اخبار ویژه
طبیعی بود شمخانی با اقدام مجلس برای لغو تحریمها همراه شود
«آقای شمخانی در بسیاری مقاطع با برجام همسو بود، بهخصوص در سال ۹۴، در عین حال در سال ۹۹ با قانون راهبردی مجلس برای لغو تحریمها همراهیهایی نشان داد».
این تحلیل را سایت انتخاب از قول یک دیپلمات سابق و در حالی منتشر کرد که برخی رسانههای زنجیرهای همسو القا میکردند شمخانی چون دنبال احیای برجام بوده، کنار گذاشته شده است.
کوروش احمدی دیپلمات سابق درباره تغییر شمخانی و میزان تعیینکنندگی نهاد شورای عالی امنیت ملی بر روند برجام گفت: این مسئله از دو جهت قابل بحث است: یکی اینکه آیا موضوعات از بعد اجرایی نیز بهطور مشخص به شورای امنیت ملی سپرده شود یا نه. دیگر اینکه نقش شورای عالی امنیت ملی در بررسی و تصویب اموری که ابعاد اجرایی آن در نهادهای دیگر انجام شده تا چه حد است. در مورد اول مثلا امور اجرایی برجام در یک دورهای به شورای عالی امنیت ملی سپرده شده بود و دبیران این شورا کارهای اجرایی و مذاکرات با طرفهای خارجی را انجام میدادند. در یک دوره دیگر مشخصا در دولت یازدهم و دوازدهم کار به دولت سپرده شد.
او ادامه داد: اکنون اگر احیانا کار برجام یا هر فکر دیگری در مورد برنامه هستهای به شورای امنیت ملی سپرده شود، طبعا نقش دبیر آن اهمیت بسیار زیادی پیدا میکند. از اینکه بگذریم مسئله در سطح تصمیمگیریهای نهایی و تصویب نتایج کارهاست؛ شورای عالی امنیت ملی وظیفه دارد که حاصل هر اقدامی را که در چارچوب سیاستهای کلی ابلاغی انجامشده، بررسی کند و در مورد آن تصمیم بگیرد و نهایتا کار با تایید رهبری میتواند اجرایی شود.
وی درباره کنار رفتن شمخانی از دبیری شورای عالی امنیت ملی و تاثیر این اتفاق بر پرونده برجام افزود: من فکر نمیکنم کنار رفتن ایشان تاثیری عمدهای در کار برجام داشته باشد؛ آقای شمخانی در ده سال اخیر که سمت دبیری شورا را داشت، در بسیاری مقاطع با برجام همسو بود، بهخصوص در سال ۹۴ که برجام مورد تایید نظام بود. منتهی در سال ۹۹ آنطور که از گزارشهای خبری برمیآید، با قانون راهبردی مجلس برای لغو تحریمها که در آذر آن سال تصویب شد، همراهیهایی نشان داد؛ و این در حالی بود که دولت روحانی و وزارت خارجه قویا با قانون مذکور مخالف بودند و به قول آقای واعظی، آن مصوبه بهگونهای بود که میتوانست پرونده هستهای ایران را دوباره به شورای امنیت سازمان ملل بفرستد.
کوروش احمدی افزود: در آن دوره در رسانهها مطرح بود که گویا آقای شمخانی بدون اطلاع دولت و رئیسجمهور، مذاکراتی با مجلس و شورای نگهبان داشته یا شاید نامهای دال بر موافقت شورا به شورای نگهبان نوشته باشد که تصویب آن قانون توسط مجلس و تایید سریع آن توسط شورای نگهبان را ممکن کرد. این امر از آن جهت اهمیت داشت که اقدامات مرتبط با برجام توسط نهادهای دیگر مسلتزم جلب موافقت دولت بود و دولت باید با اقدام مجلس موافقت میکرد تا شورای نگهبان آن را تصویب کند. در آن زمان صحبت از این بود که با وجود اینکه روحانی رئیس شورای عالی امنیت ملی بود، اما دبیر شورا نظر موافق شورای عالی امنیت ملی را با آن مصوبه اعلام کرده بود. اگر این اخبار درست باشد به این معنی است که آقای شمخانی در آن مقطع کمتر با دولت و بیشتر با مجلس که موضع تندی در مورد برجام داشت همسو بود.
