اصلاح نگرش به مکتب اباعبدالله(ع)
اگر در ميان مسلمانان شخصی چنين معتقد شود كه در كنار دستگاه سلطنت ربوبى، سلطنتى ديگر هم وجود دارد و در مقابل آن، دست دركار است، چيزى جز شرك نخواهد بود.
اگر كسى گمان كند كه تحصيل رضا و خشنودى خداى متعال راهى دارد و تحصيل رضا و خشنودى فرضاً امام حسين(ع) راهى ديگر دارد و هر يك از اين دو، جداگانه ممكن است سعادت انسان را تأمين كند، دچار ضلالت بزرگى شده است.
در اين پندار غلط چنين گفته مىشود كه خدا با چيزهايى راضى مىشود و امام حسين(ع) با چيزهايى ديگر؛ خدا با انجام دادن واجبات مانند نماز، روزه، حج، جهاد، زكات، راستى، درستى، خدمت به خلق، برّ به والدين و امثال اینها و با ترك گناهان از قبيل دروغ، ظلم، غيبت، شرابخوارى و زنا راضى مىگردد ولى امامحسين(ع) با اين كارها كارى ندارد، رضاى او در اين است كه مثلا براى فرزند جوانش علىاكبر(ع) گريه و يا لااقل تباكى كنيم؛ حساب امامحسين از حساب خدا جداست.
به دنبال اين تقسيم چنين نتيجه گرفته مىشود كه تحصيل رضاى خدا دشوار است، زيرا بايد كارهاى زيادى را انجام داد تا او راضى گردد ولى تحصيل خشنودى امام حسين(ع) سهل است، فقط گريه و سينه زدن؛ و زمانى كه خشنودى امام حسين(ع) حاصل گردد او در دستگاه خدا نفوذ دارد، شفاعت مىكند و كارها را درست مى كند، حساب نماز و روزه و حجّ و جهاد و انفاق فى سبيلالله كه انجام ندادهايم همه تصفيه مى شود و گناهان هر چه باشد با يك فوت از بين مىرود!
اينچنين تصويرى از شفاعت نه تنها باطل و نادرست است بلكه شرك در ربوبيت است و به ساحت پاك امام حسين(ع) كه بزرگترين افتخارش «عبوديّت» و بندگى خداست نيز اهانت است، همچنان كه پدر بزرگوارش از نسبتهاى «غلاه» (غلوکنندگان نسبت به ساحت مقدسش) سخت خشمگين مىشد و به خداى متعال از گفته هاى آنها پناه مىبرد.
امام حسين(ع) كشته نشد براى اينكه- العياذ بالله- دستگاهى در مقابل دستگاه خدا يا شريعت جدّش رسول خدا بهوجود آيد، راه فرارى از قانون خدا نشان دهد. شهادت او براى اين نبوده كه برنامه عملى اسلام و قانون قرآن را ضعيف سازد. بر عكس، وى براى اقامه نماز و زكات و ساير مقرّرات اسلام از زندگى چشم پوشيده به شهادت تن داد.
خود حضرت در فلسفه قيامش مى فرمايد: «و انّى لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما، و انّما خرجت لطلب الاصلاح فى امّة جدّى، اريد ان آمر بالمعروف و انهى عن المنكر»، من از روى هوس و جاهطلبى قيام نكرده ام، خروج و قيام من به منظور اصلاح در امّت جدّم مى باشد، مى خواهم كه به نيكى امر كنم و از بدى نهى نمايم.
ما نيز در زيارت او چنين خطاب مى كنيم:«اشهد انّك قد اقمت الصّلوه، و آتيت الزّكوه، و امرت بالمعروف، و نهيت عن المنكر، و جاهدت فى الله حقّ جهاده، و عملت بكتابه و اتّبعت سنن نبيّه»
* مجموعه آثاراستاد شهيد مطهرى، ج1، صص250- 249- با تلخیص و ویرایش جزئی