kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۹۸۰۰
تاریخ انتشار : ۰۲ مرداد ۱۴۰۲ - ۲۰:۴۱

تأثير نهضت امام حسين‌(ع) بر فرهنگ سياسي معاصر ايرانیان 

 
 
فرهنگ را می‌توان يکي از زيربنايي‌ترين مؤلفه‌هاي هر جامعه انساني دانست که تاثيرات آن در ساختار و جهت‌دهي مسير حرکت جوامع بسيار اساسي و حائز اهميت است. از طرفي فرهنگ‌، تجليات مختلفي دارد که آن را از کليّت اوليه تبديل به موضوعات محدودتر و تخصصي‌تري مي‌کند که از آنها به‌عنوان فرهنگ‌هاي مضاف ياد می‌شود‌، همچون فرهنگ سياسي‌، فرهنگ اجتماعي‌، فرهنگ اقتصادي‌، فرهنگ ديني‌، فرهنگ مديريتي و... که در ميان همه اينها فرهنگ سياسي جزو اصلي‌ترين مولفه‌هاي فرهنگي مي‌باشد که مورد بحث و دقت نظر قرار مي‌گيرد و علت آن نيز تاثيرات مستقيمی ‌است که بر سرنوشت سياسي و به تبع آن بر کليه بخش‌هاي يک جامعه دارد.
در اين ميان تعاريف متعددي نيز از فرهنگ سياسي صورت گرفته است که پيش از هرگونه بحث و بررسي‌اي لازم است تعريف مدنظر از اين واژه ذکر و مورد تبيين قرار گيرد.
بر اين اساس گفته مي‌شود فرهنگ سياسي به‌عنوان بخشي از فرهنگ اجتماعي، مجموعه‌اي از نگرش‌ها و جهت‌گيري‌هاي يک ملت نسبت به نظام سياسي، نخبگان سياسي و قدرت سياسي است که در تطوّر تاريخي و در ارتباط با رويدادهاي مختلفي که در درون جامعه رخ مي‌دهد، شکل مي‌گيرد و نوع و ميزان رابطه مردم با سياست و قدرت را تعيين می‌کند.[1]
همان‌گونه که در تعريف ملاحظه مي‌شود فرهنگ سياسي‌، موضوعي است که در گذر زمان و در ارتباط با عناصر مختلف موجود در جامعه شکل مي‌گيرد و به همين دليل مي‌توان با واکاوي هر فرهنگ سياسي‌، عناصر مختلف تاثيرگذار بر آن را شناسايي و مورد تجزيه و تحليل قرار داد که يکي از مهم‌ترين اين عناصر در کشور ما عبارت است از فرهنگ ديني که با نمادها‌، مظاهر و شعائر خود بر فرهنگ سياسي کشور ما تاثيرات عميقي داشته است و در ميان نمودهاي فرهنگ ديني نيز بايد از عاشورا و قيام امام حسين‌(ع) به‌عنوان يکي از تاثيرگذارترين فرازهاي تاريخ بر کليّت فرهنگ جامعه ايراني و به‌ويژه فرهنگ سياسي آن در طول تاريخ پس از پذيرش اسلام توسط ايرانيان و به‌ويژه در دوران معاصر ياد کرد.
عاشورا؛ اين واقعه و حماسه شورانگيز، در فراز و فرودهاي مختلف تاريخ ملت ايران به‌گونه‌هاي مختلف تاثيرات خود را بر جاي گذاشته است و جلوه‌هاي مهمی ‌از آن در رفتارشناسي ملت ايران نسبت به سياست و قدرت همواره مشهود بوده است و با سرعت يافتن روند تغييرات و تحولات‌، اين تاثيرات نيز ظهور و بروز بيشتري داشته است و از آن‌جا که دوران معاصر را مي‌توان پرفرازونشيب‌ترين دوران سياسي و فرهنگي جامعه ايراني دانست شايسته است تاثير اين عنصر فعال در عرصه فرهنگ ايرانيان را مورد بررسي قرار دهيم.
