آداب و شیوههای عبادت
مرتضی نورانی
همان گونه که در سخنوری و سخندانی دو عنصر محتوایی و شکلی باید مورد توجه قرار گیرد تا سخن در کمال بلاغت و فصاحت ادا شود و سخندان و سخنور میبایست واژگان و کلماتی را برگزیند که در بلاغت و محتوا، رسا باشد و محتوا را به تمام کمال برساند و در فصاحت و شکل نیز، شیوا و زیبا باشد؛ در عبادت نیز افزون بر محتوای آن، باید به آداب و شیوه عبادت هم توجه داشت تا آن محتوا در ساختاری زیبا ارائه شود. از همین رو در آموزههای قرآن، افزون بر انجام اعمال مهم و اساسی بندگی چون نماز، روزه، حج، اعمال نیک احسانی و اکرامی، از بندگان خواسته شده است تا به گونهای آن را به جا آورند که برخوردار از آداب و شیوه زیبا باشد و از نظر شکلی نیز از تمامیت کمالی برخوردار شود. در آموزههای قرآن، اگر هدف و غایت هر عمل عبادی، تقرب الی الله قرار داده شده است، ولی از بندگان خواسته شده تا آن عمل را با آدابی بهجا آورند که از نظر شکلی نیز زیبا و پسندیده باشد و نشانههای بندگی از همه ابعاد و زوایا آن به چشم آید. بنابراین، بندگان خدا باید همانند گدایان، شیوه بندگی را بیاموزند و به آن عمل کنند تا جنبه زیباشناختی آن نیز ظهور و بروز کند. نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزههای قرآن، آداب ظاهری اطاعت و عبادت را تبیین کرده است.
***
دو نگاه متفاوت در شیوه بندگی و عبادت
اگر به ادبیات عرفانی شاعران ایرانی نگاهی گذرا داشته باشید، دو نگاه متضاد و متناقض را میتوان شناسایی کرد که یکی اصولا جز محتوای عبادی و بندگی به هیچ شکلی اعتقادی ندارد و بر این باور است که خدای کریم به سبب مقام کرامت خویش که بیدرخواست و پرسشی و نیز بدون هیچ انتظار و توقع شکری نیازهای بندگان را برآورده میکند، نیازی نیست تا جز اصل بندگی چیزی را همراه سازیم؛ بنابراین، حتی بندگی قلبی کفایت میکند و خدا به دل بندگان توجه دارد نه رفتار آنان؛ زیرا آنچه مهم و اساسی است نیت است نه چیز دیگر. پس اگر قلبی خالص و با صفا باشد، دیگر نیازی نیست که مثلا حجاب را رعایت کند یا نمازگزارد و روزهای بگیرد؛ زیرا این دل، بنده است و در بندگی کم نمیگذارد.
در مقابل گروهی دیگر بر این باورند که همان گونه که محتوا میبایست سدید چون سدی استوار باشد و از نظر برهان و منطق و عقلانیت کم نداشته باشد(نساء، آیه 9؛ احزاب، آیه 70) همچنین باید از نظر شکلی، از زیبایی ظاهری بیبهره نباشد و آداب و شیوههای آن مراعات شود؛ زیرا عدم توجه به آداب و شیوه گاه حتی به محتوا ضربه و زیان اساسی میزند و مطلوب را برآورده نمیسازد؛ چنانکه حافظ میسراید: هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد. از این رو به شکل ضرب المثل گفته میشود: هر سخن جايی و هر نکته مقامی دارد.
اهمیت شیوایی و زیبایی درعبادت
با نگاهی به آموزههای قرآن میتوان دریافت که نمیتوان به سبب محتوا از شکل درگذشت و آن را نادیده گرفت؛ زیرا حفظ ظاهر برای حفظ باطن لازم و ضروری است و حتی در همین سازههای انسانی همچون اتومبیل و خانه، افزون بر استواری، بر زیبایی نیز توجه میشود تا ظاهری زیبا و شکیل داشته باشد.
