kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۸۶۷۳
تاریخ انتشار : ۱۸ تير ۱۴۰۲ - ۱۹:۳۱
به مناسبت هشتمین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم عبدالکریم اصل غوابش

شهیدِ  هنرمند

 
 
 
سعید رضایی
امروز هشمین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم عبدالکریم غوابش است. او نیز از بزرگ‌مردان روستای کوچک حصیرآباد در استان خوزستان است. حصیرآباد از مناطق قدیمی و اولیه اهواز است که در کارنامه خود مبارزات با رژیم طاغوت و پرورش دلاورمردانی همچون شهید حجت‌الاسلام مصطفایی، شهید علیرضا نظر‌آقایی، شهید سید طاهر جزایری، و علمایی همچون آیت‌الله سید طیب و سید محمود میرسالاری را به افتخار دارد. منطقه حصیرآباد از لحاظ اقتصادی فقیر اما از لحاظ معنوی همین کافی است بگوییم که ۴۰۰ شهید در دفاع مقدس تقدیم انقلاب نموده و سرداران بسیاری. از جمله شهید علی ‌هاشمی، شهید پژوهنده، شهید محمد سواری، شهید مصطفی بختیاری، شهید سید حمید بن‌شاهی و در سال‌های اخیر نیز شهدای مدافع حرمی همچون حاج جاسم حمید (ابواحمد) و عبدالکریم اصل غوابش (ابو مجید) تقدیم انقلاب کرده است.
شهید عبدالکریم اصل غوابش 25 دی 1348 در خانواده‌ای مذهبی و متدین در شهرستان اهواز متولد شد. در کودکی پسری آرام و شاداب و همیشه متبسم و مورد توجه و مهر مادر بود.
اصل غوابش، دبستان را در مدرسه ابتدایی حلاج‌پور آغاز کرد او دبستان را با موفقیت سپری کرد و پس از آن دوران راهنمایی را در مدرسه هجرت آغاز کرد. حاج کریم برخلاف هم سن و سالان خود که عاشق بازی گوشی بودند، عاشق نقاشی و کارهای هنری بود. دوران ابتدایی و راهنمایی را در مدرسه هجرت منطقه خود سپری کرد و قبل از بلوغ شرعی همه واجبات شرعی خود را از پدرش که پیش نماز محل مسجد امام علی(ع) و امام حسن مجتبی(ع) بود فرا گرفت. شهید عبدالکریم اصل غوابش دوران نوجوانی پرشوری داشت‌،او نوجوانی مومن و باخدا بود ایشان بسیار شجاع بود و نماز را اول وقت بجا می‌آورد به روزه بسیار اهمیت می‌داد و همیشه قرآن را تلاوت می‌کرد‌،پس از اینکه دوران راهنمایی را با موفقیت پشت سرگذاشت به هنرستان فنی شهدا در رشته مکانیک ثبت‌نام کرد. در این دوران بیش از بیش در کارهای فرهنگی فعالیت می‌کرد و در کارهای جهادی و بسیج تلاش می‌کرد‌، وی در سن 16سالگی به ندای امام خمینی لبیک گفت و به جبهه شتافت و در این امر از هیچ کوششی کوتاهی نکرد و در سال 66 از ناحیه پا جانباز شد‌، پس از پیروزی انقلاب در سپاه پاسداران فعالیت داشت و بیشتر از قبل به تلاش و کوشش در زمینه تخصصی رزمی در سپاه می‌پرداخت. او توانست در دوره‌های تخصصی زرهی سپاه شرکت کند و با سخت کوشی و تلاش موفق به اخد این دوره شد در این راستا شهید همچنان در کارهای بسیج و جهادی در مساجد ثابت قدم بود علاوه ‌بر این او توانست با رفتار و اخلاق نیکو جوانان بیشتری را به مسجد جذب کند و در مسجد حضرت علی در منطقه حصیرآباد هیئت بزرگ زنجیرزنی را راه‌اندازی کند‌، علاوه‌ بر این به ساخت دکور و کارهای فیلم و عکس و دست نوشته کوشش می‌کرد‌، او در سال 68 ازدواج کرد که ثمره این پیوند دو فرزند است. او از اخبار جنگ در سوریه اطلاع کامل داشت و از این موضوع بسیار رنج می‌برد و برای اعزام به سوریه اعلام حضور کردند او برای مبارزه با دشمن لحظه شماری می‌کرد و اولین بار در 19خرداد 1394به سوریه اعزام شد و پس از درگیری‌های بسیار زیاد درسوریه در 19/4/94 در تدمر سوریه ساعت 3 بعدازظهر آسمانی شدند.
