kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۰۲۸۳
تاریخ انتشار : ۰۹ مرداد ۱۴۰۲ - ۲۱:۵۶

اخبار ویژه

 
 
عایدی ایران از تجارت با ونزوئلا را غرب فهمید، شرق نفهمید!
برخلاف ادعای روزنامه شرق، مبادلات تجاری ایران و ونزوئلا به 4 میلیارد دلار
رسیده است.
اخیرا این روزنامه غربگرا در تیتری با عنوان «پوچ‌بازی در ونزوئلا» مدعی شده بود که روابط و رفت و آمد‌ها با ونزوئلا هیچ و پوچ است و هیچ دستاوردی برای کشور نداشته است. شرق همان روزنامه‌ای است که با دروغ امضای کری تضمین است، از بانیان خسارات انبوه برجام به کشور است و مدیرمسئول آن، بعدها به اغراق و بلوف و خلاف‌گویی درباره برجام برای جا انداختن برجام اعتراف کرد.
در پاسخ به ادعای شرق درباره پوچ بودن روابط و تعاملات با ونزوئلا، وزارت نفت ضمن ارائه توضیحات تاکید کرد: دولت در راستای توسعه دیپلماسی انرژی و حضور فعال در کشورهای حوزه آمریکای لاتین، سال گذشته مذاکراتی برای نو‌سازی و توسعه 2 پالایشگاه در ونزوئلا را آغاز کرد که قرارداد تعمیرات اولیه و تأمین تجهیزات نهایی انجام شد و براساس آن ظرفیت پالایش نفت خام پالایشگاه ال‌پالیتو 90 هزار بشکه در روز افزایش یافت.
برای اجرای این طرح بیش از دو میلیون‌ و 800 هزار قطعه فنی از طریق
1600 شرکت تولیدکننده داخلی تهیه و به موقعیت این پروژه حمل و نصب شد. با توجه به اینکه هم‌اکنون فصل اوج تقاضای بنزین در ونزوئلاست و برای ادامه نو‌سازی این پالایشگاه و انجام تعمیرات اساسی باقی‌مانده با هدف افزایش ظرفیت پالایش تا 140 هزار بشکه در روز نیاز به توقف کامل فرآیند تولید (SHOT DOWN) در این پالایشگاه است، هم‌اکنون ضمن تأمین آمادگی لازم برای انجام این بخش از پروژه توسط کارشناسان ایرانی در کمترین زمان، در انتظار اعلام زمان اجرای آن از سوی طرف ونزوئلایی هستیم؛ بنابراین هرگونه اخباری مبنی بر اجرایی‌نشدن کار نو‌سازی پالایشگاه ال‌پالیتو و یا عدم موفقیت آن تکذیب می‌شود.
یکی از اهداف حضور در پروژه نو‌سازی پالایشگاه‌های ونزوئلا امکان پالایش نفت خام و میعانات گازی صادراتی ایران در این کشور است که بخش عمده‌ای از تراز تجاری 4 میلیارد دلاری دو کشور نیز مربوط به همین موضوع است. درخصوص پروژه دوم ایران برای نو‌سازی پالایشگاه پاراگوانا، با توجه به اهمیت این قرارداد، مذاکرات فنی جهت نهایی‌شدن آن ادامه دارد و امید است در آینده نزدیک نهایی و اجرایی شود. نگارنده گزارش شرق توجه داشته باشد که کارهایی که هم‌اکنون شرکت‌های ایرانی با اعتمادبه‌نفس کامل برای حضور در آن مذاکره می‌کنند همگی برای نخستین‌بار است که تجربه می‌شود و برخی از آنها رؤیای چندین‌ساله دولت‌های گذشته است که اکنون با توسعه دیپلماسی انرژی در دولت محقق شده است. این امر یک افتخار ملی است که نام ایران عزیز، در ردیف کشورهای صاحب‌ نام و تجربه صنعت نفت در جهان در خارج از مرزهای کشور به‌عنوان یک بازیگر جدید عرصه توسعه شنیده شود.
