درس بزرگ اخلاص و ایثار به روایت سوره «هل اتی»
مطابق روايات متعددى كه از شيعه و سنى روايت شده است، حسنين مريض بودند.
على و زهرا(علیهما السلام) هر دو نذر مىكنند كه اگر خداى متعال فرزندانشان را شفا داد سه روز روزه بگيرند. خدا شفا مىدهد.
بعدها مىخواهند به نذر خودشان وفا كنند (يوفونَ بِالنَّذْرِ)(انسان، آیه 7) و دين خود را ادا كنند.
در موقعى است كه مدينه در شدت فقر به سر مىبرده است.
على مىرود چند صاع جو از مردى يهودى به نام شمعون قرض مىكند. زهراى مرضيه با دست خودش آن را آرد مىكند، خمير مىكند و نان مىپزد؛
شب اول پنج قرص نان به عدد پنج نفرشان يعنى على و حضرت زهرا و حسنين(ع) و فضّه.
همه آنها هم روزه دارند.
افطار نكرده امتحان الهى مىرسد: مِسْكينا
على ايثار مىكند، زهرا ايثار مىكند، حسنين ايثار مىكنند، فضه هم ايثار مىكند. به احدى هم نمىگويند، خدا رازشان را فاش كرد، اگر خدا نگفته بود تا ابد هم كسى اطلاع پيدا نمىكرد.
به پيغمبر هم نگفته بودند. احدى از اين راز اطلاع نداشت.
مطابق بعضى از نقلها در يك شب اين عمل تكرار شد. بعد از آنكه مسكين آمد، مقدار ديگرى همان شب آماده كردند، يتيمى آمد. قسمت سومش را آماده كردند، اسيرى آمد، كه دو روز پشت سر هم روزه گرفتند.
مطابق بعضى از نقلها متواليا در هر روز يكى از اينها آمد: وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ اين ابرار، اين «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً»ها، اين «شاكرها» اطعام طعام مىكنند به مسكين و به يتيم و به اسير، بعد هم میگویند:ِ انَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ
ظاهرا از حضرت صادق(ع) حديث است كه اين چيزى نبوده كه به زبان بياورند.
خدا دل اينها را هم دارد آشكار مىكند، يعنى زبان حالشان اين است كه خيال نكنيد حالا كه ما به شما غذا مىدهيم از شما توقع حتى يك «متشكرم» داريم. جز رضاى خدا محركى براى ما نيست.
حالا ببينيد وقتى كه انسان به آن مرحله «امّا شاكِرا» مىرسد چه مىشود! إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ، فقط براى ذات خدا، براى روى خدا.
ما روى خدا را مىخواهيم، وصل او را مىخواهيم، ما او را مىخواهيم.
لا نُريدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكورا؛ نه مىخواهيم كه يك روزى اگر شما چيزدار شديد بياييد پاداش اين احسان ما را به ما بدهيد و نه حتى از شما انتظار يك تشكر داريم: وَ لا شُكُوراً
يعنى و نه انتظار اينكه يك دعا به ما بكنيد يا انتظار اينكه يك متشكرم، ممنونم بگوييد.
جمله «إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيراً» معنايش اين است كه ما خود را مسئول شما مساكين و شما يتيمها و شما اسيرها مىدانيم، ما از خداى خود به خاطر اين مسئوليتى كه درباره شما داريم مىترسيم.
اينها جملاتی نیست كه به آن مسكين و يتيم و اسير گفتهاند، بلكه همان زبان حالشان است،
يعنى روح و قلب آنها چنين روح و قلبى بود. ما خواهان حق هستيم و خواهان روى حق و وصال او.
* مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى
(آشنايى با قرآن(10- 14))، ج28، صص: 199-198-
با ویرایش.