درباره بخشی از اظهارات کوروش احمدی گفتنی است که شورای عالی امنیت ملی، نهاد عالی فراقوهای است و بنابراین تصمیمات در آن نه صرفا براساس نظر دولت، بلکه براساس تصمیمگیری جمعی انجام میشود. در ماجرای قانون اقدام متقابل (سال 1399)، اتفاقنظر در سطح نظام بر این بود که باید در مقابل عهدشکنی ادامهدار آمریکا، اقدام متقابل انجام شود تا ضمن فشار به طرف مقابل برای لغو تحریمها و اعاده حقوق ایران، برنامه هستهای نیز از تعطیلی پنجساله خارج شود. در عین حال این قانون، موجب راستیآزمایی وعدهها و پشتهماندازیهای غرب هم بود که آیا بالأخره تحریمها را لغو میکند تا ایران هم به تعهدات تعلیقی برجامی برگردد یا نه؟ در این مسیر آقای شمخانی بهعنوان دبیر، باید با نظام و اکثریت قاطع اعضای شورا همراهی میکرد و به مجلس درباره تدوین قانون اقدام راهبردی مشورت شورا را ابلاغ میکرد. و این همکاری با عنایت به خوشبینی و همکاری گذشته وی در ماجرای تایید برجام در شورا، جای هیچ شائبهای نداشت. نکته دوم، ادعای پیشبینی ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت در صورت تصویب قانون اقدام راهبردی در مجلس است که گذشت زمان خلاف بودن ادعا و پیشبینی آقای واعظی را نشان داد و ثابت کرد ترس از هیاهوی دشمن، موجب عقبنشینیهای یکطرفه شده است.
گفتنی است شمخانی با وجود خوشبینی به توافق و همکاری کامل در تصویب آن در سال 1394، چهار سال بعد یعنی مرداد ۱۳۹۸ در گفتوگو با شبکه انبیسینیوز تاکید کرد: «امضای برجام اشتباه بود؛ ما نباید آن را امضا میکردیم. مذاکره با آمریکا بیفایده است. ما بیش از این اجازه نداریم که فرصت ملت ایران را صرف روندهای بیحاصل کنیم. اروپاییها از ما خواستند از برجام خارج نشویم. ما پذیرفتیم تا به اروپا فرصت بدهیم. اروپا اگر در پرداخت هزینههای حفظ برجام مردد است، باید بداند که ایران معطل آنها نخواهد ماند. هدف تحریمها، مذاکره نیست؛ بلکه وادار کردن ایران به تسلیم است و مادام که آمریکا این رویکرد را در پیش بگیرد، ایران هرگز بهدنبال مذاکره نخواهد بود».
مفلوک و گردنشکسته مثل مُهره لافزن شبکه صهیونیستی
فیروز نادری عضو پیشین ناسا از گردن به پایین فلج شد.
نادری، عضو پیشین «ناسا» در صفحه فیسبوک، از فلج شدن خود در پی یک حادثه خبر داد و نوشت: «من ضربان قلب پایین ناگهانی داشتم که باعث شد از حال بروم و سرم به دیوار برخورد کند و یکی از مهرههای گردنم جابهجا و نخاعام آسیب ببیند و از گردن به پایین فلج شوم.»
این بازیچه گروهکهای برانداز، چندی پیش در گفتوگو با شبکه زرد و صهیونیستی «ایران اینترنشنال» جوگیر شده و گفته بود اعتقادی به بهشت و جهنم ندارد اما باید روحانیون را به زحل بفرستد که شبیه جهنم است!
عطاءالله مهاجرانی در واکنش به این خبر به کنایه در توئیتر نوشت: قرار بود سفر يکطرفه به زحل تدارک كند، و در سيزدهبهدر جشن به در ديگرى! مىبايست در خشونت كلامى حد نگه دارد و كسى را به جهنم زحل نفرستد! شبانگه به سر فكر تاراج داشت- سحرگه نه تن سر؛ نه سر تاج داشت/ به يک گردش چرخ نيلوفرى- نه تاجى به جا ماند و نه نادرى!
همچنین کانال رادیو مفسر در فضای مجازی نوشت: شبکهای از فعالان رسانهای که یک دهه پیش در فضای سیاسی و مطبوعاتی آمریکا مسئول لابیسازی و لانسه کردن برجام بودند؛ پس از یک دهه و نیز تغییر دولت در ایران سردمداران شورش ۱۴۰۱ شدند. اسامیای همچون کریم سجادپور، مسیح علینژاد، فیروز نادری، تریتا پارسی و... یک دهه پیش همسو پروژه برجام را جلو میبردند. پس از یک دهه با شکست نسبی پروژه برجام، لابیستهای برجام بانی آشوب ۱۴۰۱ شدند. کریم سجادپور که یک دهه پیش در بنیاد کارنگی فعالیت میکرد و هفتهای یکبار با وزیر خارجه آمریکا جلسه داشت در بسیاری از نشریات غربی درصدد تئوریزه کردن برجام بود؛ وی در شورش سال گذشته بانی پروژه جرج تاون و منشور همبستگی بود. علینژاد به یکی از سران شورش سال گذشته بدل شد. تریتا پارسی رئیس نایاک نیز اعلام کرد برخلاف یک دهه پیش سیاست نایاک حمایت از پروژه براندازی است.