البته در اين تحقيق قصد ما واکاوي تاثير حادثه عاشورا بر کليّت فرهنگ ايران و ايرانيان نیست. بلکه هدف، بررسي اين تاثير در بخشي از فرهنگ جامعه ايراني به نام فرهنگ سياسي می‌باشد‌، چرا که حادثه عاشورا با توجه به ماهيت و روندي که داشته است اين ظرفيت و پتانسيل را دارد که در فرهنگ سياسي تاثير گذار باشد.
از سوي ديگر بررسي روند تحولات سياسي تاريخ معاصر ايران حاکي از اين است که کشور ما تاريخ پرفرازونشيبي را گذرانده و يکي از مهم‌ترين مقاطع تاريخي ملت ايران در حال طي شدن است که در آن فرهنگ‌هاي مهاجم به‌صورت آشکار و پنهان در حال فعاليت و تاثيرگذاري بر فرهنگ ايرانيان و به‌ويژه فرهنگ سياسي آنان بوده و هدف نهايي‌شان نيز به زانو درآوردن فرهنگ ناب اسلامی ‌ايرانيان و نابود کردن عناصر تاثيرگذار بر اين فرهنگ و کارويژه‌هاي آن در بخش فرهنگ سياسي می‌باشد. همچنين در اين مقطع مهم و سرنوشت‌ساز از تاريخ کشورمان‌، شاهد تحولاتي بوده‌ايم که نه‌تنها فصل جديدي در تحولات تاريخي ملت ايران به‌شمار مي‌آيد بلکه پس‌لرزه‌هاي آن به‌گونه‌اي بوده است که بر تمام جهان تاثيرات خاص خود را بر جاي گذاشته است.
در اين ميان يکي از عناصر تاثيرگذار بر روند اين تحولات را بايد تاثيرات حاصل از واقعه عاشورا و قيام امام حسين‌(ع) بر فرهنگ سياسي ايرانيان دانست که در این‌جا به برخي از اين تاثيرات اشاره مي‌کنيم:
1- نفي حاکميت طاغوت 
يکي از مهم‌ترين آموزه‌هاي دين مبين اسلام به تصريح قرآن کريم اجتناب از طاغوت است که در فرهنگ شيعه يکي از بارزترين جلوه‌هاي آن اجتناب از حاکميت طاغوت بر جامعه می‌باشد.
از طرفي ديگر نفي طاغوت يکي از مهم‌ترين جلوه‌هاي قيام اباعبدالله‌الحسين‌(ع) است و اساساً جرقه قيام ايشان نيز مسئله اجتناب از بيعت با حاکم باطل و طاغوت زمان يعني يزيد بن معاويه بود که باعث شد تا امام حسين‌(ع) شبانه با خاندان خويش از مدينه خارج و به سمت مکه حرکت کند. آن حضرت پس از امتناع از بيعت با يزيد در بيان علت امتناع خويش از بيعت با يزيد اعلام کرد: «و على الاسلام السلام اذ قد بليت الامهًْ براع مثل يزيد»[2] يعني وقتي والي مسلمانان کسي همچون يزيد باشد بايد فاتحه اسلام را خواند و آن‌گاه در ادامه فلسفه عدم بيعت خويش را به نقل از پيامبر اسلام(ص) حرمت خلافت آل‌ابي‌سفيان عنوان کرده و فرمود: «لقد سمعت جدى ‏رسول‌الله‏(ص) يقول: الخلافهًْ محرمهًْ على آل ابى‌سفيان» يعني به تحقيق از جدم پيامبر خدا(ص) شنيدم که خلافت بر آل‌ابی‌سفيان حرام است.
درواقع علت حرمت خلافت آل‌ابی‌سفيان همان مأذون نبودن خلافت آنان از سوي خداوند متعال بود که آنان را مصداق طاغوتي می‌کرد که حکومت‌شان ممنوع و اطاعت از آنان حرام بود.
