سنتهای الهی در مسائل خانوادگی
خلیل آقاخانی
سنتهای الهی، قوانین ثابت غیر قابل تبدیل و تغییر است که بر اساس مشیت حکیمانه الهی وضع شده است تا هر چیزی در چارچوب آن سنتها و قوانین به کمال تعیین شده خود برسد.
این سنتها دارای انواع و اشکال گوناگونی است که شامل سنتهای تکوینی و تشریعی میشود. سنتهای تکوینی مانند قوانین فیزیک و طبیعت یا مانند سنت عبودیت انسان و جن به گونهای است که نمیتوان آن را حذف کرد؛ چرا که جریان هستی بر مدار این قوانین و سنتها میچرخد. از این رو مثلا در سنت عبودیت حتی انسان و جن که دارای اراده اختیاری و حق انتخاب هستند، نمیتوانند معبودی نداشته باشند و سنت عبودیت در آنان همواره جاری و ساری است. سنتهای تشریعی نیز همانند سنتهای تکوینی اینگونه است؛ با این تفاوت که در سنتهای تشریعی که در جامعه انسانی و جنی جریان مییابد، انسان و جن هرچند که نمیتوانند آن را تبدیل و تغییر دهند، ولی میتوانند برخلاف آن عمل کنند.
البته از نظر قرآن، عمل بر خلاف سنتهای تشریعی الهی، میتواند به دارندگان اراده اختیاری از جن وانس خسران و زیان وارد کند و آنان را از مسیر کمالی مقدّر و معیّن دور سازد.
سنتهای تشریعی الهی که در قالب احکام ثابت در همه شرایع آسمانی از سوی خدا از طریق وحی و پیامبران و کتب آسمانی بیان شده، بسیار متنوع ومتعدد است. نویسنده در این مطلب تنها به بیان برخی از سنتهای تشریعی در ساحت خانواده و آثار پایبندی به آنها پرداخته است.
سنتهای ثابت الهی در ساحت خانواده
خدا در قرآن، در قالب احکام شرعی، سنتها و قوانینی را مطرح کرده که به ساحت خانواده تعلق دارد. همه این سنتها در چارچوب «حق» قراردارد و هیچ باطلی درآن راه نمییابد؛ زیرا همگی آنها از ساحت حق تعالی صادر و بیان شده است. همچنین این سنتها و قوانین شرعی، بر محور عدالت است؛ یعنی هر آنچه حق است خدا بیان کرده تا هر چیزی در جای مناسب و مقدر خود قرار گیرد..
بنابراین، هر گونه مخالفت با این قوانین و سنتهای شرعی به معنای مخالفت با حق و عدالت و نوعی تعدی و تجاوز به حدود الهی است.(بقره، آیات 129 و 230؛ طلاق، آیه 1) سنتها و قوانین متعددی در ساحت خانواده مطرح است که در قالب احکام، تشریع و بیان شده است. آموزههای قرآن، بر آن است تا این سنتها و قوانین الهی در این ساحت را به شکل تفصیلی تبیین کرده و مردم را به سوی آن هدایت و راهنمایی کند.
خدا بهصراحت پس از بیان سنتهایی در ساحت مسائل خانوادگی میفرماید: خدا اراده کرده تا برای شما تبیین کند و شمارا به سوی سنتهای کسانی هدایت کند که پیش از شما بودند و خدا به سوی شما توبه و بازگشت میکند و خدا علیم حکیم است. (نساء، آیه 26) در این آیه هر چند که سنتها و قوانین مطرح شده در آیات پیشین در ساحت خانواده را به سنتهای پیشینیان نسبت میدهد؛ ولی این بدان معنا نیست که اینها سنتهای الهی نیست، بلکه مراد آن است که اینها سنتهایی است که از سوی خدا در جوامع قبلی تشریع شده و آنان به آن عمل میکردند؛ زیرا سنتها در اینجا همان سبک زندگی است که به شکل سیره و رویه عملی و رفتاری در آمده است. به سخن دیگر، خدا در این آیات میخواهد بیان کند که این سنتها و قوانین، تازگی ندارد، بلکه در میان اقوام پیشین نیز جاری و ساری بوده و آنان به عنوان سبک زندگی بدان عمل میکردند؛ زیرا همه این سنتها و قوانین شرعی ازسوی خدای علیم بر اساس حکمت تشریع شده است.
