استمرار جریان ولایت از غدیر تا امروز-بخش نخست
غـدیــــــر پیامآور ولایت و محبت آلالله
رضا الماسی
«ای مردم... همانا جبرئیل سه مرتبه بر من فرود آمد، از سوی پروردگارم فرمانی آورد که در این مکان به پا خیزم و به هر سفید و سیاهی اعلام کنم که علی بن ابیطالب برادر، وصی و جانشین من در میان امّت و امام پس از من بوده. جایگاه او نسبت به من بسان هارون نسبت به موسی است، لیکن پیامبری پس از من نخواهد بود او (علی)، صاحب اختیارتان پس از خدا و رسول است.»
پیامبر اسلام(ص) با بیان این جملات در خطبه غدیر، به یکباره دست علی(ع) را به قدری بالا میبرد که سفیدی زیر بغل هر دو نمایان میشود. حضرت رو به جمعیت کرده و میفرمایند: «ای مردم! کیست سزاوارتر از شما به شما؟ مردم پاسخ میدهند؛ خداوند و پیامبر او! رسول خدا سه بار میفرماید؛ آگاه باشید! «آن که من سرپرست اویم، پس این علی سرپرست اوست» خداوندا دوست بدار آن را که سرپرستی او را بپذیرد و دشمن بدار هر آن که او را دشمن دارد و یاری کن یار او را؛ و تنها گذار آن را که او را تنها بگذارد.»
هرچند با پیمانشکنی تعداد زیادی از اصحاب پس از واقعه غدیر، امیرالمومنین(ع) سالهای زیادی خانهنشین شد و فرزندان ایشان را نیز یکی پس از دیگری به شهادت رساندند اما جریان ولایت اهل بیت(ع) تا غیبت خاتمالاوصیاء(عج) ادامه پیدا کرد و در عصر غیبت، ابتدا 4 نایب خاص به نامهای عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح و علی بن محمد سمری که با امام عصر ارتباط داشتند، عهدهدار رهبری امت بودند؛ اما با شروع غیبت کبرای حضرت مهدی(عج) فرد خاصی از طرف ایشان به عنوان نائب خاص معرفی نشد و فقها به عنوان نایبان عام به مردم معرفی شدند.
ادامه جریان ولایت پس از واقعه غدیر
به گفته کارشناسان مذهبی؛ استمرار مرجعیت فقها در عصر غیبت در طول تاریخ ادامه داشته و در اموری که مردم باید به ائمه (ع) ارجاع داده میشدند، به فقها رجوع میکردند، اما در دورههای حکومتهای مختلف شرایط متفاوت بوده است.
حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد یاوری، عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) درباره اهمیت واقعه غدیر و چگونگی برابری آن با کل 23 سال رسالت پیامبر(ص) به فارس میگوید: «خداوند تبارک و تعالی برای نیاز بشر به سعادت و هدایت صحیح باید برای بندگان خود از باب ولایت تکوینی و تشریعی ولی و وصی انتخاب میکرد. برای همین است که اولین مخلوق خداوند که حضرت آدم ابوالبشر باشد نبی و واسطه فیض الهی بود. به تعبیری، خداوند از روز اول خلقت انسان در پی هدایت او به مسیر صحیح و درست بوده است. بنابراین اولین مخلوق انسانی خود را هم پیامبر قرار داد تا مقوله هدایت کلید بخورد. اگر انسان بدون واسطه فیض الهی بخواهد به کار خویش ادامه دهد، دچار سرگردانی و حیرت شده و به وادی بیهویتی کشیده میشود.»
این کارشناس مذهبی ادامه میدهد: «به تعبیر ابونصر فارابی، انسان باید همواره با «عقل فعال» در ارتباط باشد و نیاز به این ارتباط که ثمرهاش هدایت به سمت حقیقت است تا آخرین لحظه حیات بشر روی زمین که پس از آن قیامت و برانگیخته شدن جانها است، ادامه دارد. پس از خاتمالنبیین که رسالت انبیای الهی به اتمام میرسد، بندگان خدا همچنان به آن واسطه فیض محتاج هستند و از این رو باید مطیع «حجتالله» باشند.»
یاوری تصریح میکند: «این حجج الهی جانشینان پیامبر اکرم(ص) در آخرالزمان هستند. طبیعی است که شخص جانشین پیامبر(ص) باید در شأن رسولالله باشد و به گفته شیعه و سنی «اعلم الناس بسنه رسوله» لقب گیرد. به تعبیری دیگر همجنس پیامبر است که میتواند جانشین ایشان واقع شود. برای همین در شأن حضرت امیر(ع) است که او «نفس» پیامبر(ص) و نظیر اوست.»