در سفر اخیر رئیس‌جمهور به ونزوئلا سه قرارداد دیگر با این کشور در بخش نفت و انرژی نهایی و امضا شد. از جمله قرارداد نو‌سازی بندر خوزه در ونزوئلا به‌عنوان یکی از بنادر مبادلات نفتی این کشور با عاملیت شرکت پتروپارس نهایی و امضا شده است و براساس آن پتروپارس به‌عنوان نخستین شرکت ایرانی با عقد یک قرارداد EPC که تأمین مالی آن به عهده طرف ونزوئلایی است، به‌زودی کار توسعه این بندر نفتی را آغاز خواهد کرد. همچنین یک قرارداد دیگر جهت نو‌سازی یک مجتمع پتروشیمیایی در ونزوئلا توسط بخش خصوصی ایران نهایی و امضا شده که براساس آن پس از پایان کار توسعه و نو‌سازی، طرف ایرانی در محصولات تولیدی این شرکت شریک خواهد شد.
توسعه حضور جمهوری اسلامی ایران در حوزه کشورهای آمریکای لاتین و افزایش مبادلات با این کشورها شاهد افزایش خیره‌کننده‌ای است تا جایی که حتی رسانه‌های خارجی که اخبار مربوط به ایران را عموما بعضا معوج و مغرضانه مخابره می‌کنند نتوانسته‌اند این موضوع را نادیده بگیرند و به توسعه حضور ایران در این منطقه معترف‌اند، حال جای شگفتی و البته تأمل است که برخی از رسانه‌های داخلی برای منافع جناحی، چگونه حاضرند علی‌رغم تکذیب رسمی شایعات دروغین و اخبار مغلوط، منافع ملی و واقعیت‌ها را نادیده گرفته و مطالبی کاملا خلاف واقع منتشر کنند.
 
مورخ صهیونیست: نتانیاهو اسرائیل را به جنگ داخلی می‌کشاند
مورخ و فیلسوف معروف صهیونیست پیش‌بینی کرد نتانیاهو اسرائیل را به کام جنگ داخلی می‌کشاند.
یووال نوح هراری در یادداشتی در هفته‌نامۀ فرانسوی اکسپرس، ضمن بررسی تلاش دولت ائتلافی بنیامین نتانیاهو برای نابود کردن دیوان عالی هشدار داد این تلاش فقط برای نابودی دموکراسی در اسرائیل نیست، بلکه بیم آن می‌رود که کل اسرائیل را به ورطۀ جنگ داخلی سوق دهد.
وی می‌نویسد: برای فهمیدن بحران سیاسی بی‌سابقۀ اسرائیل، طرح یک پرسش ضروری و کافی است: چه چیزی قدرت دولتی را مهار و محدود می‌کند؟ همۀ دموکراسی‌ها بر نظام مهار قدرت استوار هستند. در اسرائیل که نه قانون اساسی دارد، نه مجلس سنا، نه نظام فدرالی و یا هرگونه نظم کنترل‌کنندۀ قدرت دولتی، تنها دیوان عالی نقش مهار را ایفاء می کند.
اگر ائتلاف کنونی حاکم بر اسرائیل با تصویب لایحه‌ تصمیم بگیرد شهروندان عرب اسرائیلی را از حقوق شهروندی‌شان محروم کند تنها دیوان عالی اسرائیل می‌تواند مانع از تصویب این طرح ضدموکراتیک و تبدیل شدن آن به قانون بشود اگر همین ائتلاف تصمیم بگیرد که سندیکاهای کارگری را ممنوع کند، زنان را از حوزۀ عمومی بیرون براند و اسرائیلی‌های لائیک را به دادگاه‌های یهودیان بسپارد، تنها سازوکاری که می‌تواند مانع شود دیوان عالی اسرائیل است. دولت ائتلافی نتانیاهو می‌کوشد دیوان عالی را خنثی و با تصویب لایحه‌ای در کنیسا، به نام اصلاح قضایی، تمام اقتدار و استقلال آن را نابود کند. و اگر در این اقدام خود پیروز شود دیگر با هیچ مانع و مهار و محدودیتی رو‌به‌رو نخواهد بود.
