اخبار ویژه
هم 200 هزار میلیارد تومان تعهد بیشتر ایجاد کردند و هم طلبکار شدند!
موضع رندانه رئیسسازمان برنامه و بودجه دولت سابق درباره میزان انتشار اوراق در دو دولت سابق و دولت فعلی، با واکنش انتقادی کاربران شبکههای اجتماعی روبهرو شد.
محمد باقر نوبخت مدعی شده بود: با انتشار ٣١١ هزار ميلياردتومان اوراق مالي، دولت سيزدهم در كمتر از دوسال بيش از ٨ سال فعاليت دولتهاي يازدهم و دوازدهم، انواع اوراق مالي براي كسب درآمد منتشر كرد.
در واکنش به این موضع، وزارت امور اقتصادی و دارایی اعلام کرد « مجموع مبالغ انتشار اوراق در دولتهای یازدهم و دوازدهم مبتنی بر ظرفیتهای قانونی، از سال 1392 تا تاریخ 14 مردادماه سال 1400 (زمان تحلیف رئیسجمهور در مجلس شورای اسلامی) حدود 531 هزار میلیارد تومان و در مقابل مبلغ انتشار اوراق، از زمان شروع به کار دولت سیزدهم تا پایان سال 1401، معادل 306 هزار میلیارد تومان بوده است.»
همچنین سازمان برنامه و بودجه اعلام کرد: کل رقم انتشار اوراق از ابتدای دولت سیزدهم تا ابتدای مردادماه امسال، ۳۰۶ هزار میلیاردتومان بوده که بالغ بر ۳۰۰ هزار میلیارد تومان از این اوراق (معادل ۹۸ درصد) برای تسویه و پرداخت اوراق منتشر شده در دولت قبل بوده است.
به دنبال روشن شدن ابعاد ماجرا، فعالان توئیتری از موضع غیرمسئولانه سخنگوی دولت سابق و رئیسسازمان برنامه و بودجه آن دولت خواستند که خاطرات تلخ گذشته را با اینگونه مواضع احیا نکند. روزنامه جوان، برخی از این واکنشها را منتشر کرده است:
- ادعاهای اخیر نوبخت در مورد بدهیهای ایجاد شده توسط دولت روحانی یا ناشی از بیسوادی شدید است یا شروع فرآیند تطهیری ناشیانه برای انجام فعالیت انتخاباتی اعتدالیون در اسفندماه.
- یاد نامه ۹/۵/۱۴۰۰ افتادم که روحانی در پاسخ به نوبخت برای برداشت پول از خزانه نوشته بود: «همه موجودی خزانه براساس درخواستهای جنابعالی تخلیه شده است. موجودی وجود ندارد.»
- به دولت آقای رئیسی انتقادهایی وارده، اما آنقدر خوب کار شده که اصلاحطلبهایی که کمر اقتصاد رو به صورت مستقیم و غیر مستقیم شکستند، شروع به التقاط در مطالب میکنند تا طرفدارانشون ریزش نکند! همین که این افراد رو محاکمه نکردند، مشغول فرار رو به جلو شدند.
- میدونید چی جالبه آقای نوبخت؟ شماها ادعاتون سقف عالم رو سوراخ میکرد، بعد هشت سال ملت رو به خاک سیاه نشوندید! تو چهار سال اول بهتون حرف میزدن مینداختید گردن احمدینژاد! چهار سال دومم یا ربطش میدادید به تحریم یا ۲۰۳۰ یا FATF! البته تقصیر شما نیستها! تقصیر قوه قضائیه هستش!
- ناکارآمدی دولتهای حسن روحانی تطهیر شدنی نیست و آنقدرها هم حافظه تاریخیمان ضعیف نیست!