رفتن از مدرسه به جبهه
همسر شهید اصل غوابش در گفت وگویی با کیهان درباره اعزام وی به جبهه گفته بود: یک روز بدون اطلاع قبلی از راه مدرسه به جبهه رفت و پدر و مادرش نیز که اطلاع نداشتند خیلی نگران شده بودند و پرس‌وجو 
می‌کردند تا اینکه خودش تماس گرفت و گفت که در دزفول تحت آموزش نظامی برای اعزام به جبهه است. بعد از گذراندن دوره‌های آموزشی به گردان امیرالمومنین(ع) پیوست و در عملیات‌های نصر 8 و والفجر 10 به عنوان نیروی خط شکن شرکت داشت تا اینکه از ناحیه دو پا مجروح و همزمان شیمیایی هم شد؛ برای مداوا مستقیم از جبهه به لاهیجان اعزام شد و پس از بهبودی و ترخیص تا اواخر جنگ دوره‌های درمان را می‌گذراند که قطعنامه پذیرفته و جنگ تمام شد.
او همچنین درباره زمینه‌های اعتقادی شهید می‌گفت: به جرئت می‌توانم بگویم اگر حاجی نبود من از لحاظ اعتقادی به این رشد نمی‌رسیدم، تحمیلی در کار نبود بلکه با رفتارش اطرافیان را تحت تاثیر قرار می‌داد، فداکاری و مهربانی و دلسوز بودنش و ساده‌زیستی و بی‌ریا و کم‌توقع بودنش او را از دیگران متفاوت می‌کرد... پیش می‌آمد به حاجی می‌گفتم فرش‌ها را عوض کنیم. می‌گفت: پاره هستند یا مشکلی دارند؟ می‌گفتم: نه ولی قدیمی شده‌اند؛ می‌شود به صورت قسطی فرش جدید خرید. حاجی می‌گفت: چرا مال مردم را در خانه امانت بگذاریم به نظرم این کار را نکنیم. به قدری نرم می‌گفت که من هم قانع می‌شدم.
توکل و ایمان حاجی مثال‌زدنی بود، مجید به صورت روزمزد در سپاه کار می‌کرد که عذرش را خواستند من خیلی ناراحت شدم نه به خاطر بیکار شدنش به خاطر اینکه یک نیروی ولایی و دلسوز بیکار شده بود. به حاجی گفتم: باید بروی صحبت کنی ببینی چرا این کار را کرده‌اند شما سرهنگی و این‌ها دوستان تو هستند؛ اما حاجی بدون هیچ ناراحتی گفت: شما خیلی قضیه را بزرگ کرده‌ای؛ حتما رزقش جای دیگری است. گفتم: حالا که شما کاری نمی‌کنی من پیش سردار فرماندهی می‌روم. حاجی گفت: می‌دانی با این کارت وقت سردار را می‌گیری؟ خواهش می‌کنم از این کار منصرف شو. مدتی نگذشته بود که مجید گفت: تصمیم گرفته ام که در حوزه مشغول تحصیل شوم و تازه من به حرف حاجی رسیدم که می‌گفت راهش از جای دیگری می‌گذرد و رزقش جای دیگری است یعنی چه.
توکلش خیلی زیاد بود بارها می‌شد که مشکلی یا کمبودی پیش می‌آمد و من می‌گفتم: «حاجی حالا چیکار کنیم؟» حاج عبدالکریم می‌گفت: «خدا کریم است هنوز خیلی وقت هست جور می‌شود» و واقعا هم همین طور می‌شد. دلبستگی به مال دنیا نداشت به گونه‌ای که وقتی به او گفتم برای خرید ماشین اقدام کنیم گفت: خودت بخر و گواهینامه بگیر و استفاده کن؛ به شوخی گفتم: حاجی ماشین به نام من می‌شود آن وقت سوارت نمی‌کنم! گفت: می‌خواهی با این آهن پاره مرا تهدید کنی؟ خانه و ماشین و زندگی همه برای خودت، اگر روزی دیدی حاج کریم بگوید چیزی مال من است.
