kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۷۹۶۷
تاریخ انتشار : ۰۶ تير ۱۴۰۲ - ۲۱:۰۸
به بهانه سالگرد شهادت آیت‌الله دکتر بهشتی و یارانش

ما با این نوع آزادی مخالفیم

 
 
 
دفتر پژوهش‌های مؤسسه کیهان 
آیت‌الله شهید دکتر بهشتی با کوله‌باری از علم و دانش و مبارزه و گنجینه‌ای از عرفان و تقوا به سال‌های بعد از انقلاب گام نهاد. او در دوران مبارزات نهضت امام، به‌عنوان یکی از یاران استوار و بادرایت حضرت امام خمینی در عرصه‌های متعدد و تاثیرگذاری حضور داشت؛ از شورای روحانیت هیئت‌های موتلفه اسلامی به‌عنوان تنها نیروی مبارز ایام پس از تبعید امام تا کلاس‌های درس مدرسه حقانی که صدها روحانی و طلبه مبارز تربیت کرد تا انتشار نشریاتی همچون مکتب تشیّع و مکتب اسلام که در آگاهی‌بخشی قشر وسیعی از جوانان و دانشجویان مؤثر بود تا پایه‌گذاری انجمن‌های اسلامی دانشجویان اروپا از طریق اداره مرکز اسلامی ‌هامبورگ تا کلاس‌های مکتب قرآن که کانون مبارزان اوایل دهه 50 بود تا جامعه روحانیت مبارز که هدایت تظاهرات و اعتصابات سال‌های اوج‌گیری نهضت را برعهده داشت و تا حضور تعیین‌کننده در شورای انقلاب اسلامی.
اما دکتر بهشتی در سال‌های پس از انقلاب، مسئولیت‌های بسیار خطیرتری برعهده داشت و بنابر همین مسئولیت‌های خطیر، صریح و شفاف و البته مستدل سخن گفته و موضع‌گیری می‌کرد. چنان‌که در همان روزهای ابتدای انقلاب که برخی خصوصا در دولت موقت سعی داشتند با شبه‌روشنفکران و گروهک‌های ضدانقلاب با تسامح و تساهل برخورد نمایند، مواضع دکتر بهشتی صریح و روشن بود. ایشان در مقابل همان نخستین کنگره کانون به اصطلاح وکلا که شبهات ضدانقلابی و بی‌پایه در مقابل انقلاب اسلامی مطرح کرده بود، گفت: 
«... مبادا کنگره‌های شما، نسخه دوم کنگره‌ها اندیشمندان شاهنشاهی باشد... شما خیال کردید با یک کنگره چندصد نفری با نام دهن‌پرکن حقوقدان‌ها می‌توانید جامعه انقلابی ما را مرعوب کنید...» 
تأکید بر اجرای قدرتمندانه قانون
آیت‌الله دکتر بهشتی پس از رحلت آیت‌الله طالقانی رسماً به ریاست شورای انقلاب رسید، مسئولیتی که درواقع از ماه‌ها قبل و شاید از زمان تشکیل این شورا به‌طور غیررسمی برعهده داشت. یعنی همان‌گونه که در سند ساواک پس از راهپیمایی‌های تاسوعا و عاشورای سال 57 هم آمده، او درواقع «مغز گردانندگان» نهضت امام پیش از ورود ایشان به کشور و همچنین اساس مدیریت کشور در اولین سال‌های پرتلاطم پس از پیروزی انقلاب به‌شمار می‌آمد. ریاست شورای انقلاب، ریاست مجلس خبرگان قانون اساسی و سپس ریاست دیوان عالی کشور و شورای عالی قضایی همه در همین راستا برعهده آیت‌الله شهید دکتر بهشتی نهاده شد.
از همین‌روی بود که بیش از سایرین، بر قانون‌گرایی و تقید به قانون تاکید داشت و برای اجرای این قانون‌گرایی، بر اعمال قدرت اصرار می‌ورزید. ایشان در یکی از سخنان خود در مورد اجرای قانون گفت:
«... اعمال قانون به وسیله دولت و حکومت و نهادهای مسئول اجتماعی همراه با اعمال قدرت (باشد). ما نمی‌توانیم فکر کنیم که همه براساس وجدان‌شان و ایمان‌شان، همیشه قانون را رعایت می‌کنند. اگر کسانی پیدا شدند که از قانون تخلف می‌کنند، باید با قدرت جلوی آنها را گرفت. البته اعمال این قدرت بر طبق تعالیم اسلام، باید صرفا به وسیله حکومت باشد...»