- با این توئیت بازیها، خاطرات دولت شما هم از ذهن مردم پاک نخواهد شد. یادتون هست که هفت سال این مردم را معطل برجام کردید و آخرش هم هیچ! یادتونه برای پرداخت یارانه چه بهانهها و ادا و اصولها و منتگذاریها که بر مردم داشتید؟ لطفاً سکوت کنید تا چهرههاتون زودتر فراموش بشه!
- واقعا بد است كه آقاى نوبخت بهدلايل سياسى، عدد مطلق بدهى را (به جاى نسبت بدهى به جى دى پى اسمى) ملاك رفتار مالى دولت آقاى رئيسى معرفى مىكند. اين جمله از باب غير معقول بود شبيه آن گزاره« بيشترين حجم نقدينگى از زمان مادها» است.
- آسیاب به نوبت... سخنگوی دولت (نوبخت) در واکنش به درخواست احمدینژاد نسبت به برگزاری مناظره با رئیسجمهور، یادآورشد که جامعه در حال حاضر نیاز به آرامش دارد و ما وقت این حرفها (برگزاری مناظره و واشکافیها) را نداریم. [۱۳ آذر ۱۳۹۲]
آمریکا زورش به دشمنانش نمیرسد میخواهد دوستانش را بترساند!
روزنامه کویتی الرای میگوید تقویت نظامی آمریکا در منطقه بیش از آن که پیامی برای دشمنانش باشد، پیامی است برای دوستانش که به روسیه و چین نزدیک شدهاند.
این روزنامه نوشت: منابع دیپلماتیک غربی تایید میکنند که نزدیکی کشورهای عربی - ایران تنها بخش کوچکی از علل ارسال پشتیبانی نظامی از سوی ایالات متحده آمریکا به خاورمیانه بوده است. آنها تاکید میکنند علت اصلی، پر کردن جای خالی آمریکا بعد از خروج از افغانستان است که این برداشت را ایجاد کرد که این کشور از امنیت متحدان خود در خارومیانه چشمپوشی کرده است به ویژه بعد از شکست آمریکا و متحدان غربیاش در تامین امنیت منابع نفتی و سرگرم بودنشان به جنگ با روسیه که این امر نتایجی را دربرداشت که باعث شد واشنگتن احساس کند متحدانش شروع به ایجاد ائتلافهای اقتصادی با چین، روسیه و کشورهای آسیای میانه و یافتن جایگزینهایی به غیر از دلار کردهاند و منطقه را به جایی بدون بحران تبدیل میکنند و این امر عللی را از میان میبرد که آمریکا با استفاده از آن بر کشورهای منطقه سیطره یافت. آمریکا حضور خود در سوریه و عراق را تقویت کرده تا این پیام را ارسال کند که با قدرت به خاورمیانه برمیگردد. بنابراین، پیام آمریکا بیشتر متوجه متحدان است تا دشمنان.
نزدیکی تجاری - اقتصادی - مالی کشورهای خاورمیانه، چین، روسیه و کشورهای آسیای میانه و درخواست پیوستن به کشورهای بریکس (برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) به معنای دورتر شدن از ائتلاف آمریکایی است که واشنگتن را ناراحت میکند علیرغم توازنی که کشورهای منطقه در رابطه با واشنگتن حفظ کردهاند.
این منابع میافزایند بسیج نظامی، تلاش آمریکا برای بازگرداندن کشورهای منطقه به زیر چتر حمایت خود است. در نتیجه حضور زمینی، دریایی و هوایی اضافه شده آمریکا در امنیت کنونی کشورهای خاورمیانه تغییری به وجود نخواهد آورد.
باوری درخصوص بسیج نظامی در قبال ایران وجود دارد مبنی بر اینکه این اقدام تهران را از ادامه نقشآفرینی در تنگه هرمز منصرف نخواهد کرد و این کشور به مقابله به مثل ادامه خواهد داد، بدون اینکه از تعداد شناورهای نیروی دریایی آمریکا در منطقه بترسد.
