kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۶۵۴۶
تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۲۱:۳۶
حیات‌نامه فکری و سیاسی علامه محمدتقی مصباح یزدی از تولد تا پیروزی انقلاب اسلامی(1357-1313) – ۴۰

زمینه تأسیس جامعه مدرسین از فعالیت‌های گروه 11 نفره

 

دکتر سهراب مقدمی شهیدانی
آن‌گونه که ملاحظه شد، در روایت مقام معظم رهبری دقت نظر جالبی وجود دارد که اولاً بین مجموعه‌های مختلف که در دل حوزه علمیه قم شکل گرفت، خلط نشده است، ثانیاً به نقش آیت ‌الله مصباح در گروه سری 11 نفره با تفصیل اشاره کرده‌اند. کتابت و دبیری جلسات و اختراع خط مختص خود برای نگارش صورت جلسات، دو موضوع مهم در این گزارش تاریخی است.
آیت الله مصباح یزدی در این رابطه چنین می‌گوید: «بعد از 15 خرداد و آن جریانات، فضلای جوان به این فکر افتادند که باید برای فعالیت علیه دستگاه و ادامه نهضت یک نوع تشکل به وجود بیاید....در این‌که این تشکّل به چه صورتی باشد و از چه تیپ افرادی تشکیل شود و از کجا شروع بشود و چگونه اداره شود،
کم و بیش اختلاف نظرهایی بود. یک عده از فضلا در این فعالیت‌ها بیشتر مؤثر بودند و حرارت شان زیاد بود و از لحاظ فعالیت‌های سیاسی مؤثر‌تر بودند.
مانند مرحوم ربانی شیرازی که هم سابقه مبارزاتی‌اش بیشتر بود و هم مجدانه‌تر کار می‌کرد.... ایشان و عده دیگری از جمله آقای منتظری، آقای مشکینی، مرحوم شهید قدوسی، آقای ‌هاشمی و سایرین قرار گذاشتند که تشکّلی در سطح فضلای برجسته حوزه به وجود بیاورند که دارای اساسنامه و تشکیلات منظم باشد و در آن، کارها تقسیم و مسئولیت‌ها مشخص شده باشد.
شروع به فعالیت بکنند و فعالیت‌های پراکنده‌ای را که در روحانیت انجام می‌گیرد، در چارچوب یک فعالیت متشکّل حزبی دربیاورند. این جلسات در ابتدا نامنظم بود و در منازل افراد یا مدارس یا بعدها گاهی در مساجد تشکیل می‌شد و در آنها درباره شکل برگزاری جلسات یا چاپ اعلامیه‌ها و یا تصمیم درباره سفر به شهرستان‌ها و در جریان قرار دادن علمای بلاد و نیز اعزام برخی از افراد برای تبلیغ اهداف نهضت، مشورت و تصمیم‌گیری می‌شد. به تدریج این جلسات شکل منظمی به خود گرفت؛ بدین ترتیب که ابتدا به شکل هفتگی برگزار می‌شد و بعدها اگر ضرورتی به وجود می‌آمد جلسات فوق العاده‌ای هم تشکیل می‌شد.
... هنگامی که مدرسین بزرگ و فضلای جوان، اعلامیه‌ای صادر می‌کردند، امضای پای آن را هیئت مدرسین یا جامعه مدرسین می‌نوشتند؛ ولی حقیقت این است که هنوز بر تشکیلات، نظم مشخصی حاکم نبود. سرانجام عده‌ای به این فکر افتادند که خوب است روحانیت هم در مقابل گروه‌های چپ، مارکسیست، ملی‌گراها، ناسیونالیست‌ها و پان ایرانیست‌ها و امثالهم که برخی موافق نهضت و عده‌ای مخالف بودند، تشکیلات مناسبی داشته باشد و لذا تصمیم گرفتند برای این جمعیت، اساسنامه‌ای تهیه کنند.
عده‌ای کمک کردند و اساسنامه‌ای تهیه شد و اسم این جمع را گذاشتند: «هیئت مدرسین» و چون موسسین آن 11 نفر بودند، بعدها معروف شد به «هیئت یازده‌ نفره»1.
اعضای این هیئت عبارت بودند از مرحوم آقای ربانی شیرازی، آقای منتظری، مرحوم آقای مشکینی، آیت‌الله سید علی خامنه‌ای، برادرشان آقا سیدمحمد خامنه‌ای، آقای ‌هاشمی رفسنجانی، مرحوم آقای قدوسی، مرحوم آقای آذری قمی، آقای حاج آقا مهدی [حائری] تهرانی و آقای ابراهیم امینی... با فعالیت‌هایی که به صورت تشکیلاتی انجام شد، کم‌کم این هیئت اسم «جامعه مدرسین» را به خود گرفت. البته پس از آن‌که اساسنامه لو رفت، کسانی که جزو هواداران و اعضای غیر رسمی بودند، جلسات شان را آرام و با احتیاط ادامه دادند. اما آن 11 نفر اول به ترتیب سابق نتوانستند دور هم جمع شوند؛ چون شناخته‌شده بودند؛ البته سعی می‌کردند ارتباط خود را به شکل سرّی و مخفی حفظ کنند. فعّالان جامعه مدرسین عمدتاً فضلای جوان حوزه بودند.