دکتر بهشتی آن‌قدر بر اجرای مُرّ قانون تاکید داشت که اساساً ورود افراد غیرمسئول را در حیطه آن نمی‌پذیرفت ولو از شیفتگان و عاشقان خدمت به انقلاب باشند. در ادامه همان سخنان، دکتر بهشتی اظهار داشت:
«... برادران و خواهران، یک بهانه‌ای که گاهی دوستان و شیفتگان انقلاب و اسلام، به دست منتقدان می‌دهند این است که کاری را که باید دولت و نهادهای قانونی و مسئول بکنند، غیرمسئول‌ها می‌کنند. آن‌وقت می‌گویند بله، آزادی وجود ندارد. بگذارید این آزادی‌های نامشروع را نهادهای مسئول مهار کنند... برادران و خواهران؛ همچنان آگاهانه، پرشور، پربینش با تمام وجود حافظ حدود الله باشید...»
آزادی در بی‌بندوباری؟
دکتر بهشتی در بحث‌هایی که درباره آزادی ارائه کرد، سعی داشت تفاوت آزادی‌های فردی با آزادی‌های اجتماعی و بی‌بندوباری با آزادی توضیح دهد. او در این‌باره گفت: 
«... ما با صراحت می‌گوییم در جمهوری اسلامی شرابخواری آزاد نیست، قماربازی آزاد نیست، رباخواری آزاد نیست، ظلم و ستم و تجاوز به حقوق دیگران آزاد نیست، زن‌بارگی و فساد جنسی آزاد نیست، دروغ و تهمت و افترا آزاد نیست و نظام جمهوری اسلامی با این‌گونه فسادها مقابله می‌کند...»
دکتر بهشتی به صراحت آرمان آزادی که در انقلاب اسلامی از شعارهای اصلی مردم ایران بود را این‌گونه تعریف نمود: 
«...آزادی به معنی بی‌بندوباری اصلاً خواسته و آرمان ملت انقلابی ما نبود... برادرها و خواهرهای ما خواستار این بودند که نوع تعلیم و تربیت‌، برنامه‌های اجتماعی، برنامه‌های حکومتی، نوع امر به معروف و نهی از منکر در جامعه ما طوری باشد که فساد و تباهی، گناه، بی‌عفتی، ناپاکدامنی، مشروبخواری، میخواری و باده‌گساری، قماربازی و فسادهای دیگر در جامعه نباشد...»
شهید مظلوم دکتر بهشتی در ۱۱ آذر ۱۳۵۹ درباره حجاب به‌عنوان یکی از مسیرهای اصلی آزادی و تحدید بی‌بندوباری گفت:
«رعایت حجاب اسلامی در کم کردن فساد جنسی، فساد اخلاقی ناشی از بی‏بندوباری جنسی درست است و ما باید روی آن تکیه کنیم اما این فقط یک پایه مطلب است. یک پایه بزرگ مطلب تربیت زن و مرد مسلمان است به‌طوری که در برخورد با یکدیگر مواظب باشند چه می‏کنند، کجا هستند...»
شهید بهشتی حجاب را برای زن یک امر اختیاری ندانسته و با اینکه مهم‌ترین فلسفه حجاب را حفظ احترام عنوان نمود اما به عدم اشاعه فحشا و منکر هم تأکید داشت. ایشان در این‌باره اظهار داشت:
«... اگر به آن خانم گفتند... در کوچه و خیابان که می‌آیی لباس و پوشش شما ساده باشد، اندام‌های بدن و موی سر شما پوشیده باشد، سخن گفتن و نحوه برخورد با این و آن و طرز راه رفتن همه آنها باوقار و سنگین و متین باشد... خوب اگر بگوید این چیزهایی که شما می‌گویید خوب است ولی من دلم می‌خواهد نیمه‌برهنه از خانه بیرون بیایم، با آرایش تمام‌عیار در خیابان ظاهر بشوم در اینجا نظام اسلامی با او چه کند؟ آزادی او را حفظ و رعایت کند و به او بگوید آزاد هستی خانم؟ ما حرف خودمان را به شما زده‌ایم، شما می‌خواهی گوش کن یا گوش نکن آزاد هستی؟ گوش کردی خوشا به سعادتت، گوش نکردی عذابش دامن خودت را می‌گیرد؟ نه خیر در آنجا ما نهی از منکر می‌کنیم...»