در نتیجه مسیر کثرتگرایی در روابط بینالملل و پایان یکجانبهگرایی روی ریل قرار گرفته است بدون این که این مسئله به معنای این باشد که آمریکا ضعیف شده یا از سوی اکثر کشورهای منطقه طرد شده باشد بلکه قدرتهای دیگری وجود دارند که جای آن را میگیرند. قدرتهایی که دیگر نمیتوان آنها را کنار گذاشت یا منزوی کرد.
این امر از نتایج جنگ بزرگ آمریکا و روسیه است که پیامدهای کامل آن هنوز ظاهر نشده است؛ زیرا هر روز و به سرعت در حال پیشروی و بدتر شدن است بدون اینکه آمریکا توانسته باشد در دستیابی به اهداف خود موفق شود؛ بنابراین به سمت حفظ دستاوردهای قبلی خود حرکت کرد به این امید که آنها را به طور کامل از دست ندهد.
طبقه متوسط فراموش نمیکنند چه ضربهای از اصلاحطلبان خوردند
جریان سیاسی اشرافیتزده و غربگرایی که خسارتهای وسیعی به معیشت طبقات پایین و متوسط جامعه وارد آورد، اکنون از موضع وکیل مدافع طبقه متوسط موضع میگیرد.
در همین فرآیند فریبکارانه، روزنامه زنجیرهای اعتماد سراغ تقی آزاد ارمکی جامعهشناس اصلاحطلب رفته و مدعی شد برخی جریانات به دنبال جایگزینی حاکمیت-توده به جای دولت ملت هستند. خبرنگار این روزنامه میگوید جرياني از دهه 70 به بعد به دنبال تبديل جمهوري اسلامي به خلافت اسلامي بوده است. اين استحاله (تبديل دولت- ملت به حكومت-توده) تا چهاندازه زمينهساز تزاحم و تضاد بوده است؟
آزاد ارمکی هم در این گفتوگو اظهار میدارد: طبقه متوسط در ايران با يك شرايط دوگانه مواجه است؛ بقا، باروري و تحقق آرمانهاي اين طبقه براي بسياري از ايرانيان داراي اهميت است؛ همانطور كه از ميان رفتن اين طبقه براي طيفهاي تندرو صاحب قدرت بدل به يك هدف و آرزو شده است. در ايران يك لايه از طبقه متوسط اقتصادي و يك لايه فرهنگي و اجتماعي است. هرچند در برخي برههها اين دو لايه روي هم قرار ميگيرند اما دو لايه فرهنگي و اجتماعي از يك طرف و اقتصادي از سوي ديگر بايد از هم متمايز شوند. طبقه متوسط ايران در سال 1402 به لحاظ اقتصادي ضعيف است اما به لحاظ فرهنگي بسيار قدرتمند شده و حتي به آرزو و نماد براي طبقات ديگر بدل شده است. اين واقعيتها از بطن آمارهاي پژوهشهاي اجتماعي ايران استخراج شده است. 70درصد مردم ايران در پاسخ به اين پرسش كه از منظر اجتماعي و فرهنگي كدام ارزشها را دنبال ميكنند، به موضوعاتي چون تغييرخواهي، نوگرايي، رفاه و منزلت اجتماعي اشاره كردهاند. گزارههايي كه ذيل ارزشهاي طبقه متوسط قرار ميگيرند.
وی میافزاید: وظيفه تاريخي طبقه متوسط اصلاح روند معيوب سياسي است. جايي كه كل جامعه و لايههاي دروني طبقه متوسط را به انسجام دعوت ميكند تا حركتهاي مدني به نفع كل جامعه را ساماندهي كنند. طبقه متوسط از يك طرف طبقه برخوردار را به نقشآفريني بيشتر فرا ميخواند و از سوي ديگر طبقات پايين را هم براي تغيير وضعيت دعوت ميكند. نگراني حاكميت از اين نوع كنشگري طبقه متوسط است. اين نوع كنشگري ميتواند در قالب دعوت به حضور در انتخابات براي طرد تندرويها باشد يا مقابله مدني و ميداني براي حفاظت از دستاوردهاي مدني و اصلاحي.