اين مسئله از همان زمان به‌عنوان يکي از مشخصه‌هاي شيعيان درآمد و به‌عنوان يکي از وجوه مشخصه فرهنگ سياسي شيعه در طول تاريخ مطرح شد و از آن‌جا که تاريخ معاصر و به‌ويژه مقطع پس از حاکميت صفويان‌، متأثر از فرهنگ شيعه و آموزه‌هاي آن بوده است لذا موضوع اجتناب از طاغوت هم به‌عنوان يکي از مشخصه‌هاي فرهنگ سياسي ايران معاصر درآمد، به‌گونه‌اي که در طول تاريخ معاصر کشورمان‌، مردم کشور ما به تبعيت از علما و مراجع خود هرگز هيچ‌کدام از حکومت‌هاي موجود را به‌عنوان حکومت حق به رسميت نشناخته و همواره به آنان به چشم حکومت طاغوت می‌نگريستند. طوری که حتي علماي مشروطه‌خواهي همچون ميرزاي نائيني که از نظام سلطنتي مشروطه دفاع می‌کردند در فصول اوليه کتاب خويش رسماً به لزوم کسب مشروعيت حکومت از جانب خدا و طاغوتي بودن ساير حکومت‌ها تصريح کرده[3] و با حکومت سلطنت مشروطه از باب ضرورت و دفع افسد به فاسد کنار می‌آمدند.
به هر حال اجتناب از طاغوت يکي از وجوه برجسته قيام امام حسين‌(ع) بود که تاثير خود را در فرهنگ سياسي شيعه بر جاي گذاشته و پتانسيل قوي‌اي از تقابل با حکومت‌هاي زمانه را در درون‌شان فراهم کرده بود و آنان را آماده ساخته بود تا با فراهم شدن کوچک‌ترين زمينه‌اي براي اعلام برائت از طاغوت و طاغوتيان‌، اين ديدگاه اعتقادي خود را به منصّه ظهور برسانند و به همين دليل در جريان انقلاب اسلامی ‌مردم ايران نخستين هدفي که ملت به پا خاسته و رهبران مذهبي و سياسي آنان دنبال می‌کردند ريشه‌کن ساختن حکومت طاغوت بود.
2- تهييج و برانگيختن مردم در راه مبارزه با طاغوت‌ها 
همان‌گونه که در بند اول گفته شد مهم‌ترين درس قيام حسيني‌، نفي طاغوت به معناي انکار قلبي آن بود. اما درس دومی ‌که اين ماجرا می‌آموزد اقدام عملي براي قيام عليه طاغوت است. حادثه عاشورا به دو گونه در برانگيختن مردم براي مبارزه با طاغوت‌ها مؤثر بود: نخست از جهت درسي که شيعيان از حرکت اعتراضي امام حسين‌(ع) در مقابل درخواست بيعت با يزيد فرا گرفتند. از اين جهت شيعيان از اقدام امام حسين‌(ع) در بيعت نکردن با يزيد درس نفي حاکميت طاغوت را فراگرفتند که صرفاً بعد نفي‌اي دارد و از خروج او عليه حکومت جائرانه يزيد‌، درس قيام عليه طاغوت را. چه اينکه امام حسين‌(ع) در‌باره قيام خود فرمود: «أيها الناس إن رسول‌الله(ص) قال من رأي سلطانا جائرا مستحلاً لحرام الله ناكثا عهده مخالفا لسُنّهًْ رسول‌الله يعمل في عباد الله بالإثم و العدوان فلم يغير عليه بفعل و لا قول كان حقا علي الله أن يدخله مدخله»[4] يعني اي مردم همانا رسول‌خدا(ص) فرمود: کسي که سلطان ستمکاري را ببيند که حرام خدا را حلال انگاشته و عهد خدا را شکسته‌، مخالف سنّت رسول خداست و نسبت به بندگان گناه و عداوت پيشه کرده است اما با اين حال نسبت به او سکوت اختيار کرده و با سخن و عمل هيچ واکنشي نسبت به آن نشان نمی‌دهد بر خداوند است که او را همرتبه آن سلطان جائر [در جهنم] قرار دهد.
آن‌گاه که از مدينه خارج می‌شد ماهيت عمل خويش را نه انکار خالي نسبت به طاغوت بلکه قيام عليه سلطان ظالم و مفسد عنوان کرده و فرمود: «إنِّي‌ لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَلاَ بَطِراً وَلاَ مُفْسِداً وَلاَ ظَالِماً؛ وَإنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الإصْلاَحِ فِي‌ أُمَهًِْ جَدِّي‌ مُحَمَّدٍ صَلَّي‌ اللَهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ»[5] من بي‌جهت و از سر ايجاد شرارت و يا با هدف ظلم و فساد خروج نکرده‌ام بلکه به خاطر طلب اصلاح در امت جدم پيامبر(ص) قيام نموده‌ام.