هنرِ شهید
برادر شهید اصل غوابش درباره هنرمند بودن این شهید، می‌گوید: حاج کریم در عرصه هنر خیلی مشتاقانه و عاشقانه کار می‌کرد به طوری که در بچگی من را در کلاس خوشنویسی ثبت‌نام کرد و این هنر را با کمک او یاد گرفتم.در کودکی نقاشی را فرا گرفته بود و در این کار مهارت خاصی داشت که این موضوع باعث شد که از نظر شغلی بیشتر باهم باشیم و خُلقیات او را فرا بگیرم.یادم هست در مدرسه شاهد کار خطاطی و نقاشی که می‌کردیم کریم با علاقه و خلاقیت ذهنی خاصی پلاک و پوتین و سنگر و‌تانک را می‌کشید و مسئولان مدرسه شگفت زده می‌شدند و هر وقت بحث مالی می‌شد می‌گفت که من این کارهای نقاشی را روز جمعه انجام می‌دهم که خستگی طول هفته را از جسم ناتوانم خارج کنم، هیچ‌گاه به فکر به دست آوردن سرمایه از طریق هنر نبود.در کار نقاشی با آبرنگ، رنگ روغن، نقاشی سیاه قلم و نقاشی با رنگ پلاستیکی تبحر داشت بیشتر کار و هنر خود را در یادواره‌های شهدا خرج می‌کرد. کریم علاقه خاصی به ماکت ‌سازی و مجسمه ‌سازی داشت و در یادواره شهدا بیشتر عملیات‌های دفاع مقدس را با ماکت ‌سازی برای بازدیدکنندگان به تصویر می‌کشید.یادم هست که یک ماکت قرآنی با رحل را برای جشن تکلیف یک مدرسه درست کرد که من خودم مانند آن را ندیده بودم. تفریحش با کارهای هنری بود، وقتی که نوجوانان در مسجد دور او حلقه می‌زدند با قلم‌های رنگی برایشان نقاشی می‌کشید و از این راه به آنها فرهنگ جبهه و جنگ را نشان می‌داد و فرهنگ شهادت را در ذهن آنها ترسیم می‌کرد.
همسر شهید غوابش هم درباره فعالیت‌های فرهنگی وی می‌گفت: ایشان راوی دفاع مقدس در چذابه و شلمچه بود و فرمانده پایگاه مقاومت بسیج شهید نریمی و مسئولیت هیئت امنای مسجد امام علی‌(ع) حصیرآباد را هم بر عهده داشت و چند باب از منازل اطراف مسجد را خریداری کرد و به ساختمان مسجد ملحق و مسجد را احیا کرد. کار حاجی شب و روز نداشت و دائم در ماموریت بود و تنها روزهای جمعه آن هم نه همیشه منزل بود که همان یک روز را هم یا به انجام کارهای تعمیراتی مدارس بچه‌ها و رنگ‌آمیزی و تعویض شیشه و غیره می‌گذراند یا به فعالیت‌های مسجد و پایگاه بسیج، یعنی ما حاجی را خیلی نمی‌دیدیم چون همه مردم محل از او انتظار داشتند.حاجی یک هیئت زنجیر زنی را با 10 نفر در محل راه‌اندازی کرد که حالا به 500 نفر زنجیرزن رسیده است که هر سال ماه محرم 10 شب مداحی و زنجیرزنی برگزار می‌کنند.حاجی یک تنه همه این کارها را می‌کرد به طوری که امسال که حاجی در میان ما نبود و برادرهایش کارهای او را بر عهده گرفتند اظهار تعجب می‌کردند که چگونه حاجی تنهایی این همه کار را انجام می‌داده و ما چند نفریم و به کارها نمی‌رسیم.شهید غوابش در انجام دکور یادواره شهدا در اهواز و خارج از اهواز شناخته شده بود و هر جا یادواره شهدا بود با علاقه می‌رفت و چند روز وقت می‌گذاشت با وجود اینکه از دردهای کهنه‌اش رنج می‌برد ولی با روحیه بر درد‌ها غلبه می‌کرد. به او می‌گفتم: این همه زحمت می‌کشید چیزی هم به شما می‌دهند؟ می‌گفت: کسی که برای شهدا کار می‌کند نباید انتظار دستمزد داشته باشد.
 وصایای شهید
سفارش حاج کریم اصل غوابش همیشه این بود که نگاهمان فقط به رهبر باشد از بچه‌های فامیل و محل، همیشه می‌خواست اهل مسجد و هیئت باشند. همچنین در بخشی از وصیت نامه این شهید می‌خوانیم: زن باحجاب هر کجا که برود امنیت دارد،مردان بیمار به زنان محجبه نگاه نمی‌کنند زیرا چیزی برای نمایش دادن ندارند... اگر می‌خواهید در کارهایتان گشایشی یابید به نماز متوسل شوید سعی کنید در وقتهایی که بیکار هستید نماز مستحبی بخوانید.