اصولا همه اعمال عبادی که در قرآن بیان شده نه تنها به حوزه محتوا توجه دارد، بلکه به شکل و ظاهر آن نیز توجه میدهد. بسیاری از شرایط و جزئیاتی که برای نماز و روزه و حج بیان شده است، ناظر به جنبه زیباشناختی افزون بر محتوا است. از این رو در روایات توجه خاص به شیوه عبادت و اعمال عبادی شده و مجموعهای از آداب نماز و روزه و حج و مانند آنها بیان شده است.
زینتها و آرایهها نقش مهم در کارها دارد و نمیتوان آن را نادیده گرفت؛ توجه به زیبایی هر چیزی به سبب چشم نوازی آن باید برای انسان مهم و ارزشمند باشد و تنها به محتوا بسنده نکند. به عنوان نمونه خداوند درباره بهرهگیری از زینتها در زندگی از جمله هنگام رفتن به مسجد برای عبادت میفرماید: ای فرزندان آدم، زینتها و آرایهها خود را در مسجد و هر عبادی از جمله نماز برگیرید... اى پيامبر، بگو: زینتها و زيورهايى را كه خدا براى بندگانش پديد آورده و نيز روزيهاى پاكيزه را چه كسى حرام گردانيده است؟ بگو: اين آرایهها و نعمتها در زندگى دنيا براى كسانى است كه ايمان آوردهاند؛ و روز قيامت نيز خالص و خاص آنان است و دوزخیان از آن بهرهای ندارند؛ ما اين گونه آيات خود را براى گروهى كه مى دانند به روشنى بيان مى كنيم. (اعراف، آیات 31 و 32) از نظر قرآن، حتی در قربانی کردن یا هر عمل عبادی که خدا فرمان میدهد باید به جنبه زیباشناختی آن توجه شود و گاوی ذبح شود که نگاه به آن موجب شادی و سرور انسان میشود؛ از همین رو در ذبح گاو میفرماید: گفتند: از پروردگارت بخواه تا بر ما روشن كند كه رنگش چگونه است؟ گفت: وى مى فرمايد: آن ماده گاوى است زرد يكدست و خالص كه رنگش هربینندهای را شاد و مسرور مى كند. (بقره، آیه ۶۹)
اصولا خداوندی که جمیل است در هر کاری، جمال و زیبایی را دوست میدارد و خود نیز اینگونه آفریدهها را در کمال استواری محتوایی و زیبایی شکلی آفریده است.(نحل، آیه 6؛ صافات، آیه 6)
بر همین اساس، خدا از بندگان میخواهد در هر کاری از سخن گفتن تا عمل رفتاری و سازهها نه تنها به استواری و استحکام بلکه به حوزه زیباشناختی آن توجه داشته باشند و آداب و شیوه مناسب هر چیزی را بیاموزند و بر اساس آن عمل کنند.
آداب عبادت و بندگی
در اسلام برای هر عمل عبادی شیوه و آدابی بیان شده است که باید مراعات شود. کسی که شیوه بندگی را بداند و بر اساس آن عمل کند، به نتایج بهتری میرسد. بنابراین در اسلام برای انجام بهتر و زیباتر اعمال عبادی شیوه و آداب خاصی معین شده است که از جمله میتوان به ابتهال، تضرع، تبتل، در کنار شرایطی چون خلوص، اعتدال، عالمانه بودن عبادت، صبر بر عبادت، خشوع، طهارت و زمان و مکان عبادت اشاره کرد.
۱. ابتهال: یکی از مهمترین آداب و شیوه عبادت و بندگی آن است که بنده در نزد خداوند با حالت ابتهال برود.
واژه «ابتهال» از «بهل» به معنای تضرع و زاری کردن است؛ و در قول خداوند گفته میشود: «ثم نبتهل» یعنی: خالصانه دعا کنیم. (اسماعیل جوهری، الصحاح، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۹۸۷ م، ماده «ب ه ل».)
