kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۸۲۰۳
تاریخ انتشار : ۱۱ تير ۱۴۰۲ - ۲۲:۰۰

آزادی بیان، مفهومی سیاسی (نگاه)

 

امین‌الاسلام تهرانی
احتمالاً خوانندگان این جستار اصل ماجرا را در این روزها شاید بارها خوانده و شنیده باشند: یک سوئدیِ عراقی‌الاصل به نام «سلوان مومیکا» (۳۷ ساله) در استکهلم، در نخستین روز تعطیلات عید قربان، یک نسخه از قرآن مجید را پاره کرد و آن را در مقابل مسجد مرکزی این شهر به آتش کشید. وی پس از آن که پلیس این کشور مجوزی برای برگزاری تظاهرات ضداسلامی صادر کرد، این جنایت را مرتکب شد. این فردِ سودا زده که در منطقه «قره‌قوش» واقع در «بخدیدا» در استان نینوا متولد شده، حالا هم در سوئد مقیم است و در حساب خود در یکی از شبکه‌های اجتماعی خود را «متفکر، نویسنده و ملحد» معرفی می‌کند[!!] عصر روز چهارشنبه در استکهلم تحت حمایت مقامات سوئدی و برابر چشمان حدود ۲۰۰ مسلمان دست به این اقدام خشن زد. این اقدام انجام شد تا بار دیگر «آزادیِ بیان» در مسلخِ «نفرت‌پراکنی» و «توهین» قربانی شود. این اقدام، مسلمانان را در سراسر جهان به خروش درآورد و از ایران و عراق تا برخی از کشورهای اروپایی مسلمانان اعتراضاتی را برپا کردند.«ایوان فائق جابرو»، وزیر مهاجرت عراق تأکید کرده که عراق با دولت سوئد برای استرداد عامل آتش‌زدن قرآن و تضمین عدم تکرار آن هماهنگی خواهد کرد. وزیر مهاجرت عراق که در مراسم محکوم کردن تکرار حادثه آتش زدن قرآن کریم در کلیسای سیدهًْ‌‌النجاهًْ در بغداد شرکت کرده بود، گفت که در پشت تکرار حادثه آتش‌زدن قرآن طرف‌هایی هستند که خیر و صلح بشریت را نمی‌خواهند، همه ادیان و کتب آسمان، کاملاً قابل احترام هستند و تعرض به آنها از سوی هیچکس جائز نیست. او از دولت سوئد خواست مرتکب این اقدام شنیع را با شدیدترین مجازات محاکمه کند و اجازه تکرار این اهانت را ندهد. این اظهارات در پی آن مطرح شده که در ادامه واکنش‌ها به هتک حرمت قرآن، دبیرکل سازمان ملل گفته بود که قرآن‌سوزی را محکوم می‌کنیم؛ همچنین اتحادیه اروپا سوزاندن قرآن را اقدامی آشکارا اهانت‌آمیز و تحریک‌آمیز دانسته بود و سوئد نیز عقب‌نشینی کرده بود.
اما چه چیزی در پسِ این ماجراهای متأسفانه تکرار شونده است؟ شاید هیچ اصل حقوق بشری چون اصل آزادی بیان، مفهومی سیال نداشته باشد. گاهی کوچک‌ترین انتقادات به رژیم آپارتاید اسرائیل مصداق یهودی‌ستیزی و نژادپرستی قرار می‌گیرد از ذیل عنوان آزادی بیان خارج و محکوم می‌شود و گاهی نیز نفرت‌پراکنیِ خشونت‌آمیز نسبت به مقدساتِ پیروان یک دین (به ویژه اسلام) مصداق آزادی بیان قرار می‌گیرد! در خاطر نگارنده این سطور هست که مجری مشهور فرانسوی در یکی از برنامه‌های خود می‌گفت من دوست دارم که به مسیح‌(ع) یا پیامبر اسلام(ص) توهین کنم – العیاذ بالله – و به هیچ کس هم مربوط