سنتهای تشریعی الهی در ساحت خانواده شامل مَحرم و نامحرم (نساء، آیه 23)، ازدواج، طلاق، انفاق مالی، پوشش، همبستری، فرزندآوری، سرپرستی و ولایت فرزند، مجازات و کیفر زناکار، تجدید فراش، عقد موقت، ارث و مانند آنها است.(نساء، آیات 1 تا 23 و 34 و 35)
آثار خروج از سنتهای الهی
شناخت این سنتها و قوانین شرعی الهی درساحت خانواده به عنوان حدود الهی به انسان کمک میکند تا تقوایی را پیشه کند که او را به کمالات میرساند و از فجور و سقوط از مقام انسانیت و دخول در آتش دوزخ بازمی دارد(نساء، آیه1 و 13 و 14؛ بقره، آیه 187)؛ زیرا کسی که به این سنتها به عنوان حدود الهی توجه واعتنا نکند در دام فجور و فحشا و بیتقوایی میافتد که سرانجام آن خروج از دایره انسانیت و سقوط در سطح چارپایان و پستتر از آن است. به عنوان نمونه کسی که شهوات جنسی خویش را از طریق سنت و قانون الهی یعنی ازدواج مشروع بر طرف نمیکند و به جای آن مثلا به همجنسبازی و زنا رو میآورد، کسی است که رفتاری را دارد که حتی حیوانات بدان گرایش ندارند؛ افزون برآنکه چنین رفتار جنسی خلاف حدود الهی و بازدارنده از کمالیابی است، بلکه به عنوان مصداقی از اسراف در عمل جنسی، راه پرخطری برای سلامت روحی و روانی انسان است؛ زیرا اسراف در همه مصادیق آن، موجب اختلال رفتاری و روانی میشود و انسان را از حالت تعادل و استوای فطری خارج میسازد.(ذاریات، آیات 33 و 34؛ نمل، آیات 54 و 55؛ عنکبوت، آیه 28) از نظر قرآن، این نوع اسراف جنسی و فحشای آشکار نه تنها موجب میشود تا نسل انسانی قطع شود(عنکبوت، آیات 28 و 29)، بلکه ارتباط عاطفی از میان برود که در قالب ازدواج با جنس مخالف ایجاد میشود و رحمت و مودت را موجب میشود (روم، آیه 21)؛ زیرا از نظر قرآن، عمل به سنت و قانون ازدواج موجب میشود تا چنین ارتباط عاطفی ایجاد شود و انسان را در مسیر کمالی یاری کند، اما با مخالفت با سنت الهی چنین شرایطی از دست میرود و انسان نه تنها رشد نمیکند، بلکه ازنظر عاطفی و روحی سقوط میکند و از انسانیت نیز خارج میشود.
از نظر آموزههای قرآن، سنتها و قوانین شرعی الهی بر اساس حق و عدالت شکل گرفته تا هر کسی به کمال مقدر و بایسته و شایسته خویش برسد. بنابر این مخالفت با این سنتها به معنای خروج از حق و عدالت بوده و چنین اشخاصی ظالم هستند.(بقره، آیه 229؛ طلاق، آیه 1) قرآن بیان میکند که مخالفت با حدود و سنتها و قوانین الهی موجب میشود تا شخص به کفر بگرایید و در نهایت کافر شود؛ به این معنا که ممکن است شخص در آغاز کافر نباشد، ولی به سبب مخالفت با قوانین و سنتهای تشریعی الهی به کفر کشیده شود و در نهایت کافر از دنیا برود و گرفتار عذاب دوزخ شود.(مجادله، آیه 4)
کارکردهای سنتهای الهی
در ساحت خانواده
مومنانی که همه حدود الهی را میشناسند و بر اساس آن عمل کرده و بر محافظت بر آن تاکید دارند، به عنوان مومنان به بهشت میروند و از مواهب اخروی الهی بهرهمند میشوند.
