روایت صدثانیه ای
حساسیت روی بیتالمال
ابوالقاسم محمدزاده
حسن تهرانیمقدم گفته بود: خیلی بعید است شما فرماندهای را پیدا کنید که در وسط میدان مدبرانه حساب و کتاب کند و در کوران عملیات به فکر حساب و کتاب بیتالمال باشد. ولی من پیدا کردم و دیدم. احمد کاظمی در اوج عملیات هم به فکر بیتالمال بود. احمد به پیروی از مولایش امیرالمومنین(ع) چنین بود.
بنا بود علیه منافقین اقدامی انجام بدهیم. سوخت موشکها را زده بودیم و سیستم برنامهای موشکهای نقطهزن را تنظیم کرده بودیم که احمد از عمق عراق تماس گرفت و گفت:
- برادر مقدم آمادهای؟
گفتم؛ بله.
گفت: این موشکها چقدر میارزد؟ گفتم؛ میخواهی بخری؟
گفت: بگو چقدر میارزد؟
گفتم؛ شش هزار دلار. گفت:
- مقدم نزن اینها (منافقین) اینقدر نمیارزند که بخواهی این موشکها را خرجشان کنی.
موضوع: شهید احمد کاظمی