kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۸۸۸۹
تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱۴۰۲ - ۲۱:۵۲
سالگرد قیام مسجد گوهرشاد

گورهای دسته‌جمعی برای صدها شهید

 

دفتر پژوهش‌های مؤسسه کیهان
از زمان اذان صبح روز جمعه 20 تیرماه 1314، عوامل ارتش رضاخانی به تدریج در اطراف حرم مطهر حضرت علی ابن موسی الرضا(علیه‌السلام) موضع‌گیری کرده و ورود و خروج به داخل حرم را به کنترل خود درآوردند. سعی آنها بر این بود که مانع ورود افراد جدید به داخل حرم شوند. چراکه گروهی از مردم در داخل مسجد گوهرشاد تحصن نموده و خواستار دیدار با استاندار شده بودند. تحصن به‌دلیل بازداشت آیت‌الله سیدحسین قمی بود که درپی تصمیم علمای مشهد به تهران رفته و قصد ملاقات با رضاخان را داشت تا بخشنامه تغییر لباس مردم و یکسان‌سازی کردن آن را متوقف کنند.
اما آیت‌الله قمی در تهران بازداشت و ممنوع‌الملاقات گردید. نامه‌ای به امضای 150 نفر از روحانیون و بزرگان مشهد خطاب به رضاخان نوشته شد که در آن خواستار آزادی آیت‌الله قمی شده بودند‌، اما عده‌ای از همان امضاکنندگان نامه دستگیر و تعدادی هم ناگزیر از مشهد رفتند.
در اعتراض به این موج دستگیری روحانیون و فشار بر علمای مشهد و همچنین سیاست‌های ضد مذهبی رضاخان بود که روحانیت مبارز مشهد با صدور اطلاعیه‌هایی از مردم خواستند در مسجد گوهرشاد دست به تحصن بزنند تا صدای آنها به گوش مقامات کشور برسد.
عوامل ارتش رضاخانی که اطراف حرم مطهر را در محاصره خود داشتند، به افراد متحصن در داخل مسجد اعلام کردند باید متفرق شده و به تحصن خویش پایان بخشند ولی با هدایت و پاسخ روحانیون مبارزی همچون شیخ محمدتقی بهلول تحصن خاتمه نپذیرفت. در همین حال از سوی مامورین به سوی افرادی که می‌خواستند به متحصنین بپیوندند تیراندازی شد و بنا به روایت شیخ محمدتقی بهلول از منابع معتبر و موثق، در همان روز 22 نفر به شهادت رسیدند و عده‌ای نیز مجروح شدند.
شنبه 21 تیرماه‌، علی‌رغم بگیر و ببندها و تیراندازی مامورین رضاخان‌، اما از راه‌های مختلف بر تعداد تحصن‌کنندگان افزوده می‌شد و به‌دلیل درگیری‌های خونین شب گذشته و به شهادت رسیدن عده‌ای از مردم، کسبه مشهد نیز مغازه‌هایشان را تعطیل کردند. روحانیون حاضر در تحصن از جمله شیخ بهلول، خطابه‌های تند و شدیدالحنی نسبت به محدودیت‌های رژیم رضاخانی در مورد مراسم مذهبی و نوع پوشش مردم و همچنین زمزمه‌های کشف حجاب رسمی از سوی دولت ایراد کردند.
روز سرکوب وحشیانه مردم در حرم رضوی
اما حوالی عصر‌، قوای نظامی بیشتری در اطراف حرم مطهر مستقر گردید و قشون شرق به فرماندهی سرلشکر ایرج مطبوعی به همراه نیروهای شهربانی، سازماندهی خاصی یافتند. سرلشکر فتح‌الله پاکروان استاندار خراسان گفته بود:
«... اعلی‌حضرت فرمودند: اگر بیش از این مسامحه کنید و تعلل ورزید‌، نه کلاه بر سر شما و نه تاج بر سر من باقی خواهند گذارد‌، امر می‌کنم و فرمان می‌دهم امشب [نیمه‌شب شنبه] باید غائله خاتمه یابد. هر قدر قشون لازم است‌، باید آنها را محاصره کرده‌، محرکین را دستگیر‌، مردم متفرقه را آزاد ‌سازید...»1
برخی مامورین (چنان که از دستورالعمل تشکیلات کل نظمیه کشور به نظمیه مشهد نیز مشخص است) براین باور بودند که بیشتر مردم با فرا رسیدن شب‌، به تدریج حرم را ترک کرده و پراکنده می‌شوند‌، اما چنین نشد و لحظه به لحظه بر تعداد متحصنین افزوده گشت تا نیمه‌های شب که به 15 الی 20 هزار نفر بالغ گردیدند.