(توبه، آیه 112)
بزرگترین و اصلیترین کارکرد محافظت بر سنتها و قوانین الهی خصوصا در ساحت خانواذده کسب تقوای الهی است. از نظر قرآن، یکی از سنتهای الهی، محافظت بر عفت و حیا(نور، آیات 30 تا 33) در قالب حجاب شرعی است که مرد و زن با پوشش مناسب اجازه نمیدهند تا حریم حرمتهای خانوادگی شکسته شود و زن و مرد گرفتار بیعفتی و بیحیایی شوند. از همسران باید به گونهای عمل کنند که برای تامین نیازهای جنسی به بیرون از خانواده نیازی نباشد. البته از آنجا که خدای خالق انسان میداند که چه چیزی موجب تحریک جنسی میشود، از مرد و زن خواسته شده تا با شناخت نسبت به این محرکات جنسی، اجازه ندهند تا دربیرون از دایره خانواده و همسری این محرکات به کار گرفته شود. از این رو در قرآن، زن را از طرز سخن گفتنی منع میکند که موجب تحریک جنسی مردی میشود؛ خضوع در کلام میتواند تاثیری شگرف در تحریک جنسی مردان داشته باشد. لذا باید از آن اجتناب کرد.(احزاب، آیه 32)
همچنین از نظر قرآن، نوع پوشش مردان و زنان در تحریک جنسی بسیار مهم و اساسی است. از آنجا که برخی از اعضای زن به عنوان زینت زنانه عامل تحریک جنسی در مردان است، پوشاندن آن واجب شده است. آشکارسازی این زینتها خواهاندامی یا عاریتی میتواند مردان را به سوی گناه تحریک کند و شرایط اذیت و آزار جنسی زنان را فراهم آورد. بنابراین، هر گونه تبرج و برجستهنمایی این ابزارهای تحریک جنسی به عنوان رفتاری جاهلی غیر اسلامی حرام دانسته شده است.
(نور، آیه 31؛ احزاب، آیات 31 و 32)
براین اساس پوشش سرتاسری به عنوان «جلباب» یا همان چادر مطرح شده تا جز چهره و کف دستها پوشیده بماند. از نظر قرآن، همان طوری که سخنان عشوه زنان تحریک زا است، هم چنین گام برداشتن زنان در شرایط خاصی مانند پاکوبی و برخاستن صدای زینتهای عاریتی نیز موجب تحریک جنسی مردان است.(نور، آیه 31؛ احزاب، آیه 59) از نظر قرآن، ارتباطات زن با مردان بیگانه میتواند محرکات جنسی مردان را بر انگیزاند و آنان را به اذیت و آزار زنان بکشاند.
پوشش مناسب، کلام و سخن مناسب و نه خارج از عرف، بده و بستان با محدودیت محافظت برحجاب، پرهیز از تبرج جاهلی یا همان برجسته سازی اندامهای محرک جنسی میتواند عاملی مهم در جلوگیری از زنا و فحشاء باشد؛ زیرا اینگونه، زنی شناخته نمیشود و مردی بیماردل درپی اذیت و آزار جنسی نمیرود.(احزاب، آیات 53 و 57 تا 59؛ نور، آیه 31) بر اساس آموزههای قرآن، هدف از این سنتها و قوانین خاص خانوادگی برای صیانت از خانواده است؛ زیرا خانواده مهمترین پایگاه برای تزکیه و رشد و تعلیم و تربیت است. پس اگر خانواده سست شود و بر خلاف تقوای الهی حرکت کند، نمیتوان نسل مومن و سالمی را تربیت کرد که راه کمال را بتواند بپیماید و در جایگاه خلیفه الله قرار گیرد.
البته عوامل بسیاری در ایجاد کمال از طریق دستیابی به تقوای الهی وجود دارد که همگی آنها در قالب سنتها و قوانین شرعی بیان شده است. این قوانین و سنتها را نمیتوان تنها احکامی دانست که بیحکمت و هدف مشخص و معین بیان شده است؛ بلکه در همگی آنها مصالح یا مفاسدی مد نظر بوده است که با اجرای آن احکام درقالب واجب یا مستحب به مصلحت میرسیم و با ترک آن در قالب حرام و مکروه از مفسده در امان میمانیم؛ مصالحی که موجب کمال انسان و مفاسدی که موجب سقوط انسان میشود.
به عبارت دیگر در همه احکام شرعی و متعلقات آن مصالح یا مفاسدی مد نظر است که بیانگر حکیمانه بودن این احکام است. پس این احکام و بایدها و نبایدها و شایدها و نشایدها همگی دارای بنیادهای عقلانی حکیمانهای است که بسیاری از آنها در قالب علل و حکمتهای شرایع بیان شده است؛ هر چند که ما به دلیل قصور یا تقصیر نسبت به آنها آگاه نیستیم و از آثار و کارکردهای آن بیخبریم، لذا نباید جهالت خویش را به سنتها و قوانین شرعی الهی تعمیم دهیم و آن را عبث یا بیهوده بشماریم و با آن همانند قوانین کودکانه و لعب و لهو مواجه شویم؛ بلکه باید به دنبال درک و فهم آن قوانین و علل و حکمتها و آثار آن باشیم و مصالح و مفاسد هر متعلق حکمی را بدانیم تا از آن در سبک زندگی خویش بهرهگیریم و به کمالات بایسته و شایسته و سعادت دنیوی و اخروی برسیم.