شيعيان نيز در طول تاريخ و به‌ويژه در دوران معاصر در جريان تحولات انقلاب اسلامی‌ علاوه‌بر انکار قلبي نسبت به طاغوت که همواره در دل آنها و به‌عنوان بخشي از فرهنگ سياسي آنها بود با حرام اعلام شدن تقيّه از سوي امام خميني(ره)‌، از وضعيت انفعالي و سکوت خويش خارج شده و حرکت فعالانه عليه طاغوت را به‌عنوان بخشي از اين فرهنگ سياسي خويش پذيرفته و با رژيم شاه به‌عنوان مظهر يزيد زمان به مبارزه برخاستند.
تاثير دومی‌که قيام حسيني بر تهييج مردم در مبارزه با طاغوت داشت عبارت بود از کليت حوادث مربوط به قيام امام حسين‌(ع) اعم از حوادث قبل از کربلا همچون داستان مسلم بن عقيل و يا حوادث کربلا و نيز حتي حوادث پس از کربلا همچون حماسه‌آفريني‌هاي حضرت زينب(س) و امام سجاد‌(ع) در شام و کوفه‌، که نقش مهمی ‌در تحريک احساسات و عواطف مردم و سوق دادن آنها به سمت وظيفه‌اي که اين قيام بر دوش آنها گذاشته است دارد که عمده اين تاثيرات از راه برگزاري مجالس حسيني و ذکر مصايب اهل‌بيت‌(ع) در اين مجالس و برانگيختن شور و هيجان در درون آنان به منظور عمل به وظيفه ديني خود در قيام عليه ظلم و ستم و طاغوت زمانه‌، بوده است.
3- لزوم تشکيل حکومت اسلامی ‌به محض فراهم شدن شرايط 
همان‌گونه که گفته شد از نظر شيعه هر حکومتي که مأذون از سوي خداوند متعال نباشد مصداق حکومت طاغوت است که بايد از آن اجتناب کرد. از طرفي ديگر لزوم وجود حکومت‌، يک اصل عقلي و نقلي است. چنان‌که امام علي‌(ع) در پاسخ به خوارج که از نظريه بي‌حکومتي[6] حمايت می‌کردند فرمودند: لابد للناس من امير برّ او فاجر[7] يعني مردم ناگزير از داشتن حاکمی ‌هستند چه خوب باشد و چه فاجر.
بنابراين مرحله بعد از اجتناب طاغوت عبارت است از گردن نهادن به حکومت غيرطاغوت که همان حکومت الهي و تشکيل حکومت مبتني بر اصول اسلامی ‌است. از سوي ديگر با مروري به قيام امام حسين‌(ع) درمی‌يابيم که امام حسين‌(ع) نيز با دريافت اين واقعيت مهم پس از آنکه از طاغوت برائت جسته و به سمت مکه عزيمت کرد‌، با دريافت خيل عظيمی ‌از نامه‌هاي کوفيان که براي حضور امام در ميان‌شان و برعهده گرفتن امر امامت و حکومت اعلام آمادگي کرده بودند دعوت آنان را لبيک گفته و به سمت کوفه حرکت کرد که اگر نبود بي‌وفايي و بيعت‌شکني کوفيان‌، امام با رسيدن به کوفه قطعا حکومت ديني خويش را بنيان می‌نهادند.
اين موضوع در فرهنگ سياسي ايران معاصر تاثير خود را بر جاي گذاشته و همان‌گونه که گفته شد پس از نفي طاغوت و تلاش براي برانداختن آن‌، زمينه را براي تشکيل حکومت جايگزين که عبارت بود از حکومت حقه اسلامی فراهم کرد که نشانه‌هاي آن را می‌توان از برخي شعارهاي مردم انقلابي در دوران مبارزه که خواستار حکومت اسلامی ‌بودند به خوبي دريافت. همچون شعار «استقلال‌، آزادي‌، حکومت اسلامي» که بعدها تبديل به «جمهوري اسلامي» شد.[8]
به‌دليل اين پيشينه تاريخي در اذهان ايرانيان بود که اين شعارها به سرعت جنبه عمل و واقعيت به خود گرفته و خود را در قالب حمايت از تشکيل نظام جمهوري اسلامی ‌در جريان رفراندوم سال 58  نشان داد.