نتانیاهو پیش از این اعلام کرده بود که قصد دارد قوانین و سیاست‌های تبعیض‌آمیزی علیه عرب‌‌ها، زنان، دگرباشان و شهروندان لائیک تصویب کند. اگر او بتواند دیوان عالی اسرائیل را به حاشیه براند، دیگر هیچ‌چیز جلودار ائتلاف کنونی در قدرت نخواهد بود.
اگر دیوان عالی اسرائیل خنثی و منفعل شود، دولت به سهولت می‌تواند انتخابات‌های آتی را با تقلب و تخلف برگزار کند.
دولت کنونی اسرائیل چیزی از دموکراسی نمی‌فهمد.
استقرار دیکتاتوری در اسرائیل نتایج خطرناکی برای همه- و نه فقط اتباع اسرائیل- خواهد داشت. هدایت حکومت ائتلاف کنونی در اسرائیل را متعصبان مدافع ایدئولوژی برتری طلبی یهودی برعهده ‌دارند. این ایدئولوژی خواستار الحاق اراضی فلسطینی به اسرائیل بدون اعطای شهروندی به فلسطینیان است و رؤیای نهایی آن نابود کردن مسجدالاقصی و احداث یک معبد جدید یهودی به جای آن است.
نباید قدرت ایدئولوژی برتری طلب یهودی را دست کم گرفت، زیرا نمایندگان این ایدئولوژی در دولت ائتلافی حاضر در اسرائیل حزب «نیروی یهودی» و حزب «صهیونیستی مذهبی» هستند. وزیر مالیه این دولت، بزالل اسموتریچ اخیراً خواستار نابودی یک شهر فلسطینی شد. افرادی نظیر بزالل اسموتریچ امروز فرماندهی یکی از قدرتمندترین ماشین‌های نظامی را دارند که مجهز به سلاح اتمی است. یک دیکتاتوری بنیادگرا در اسرائیل می‌تواند کل خاورمیانه را به آتش بکشد و نتایج چنین خطری کل جهان را بی‌آسیب نخواهد گذاشت.
با این حال، یوال نوح ابراز خشنودی کرده که طی ماه‌های گذشته یک جنبش مقاومت قدرتمند در مقابل نتانیاهو سربرآورده است. صدها هزار نفر علیه ایدئولوژی برتری طلبانۀ او به‌پاخاسته‌ و به خیابان‌ها سرازیر شده‌اند. ده‌ها هزار نیروی ذخیرۀ ارتش از جمله صدها خلبان نیروی هوایی، کارشناسان جنگ سایبری و فرماندهان واحدهای ضربت علناً اعلام کرده‌اند که در خدمت یک دیکتاتوری کار نخواهند کرد و اگر باصطلاح اصلاح نظام قضایی کشور ادامه یابد فعالیت‌های خود را به حال تعلیق درخواهند آورد.
در حکومتی که موجودیت آن در خطر دائمی است، ارتش اسرائیل نقشی حیاتی دارد و به همین خاطر هم هرگز وارد مجادلات سیاسی نشده است. اما، برای اولین بار این خویشتنداری خاتمه یافته است. فرماندهان قدیمی ارتش اسرائیل، نیروی هوایی و خدمات امنیتی صریحاً سربازان را به ترک خدمت فراخوانده‌اند. کهنه سربازان ارتش اسرائیل نبرد سیاسی جاری در این کشور را علیه دولت ائتلافی نتانیاهو مهم‌ترین نبرد زندگی خود دانسته‌اند. در حالی که قرارداد اجتماعی در اسرائیل هم‌اکنون در هم شکسته، ترس و تنفر از این پس 
بر مناسبات میان بخش‌های مختلف جامعۀ اسرائیل حکفرما شده است. اعضای دولت نتانیاهو معترضان و نیروهای ذخیرۀ ارتش اسرائیل را «خائن» نامیده و خواستار سرکوب شدید مخالفان شده‌اند. اسرائیلی‌ها اکنون نگرانند که اسرائیل در آستانۀ جنگ داخلی قرار گرفته است.  
