اخبار ویژه
فرصت اقتدار را نظام فراهم کرد وگرنه کشور را فروخته بودید
دبیرکل حزب کارگزاران میگوید تمرکز قدرت در ایران در طول تاریخ بینظیر است و مردم هزینه یکی از قدرتمندترین نظامهای سیاسی را پرداخت میکنند بدون اینکه از مواهب آن استفاده کنند.
حسین مرعشی در سرمقاله روزنامه سازندگی،ضمن طرح این سؤال مغالطهآمیز که « چرا دولتها قادر به استفاده از قدرت متمرکز ولایت برای اداره کشور و توسعه ایران نبودهاند؟»، نوشت: «آغاز نقطه انعطاف ایران در بازگشت به روابط با کشور عربستان به این موضوع و نتیجه برمیگردد که هم ایران و هم عربستان در ادامه تنشهای خود به یک بنبست رسیده بودند. زیرا نه اتفاق جدیدی در منطقه میتوانست رخ دهد، نه جنگ یمن. هیچکدام از دو طرف نیز بیش از این نمیتوانستند در منطقه یا حوزه نفوذ خود بیش از این پیشرفت کنند. تحولات منطقه نیز مهم بود. در سوریه بشار اسد موفق شد، دولت خود را حفظ کند و جهان عرب هم او را پذیرفت.
آمریکاییها در این میان به همان سیاست پیشین خود برگشتند که اذعان دارد، صلح در خاورمیانه نه ممکن است و نه مطلوب.پس به جای آن سیاست، سیاست ثبات در این منطقه را دنبال کردند و با این سیاست در عمل برنامه تنشزدایی بین ایران و عربستان را حمایت کردند.
اروپاییها نیز از این سیاست دفاع میکنند. چراکه نمیخواهند همزمان با جنگ اوکراین تنش جدیدی را هم مدیریت کنند. چین هم به دو دلیل از تنشزدایی بین ایران و عربستان حمایت کرد: اول آنکه به عنوان بزرگترین واردکننده نفت جهان میخواهد بازار نفت ثبات داشته باشد و دوم اینکه چین حدود ۴ هزار میلیارد دلار منابع مازاد دارد که تصمیم دارد در نقاط مختلف دنیا سرمایهگذاری کند تا بتواند این سرمایه را به حرکت دربیاورد. این امر نیاز به ثبات دارد. این حمایتها در کنار تصمیم دوطرف موجب شد که بهسرعت روابط ایران و عربستان به سمت بهبود پیش برود. این نشان میدهد که منطقه در حال پوستاندازی است و دارد وارد فضای جدیدی میشود که فرصتهای خوبی هم برای ایران به همراه خواهد داشت.
با این حال ایران دو مسئله مهم دارد. یکی اینکه ایران نیاز به تکنولوژیهای بالادستی نفت و گاز دارد که فقط در دست آمریکا و انگلیس و اروپاییهاست ولی به نظر میرسد، دسترسی ایران به این تکنولوژی منوط به حل کامل مشکلات با آمریکاست که رهبری آن را به صلاح نمیدانند. ایران در زمان حمله آمریکا به عراق و افغانستان هم فرصت مشابهی داشت که به دلیل مشکلات مدیریتی از دست داد. مسئله دوم مدیریت دولت است. واقعیت این است که این تمرکز قدرت در ایران در طول تاریخ خود و منطقه بینظیر است. مردم دارند هزینه یکی از قدرتمندترین نظامهای سیاسی را پرداخت میکنند بدون اینکه از مواهب آن استفاده کنند. تجمیع قدرت در سطوح پایینتری در دولت در کشورهای مختلف به توسعه اقتصادی انجامیده اما در ایران دولتها قادر به استفاده از قدرت متمرکز ولایت برای اداره کشور و توسعه ایران نبودهاند. اکنون سؤال اساسی این است که آیا ایران قادر خواهد بود از فرصتهای تاریخی جدید برای توسعه ایران استفاده کند؟».
