kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۸۵۸۳
تاریخ انتشار : ۱۷ تير ۱۴۰۲ - ۱۹:۲۹
نگاهی به کتاب «روزهای پیام‌بری»

روزگار تلخ و شیرین

 
 
علیرضا ملوندی
اگر جزو مخاطبان و مشتریان کتاب‌های حوزه دفاع مقدس باشید احتمالا به یک نکته توجه کردید آن هم اینکه انگار آرام آرام کتاب‌های زیادی دارند شبیه هم می‌شوند و سوژه اصلی و قصه کتاب‌ها شباهت‌های زیادی به هم پیدا کرده‌اند. این مسئله از آن‌جا ناشی می‌شود که هر قدر استخراج گنج بیشتر شود پیدا کردن گنج‌های بکر و دست‌نخورده سخت‌تر و البته همین‌جاست که قدرت و توانمندی نویسندگان در سوژه‌یابی معلوم می‌شود.
روح‌الله شریفی در «روزهای پیام‌بری» قدرت و تبحرش در سوژه‌یابی را به نمایش گذاشته و به سراغ ماجرای بکری رفته که احتمالا سال‌ها جلوی چشم خیلی‌ها بوده اما کسی یا به ذهنش نرسیده یا نتوانسته بود از آن استفاده کند. غلامحسن حدادزادگان سال‌ها خاطراتش را در مساجد و مراسم‌های مختلف تعریف کرده بوده و خیلی‌ها آنها را شنیده بودند اما این شریفی بود که توانست خاطرات حدادزادگان را با صرف زمان زیادی نزدیک به دو سال پالایش و ویرایش کند و کتابی در خور تقدیر از آن در آورد.
«روزهای پیام‌بری» قصه زندگی غلام‌حسن حدادزادگان در سال‌های ابتدای انقلاب تا تقریبا اواخر جنگ است که در گیر و دار زندگی و از سر ناچاری اول راننده آمبولانس حمل پیکر شهدا و بعد هم پیام‌آور شهادت دردانه‌های کشور برای خانواده‌هایشان می‌شود. سوژه در همین نگاه اول خیلی جذاب است، کلی داستان و خاطره که می‌تواند یک کتاب جان‌دار و گیرا را به سامان برساند اما جذابیت و گیرایی سوژه فقط بخشی از مسیر است و بخش مهم‌تر، روایتی است که نویسنده از آن به مخاطبش عرضه می‌کند. می‌توان گفت شریفی در این بخش هم سربلند بیرون آمده و اثری عرضه که خواننده از خواندن آن پشیمان نمی‌شود.
احتمالا وقتی شنیدید کتاب شامل خاطرات کسی است که یا راننده حمل پیکر شهدا بوده و یا خبر شهادت آنان را به خانواده‌هایشان می‌داده با خود گفتید بناست یکی داستان پرآب چشم بشنوید اما می‌توان گفت این‌طور نیست. نخستین نکته‌ای که با خواندن روزهای پیام‌بری توجه شما را جلب می‌کند شیرینی آن است. جدای از شخصیت بامزه غلامحسن حدادزادگان که سعی کرده در تلخ‌‌ترین لحظات هم شیرینی‌ها را ببیند و بگوید روح‌الله شریفی هم قصه‌های تلخ حدادزادگان را با زبان شیرینی برای خواننده تعریف کرده و جاهایی هم که قطراتی اشک بر روی گونه‌هایتان جاری می‌کند جوری نیست که بخواهید قید خواندن ادامه کتاب را بزنید.
یکی دیگر از نکات «روزهای پیام‌بری» آن است که روح‌الله شریفی برای پژوهش و نوشتن آن حدود دو سال زمان صرف کرده است. این زمان طولانی این فرصت را به شریفی داده که سر صبر با حدادزادگان بنشیند و حرف‌هایش را بشنود و در مورد داستان‌هایی که گفته تحقیق کند. با گذشت نزدیک به 40 سال از زمان رخ‌ دادن
وقایع، طبیعی است که حدادزادگان بسیاری از داستان‌ها را از یاد برده باشد و یا حتی برخی از آنها را به اشتباه نقل کند و برای همین شریفی تلاش کرده ضمن بیرون کشیدن خاطرات ناب از زیر گرد و خاک فراموشی، آنهایی که احتمالا ناخواسته مغشوش شده بود را هم پالایش کند و اثری پیراسته، گیرا و کم‌عیب بنویسد. 
این وقت زیاد برای پژوهش معمولا باعث می‌شود حجم زیادی از خاطرات و اطلاعات گردآوری شود که دست نویسنده را برای نگارش کتابش باز می‌کند اما در مواقع زیادی آفتی هم ایجاد می‌کند و آن هم اینکه نویسنده چون وقت زیادی برای پژوهش صرف کرده دلش نمی‌آید خاطرات و اطلاعات زیادی را حذف کند و اصطلاحا در کوتاه کردن کتاب خسیس می‌شود؛ اما شریفی در این زمینه دست و دل‌بازانه رفتار کرده و چشم روی بخش زیادی از خاطراتی که به‌نظرش اضافی یا غیرجذاب می‌آمدند بسته و آنها را حذف کرده و البته نتیجه هم بسیار خوب شده است. شما با خواندن «روزهای پیام‌بری»‌ احساس نمی‌کنید با یک کتاب کش‌دار و طولانی مواجهید که با خاطرات تکراری و غیرجذاب و کم‌اهمیت اشباع شده و دل‌زدگی می‌آورد. کتاب هم در عین آنکه خواندنی و خوش‌پرداخت است از ایجاز هم غافل نشده و حوصله‌تان را سر نمی‌برد.
«روزهای پیام‌بری»‌ که سوره مهر آن را منتشر کرده می‌تواند از جمله کتاب‌های ماندگار ادبیات دفاع مقدس باشد و از جمله کتاب‌هایی است که اگر فیلم‌ْسازان به سراغ آن بروند حتما می‌توانند اثر خوبی از دل آن بیرون بیاورند.