 
تأمین مالی رسانه‌های معاند از طریق همراه اول را متوقف کنید!
تداوم انتشار آگهی‌های تبلیغاتی «همراه اول» در رسانه‌های خط تحریف و جریان معارض با اصول انقلاب و نظام، تعجب ناظران رسانه‌ای و سیاسی را برانگیخته است.
طی روزها و هفته‌های اخیر، آگهی‌های همراه اول در صفحات اول و داخلی روزنامه‌های زنجیره‌ای مثل اعتماد و هم‌میهن و خبرگزاری ایلنا به تواتر منتشر شده و این غیر از آگهی‌های تبلیغاتی است که مکرراً به اسم همراه اول در کانال‌های مجازی اعتماد و انتخاب و عصر ایران و جماران و... منتشر شده است. عجیب اینکه پیش از این و در سالنامه روزنامه اعتماد با موضوع حمایت از اغتشاشات شرارت‌آمیز سال گذشته نیز، آگهی رنگی همراه اول در صفحه دوم آن ویژه‌نامه منتشر شده بود. سالنامه روزنامه‌های شرق و سازندگی نیز از جمله نشریاتی بودند که متولیان امر آگهی و تبلیغات در همراه اول، برایشان تامین آگهی تمام صفحه کردند!
موضوع اغلب این آگهی‌ها به نحوی است که منطقاً همراه اول نیازی به آنها ندارد و گویا عمدتا با هدف حمایت از رسانه‌های مذکور طراحی شده است:
- تیم ملی والیبال جوانان ایران با حمایت همراه اول قهرمان جهان شد
- بازدید دبیر شورای عالی فضای مجازی از غرفه همراه اول در الکامپ
- عرضه تجاری سرویس ذخیره‌‌سازی ابری همراه اول با نام «ابرهمراهی»
- حضور همراه اول در نمایشگاه بورس و بانک و بیمه
- سامانه هوشمند حمل‌و‌نقل همراه اول به پست رسید
- برگزاری مجامع همراه اول
- برگزاری اختتامیه اولین جشنواره ایده تا محصول صنعت ارتباطات 
- حضور همراه اول در مهمانی ۱۰ کیلومتری عید غدیر
- رونمایی از ربات خودرو خودران همزمان با حضور وزیر ارتباطات در غرفه همراه اول 
- و...
تیمار و فربه‌سازی نشریات زنجیره‌ای در حالی است که این نشریات به‌طور پیوسته در زمین جریان معارض با اصول نظام بازی می‌کنند و یکی از کارکردهای ثابت‌شان، تولید محتوا برای رسانه‌های ضدانقلاب خارجی است. و به همین دلیل هم منطقاً باید از همان طرف تغذیه مالی شوند و نه از طرف شرکت‌ها و سازمانی‌های داخل نظام، که طبیعتاً امکانات بیت‌المال، نزد آنها امانت است.
جا دارد هم مدیران و هیئت‌مدیره همراه اول به‌عنوان امانتداران نظام و مردم و هم مراجع حسابرسی و قضایی و امنیتی، بررسی کنند کدام دست نفوذ است که اصرار دارد رسانه‌های زنجیره‌ای معاند و معارض و فعال در خط تحریف را در پوشش آگهی تامین مالی کند؟
 
اگر میدان و دیپلماسی سرتان می‌شد که آمریکا تحقیر‌تان نمی‌کرد
معاون سیاسی دفتر روحانی مدعی شد: الان دیگر چیزی به نام دیپلماسی نداریم.
حمید ابوطالبی به خبرآنلاین گفت: وقتی با بحران ماهیت در سیاست خارجی، وارد حوزه‌های دیگر می‌شویم سردرگمی استراتژیک به وجود می‌آید و در مسیر اجرائی نیز با بحران روش رو‌به‌رو می‌شویم.