این استاد تاریخ اسلام میافزاید: «حال طبیعی است که ابلاغ این موضوع، باید در حضور جمعیت مسلمین صورت گیرد و حضرت پیامبر(ص) با تبیین مقوله جانشینی و شأن ولایت الهی، ولیّ پس از خود را معرفی کند. در روایت غدیر میخوانیم که پیامبر(ص) به جماعت مسلمین فرمودند؛ یا ایها الناس الست اولی بکم من انفسکم. قالوا بلی یا رسول الله قال: من کنت مولاه فهذا علی مولاه. بخش اول روایت، حاکی از امر جانشینی دارد، یعنی پیامبر(ص) ضمن بیان مقام و جایگاه خویش، در پی معرفی ولی پس از خود است و مولا علی را به عنوان صاحب این مقام معرفی میکند. احمدبنحنبل؛ از علمای اهل سنت در کتاب «مسند» خود نقل میکند که حضرت امیر(ع) پس از جنگ جمل، خطبه میخوانند و میگویند کسانی که در غدیر بودند و دیدند که من به عنوان جانشین پیامبر(ص) انتخاب شدم شهادت دهند که از جمعیت 70 نفری 13 نفر شهادت دادند. غدیر را هرچه معنا کنیم محوریت با حضرت علی(ع) میشود. همه میدانند که اعلم اصحاب، حضرت امیر(ع) است و برای همین شهید مطهری درباره کتاب «الغدیر» مقالهای مینویسد و آن را مایه وحدت مسلمین معنا میکند.»
یاوری اضافه میکند: «نکته مهم دیگر این است که دین الهی دارای حیات و روح است. «هانری کربن» اسلامشناس فرانسوی در خصوص مذهب تشیع میگوید، در بین مذاهب دنیا، تنها مشی و روشی که همچنان روح دارد و زنده است، مذهب تشیع است چرا که از عنصری به نام امام زمان بهره میبرد. این عنصر تداوم باور به غدیر است که بین شیعیان همچنان وجود دارد. آنان به وسیله منطق حاکم بر روز غدیر، مقوله ولایت را تا الآن پیگیر هستند.»
لغزش خواص؛ مانعی در برابر جریان ولایت
«دوران لغزیدن خواصِ طرفدار حق، از حدود هفت، هشت سال بعد از رحلت پیغمبر شروع شد. اصلاً به مسئله خلافت کاری ندارم. مسئله خلافت جداست. کار به این جریان دارم. این جریان، جریان بسیار خطرناکی است! اوّلش هم از اینجا شروع شد که گفتند؛ نمیشود که سابقهدارهای اسلام ـ کسانی که جنگهای زمان پیغمبر را کردند، صحابه و یاران پیغمبر ـ با مردم دیگر یکسان باشند! اینها باید یک امتیازاتی داشته باشند! به اینها امتیازات داده شد ـ امتیازات مالی از بیتالمال ـ این، خشت اوّل بود. حرکتهای انحرافی این طوری است، از نقطه کمی آغاز میشود، بعداً همین طور هر قدمی، قدم بعدی را سرعت بیشتری میبخشد. انحرافها از همینجا شروع شد تا به دوران عثمان رسید ـ اواسط دوران عثمان ـ در دوران خلیفه سوّم، وضعیت این گونه شد که برجستگان صحابه پیغمبر، جزو بزرگترین سرمایهدارهای زمان خودشان شدند! توجه میکنید! یعنی همین صحابه عالی مقام که اسمهایشان معروف است ـ طلحه، زبیر، سعد بن ابی وقاص و امثال آنها ـ از بزرگان که هر کدامشان یک کتاب قطور سابقه افتخارات در بدر و حنین و جاهای دیگر داشتند، اینها جزو سرمایهدارهای درجه اوّل اسلام شدند.» (رهبر انقلاب – 20 خرداد 1375)
محمد کلانتر، فعال فرهنگی در گفتگو با گزارشگر روزنامه کیهان با اشاره به موانعی که در طول تاریخ اسلام بر اثر لغزش خواص بر سر راه جریان ولایت قرار گرفت، میگوید: «پس از لغزش بسیاری از صحابه خاص پیامبر در ماجرای غدیر، این جریان از زمان حضرت امیر تا غیبت امام عصر(عج) ادامه پیدا کرد.»
او میافزاید: «به عنوان نمونه، پس از حکومت امیرالمومنین، اولین کسانی که مقابل حضرت ایستادند طلحه و زبیر بودند. اینها به قدری در میان صحابه خوشنام بودند که با عناوین طلحهالخیر و سیفالاسلام از آنها یاد میشد. سعد ابن ابی وقاص یکی دیگر از نخبگان زمان رسول خدا بود که مقابل علی(ع) ایستاد. در تاریخ ذکر شده که در هنگام فتح مکه، پیامبر یکی از سه پرچم مهاجران را در دست او قرار داده است.»