ابن فارس (م ۳۹۵ ه) میگوید: «بهل» به سه معنا آمده است: اول: به معنای تخلیه و آزادکردن؛ دوم: نوعی دعاست؛ سوم: کمبود آب را گویند. معنای دوم، تضرع و ملتمسانه و عاجزانه دعا کردن است. واژه «مباهله» نیز به همین معنا است؛ زیرا دو نفر که مباهله میکنند، هر کدام به طرف مقابل نفرین میکند و درخواست عذاب و بلا مینماید. در قرآن «ثم نبتهل...» به همین معنا آمده است. (احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، بیروت، دارالکتاب العربیة، ماده «ب ه ل».) یکی از آداب نماز، ابتهال و گرفتن حالت ابتهال است. گفتهاند مراد از آن بلند کردن دستها به سوی آسمان هنگام دعا است. به سخن دیگر، شیوه و آدابی برای نمازگزار بیان شده که یکی از آنها ابتهال است؛ زیرا دعاکننده حالات مختلفی همچون حالت شوق، حالت خوف و غیر آن دارد. در روایات برای هر حالت از حالات دعاکننده در نحوه قرار گرفتن دستهای وی شکلی خاص بیان شدهاست. در روایات حالت ابتهال هنگام جاری شدن اشک مورد توصیه قرار گرفته است و آن بدین گونه است که دعاکننده دستهای خود را تا حدّی که از سر بگذرد به سوی آسمان بلند و دعا میکند. از همین رو، ابتهال هنگام جاری شدن اشک مستحب است.(نگاه کنید: وسائل الشیعة ج۷، ص۴۸؛ جواهر الکلام ج۱۰، ص۳۶۹-۳۷۱؛ کشف الغطاء ج۳، ص۴۹۸؛ فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۱،ص۲۲۸-۲۲۹) در روایات است که ائمه(ع) در نماز نه تنها زرد رو میشدند بلکهگریان بودند. از امام رضا(ع) روایت شده است: کان فیما ناجی الله به موسی(ع) انه ما تقرب الی المتقربون بمثل البکاء من خشیتی؛ در آن چیزهایی که خداوند با موسی(ع) مناجات کرد آمده است: تقرب جویندگان به سوی من به چیزی مانندگریه از خوف من، به من نزدیکی پیدا نمیکنند.(بحار الانوار، ج 13، ص 349.) امام علی(ع) در این باره میفرماید: و لو ان عبداً بکی فی امةٍ لرحم الله تعالی ذکره تلک الامة لبکاء ذلک العبد؛ اگر یک بنده در میان امتیگریه کند، خدای متعال همه آنها را برایگریه آن یک نفر مورد رحمت قرار میدهد.(بحار الانوار، ج 90، ص 336.) همچنین امام صادق(ع) میفرماید: و لو ان باکیا بکی فی امة لرحموا؛ اگر در میان مردم یک نفرگریان باشد، همه آنها مورد رحمت قرار میگیرند.(وسائل الشیعة، ج 11، ص 178.) امام باقر(ع) میفرماید: ما من قطرة احب الی الله عز و جل من قطرة دموع فی سواد اللیل مخافة من الله لایراد بها غیره؛ هیچ قطرهای نزد خداوند متعال محبوبتر از قطره اشکی که در تاریکی شب از ترس خدا بریزد و جز خداوند چیز دیگری در آن منظور نباشد، نیست.(کلینی، کافی، ج 2، ص 482) امام علی(ع) فرمود: البکاء من خشیة الله ینیر القلب؛گریه از ترس خداوند، قلب را روشن میگرداند.(آمدی تمیمی، عبدالواحد، غررالحکم، ج 2، ص 192) امام(ع) میفرماید: بکاء العیون و خشیة القلوب من رحمهًْ الله تعالی...»؛گریه چشمها و خشیت قلبها ناشی از رحمت الهی است.(بحارالانوار، ج 90، ص 336) در حالات امام موسی بن جعفر(ع) آمده است: آن حضرت همیشه از خشیت خداوندگریه میکرد، تا ریش آن حضرت از اشکشتر شود.(بحار الانوار، ج 90، ص 336) در روایت آمده است خدای تعالی به حضرت عیسی(ع) فرمود: یا عیسی! ابک علی نفسک فی الصلاة»؛ای عیسی! هنگام نماز بر نفست گریه کن.(بحارالانوار، ج 14، ص 290) راوی میگوید: از امام صادق(ع) در بارهگریه کردن در نماز سؤال کردم، آیاگریه نماز را باطل میکند؟ فرمود: اگرگریه برای یاد بهشت یا جهنم باشد، از بهترین اعمال در نماز است.(وسائل الشیعة، ج 4، ص 1251.)