در واقع با مقايسه‌اي ميان بند اول و دوم از تاثيرات نهضت حسيني بر فرهنگ سياسي ايران معاصر می‌توان دريافت که نفي حاکميت طاغوت بعد سلبي عاشورا بود که در برابر آن لزوم تشکيل حکومت اسلامی ‌به‌عنوان جنبه اثباتي و سازنده ماجرا قرار می‌گرفت.
4- برجسته شدن و ارتقاي جايگاه امر به معروف و نهي از منکر 
يکي از مهم‌ترين عناصري که در بحث علل قيام حسيني مطرح می‌شود احياي امر به معروف و نهي از منکر و عمل به آن است. البته امر به معروف و نهي از منکر از جمله واجباتي است که ريشه در آموزه‌هاي قرآني داشته و جزو ضروريات دين می‌باشد که انکار آن توسط هر مسلماني باعث خروج او از دايره مسلماني می‌شود. امّا متاسفانه اين واجب بزرگ پس از پيامبر اسلام(ص) و در اثر دسيسه‌هاي دشمنان به ظاهر مسلمان اسلام همچون بني‌اميه‌، با تحريف معنايي و کارکردي مواجه شد و از شأن و جايگاه رفيع خود تنزل کرد به‌گونه‌اي که معروف و منکري که مورد توجه بوده و به آن امر و يا از آن نهي می‌شد در حد برخي احکام فردي و جزئي تنزل یافت و از بسياري از معروفات و منکرات عملا چشم‌پوشي شد.
الگویی که امام حسين‌(ع) در رابطه با عنصر امر به معروف و نهي از منکر دادند عبارت بود از ارتقاي جايگاه امر به معروف و نهي از منکر از يک واجب صرفاً فردي به يک واجب اجتماعي‌، به‌گونه‌اي که اين واجب بزرگ‌، هم انگيزه‌اي براي قيام ابا‌عبدالله‌الحسين‌(ع) شد و هم اينکه با قيام آن حضرت‌، ارزش آن ارتقا يافت.
به قول شهيد مطهري: «همان‌طور که عامل امر به معروف و نهي از منکر ارزش نهضت حسيني را بالا و بالاتر برد متعاکساً نهضت حسيني ارزش امر به معروف و نهي از منکر را بالا برد. همان‌طور که تاثير عامل امر به معروف و نهي از منکر اين نهضت را در عالي‌ترين سطح‌ها قرار داد. اين نهضت مقدس نيز اين اصل اسلامی ‌را در عالي‌ترين سطح‌ها قرار داد.»[9]
اين واجب بزرگ علي‌رغم اينکه يکي از فروعات مهم اسلام به شمار آمده و حتي از نظر معتزله جزو اصول دين است اما کمتر مورد توجه مسلمانان قرار گرفت به‌گونه‌اي که حتي در ميان شيعيان نيز در طي سده‌هاي اخير کمتر بحثي در اين زمينه صورت گرفته و مباحث موجود نيز ابعاد آن را بسيار محدود در نظر گرفته و جنبه‌هاي اجتماعي و سياسي آن را هرگز مورد توجه قرار نمی‌دهند.