نیست و کسی حق این را ندارد معترض به من شود! همین مجری در برنامه دیگری، کمدینی را که با زبان عبری شوخی کرده بود هدف حملات خود قرار داد و او را یک یهودستیز نژادپرست خواند! البته بحث سر یک مجری مشهور نیست، این مجری در واقع فکر حاکم در جریان اصلی رسانه‌های غربی و سیاست‌گذاران غربی را نمایندگی می‌کند. از این رو، به نظر می‌رسد آزادی بیان در واقع با منافع و گرایشات سیاسی بازتعریف و اجرا می‌شود. در واقع آزادی بیان اصلی حقوقی نیست، بلکه مفهومی سیاسی است. این اولین حادثه از این دست در سوئد نیست؛ جایی که بیش از ۶۰۰ هزار مسلمان در آن زندگی می‌کنند. در ۲۱ ژانویه همین سال میلادی (۱ بهمن ۱۴۰۱)، «راسموس پالودان»، رهبر حزب دانمارکیِ راست افراطی یک نسخه از قرآن را در نزدیکی سفارت ترکیه در استکهلم، تحت حفاظت پلیس سوزاند. اما گویا این بار واکنش‌ها از دفعه پیش سنگین‌تر بوده است. باری، امروزه «آزادی بیان» بهانه‌ای شده که سیاستمداران و گروه‌های نژادپرست در کشورهای اروپایی از آن استفاده می‌کنند تا بتوانند به مهاجران و مسلمانان حمله کنند و هر چه می‌خواهند بکنند و بگویند و روشن است که این فقط یک بازی سیاسی است. باید توجه داشت که دولت کنونی سوئد کمابیش بر حمایت‌های حزب راست افراطی تکیه دارد؛ در حالی که تا چندی پیش، فعالیت این حزبِ پوپولیستی به دلیل ارتباط با «نئونازی‌ها» از نظر سیاسی ممنوع بود؛ اما چه می‌شود که حالا به دومین حزب بزرگ سوئد و بخشی از جریان راست‌گرای حاکم تبدیل شده است!
به طور کلی باید توجه داشت که حقوق بشر همواره مورد تصریح زبانیِ سیاستمداران و حکمرانانِ اروپایی و آمریکایی بوده است، اما باید دو نکته را در نظر داشت: 1. مصداق تامِ «بشر» در این‌جا انسانِ «متجددِ غربی» است و نه هر انسانی؛ 2. این حقوق در صورت تعارض با منافع قطعاً قابل چانه‌زنی و نادیده گرفته شدن است. یعنی حقوق بشر مفهومی سیال دارد، زیرا مفهومِ پایه‌ای و مبنایی نیست که دیگر مفاهیم را با آن سنجید و مقامِ عمل را با آن داوری کرد. وقتی «سودگرایانه» نگاه کنیم مفهوم حقوق بشر مفهومی خواهد بود سیال و قابل نادیده گرفته شدن. گرچه امروزه «زبانِ قالِ» سیاست و رسانه در غرب با صراحت ‌اشاره نمی‌کند، اما «زبانِ حالِ» غرب، همچنان گویایِ «بیگانه‌ستیزی» است؛ و مسلمانان تا اطلاع ثانوی همچنان بیگانه محسوب می‌شوند. این همان معنایِ «نژادپرستی» است که کمتر در معرض توجه است. در غربِ مدرن شخصی شایستۀ بهره‌گیری کامل از مواهبِ دنیایِ غرب است که در «ترازِ» انسانِ «غربیِ متمدن» تشخیص داده شود، و الا مندرج در تحتِ مقولۀ «وحشی» است، گرچه برای خطابش از چنین واژه‌ای استفاده نمی‌شود. البته دقت شود که بحث از تمایز اعتقادی و این‌که عقایدی را درست و بهتر بدانند نیست، بلکه بحث بر سر تمایزی است که منشأ تبعیض‌های خشونت‌آمیز می‌شود.