در همان نیمه‌های شب‌، تمام درهای ورود و خروج به مسجد گوهرشاد و حرم مطهر، بسته شد و مردم داخل آن به محاصره مامورین درآمدند. ناگزیر مردم شروع به شکستن درها کردند که دستور شلیک و تیراندازی صادر شد. هزاران نفر که در داخل مسجد گوهرشاد و حرم مطهر تجمع کرده بودند، به رگبار گلوله بسته شده و به خاک و خون غلتیدند.
محمدعلی شوشتری به نقل از شاهدان عینی تعداد کشته‌ها را ۱۶۷۰ نفر ثبت کرده است. او نوشته است:
«عباس نام‌، شوفر شاهزاده سردار ساعد... به آقای سردار ساعد اظهار کرده بود‌، آنچه که کشته بود، ما حمل کردیم و بردیم زیر باغ خونی و مقابل اراضی معجونی و عسکریه‌، بالغ بر یک‌هزاروششصدوهفتاد نفر بودند.»2
احمد بهار در روزنامه بهار به تاریخ 7 خرداد 1321 تعداد کشته‌ها را ۱۷۵۰ نفر ذکر کرده و علیرضا بایگان نیز که از شاهدان واقعه بوده، عده ۱۶۷۰ را تایید کرده است. بایگان گفته است:
«تعداد آنها ۱۶۷۰ نفر بوده و حدود ۷۰ نفر افراد سالم که در گوشه و کنار خود را مخفی کرده بودند و به‌دنبال فرصت برای فرار می‌گشتند، به دست مامورین افتاده، جزو کشته‌شدگان در کامیون ریخته و در گودال‌هایی ریخته و به داد و فریاد و التماس آنها که ما زنده هستیم، وقعی نگذارده و آن مردم بیچاره را زنده به گور کردند.»3
روایت‌های تکان‌دهنده از قتل‌عام مسجد گوهرشاد
ویلیام اچ. هورنی‌بروک (William H. Honibrook) وزیر مختار آمریکا در ایران در خاطرات خود سه روایت از فاجعه مسجد گوهرشاد را بیان کرده است. اولین روایت جزئیات حادثه هولناک مشهد را از زبان سفیر افغانستان چنین منعکس نموده است:
«...سفیر به من اطلاع داد از طریق یک پیام رمزی از سوی سرکنسول افغانستان در مشهد شرح مفصلی از اوضاع به دستش رسیده است. اینکه در جریان شورش هشت افغانی کشته شده، ۵۰۰ نفر از مردم جان باخته‌اند، ۸۰۰ نفر مجروح شده‏اند و تقریباً ۲ هزار نفر یا به زندان افتاده و یا ناپدید شده‏اند.»4
دومین روایتی که اشاره به تعداد شهدا دارد، براساس گزارش دکتر دونالدسن‌، ضمن بیان نحوه وقوع قیام‌، به حضور نیروهای نظامی و نحوه قتل‌عام پرداخته شده است:
«... به سرعت ۵۰۰ نظامی کادر را از شهر مجاور به مشهد آوردند و همین نیرو بود که بعداً به روی جمعیت حاضر در حرم آتش گشود و بالاخره آنها را متفرق ساخت. مجموعاً بیش از ۲ هزار نیروی نظامی در این درگیری شرکت داشتند. ابتدا با تفنگ و تیربار به سوی مسجد آتش گشودند که صدمه جدی به مسجد وارد کرد. ابتدا به بالای سر جمعیت شلیک می‏شد ولی به‌تدریج لوله‏ها پایین‏تر آمد و تلفات هولناکی به جای گذاشت. طبق برآورد مبلغان مقیم محل‌، بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ نفر کشته یا مجروح و دست‌کم بین ۵۰۰ تا ۶۰۰ نفر هم دستگیر شدند.»5
سومین روایت هورنی‌بروک مربوط به تحلیل انگلیسی‏ها از این کشتار بود. وی با نقد دیدگاه انگلیسی‏ها درباره کشتار مسجد گوهرشاد نوشته است که انگلیسی‏ها در ابتدا سعی داشتند این تراژدی را کوچک جلوه داده و تعداد تلفات را بسیار کم ذکر نمایند. در ابتدا تعداد ۲۵ کشته و ۶۰ نفر مجروح بیان می‏کردند. سپس تجدیدنظر کردند و تعداد کشته‏های مسجد گوهرشاد را بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ نفر تخمین زدند. هورنی‌بروک ادامه داده است:
«مقامات نظامی ۱۲۸ کشته را در گودال‏هایی دفن کرده‏اند. شمار مجروحان هم از ۲۰۰ یا ۳۰۰ نفر کمتر نیست. هم‌اینک ۵۰۴ نفر در سربازخانه محبوس هستند که از این تعداد ۲۰۰ نفرشان مجروح‌اند. در زندان‏های غیرنظامی نیز ۳۱۱ نفر محبوس‌اند که از این تعداد ۲۸ نفرشان مجروح هستند. هر روز محبوسان سربازخانه‏ها را در گروه‏های ۳۰ نفره به فلک می‏بندند. دو افسر و ۱۸ سرباز هم کشته و ۱۴ نفر دیگر مجروح شده‏اند. ۱۳ زائر افغان هم جان باخته‏اند. تعداد بازداشت‌‏شدگان از مرز ۸۰۰ نفر می‏گذرد...».6
رگبار مسلسل‌های قزاق‌ها در آسمان مقدس مشهد
حسین مکّی، در جلد ششم کتاب «تاریخ بیست‌ساله ایران» واقعه را این‌گونه توصیف کرده است:
«توپ های سنگین در خیابان تهران [بلوار امام رضا علیه‌السلام کنونی] روبه روی مسجد گوهرشاد استقرار یافته و در ذهن مردم مشهد هجوم روسیه را در سال1330 قمری به سرکردگی ژنرال «ردکو» دوباره زنده کرده ‌اما این‌بار روس ها دیگر نیستند که می خواهند حمله کنند، بلکه قزاقان رضاخان هستند. پاسی از نیمه های شب 12 ربیع الثانی گذشته بود که صدای غرش مسلسل های قزاقان‌، آسمان مقدس خراسان را به لرزه انداخت و قشون شرق به فرماندهی سرلشکر ایرج مطبوعی و... برای فتح مسجد گوهرشاد به حرکت درآمد و صدای شیپور آغاز جنگ، از همه طرف بلند شد. عده ای از مأمورین مخفی رژیم، قبلاً وارد مسجد شده بودند و قرار بود آنها، از داخل وارد عمل شده و راه ها را برای ورود نیرو های رضاخان به داخل مسجد هموار سازند و چنین شد. دژخیمان اسلحه به دست، پای به درون خانه خدا گذاردند و همه مسجدیان را از دم تیغ گذراندند و به هیچ کس رحم نکردند و به قول خودشان کاری کردند که روس ها نکرده بودند. هنگامی که سپیده سر می زد، دیگر نه صدای گلوله ای بود و نه صدای «یاعلی، یاعلی» و قزاقان فاتح، در پناه مسلسل کور و نابینای خویش، پای بر  روی کشته شدگانِ بر  زمین افتاده می گذاشتند و به‌دنبال زندگانی بودند که در پناهگاهی از دسترس گلوله به دور مانده بودند.»
حسینعلی ذوالفقاری گلمکانی از پاسبان‌هایی که خود شاهد حوادث مسجد گوهرشاد بوده، در خاطرات خود درباره آن روز گفته است:
«جمعه ساعت دوازده شب وارد مسجد شدیم. بهلول داشت صحبت می‌کرد... یک دفعه تیراندازی شروع شد و تمام مردم حرکت کردند...هزار نفر هزار نفر فرار می‌کنند. تیر هم بی‌شمار درمی‌رفت، همه می‌افتادند این طرف و آن طرف... رضا کوه‌سرخی پشت مسلسل بود، آن شب حدود دو سه هزار نفر را کشتند و بردند بیرون دروازه پایین خیابان در قبرستان بالا خیابان که الان درخت کاشته‌اند، خندق کندند هرکسی که کشته می‌شد مثل جوال گندم همه را می‌ریختند توی ماشین می‌بردند می‌ریختند توی آن خندق و خاک روی آنها می‌ریختند...»7
یکی دیگر از همان پاسبان‌ها نقل کرده است:
«به ما دستور دادند... وقتی هوا روشن شد نبایستی در مسجد و صحنین آثاری از مجروحین و مقتولین باقی بماند لذا پاسبان‏ها و مأمورین مریضخانه شاهرضا بدون رسیدگی و توجه به این که آیا این مجروحین مرده و یا فقط غش نموده همه را به کامیون ریخته و به قبرستان بردند.»8
________________________
1- شوشتری- خاطرات سیاسی سید محمدعلی شوشتری- ۱۳۷۹- صفحه ۶۶ 2- همان- صفحه های ۸۲ و ۸۳ 3- واقعه گوهرشاد به روایت دیگر- ۱۳۷۹- صفحه های ۱۳۷ ۱۳۸. 4- کشتار مسجد گوهرشاد به روایت هورنی بروک - غلامرضا آذری خاکستر – تاریخ شفاهی ایران 5- همان 6- همان 7- همان 8- قاسم‌پور، داود- قیام مسجد گوهرشاد به روایت اسناد- صفحه 121