۲. تبتل: تبتل حالت انقطاع از غیر خدا و حالتی در شیوه بندگی است. خدا میفرماید: وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا؛ و نام پروردگار خود را ياد كن و تنها به او بپرداز. (مزمل، آیه ۸) این واژه مصدر باب تَفعُّل و از مادّه «ب ت ل» به معنای قطع کردن، جدا کردن و ممتاز ساختن است. احتمالاً اصل این واژه سُریانی و به معنای خود را وقف خدا کردن به شیوه رهبانی است. (فیروزآبادی، ترتیب القاموس المحیط، ذیل «ب ت ل» ؛جوهری، الصحاح:تاج اللغة و صحاح العربیة؛ ذیل «بتل ».)
البته در فرهنگ اسلامی، بَتول، لقب حضرت فاطمه و مریم علیهماالسلام، به معنای زنی است که شهوت و نکاح را ترک کرده یا از امور دنیوی کناره گرفته است. همچنین به نخلی که قلمهای را از آن جدا کرده باشند، بتول یا مُبْتِل و قلمه آن نخل را که دیگر نیازی به نخل مادر ندارد، بَتیل مینامند. بر همین اساس در فرهنگ عرفانی اسلامی، زاهد عابد را نیز مُتَبَتِّل گویند، زیرا از غیر خدا بریده و کار خود را برای خدا خالص کرده است. از همین رو، در تفاسیر عرفانی تبتّل به معنای «انقطاع تام از هرچه غیر حق » آمده است.(ازهری، تهذیب اللغة، ذیل «بتل »؛ فراهیدی، کتاب العین، ذیل «بتل »)
در قرآن کریم تبتّل یک بار به کار رفته است و بسیاری از مفسران آن را اخلاص در دعا یا در عبادت معنا کردهاند. برخی مفسران نیز معانی دیگری ذکر کردهاند، از جمله توکل، رها کردن دنیا، جلب کردن رضای خدا و انقطاع از غیر حق برای طاعت و عبادت. (زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل ج۴، ص۶۳۹؛ ابوالفتوح رازی، تفسیر روح الجنان و روحالجنان ج۵، ص ۴۱۸ - ۴۱۹)
فخررازی ضمن آوردن همه این معانی، تنها معنای اخیر را درست میداند و میگوید که بریدن از همه چیز، جز در مقام محبت به پروردگار حاصل نمیشود. (فخر رازی، التفسیر الکبیر ج۳، ص۱۷۸ـ ۱۷۹.) حالت تبتل در فرهنگ اسلامی، یکی از شیوههای بندگی و عبادت است که مستحب دانسته شده است. از ائمه(ع)نقل شده که تبتّل به معنای «دست تضرع و زاری به درگاه خدا برآوردن » است. در روایتی آمده است که مراد از تبتّل بلند کردن و حرکت دادن انگشت نشان دست چپ و یا انگشتان به آرامی به طرف بالا و پایین در هنگام دعاست. این حرکت انگشتان که به معنای بریدن از همه جا و تنها روی آوردن به سوی خداست، شاید از مظاهر ظاهری تبتّل و انقطاع باطنی و قلبی باشد. از همین رو در آداب و شیوه نمازگزاری، از تبتل به این معنا در باب صلات سخن گفته شده است. (کلینی، اصول کافی ج۲، جزء۴، ص۲۳۰ـ ۲۳۲؛ وسایل الشیعه، ج۷، ص۴۹؛ بحارالانوار، مجلسی، ج۹، ص۳۳۷ـ ۳۳۸.)