درباره این اظهارات حسین مرعشی تذکر چند نکته ضروری است. نخست اینکه اگر ایران امروز به قدرت منطقهای تبدیل شده، دستاورد نظام جمهوری اسلامی است و اگر خیالات یا نقشههای دیکته شده غرب به غربگرایان در زمینه اعتماد به آمریکا و اروپا کامل پیش میرفت، آمریکا و متحدانش، ویرانیهایی چند برابر بیشتر از افغانستان و عراق و لیبی و سوریه، به ایران تحمیل میکردند.
ثانیا نظام سیاسی عربستان از اهانت و تحقیر «گاو شیرده» به ستوه آمد و با فهم تغییر معادلات نظم جهانی، از ارتقای روابط با کشورهایی مانند چین و ایران و روسیه اهتمام ورزید. این برخلاف رویه حقارتآمیز غربگرایان ایرانی است که با وجود خیانت آمریکا در برجام و سرشکستگیهای پیاپی آن رژیم در منطقه، بر آویزان شدن و التماس از آمریکا اصرار دارد و از همه بدتر، به نیابت از آمریکا، مرتکب تحریف و عقده گشایی علیه اقتدار جمهور اسلامی میشود.
ثالثا جمهوری اسلامی ایران، از معماران اصلی نظم جهانی جدیدی است که در حال شکل گیری است و امثال آقای حسین مرعشی با وجود اینکه میدانند تغییر نقشه «قرن جدید آمریکایی» به «قرن جدید آسیایی» بدون راهبرد حکیمانه مقاومت (جمهوری اسلامی) ممکن نبود، سعی میکند تا کشورمان را منفعل و ناتوان نشان دهد و حال آن که مقامات متعدد آمریکایی و صهیونیست بارها اذعان کردهاند که اگر ورق تحولات برگشته، زیر سر ایران است. در حقیقت فرصتهای بزرگی که امروز برای کشورمان در حوزه سیاست خارجی و دیپلماسی پدید آمده، حاصل راهبرد حکیمانه رهبر انقلاب و از خودگذشتگی خدمتگزارانی مانند شهید سلیمانی است و این فرصتها درست زمانی تدارک شد که جریان غربگرا در حال واگذاری منابع اقتدار ایران با برجام 1 و 2 و 3 بود!
رابعا ایران با وجود تحریمهای نفتی و غیر نفتی، در حال گسترش چتر دیپلماسی و ضمنا توسعه میادین نفتی از جمله پارس جنوبی است. با این حال مرعشی میگوید باید زیر بلیت دولت خبیثی برویم که اصرارش بر ممانعت از توسعه و پیشرفت ایران را در روند برجام نشان داد.
خامسا رهبر انقلاب بیشترین اختیارات را به دولت مدعی اعتدال دادند چنانکه سعید لیلاز عضو مرکزیت کارگزاران به یورونیوز گفت اگر اختیارت روحانی را چوب خشک داشت، وضعیت اقتصاد کشور بهتر از وضعیت دوره مدیریت روحانی بود. با این وجود مرعشی گویا ماموریت دارد به نیابت از عقدههای آمریکا و انگلیس و اسرائیل، رهبری را متهم کند.
دست خودش نیست؛ مجبور است در نقشه موساد بازی کند
«حمله تروریستی به کلانتری زاهدان، محصول تندرویهای مولوی عبدالحمید در نمازجمعه زاهدان است».
روزنامه جمهوری اسلامی ضمن تاکید بر مطلب فوق نوشت:حمله چهار تروریست به کلانتری 16 زاهدان که به هلاکت مهاجمان و شهادت دو نفر از نیروهای انتظامی مستقر در این کلانتری منجر شد، نتیجه مستقیم سخنان افراطی کسانی است که در چند ماه گذشته با سوءاستفاده از تریبونهای نمازجمعه و سایر امکانات تبلیغاتی استان سیستان و بلوچستان تلاش کردند بذر بدبینی در جامعه بپاشند.
