار نادرست مردم را قرض كنيم؟!
* مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (انسان كامل)، ج23 صص: 246-245-244- با تلخیص و ویرایش