ارمکی مدعی شد: وقتي جمهوري اسلامي طبقه (به معناي كلي آن) را پس ميزند و توده را جايگزين ملت ميكند، اين حركت آغاز ميشود. مسئله توده نه دموكراسي است، نه توسعه و نه شايستهسالاري و... مسئله توده، رفع نيازهاي اساسي است. توده مصرف بيشتر ميخواهد و ارزشهاي متفاوتي دارد. حاكميت براي توده ديگر نيازي به جمهوري ندارد و خلافت اسلامي كفايت ميكند، اما ملت و طبقه متوسط جمهوري را طلب ميكند. ريشههاي تضاد و تزاحم را در يك چنين مطالباتي بايد جستوجو كرد.
گفتوگوی روزنامه اعتماد و آزاد ارمکی از چند جهت مخدوش است. نخست این که تغييرخواهي، نوگرايي، رفاه و منزلت اجتماعي، مختص طبقه متوسط نیست بلکه طبقات پایین جامعه نیز همین انتظارات را دارند.
ثانیا بر خلاف رویکرد تحریفگرانه مبنی بر اراده حاکمیتی برای حذف و تضعیف طبقه متوسط، این غربگرایان مدعی اصلاحطلبی بودند که بزرگترین ضربات را به طبقات متوسط و پایین زدند. نمونه روشنش برخی اعترافات آقای ارمکی در گذشته است چنان که 25 اردیبهشت ۹۷ در گفتوگو با روزنامه فرهیختگان اذعان کرد: پروژه روحانی، بعد از برجام تمام شده و هیچ کاری نمیتواند انجام دهد. نه توانایی کار دیگری دارد، نه نیروهای او این چیزها را میفهمند؛ او 100 سال دیگر هم رئیسجمهور بماند هیچ کاری نمیتواند بکند.»
این ارزیابی درباره مدیریتی بود که هشت سال تمام فرصتهای مربوط به ارتقای زندگی مردم را نابود کرد. ارمکی همچنین مهر 97 در گفتوگو با روزنامه آرمان اذعان کرده بود: «موقعیت دولت آقای روحانی با آقای هاشمی، خاتمی و احمدینژاد فرق میکند. از این جهت که دولت روحانی، بعد از برجام تمام شد. چون تمام هویت دولت را به برجام گره زده بود. آقای روحانی هیچ ایده دیگری جز برجام نداشت. او اصلا کاری به پروژههای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی ندارد. جامعهای که این همه بحث نابرابری اقتصادی در آن میرود، یک نفر در کابینه وجود ندارد که بحث تز اجتماعی یا رفاه اجتماعی را مطرح کند. دولتی که در چرخه مهم اجتماعی قرار گرفته، خود را تغییر نمیدهد و بر اساس سخنان دیروز عمل میکند. دولت از تز اقتصادی، مناسبات اجتماعی و فرهنگی، تهی و پایان یافته است».
ارمکی همچنین آذر 1398 در گفتوگو با خبر آنلاین و درباره وضعیت کارکردی مدعیان اصلاحطلبی اذعان کرد: اصلاحطلبان (در انتخابات مجلس) چون اخلاق شکست ندارند، زیر میز بازی میزنند و رفتار رادیکال پیشه میکنند.