واقعه پائیز 1401 در عین حال که در جای خود قابل تفسیر و تحلیل است، این عارضه را نیز برای عدهای از افراد سادهلوح یا وابسته داشت که تصور کردند کار جمهوری اسلامی تمام است و باید با موضعگیریهای افراطی، سهمی برای آینده خود دست و پا کنند. تحلیلهای تأثیر گرفته از القائات رسانههای خارجی در ایام و هفتهها و ماههای نیمه دوم سال 1401 بقدری زیاد بود که این افراد را دچار توهم شدید کرد و آنها با چنان تصور خامی، از خط قرمزها عبور کردند و هرچه خواستند گفتند بهطوری که حتی ملاحظه همبستگی ملی، وحدت پیروان مذاهب و روابط مستحکم اقوام را هم نکردند و به همه چیز به عنوان ابزارهائی برای رسیدن به اهداف و امیال شخصی و گروهی خود نگاه کردند. نتیجه این شد که عدهای در اثر اعتماد به این افراد خودمحور اما سادهلوح یا وابسته، دچار هیجان شدند و با شعارهای هنجارشکنانه در بعضی شهرهای بلوچستان به خیابانها ریختند و عدهای نیز اقدام به ترور بعضی ائمه جمعه، مسئولین و نیروهای امنیتی کردند با این هدف که استان سیستان و بلوچستان را ناامن نمایند.
حمله به کلانتری 16 زاهدان، تازهترین عارضه آن موضعگیریهای افراطی است. صاحبان این مواضع انحرافی و ضد وحدت ملی طبعاً باید پاسخگوی سخنان افراطی چند ماهه اخیر خود باشند و تاوان ایجاد ناامنیها و ریخته شدن خونهای بیگناهان را بدهند.
مردم استان سیستان و بلوچستان، همواره ثابت کردهاند که حامی شیعه و سنی و علاقهمند به همبستگی ملی هستند. سران اقوام و طوایف نیز بارها این روحیه را نشان دادهاند و با تعابیر مختلف آن را اعلام کردهاند. اکنون زمان آن است که مدعیان هدایتگری و کسانی که خود را زبان مردم جا میزنند، در روش انحرافی خود تجدید نظر کنند و با فاصله گرفتن از افراط، درصدد جبران گذشته برآیند و کاری نکنند و به راهی نروند که بازگشت از آن ناممکن باشد.
آنچه باید بر تحلیل روزنامه جمهوری اسلامی افزود، این است که عبدالحمید پیش از این با حمایت از به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی و مذاکره با آن و همچنین حمایت از گروهک صهیونیستی بهائیت ثابت کرده که کمترین اختیاری از خود ندارد و -احتمالا به خاطر آتوهایی که از او دارند- مجبور است در شکل مهرهای انتحاری، همسو با اشرار و تروریستها عمل کند.
بدترین سال اروپا و احتمال تکرار جهنم آشوبهای فرانسه در انگلیس
مجله انگلیسی اسپکتیتر میگوید تابستان امسال، بدترین سال اروپا از نظر اعتراضات و آشوبهای اجتماعی است و ممکن است جهنم آشوبهای فرانسه برای انگلیس هم تکرار شود.
این مجله با اشاره به گسترش اعتراضات در شهرهای مختلف فرانسه مینویسد: شبحی اروپا را فرا گرفته است. در فرانسه، سوئد، آلمان، بلژیک و حتی سوئیس، حاکمیت قانون توسط حکومت باندها به چالش کشیده شده است. جوانان ناراضی بریده از جامعه چیزی جز تحقیر نیهیلیستی نسبت به آن احساس نمیکنند. افزایش دما و آنچه در رسانههای اجتماعی میگذرد تابستان گرمی را ایجاد کردهاند. با قضاوت نسبت به رویدادهای اخیر در پاریس و استکهلم میتوان سال جاری را بدترین سال اروپا نامید. افزایش خشونت گروهی با مهاجرت مرتبط است. اروپا نشان داده که یا قادر نیست و یا تمایلی به کنترل هجوم مهاجران ندارد برخی از آنان پناهجویان واقعی و برخی دیگر صرفا افرادی فرصتطلب هستند. نشست اروپا در مورد مهاجرت که هفته گذشته در بروکسل به پایان رسید حتی یک بیانیه مشترک نیز به همراه نداشت. امانوئل مکرون نتوانست در آن نشست شرکت کند. پس از تیراندازی مرگبار پلیس به سوی «نائل مرزوق» پسر 17 ساله در حومه پاریس شورش سراسر فرانسه را فراگرفت.