وی افزود: دیپلماسی و میدان را با هم درآمیختند و الان دیگر چیزی به نام دیپلماسی نداریم. دیپلماسی افکار عمومی و دیپلماسی خبر نیز وجود ندارد و تلفیق دیپلماسی و میدان برای حل مسائلی چون افغانستان دیگر کارساز نیست. نمی‌دانم چرا نمی‌توانند با میدان، معضل افغانستان را حل کنند.
این اظهارات، متعلق به مشاور ارشد دولتی است که طی هشت سال، جز دست و پا زدن در باتلاق بستن با کدخدا -آن هم به هر قیمت- کار دیگری در حوزه دیپلماسی بلد نبود و خروجی کار به قدری فاجعه‌آمیز بود که وزیر خارجه در گزارش برجامی تصریح کرد: «اگر با خوش‌خیالی، دوستان دوران سختی را در سراب طمع سرازیرشدن شرکت‌های غربی از خود نرنجانده بودیم، دوستانمان سرخورده نمی‌شدند و در دوران سختی رهایمان نمی‌کردند».
این دوره‌ای است که در آن دیپلماسی با بسیاری از کشور‌ها -غیر از آمریکا و تروئیکای اروپایی- تعطیل شده بود و دولت روحانی از غرب حتی در حد عدول از برجام و اجرای بسته‌های فریبنده و نازلی مثل اینستکس التماس 
می‌کرد.
از آن بدتر این همان دوره‌ای است که از سوی دولت روحانی به عنوان ماه عسل روابط با دولت اوباما تصور می‌شد اما دولت اوباما ضمن اعمال تحریم‌های ویزا و سیسادا و آیسا، شخص آقای ابوطالبی را تروریست معرفی و از صدور ویزا برای وی به عنوان نامزد دولت روحانی برای تصدی نمایندگی ایران در سازمان ملل (نیویورک) امتناع کرد؛ دولت روحانی و شخص ابوطالبی هم این توهین و تحقیر را پذیرفتند. جالب این‌که ابوطالبی می‌گفت جزو تسخیرکنندگان لانه جاسوسی نبوده و فقط کار مترجمی می‌کرده است. با این‌همه آمریکایی‌ها از توهین و تحقیر و گروکشی کوتاه نیامدند.
با این‌حال آقای ابوطالبی از موضع یک دیپلمات کار بلد و متخصص چنان لفاظی می‌کند که کس نداند، خیال می‌کند او و هم‌طیفانش فاتحان قله‌های دیپلماسی بوده‌اند!
نکته دوم این است که اگر موفقیت‌های میدان نبود، آمریکایی‌ها همان خرده امتیازات برجامی را هم برای یکی دو سال، به دولت روحانی نمی‌دادند، چه این‌که تیم روحانی برنامه هسته‌ای را واگذار یا تعطیل کرده بود و چیز دیگری برای چانه‌زنی نداشت.
سوم؛ حتی اگر آمریکا و انگلیس و فرانسه و امثال آنها الگوی دیپلماسی برای آقای ابوطالبی بودند و او شخصیت مستقل داشت، باید می‌فهمید که میدان و دیپلماسی از نگاه غرب کاملا در هم تنیده‌اند و مثلا میان سازمان سیا و پنتاگون و وزارت خارجه و خزانه‌داری آمریکا کمترین فاصله‌ای وجود ندارد. به عنوان مثال تعامل بسیار بالایی میان سیا و وزارت خارجه و پنتاگون در موضوعاتی مانند عراق و افغانستان و خاورمیانه و حتی سیاستگذاری حوزه‌های فناوری و فضای مجازی وجود دارد و همین‌طور است ارتباط ام‌آی سیکس و وزارت خارجه و وزارت دفاع آمریکا. با این وصف معلوم نیست ایده مسموم جدایی میدان و دیپلماسی را چه کسانی در مغز آقای ابوطالبی نشا کرده‌اند؟