اهمیت نگاه راهبردی به وزارت جهادکشاورزی
در انتخاب وزیر جهادکشاورزی صرفا توجه به یکی دو نکته ظاهری اشتباه است و باید نگاه راهبردی کلان وجود داشته باشد. این وزارتخانه نیاز به یک وزیر بالغ دارد. نشانه فرد بالغ این است که نگاه و عملکرد راهبردی، کلان و چندجانبه نگر دارد و صرفا به دنبال کارهای ظاهری نیست. با اینحال میداند که ثبات بازار ارزاق و مقولات خرد یکی از مهمترین پیشنیازهای پیشرفتهای راهبردی هر کشوری است.
وزارت جهادکشاورزی وظیفه توانمندسازی تولیدکنندگان کشاورزی و دامی و ثبات بخشی به بازار مصرف را توأمان برعهده دارد. اغلب تولیدکنندگان کشاورزی و دامی در روستاها زندگی میکنند اما مصرف کنندگان همه آحاد مردم هستند.
در سیاستهای ابلاغی اصل 44 قانون اساسی آمده است که توانمندسازی سه دهک اول جامعه باید از طریق یک تعاونی فراگیر ملی انجام شود. با توجه به اینکه اغلب مردم روستاها به خصوص کشاورزان و دامداران روستایی جزو سه دهک کمدرآمد جامعه محسوب میشوند توانمندسازی آنها ضرورت دارد. به این ترتیب همراهی و همگرایی وزارت جهادکشاورزی و بخش تعاونی در افزایش امنیت غذایی کشور و ماندگاری مردم در روستاها و عدم مهاجرت به شهرها، نقش مهمی خواهد داشت.
سوق دادن کشاورزان و دامداران به تولید محصولات راهبردی در جهت خودکفایی کشور با حمایت در اعطای بذر، کود، سم، خدمات دامپزشکی و آموزشهای لازم و خرید تضمینی تولیدات راهبردی و پرمصرف غیرراهبردی از کارهایی است که توانمندسازی روستائیان را محقق میکند. اگر نگاه و عمل راهبردی نباشد مقولاتی چون خودکفایی تولید و ثبات بازار به حاشیه رانده میشود.
البته رسیدگی به وضعیت بهداشتی- درمانی و زیرساختها که وظایف دیگر دستگاههاست مهم است اما وظیفه اصلی تقویت کشاورزان و دامداران روستایی با وزارت جهادکشاورزی است. اقتصاد روستا بر پایه کشاورزی است و توانمندسازی کشاورزان و دامداران روستایی به توانمندشدن اقتصاد روستا منجر میشود و صنایع دستی و دیگر مشاغل روستاها را هم رونق میبخشد.
روستائیان و به خصوص کشاورزان، افرادی کم توقع و پربازده هستند و هرگونه هزینه برای آنان پربازدهترین سرمایهگذاری است. آنها متدینترین، انقلابیترین و پرکارترین و در مقابل کمتوقعترین افراد جامعه هستند و بیشترین مشارکت را در تامین امنیت غذایی، دفاع مقدس، انتخابات و دیگر عرصههای راهبردی داشته و دارند. داشتن چنین نیروی کاری برای هر وزیر و دستگاهی، بزرگترین نعمت است.
توجه به تجربیات موفق گذشته
مسئله دیگر توجه به تجربیات 44 سال گذشته در بحث مدیریت کشاورزی است. وزارت جهادکشاورزی وزیران کاربلد و کارآمدی در هر دو جناح سیاسی داشته که بارها کشور را در شرایط کم آبی در محصولات مختلف به خصوص اقلام اساسی و راهبردی به خودکفایی رسانده و هزینه واردات مواد غذایی را به شکل چشمگیری کاهش دادهاند. در تعیین وزیر جهاد کشاورزی باید نظر این افراد خواسته شود تا کشور به چاه انتخاب افراد بدون سابقه اجرایی کارآمد نیفتد به ویژه اینکه غذا صرفا یک مقوله اقتصادی نیست بلکه همواره یک سلاح بوده که اگر به دست نااهلان و تبهکاران سیاسی- امنیتی بیفتد تبعات دشواری برای مردم و کشور ایجاد میکند.
نگاه صرف تجاری به مقوله غذا و سیاستهای تجاری سازی غلط در آمریکا به عنوان بزرگترین تولیدکننده محصولات کشاورزی جهان، موجب گرسنگی میلیونها نفر شده است. به تازگی آماری ارائه شده که نشان میدهد 40 میلیون نفر در آمریکا گرسنه هستند. کاهش فاصله قیمتی محصولات غذایی از مزرعه تا مغازه، موجب افزایش درآمد کشاورزان و دامداران و کاهش هزینه مصرف کنندگان میشود اما این مسئله با تجاری سازی به سبک آمریکا یا برخی اتحادیههای سوداگر که صرفا به سود و سرمایه خود میاندیشند یا آلت دست برخی جریانهای امنیتی سیاسی باز شدهاند امکانپذیر نیست بلکه از طریق سیستم تعاونیها و زنجیره تامینی که خودکفایی تولید محصولات کشاورزی و دامی، امنیت غذایی و ثبات بازار را تضمین کند شدنی است.
قاسم رحمانی