آزاد ارمکی آن زمان در پاسخ این پرسش که آیا ممکن است با شکست در انتخابات مجلس، اصلاحطلبان به خودشان بیایند؟، تصریح کرد: نه نمیشود؛ شکست آنها را رادیکال میکند و آنها را از اصلاحطلبی خارج میکند. مثل وقتی که تیم دارد میبازد، بازیکنان شروع به لگدزدن میکنند و آخرش فول میکنند و اخراج میشوند و بازی ناتمام اعلام میشود. اصلاحطلبی قدرت ماندن در بازی و پذیرش شکست را ندارد. اگر پذیرفتی که شکست خوردی و بازی را بههم نزدی، میتوانی از خودت عبور کنی و پوست بیندازی. به نظر من اصلاحطلبی هنوز چنین قدرتی را ندارد.
آمریکا وقتی میتواند بجنگد که نیروهایش در تیررس نباشند
در حالی که رسانههای غربگرا ماموریت دارند عملیات روانی آمریکا درباره اعزام شماری تفنگدار به منطقه را به عنوان تهدید معتبر نظامی علیه ایران پژواک بدهند، تحلیلگران حتی در میان محافل معاند هم معتقدند آمریکا قادر به درگیری نظامی با ایران نیست.
تحلیلگران مطلع داخلی و خارجی با اشاره به قدرت ویرانگر نظامی ایران در خلیجفارس و کشورهای منطقه و حتی مناطق دورتر میگویند که اتفاقا وقتی آمریکا به منطقه نیرو منتقل میکند و آنها را در تیررس قرار میدهد، احتمال اقدام نظامی به مراتب کمتر از موقعیتی است که نیروهایش را از تیررس خارج میکند و مفهوم آمادگی برای درگیری نظامی جدیتر میشود.
ضرب شست نیروهای ایرانی در موشکباران پایگاه عینالاسد، انهدام گلوبالهاوک و اسارت تفنگداران آمریکایی در گذشته به انضمام حملات گاه و بیگاهی که از سوی متحدان ایران در کشورهای مختلف علیه نیروهای آمریکایی میشود، موجب آن شده که حتی شبکه صهیونیستی اینترنشنال برای نظامیان آمریکایی که مدعیاند میخواهند روی کشتیهای تجاری مستقر شوند، اظهار نگرانی کند و بگوید نیروی دریایی سپاه سابقه دستگیری تفنگداران دریایی آمریکا و انگلیس را دارد.
یادآور میشود اخیرا رسانههای غربی به دنبال آن مدعی شدند آمریکا سه هزار تفنگدار را برای حضور در کشتیهای تجاری و جلوگیری از برخورد ایران با آنها به خلیجفارس اعزام میکند. رسانههای مذکور در یک هماهنگی مشترک به این شبههافکنی دامن میزنند که آیا حضور تفنگداران نیروی دریایی آمریکا منجر به جنگ میشود؟ این در حالی است که ناوهای آمریکایی در دهههای گذشته که ایران فاقد یک هزار امکانات ویرانگر فعلی بود، حتی یک بار هم جرئت نکردند که با طرف ایرانی درگیر شوند. آنها حتی در مقیاسهایی بسیار کوچکتر، در عراق وافغانستان در مقابل گروههای کوچک شبه نظامی به زانو درآمدند و با خفت عقبنشینی
کردند.
موضوع دیگری که باید مورد توجه قرار داد، این است که آمریکا اکنون با دو بحران بزرگ دست و پنجه نرم میکند؛ یکی در اوکراین و در مقابل روسیه و دورنمای این جنگ برای آمریکا کاملا تیره و تار است. بحران دوم تنشها با چین است. طبق اسناد امنیت ملی و سیاست خارجی آمریکا، کاهش تنش و تمرکز در غرب آسیا، لازمه تمرکز بر رقابت با چین در شرق آسیا عنوان شده است. با وجود چنین جبهههای فرسایندهای، از عهده آمریکا خارج است که بخواهد جبههای تازه و فرساینده در غرب آسیا و خلیجفارس باز کند. به ویژه اینکه جای زخمهای تحقیرآمیز درگیریهای قبلی بر پیکره سیاست خارجی آمریکا -در افغانستان و عراق- هنوز خوب نشده و خودنمایی میکند.