درسهایی که باید از«آینه» آموخت
محسن قرائتی
حدود چهل سال پیش کلاسی داشتم. به این حدیث رسیدم: «المومن مرآت المومن؛ مومن آینه مومن است». (بحارالأنوار، ج ۷۱، ص ۲۶۸) در خانه بلند شدم مقابل آینه رفتم و گفتم: یعنی چه مومن آینه مومن است؟ به برخی ویژگیهای آینه رسیدم.
گفتم: 1- آینه فقط زشتی را نشان نمیدهد، زیبایی را هم نشان میدهد، تو فقط عیب مردم را نگو، خوبیهایشان را هم بگو.
2- آینه مثل ذرهبین نیست که عیب را بزرگ کند، تو عیب مردم را بزرگ نکن.
3- آینه بیسر و صدا عیب را میگوید، تو هم بیسر و صدا بگو.
۴- آینه عیب مرا به خود من میگوید. پشت سر من صفحه نمیگذارد. تو عیب طرف را به خودش بگو و پشت سرش صفحه نگذار.
۵- آینه غرض و مرض ندارد. تو هم اگر عیب مردم را میگویی، انتقاد میکنی، غرض و مرض نداشته باش.
6- آینه مراعات پست و مقام را نمیکند. هرکس هرکه باشد میگوید: اینجا سیاه است. تو حرف را بزن، مراعات اینکه چه کسی رئیس است و چه کسی مدیرکل است را نکن. عیب را دیدی به او بگو، منتهی به خودش بگو.
7- آینه چون صفا دارد عیب را میگوید. اگر خودش گرد زده باشد، خاکی باشد عیب را نمیگوید. حرف تو وقتی اثر میکند که خودت آن عیب را نداشته باشی.
8- آینه را نباید شکست. اگر یک کسی عیب تو را گفت، اذیتش نکن. اگر آینه گفت: اینجا سیاه است، عیب خودمان را برطرف میکنیم، آینه را نمیشکنیم. کسی از شما انتقاد کرد، او را از اداره بیرون نکن. خودت را اصلاح کن.
این را نوشتم، ده دوازده مورد شد. رفتم برای طلبهها گفتم و آنها هم اضافه کردند.
دو سه جا که گفتم تا سی نکته در ذهنم آمد. یعنی یک حدیث کوچک، مومن آینه مومن است، این همه نکته درونش بود. حالا قرآن که آدم را دیوانه میکند. صبح به قرآن نگاه میکنی یک چیزی میفهمی، عصر یک چیز دیگر میفهمی. مثل چشمهای است که هرچه آبش را برمیداری هی میجوشد.
امیرالمومنین میفرماید: قرآن یک دریایی است که دست هیچکس به قعر آن نمیرسد، «بحرا لا یُدرک قعره» ته دریا دست هیچکس به آن نمیرسد.
ما از اسلام پوستش را هم نشناختیم. مغزش که هیچ!
* درسهایی از قرآن، 17/2/1394