در روایات براى دعاکننده برحسب حالات وى کیفیتهاى گوناگونى ذکر شده است که حالت تبتل و انقطاع از جمله آنها است. دعاکننده در این حالت با یک انگشت- که در برخى روایات، انگشت سبابه دست چپ ذکر شده به- بالا و پایین اشاره مى کند. (جواهر الکلام ج۱۰، ص۳۶۹) البته در برخی احادیث تبتّل به معنای ترک ازدواج به منظور عبادت به کار رفته که اسلام آن را نهی کرده است، چنانکه پیامبر اکرم (صلی اللّه علیه وآله ) فرمودهاند: «لارَهبانیة ولا تبتّلَ فی الاسلام ». (ابن ماجه، سنن ابن ماجة ج۱، ص۵۹۳؛ ابن حنبل، مسند احمدبن حنبل ج۶، ص۱۲۵)
همچنین بنا بر روایتی، زنی نزد امام محمدباقر(ع) گفت که مُتَبَتِّله است یعنی ازدواج را ترک کرده است. امام او را از این کار نهی کردند و گفتند که اگر ترک ازدواج فضیلت بود فاطمه (س)بر این کار سزاوارتر بودند. (بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۲۱۹)
3. تضرع: از دیگر آداب عبادت تضرع است. خداوند از انسانها خواسته که در هنگام دعا و عبادت حالت تضرع داشته باشند: ادعوا ربکم تضرعـا و خفیة؛ پروردگار خود را (آشکارا) از روی تضرّع و در پنهانی بخوانید!(اعراف، آیه 55) تضرع غیر از خشوع و خضوع است؛ هر چند که از نظر معنایی و مفهومی به هم نزدیک هستند. از نظر قرآن، کسانی که در سختی و مشکلاتی قرار میگیرند و هیچگونه اسباب و وسیلهای برای رهایی نمییابند، در حالتی قرار میگیرند که ناچار میشوند ذلیلانه در حالی که گریان هستند و راهگریزی ندارند، به کسی همچون خدا متوسل شوند، چنین حالتی را تضرع میگویند که به طور طبیعی با خضوع و خشوع قلبی و جوارحی و جوانحی وگریه و زاری و انابه همراه است. در شیوه بندگی و عبادت باید این حالت مد نظر قرار گیرد و انسان خود را در برابر خدا اینگونه فقیر و عاجز و ناتوان و ذلیل احساس کند تا بتواند در دعا به مقصود و مقصد برسد و اجابت از خدا را داشته باشد.
4.خلوص: قبولی عبادت به میزان خلوص بنده در عبادت مرتبط دانسته شده است. علامه طباطبایی خلوص را به معنای اینکه درانجام عمل به غیر خدا مشغول نشود و در عملش کسی را شریک خدا نداند، تعریف کرده و معتقد است زمانی عبادت خالصانه خواهد شد که نه به امید دریافت پاداش و نه از ترس عقوبت انجام گیرد.(طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱، ص۲۶) انجام خالصانه عبادت موضوعی است که در بیش از ۵۰ آیه قرآن مورد تأکید قرار گرفته است. در جوامع روایی نیز خلوص به عنوان یکی از شرایط قبولی عبادت قرار داده و از ارتباط با شخصی که قصد کسب شهرت با عبادت دانسته شده است. (مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۶۷، ۲۵۶)
5. اعتدال: از آداب و شیوههای بندگی در انجام اعمال عبادی، رعایت اعتدال و میانهروی است. مفسران با استناد به این فراز آیه ۱۱۰ سوره اسراء «وَابْتَغِ بَینَ ذَٰلِک سَبِیلًا» که تأکید بر خواندن نماز در میان دو حالت جهر و اخفات است، آن را الگویی برای همه اعمال و رفتار آدمی به ویژه در عبادات دانستهاند.(طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۲۲۵؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۲، ص۳۲۹) رعایت اعتدال در عبادت در ضمن داستانهایی در روایات نیز مورد تأکید قرار گرفته است؛(الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۴۳. ) در این روایات، دین اسلام دین اعتدال و میانهروی معرفی شده که باید تمام رفتار و کردار یک مسلمان طبق این روش صورت گیرد. بر طبق روایات یکی از ثمرات اعتدال در عبادت، ایجاد شوق و عدم کسالت در عبادت خواهد بود؛(بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۶۸، ص۲۱۳). موضوعی که در آیه ۱۴۲ سوره نسا به آن اشاره شده است. پیامبر اسلام(ص) ضمن روایتی از تحمیل عبادت به بندگان خدا در حالی که کراهت دارند نهی میکند و آن را مانند سوار درماندهای میبیند که نه مسافتی پیموده و نه مرکبی به جا گذاشته است.(الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۸۶. ) امام علی(ع) نیز در حکمت ۲۸۵ نهجالبلاغه بر ترک انجام مستحبات در صورتی که به واجبات ضرر میزند، تأکید میکند.