به گزارش فرارو، در ادامه تحلیل نشریه انگلیسی آمده است: کمیسیون اروپا که نسبت به نگرانیهای رای دهندگان ناشنواست به فروپاشی دوفاکتوی مرزهای اتحادیه اروپا با درخواست از کشورهایی مانند لهستان که عمدتا مرزهای خود را به روی پناهجویان بسته پاسخ داده است. به نظر میرسد لهستان به مشکل وجود باندهای متشکل از مهاجران بیتوجه است و پیشنهاد 20 هزار یورو پرداخت جریمه به ازای هر مهاجر را رد کرده است. فرانسه توجه زیادی را به خود جلب میکند. با این وجود، تنها کشور مشکلدار اروپا نیست. سوئد که زمانی نمونهای بنیادین از جامعه ای آزاداندیش محسوب میشد که از مهاجران استقبال میکرد به یکی از خشنترین کشورهای اروپایی تبدیل شده همان طور که تیراندازی گروههای تبهکار در آن کشور رو به افزایش است.
با این وجود، سوئد تنها کشوری نیست که گرفتار مشکل شده است. هفته گذشته در بروکسل پلیس و مهاجران خشمگین با یکدیگر شدند. پلیس بلژیک اعلام کرد 64 نفر را بازداشت کرده است شاید نکته شگفتانگیرتر تجربه سوئیس باشد کشوری که چندان تجربه شورش را نداشته است. هفته گذشته در لوزان درگیریای بین پلیس و جوانان رخ داد و جوانان معترض به سمت نیروهای پلیس کوکتل مولوتف پرتاب کردند.
در آلمان تعداد جرایم جنایی در 16 ایالت فدرال آن کشور به میزان 12 درصد در سال گذشته افزایش یافته و مقامهای آلمانی
حدود 5.6 میلیون جرم را ثبت کردهاند.
پیامدهای شورش در فرانسه زشت بود. از غارت مغازه تا به آتش کشیدهشدن خودروها را شاهد بودیم. تاکنون، هیچ سیاستمداری در سوئد یا فرانسه راه حل قابل قبولی برای این مشکل ارائه نکرده است. خشم از وضعیت سوئد باعث شد که دموکراتهای پوپولیست سوئد بخشی از یک ائتلاف حکومتی شوند اما به نظر میرسد که آنان نیز فاقد ایده و برنامهای مفید برای حل مشکلات هستند.
نقطه مشترک در مورد تمام کشورهای اروپایی که باندها کنترل آنجا را در دست گرفتهاند فروپاشی نظام آموزشی در مناطق مهاجرپذیر است. برخی از معلمان سوئدی گزارش میدهند که دانشآموزان به آنان میگویند: «من میتوانم چهار را بگیرم» که اشاره به تعداد سالهای زندانی است که یک نوجوان سوئدی میتواند برای به قتلرساندن یک معلم انتظار داشته باشد. این روش اروپایی برای قلمداد کردن جرم و جنایت بیان بیعدالتی اجتماعی است.
شکستهای رخ داده در ادغام مهاجران در جامعه میزبان رو به افزایش است. بحران در سرتاسر اروپا نتیجه دههها تفکر آرزویی در مورد چگونگی حل مشکلات مربوط به مهاجرت است. با این وجود، عاقلانه نیست که انگلیس از مصیبت فعلی فرانسه و سوئد لذت ببرد: بینظمی اجتماعی پدیدهای مسری است و ممکن است صرفا یک جرقه لازم باشد تا انگلیس را نیز با شرایطی جهنمی مواجه سازد.