جوان که عرض می‌کنم لزوماً از نظر سنی نیست، بلکه منظورم آن است که در ردیف اول علمای حوزه نبودند و از مدرسین محسوب می‌شدند. جامع این‌ها، احساس وظیفه برای مشارکت در نهضت بود.
بعضی از آنها از شاگردان امام و بعضی‌ها از شاگردان مرحوم آقای گلپایگانی بودند. از جمله آقای ربانی شیرازی که بیشتر با آقای گلپایگانی ارتباط داشت. بعضی دیگر هم با سایر مراجع مرتبط بودند.»2 ایشان در جای دیگر، به جزئیات دیگری از تشکیل گروه 11نفره اشاره می‌کند:
«بعد از این‌که علاقه‌مندان به نهضت و امام(ره) دانستند که این راه تنها راهی است که پیش روی اسلام و مسلمین قرار دارد و یک وظیفه شرعی متعیّن است، با مشورت‌‌ها و بحث‌ها و تجربه‌هایی که داشتند، به این نتیجه رسیدند که صلاح نیست که هر کسی برای خودش در یک گوشه‌ای کاری بکند و نیاز به همبستگی و همفکری و نوعی تشکیلات است و به همین دلیل بود که آن هیئت 11 نفری معروف که بارها ذکرش شده، به عنوان هسته‌ای مرکزی تشکیل شد تا تشکیلات وسیعی را سامان بدهد و تدریجاً در نقاط مختلف کشور به عنوان یک شبکه گسترش پیدا کند تا خدا چه مقّدر کند و دامنه گسترش آن تا کجا برسد. وقتی این هسته تشکیلات شکل می‌گرفت، طبعاً ویژگی‌ها و تفاوت‌های فردی و موقعیت‌های اجتماعی افراد در نوع مسئولیتی که به عهده می‌گرفتند، تأثیر داشت.
یکی به خاطر موقعیت اجتماعی و شهرتی که داشت، بیشتر در میان مردم بود و می‌توانست جهات مالی و اقتصادی کار را تأمین کند و لذا مسئول امور مالی تشکیلات شد.
کسانی که اهل قلم بودند، بیشتر امور تبلیغات و این نوع کارها را به عهده گرفتند، کسانی که اهل سخنرانی بودند، بخش‌های دیگر را، چون همه این‌ها پیش‌بینی شده بود.»3
این گروه 11نفره با هدف ایجاد تمرکز در مبارزات سیاسی علیه رژیم شاه در دل حوزه علمیه سامان یافت و به شهادت برخی منابع، نخستین قدم در تأسیس تشکیلاتی به نام «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم» محسوب می‌شود.4
پانوشت‌ها:
1- آیت الله مصباح یزدی در این‌جا ظاهراً هیئت مدرسین و گروه سری 11نفره را یک تشکیلات معرفی کرده است در حالی که برخی مانند آیت ‌الله سید علی خامنه‌ای که از مؤسسین گروه سری 11نفره بوده‌اند، این گروه را تشکیلاتی غیر از هیئت مدرسین معرفی کرده‌اند. ر.ک: خون دلی که لعل شد، صص77-80.
البته برخی تعابیر آیت ‌الله مصباح نشان می‌دهد که به رابطه عموم و خصوص مطلق بین این دو تشکیلات اذعان دارند و در حقیقت، گروه سرّی را هسته مرکزی مخفی و هیئت مدرسین را نوعی مجمع عمومی می‌دانند.
2- ذوالشهادتین امام، صص 113-115.
3- «از التقاط بریدیم نه از نهضت»، ماهنامه یادآور، شماره 1، خرداد 1387، ص27.
4- به این صورت که به موازات این تشکیلات مخفی، مجمعی از فضلای استان‌های مختلف - در حدود 50 نفر- دعوت شدند و در آن جلسه که ظاهراً با هدف ایجاد اصلاحات در ساختار حوزه شکل گرفته بود، به اتفاق آرا، آقای منتظری به ریاست انتخاب می‌شود. با از هم پاشیده شدن گروه مخفی 11نفره، ساختار اولیه مجمع عمومی اصلاحات حوزه همچنان باقی می‌ماند و بعدها با نام جامعه مدرسین، رسمیت می‌یابد. ر.ک: همان، ج 1، صص 213-214؛ همچنین: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ج1، صص 143-149.