با بروز تحولات ساختاري در نظام سياسي کشور از دوران مشروطه به اين‌سو که به نوبه خود تغييراتي در فرهنگ سياسي ملت ايران به همراه داشت‌، استفاده از مضامين مطرح در حادثه عاشورا مورد توجه قرار گرفت که ازجمله آنها امر به معروف و نهي از منکر بود. در اين راستا‌، علما با الگو قرار دادن حرکت امام حسين(ع) و همچنين مشابهت‌سازي ميان دوران خود با دوران قيام امام حسين‌(ع) و نيز تمثيل شاهان و حکام مستبد با يزيد که در فرهنگ شيعه مظهر رواج منکرات در جامعه به حساب می‌آمد‌، قيام عليه رواج منکرات حکومتي را به‌عنوان يک واجب و تکليف و درسي که از حادثه عاشورا گرفته‌اند عنوان کرده و بر انجام آن تاکيد داشتند. چنان‌که علماي مشروطه‌خواه در قيام خويش عليه استبداد قاجار‌، علمايي همچون مرحوم بافقي در تقابل با استبداد رضاخاني و علمايي همچون امام خميني(ره) در مقابله با محمدرضا پهلوي و کليت رژيم شاهنشاهي‌، عمل خود و پيروان‌شان را در راستاي قيام به منظور اجراي امر به معروف و نهي از منکر به شيوه‌اي که اباعبدالله‌الحسين‌(ع) انجام داد و در راه آن به شهادت رسيد می‌دانستند و همين ديدگاه به‌تدريج به ديدگاه رايج در فرهنگ سياسي مردم ايران تبديل شد و سرانجام به نابودي يزيد زمان منجر گرديد.
همين فرهنگ‌، امروزه نيز پس از پيروزي انقلاب اسلامی‌ همچنان در رگ و ريشه ملت ايران ادامه دارد و خود را در قالب مبارزه با بزرگ‌ترين مظهر گسترش‌دهنده منکرات دوران مدرن يعني استکبار جهاني به سردمداري آمريکا نشان می‌دهد.
5- درس بصيرت‌، استقامت و پایداری در پیروی از امام و رهبری قيام
حوادث مرتبط با قيام حسيني حاوي صحنه‌هاي عجيب و عبرت‌آموزي از بي‌وفايي و جفاهاي مسلمانان نسبت به امام و ولي الهي است که جزو صحنه‌هاي تاريک اين حادثه به‌شمار می‌آيد همچون بيعت مردم کوفه با امام حسين(ع) و سفيرش حضرت مسلم و بيعت شکني و تنها گذاشتن حضرت در صحراي کربلا. 
همچنين در اين حادثه بزرگ شاهد درس بزرگ وفاداري و جانبازي نيز بوديم که قهرمانان آن، ياران امام حسين‌(ع) در کربلا بودند که بارها با صداي بلند اعلام کردند که اگر در روز عاشورا بارها کشته شده و بار ديگر زنده شوند باز هم از ياري ولي خدا دست برنخواهند داشت.
در جريان اين حادثه بزرگ کساني بودند که در روز واقعه‌، به ياري امام خويش برنخاستند و او را تنها رها کردند تا به شهادت رسيد. امّا پس از آنکه کار از کار گذشته بود از کرده خود پشيمان شده و عَلَم قيام برافراشتند و جان خود را از دست دادند بدون اينکه اين اقدام آنان فايده چنداني در مسير تاريخ داشته باشد. همچون توابين که رهبر معظم انقلاب در مورد آنان می‌فرمايد: «كسانى در كوفه دلهایشان پر از ايمان به امام حسين(ع) بود، به اهل‌بيت محبت هم داشتند، امّا چند ماه ديرتر وارد ميدان شدند؛ همه‌شان هم به شهادت رسيدند، پيش خدا هم مأجورند؛ امّا كارى كه بايد بكنند، آن كارى نبود كه آنها كردند؛ لحظه را نشناختند؛ عاشورا را نشناختند.»[10]
داستان بي‌وفايي کوفيان همواره در فرهنگ سياسي شيعه به‌عنوان يک درس عبرت بوده است که در آن شيعيان با دوري جستن از تکرار اين ماجرا در ساير ادوار تاريخي‌، ميزان صداقت خود را محک می‌زنند.
اين موضوع در فرهنگ سياسي ايران معاصر نيز تاثيرات خاص خود را داشت لذا از آغاز نهضت امام خمينی(ره)‌، مردم نه‌تنها امام خويش را رها نکردند بلکه با همت و حضور خويش اين انقلاب را به پيروزي رسانده و پس از انقلاب اسلامی‌ نيز همچنان از رهبر خويش حمايت می‌کنند و شعار «ما اهل کوفه نيستيم  علي تنها بماند» آنان گواهي بر بصیرت و عبرت‌آموزی از آن دوران می‌باشد.