ولایت مطلقه فقیه ضرورت امامت اسلامی
دکتر بهشتی خود از واضعان و تشریح‌کنندگان اصل ولایت فقیه در قانون اساسی جمهوری اسلامی بود. مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی نشان می‌دهد که توضیحات شهید بهشتی در تبیین اصل ولایت فقیه در این قانون، باعث رأی مثبت اکثریت اعضای مجلس یادشده به آن شد. اما آنچه دکتر بهشتی از اصل ولایت فقیه باور داشت، همان بود که بعداً به ولایت مطلقه فقیه تعبیر گردید‌، اما دکتر بهشتی در همان زمان سخن از ولایت مطلقه فقیه گفت: 
«ما برای امامت اسلامی قائل به ولایت مطلقه هستیم. یعنی معتقدیم امامت در جهت مصالح عامه مردم هر تصرفی را لازم بداند، می‌کند و منافات با حقوق شخصی افراد ندارد. در حقیقت، این قوانینی که در رابطه با مالکیت شخصی و خصوصی و اینها هست، اینها حریم اشخاص را نسبت به یکدیگر معلوم می‌کند؛ نه حریم اشخاص را نسبت به کل جامعه و امامت که در خط کل جامعه می‌خواهد حرکت کند، او برایش این مرزها و این حریم‌ها دیگر وجود ندارد. این اساس ولایت مطلقه امامت هست در بینش اجتماعی و اقتصادی و حقوقی که الان هست.»
با هنر طاغوتی صراحتاً مخالفیم 
دکتر بهشتی در مورد هنر اسلامی نیز نظرات رکّ و صریحی داشت. او می‌گفت:
«... اسلام هنرپرور و هنردوست و هنرخواه است و نه ضد هنر، فقط باید معین کرد کدام هنر؟ ما حرف‌هایمان راست و پوست‌کنده است، تعارف با کسی نداریم. در انقلاب صداقت و صراحت هست. با هنر سکسی، پوست‌کنده می‌گویم مخالفیم. با هنر شاهنشاهی و طاغوتی پوست‌کنده می‌گویم، مخالفیم. هنر تعالی‌بخش انسانی و انسانیت‌ساز را صادقانه تقدیر می‌کنیم و تشویق می‌کنیم...» 
ایشان در سخنرانی دیگری با کنایه به بی‌بندوباری‌های به اصطلاح هنری تحت عنوان آزادی هنر اشاره کرده و گفت:
«... (می‌گویند) اگر گاهی هم خواستند فیلم‌های سکسی در سینما نشان بدهند، دیگر هی نگویید نرو، فیلم را نیاور... آخر این چه آزادی شد؟! چرا نمی‌گذارند انسان آزادانه فیلم‌های سکسی تباه‌کننده بیاورد؟! خب دلش می‌خواهد برود و ببیند، آزاد است. تو فیلم سکسی بیاور، در سینما نمایش بده. انسان هم آزاد است، می‌خواهد می‌رود، نمی‌خواهد، نمی‌رود! این می‌شود آزادی! داشتن استخرهای شنای مختلط برای زن و مرد، خوب است، باشد. حالا اگر کسی مقدس است و دیندار، خودش آنجا نرود! زن‌ها و مردها با شیوه‌ها و لباس‌های نامطلوب ناموزون در جامعه بیایند یا به محل کارشان بروند، عیبی ندارد. خب یک زن خیلی متدین است، خودش نرود، خودش نکند! یک جوان متدین است، خودش چشمش را زیر بیندازد! 
اگر خانم‌ها با هفت قلم آرایش و طنازی از این‌سو به آن‌سو خیابان راه می‌روند، او آزاد است، این هم آزاد است. او آزاد است آن‌گونه راه برود‌، این هم آزاد است نگاه نکند!...»
اما آیت‌الله دکتر بهشتی پس از این کنایه‌ها و بازگویی سخن برخی لیبرال‌ها، به صراحت پاسخ می‌دهد:
«... نه آقا جان! ما این‌جور آزادی را نفی می‌کنیم. ما می‌گوییم در این کشورهای اروپایی که زادگاه لیبرالیسم است... ما می‌بینیم آنجا راه به سوی تباهی انسان گشوده است نه به سوی شکوفایی انسان، چرا؟ برای اینکه در یک محیط اجتماعی که دائماً زیر فشار اشعه مرئی و نامرئی جاذبه‌های جنسی قرار دارد، انسان واقعا در آنجا آزاد نیست... اسلام روی نقش کند‌کننده محیط فاسد، نقش کند‌کننده فساد و ظلم حاکم بر محیط که حرکت انسان آزاد را کند و دشوار می‌کند، حساسیت دارد و نمی‌تواند در برابر این نقش کند‌کننده ظلم و فساد ساکت و بی‌تفاوت بماند....»