کلانتر توضیح میدهد: « در زمان امام حسین(ع) امثال شمر و عمر سعد که آن جنایات را بهبار آوردند از جمله کسانی بودند که در جنگهای امیرالمومنین حضور داشتند. شمر لعنتالله علیه جانباز صفین است! شریح قاضی که به قتل امام حسین(ع) فتوا داد، قاضی حکومت امیرالمومنین بود.»
این فعال فرهنگی تصریح میکند: «ریزش خواص که خواسته یا ناخواسته در خدمت جریان باطل بوده تا امروز ادامه پیدا کرده و سعی در تضعیف جریان ولایت داشته است اما بر اساس سنت غیرقابل تغییر الهی جریان حق در نهایت بر جریان باطل پیروز است و ما این حقیقت را در مقاطع مختلف تاریخی
تجربه کردهایم.»
شاخص ولایتمداری
ولایت، مرکز پرگار عالم برای شیعیان است که برای شناخت مسیر صحیح همواره به این ریسمان الهی چنگ میزنند. پایداری بر مدار ولایت شاخصهایی دارد.
مأمون رقّى حكايت ميكند: «در منزل امام صادق(ع) بودم كه شخصى به نام سهل بن حسن خراسانى وارد شد و سلام كرد و پس از آنكه نشست، با حالت اعتراض به حضرت اظهار داشت: يا ابن رسول! چه چيز مانع شده است كه قيام نمىكنيد... با اينكه بيش از يك صد هزار شمشيرزن آماده جهاد و فداكارى در ركاب شما هستند؟! امام صادق (ع) فرمود: آرام باش، خدا حقّ تو را نگه دارد و سپس به يكى از پيشخدمتان خود فرمود: تنور را آتش كن. همين كه آتش تنور روشن شد، امام(ع) به آن شخص خراسانى خطاب كرد: برخيز و برو داخل تنور آتش بنشين. سهل خراسانى گفت: اى سرور و مولايم! مرا در آتش، عذاب مگردان و مرا مورد عفو و بخشش خويش قرار بده. در همين لحظات شخص ديگرى به نام هارون مكّى وارد شد و حضرت به او فرمود: اى هارون! برو درون تنور آتش و بنشين. هارون مكّى بدون چون و چرا و بهانهاى، داخل تنور رفت و در ميان شعلههاى آتش نشست. پس از گذشت ساعتى، حضرت فرمود: اى سهل! بلند شو، برو ببين در تنور چه خبر است. همين كه سهل كنار تنور آمد، ديد هارون مكّى چهار زانو روى آتشها نشسته است. بعد از آن، حضرت خطاب به سهل خراسانى كرد و اظهار داشت: در خراسان شما چند نفر مخلص مانند اين شخص - هارون كه مطيع ما مىباشد - پيدا مىشود؟ سهل پاسخ داد: هيچ، نه به خدا سوگند! حتى يك نفر هم اين چنين وجود ندارد. امام صادق(ع) فرمود: اى سهل! ما خود مىدانيم كه در چه زمانى خروج و قيام کنیم و آن زمان موقعى خواهد بود، كه حداقل پنج نفر هم دست، مطيع و مخلص ما يافت شوند.»
کارشناسان مذهبی با استناد به مبانی دینی معتقدند؛ ولایت یعنی محبت میان مأموم و امام که باعث میشود این رشته اتصال یک اطاعت و دستورپذیری را در دل مومن نسبت به امامش ایجاد کند و این عامل مهمترین شاخص ولایتمداری است.
طبق تعریفی که رهبر معظم انقلاب در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن از معنای ولایت دارند؛ ولایت یعنی به هم پیوستگی و اتصال یک عده مومنی که دارای یک فکر و یک هدف واحد هستند. این مجموعه به هم پیوسته از طریق ولی خدا به مبدأ قدرت متصل شده و اراده الهی در سطح وسیعی از جامعه اسلامی جاری میشود و عناصر جامعه به سمت حقایق رشد پیدا میکنند.
نتیجه پذیرش ولایت الهی بر محور رشته محبتی که میان امام و شیعیان شکل گرفته، پذیرش دستورات و فرامین خداوند است که در قالب آیات قرآن به ما رسیده است. البته دستورات خداوند علاوه بر آیات قرآن، در کلام پیامبر اسلام(ص) و پس از ایشان اهل بیت(ع) تجلی پیدا کرده است.