6- درس مقاومت در راه رسيدن به اهداف 
همان‌گونه که می‌دانيم حوادث کربلا پر بود از انواع سختي‌، فشار‌، تشنگي‌، گرسنگي‌، داغ عزيزان و.... امّا صحنه مهم‌تر اين حوادث اين بود که همه اين حوادث در راه انجام هدف مقدسي که اباعبدالله‌الحسين‌(ع) تعقيب می‌کرد توسط امام و همراهانش اعم از اهل‌بيت و ياران باوفايش تحمل شد و حتي کار به جايي رسيد که زينب کبرا(س) در پاسخ به يزيد با صداي رسا همه اين مصيبت‌ها را که هر کدام از آنها می‌تواند کمر انساني را خم کند به‌جاي بي‌تابي و زاري و ناله فرمود: جز زيبايي چيز ديگري نديدم. تعبير زيبايي از مصيبت‌ها نه به‌خاطر ذات زيباي مصيبت است که اساسا ذات مصيبت‌، جز سياهي و زشتي چيز ديگري نمی‌تواند باشد امّا زماني که همه اين مصيبت‌ها به‌خاطر هدف مقدس صورت گرفته و تحمل شده باشد قطعاً جز زيبايي تعبير ديگري نمی‌توان براي آن به‌کار برد.
در دوران معاصر و به ويژه از زمان آغاز نهضت امام خميني(ره) که دشمنان انواع فشارها و سختي‌ها را با هدف به زانو درآوردن مبارزان راه اسلام روا داشتند‌، اين مبارزان با درس گرفتن از تحمل امام حسين‌(ع)‌، اهل‌بيت و ياران باوفايش در برابر انواع فشارهاي يزيديان و صبر و استقامت زينب کبرا(س) و ساير بازماندگان عاشورايي در برابر حوادث کوفه و شام‌، عزمشان جزم شد و با توجه به ايماني که به هدف مقدس‌شان داشتند در اين راه هرگونه فشار و شکنجه و زندان و تبعيدي را تحمل کردند و سرانجام باعث پيروزي انقلاب اسلامی ‌ايران شدند. اين موضوع پس از پيروزي نيز همچنان به‌عنوان يک عنصر فعال در ميان ملت ايران در آمده است به‌گونه‌اي که روحيه مقاومت و پايداري را به‌عنوان يکي از عناصر فرهنگ سياسي مردم ايران مطرح کرده است.
همين تحمل‌پذیری ملت باعث شد تا در شرايطي که از آغازين روزهاي پيروزي انقلاب اسلامی‌کشور ما با انواع فشارها اعم از اقتصادي‌، سياسي‌، نظامی ‌و... مواجه بود مردم نه‌تنها سر سوزني از مواضع خويش عدول نکنند بلکه روز بروز بر حمايت خود از نظام اسلامی ‌و راه عزت‌طلبانه‌اي که در پرتو اين نظام مقدس تعقيب می‌شود بيفزايند.
* مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه‌ علمیه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] محمدرحيم عيوضي، جامعه‌شناسي سياسي اپوزيسيون در ايران، نشر قومس، ص31 و 32
[2] لهوف‌، ص 11
[3] ميرزاي نائيني‌، تنبيه الاُمّهًْ و تنزيه الملّهًْ (حكومت از نظر اسلام)، ص46
[4] تاريخ طبري‌، ج 4‌، ص 304
[5] محدث قمي‌، «نفس‌‌المهموم‌» ص‌ 45
[6] آنارشيسم
[7] نهج‌البلاغه فیض، خ 40، ص 125.
[8] براي مطالعه در اين زمينه رک: فرهنگ شعارهاي انقلاب اسلامي، انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامي، چاپ اول، 1379 و همگام با شعارها در انقلاب اسلامي، انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، چاپ اول.
[9] حماسه حسيني‌، شهيد مرتضي مطهري‌، جلد 1‌، ص 262
[10] بیانات در ديدار با اعضای شوراى هماهنگى تبليغات اسلامى‌‌، 29/10/88