6. عالمانهبودن عبادت: انجام اعمال عبادی از روی علم و آگاهی همراه با تفکر یکی از شرایط کمال عبادت و قبولی آن دانسته شده است.(فیض کاشانی، محجة البیضاء، ۱۳۸۳ق، ج۱، ص۳۶۶ ) در روایات، عبادت انسان جاهل مانند حرکت حیوان آسیاب توصیف شده و دو رکعت نماز عالم از هفتاد رکعت نماز جاهل برتر دانسته شده است؛(مفید، الاختصاص، ۱۴۱۳ق، ۲۴۵ )
7. صبر بر عبادت: یکی از شرایط انجام اعمال عبادی داشتن صبر و تحمل در راه طاعت خداوند است. در آیه ۶۵ سوره مریم خطاب به پیامبر اسلام(ص) دعوت به خویشتنداری بر عبادت خداوند میکند. در روایات نیز یکی از انواع صبر را صبر بر طاعت و بندگی خداوند دانستهاند.(الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۹۱)
8.خشوع و خضوع: از دیگر آداب و شرایط عبادت، داشتن حالت باطنی خضوع و خشوع در هنگام انجام اعمال عبادی است. خشوع در عبادت را به نهایت افتادگی و کوچکی نسبت به عظمت خداوند تعبیر کرده و ارزش یک عمل عبادی را به خاضعانه و خاشعانه بودن آن مرتبط دانستهاند.(خمینی، آداب الصلاة، ۱۳۷۸ش، ص۱۷) قرآن کریم یکی از صفات مؤمنین را خواندن نماز در حالت خشوع بیان کرده(مؤمنون، آیه ۲) و بر طبق روایات اعمال بنده زمانی عنوان عبادت به خود میگیرد که با خشوع و خضوع انجام شود.(بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۱، ص۲۳۰.) قرآن کریم قساوت قلب را به عنوان یکی از موانع خشوع و خضوع انسان در مقابل ذکر خداوند بیان کرده است.(حدید، آیه ۱۶) به هر حال، از شیوه بندگی آن است که ظاهر و باطن از خشوع و خضوع برخوردار باشد و نشانه تذلل در بنده دیده شود. این، شیوه بندگی در نظر قرآن است.
9.طهارت: طهارت باطنی نیاز بنده است، ولی نمیتوان از طهارت ظاهری غافل شد. اصولا کسی که به ظاهر نمیرسد باطن وی ممکن است متاثر از ظاهر آلوده شود. بر همین اساس، هر چند دستیابی به بطون معارف قرآنی نیازمند طهارت باطنی است ولی لازم است که این طهارت باطنی با طهارت ظاهری همراه شود. (واقعه، آیات 78 و 79) آموزههای قرآن، انجام بسیاری از اعمال عبادی را مستلزم داشتن طهارت دانسته است. آیه ۴۳ سوره نساء خواندن نماز را به شرط داشتن طهارت جایز میداند و در دیگر آیات طهارت مکان عبادت و مساجد را از وظایف متولیان امور مذهبی دانسته است.(بقره، آیه ۱۲۵؛ حج، آیه ۲۶) مکان و زمان عبادت نیز از عوامل مهم تأثیر عبادت محسوب شده است. در روایات و سیره اهل بیت(ع) آمده است که آنان برای عبادت خود مکانی را در خانه معین کرده بودند و در زمانهای خاصی از شبانهروز وقت خود را برای عبادت و نیایش صرف میکردند.(برقی، محاسن، ۱۳۷۱ق، ج۲، ص۶۱۲)