اما در این میان سرنوشت «فیروز نادری» از همه جالبتر است. وی که تا دو دهه پیش حتی در برخی از برنامههای نجومی شبکه چهار سیما شرکت میکرد. در طول این سالها مهمترین نماد دیاسپورای ذهنی جامعه ایران در باب مهندسان ایرانی شاغل در ناسا بود. وی تا یک دهه پیش ذیل سازمان غیرانتفاعی «پایا» به همراه ولی نصر از لابیستهای برجام محسوب میشد و به همراه انوشه انصاری جایزه اصغر فرهادی را از آکادمی اسکار تحویل گرفت. در ماههای اخیر وی از مهمترین حامیان شورش ۱۴۰۱ بود. فلج شدن او از گردن به پایین؛ آن هم چند روز پس از تهدید به سوزاندن معممین، دراماتیکترین سرنوشت ممکن برای وی بود.
مهمتر از مواضع یکسال اخیر وی، ریشهیابی این مسئله است که لابیستهای پروژه برجام چگونه پس از یک دهه به سردمداران حرکت سال گذشته تبدیل شدند.
ارتباط ارگانیک عبدالحمید با اشرار و تروریستهای اعدامی
عبدالحمید اسماعیلزهی امام جماعت مسجد مکی زاهدان، از عناصر شرور و جنایتکار و مفسد اعدام شده که سیاستهای ضدایرانی آمریکا و اسرائیل را به اجرا میگذاشتند، برای چندمینبار حمایت کرد.
او به جای محکومین جنایاتاشرار و تروریستها، به نمایندگان مجلس حمله کرد و گفت:« امروز راحتی از مُلک ایران رفته، اعدامهای بیرویه و فراوان رخ داده و این همه تبعیض و نابرابری در کشور وجود دارد، چرا از خانه ملت صدای موثری بلند نشده است؟
وی گفت: نمایندگان مردم بهجای اینکه بر عملکرد حاکمیت، دولت، اجرای قانون اساسی، اجرای عدالت و آزادیها نظارت داشته باشند، دغدغهشان این شده که فلان شهر و روستا آب و برق و راه دارد یا نه. با این همه اعدامهای بیرویه و فراوان و این همه تبعیض و نابرابری، چرا از خانه ملت صدایی بلند نمیشود؟»
عبدالحمید اظهار داشت: «وقتی نماینده استقلال و آزادی نداشته و وابسته باشد، فلسفه نمایندگی او از جانبِ مردم از دست میرود.»
او همچنین با تکرار دیکتههای محافل غربی مبنی بر شکنجه و اعترافگیری اجباری از معترضان، بازدید از بازداشتگاهها را جزو وظایف اصلی نمایندهها خواند و گفت: «باید ببینند آیا قانون آنجا اجرا میشود؟ قانونی که شکنجه و اقرار اجباری را ممنوع کرده است. یا عدهای هرچه دلشان میخواهد بر سر بازداشتیها میآورند؟
اسماعیلزهی گفت: «اگر نماینده نتواند بر اینها نظارت کند پس در مجلس چهکار میکند؟ بسیاری از معترضان را در ماههای گذشته زدند و کشتند. بگذارید آب و برق و راه نداشته باشیم اما شرف و حیثیت این ملت معترض حفظ شود. یا قانون را تغییر دهید یا آن را اجرا کنید؛ قانونی که اعتراض مسالمتآمیز را حق مردم دانسته است.» وی در ادامه گفت: «زنان ایرانی باحجاب بودند. چهکار کردیم که اینها بیحجاب شدند؟ اینها نتیجه عملکرد حکومت است. (حجاب) لباس مشرق زمین و مسلمانان بوده.»
مولوی عبدالحمید با تاکید بر اینکه «بیحجابی» با هیچ قانون و مصوبهای «درست نمیشود»، گفت: «شما رضایت زنان را جلب کنید و به آنان بها و حرمت دهید، تبعیض را از زنان رفع کنید و ببینید چطور حرف شما را قبول میکنند. برخورد خشن با آنان جواب نمیدهد.»
آقای عبدالحمید در موضوع اعدامها مشخصا از سه شرور تروریست در اصفهان حمایت کرده که سابقه شرارت و تعرض به نوامیس مردم داشته و در اغتشاشات آمریکایی- اسرائیلی نیز سه مامور انتظامی و بسیجی را با شلیک گلوله به شهادت رسانده بودند. اعدامی دیگر، کسی است که سالها دختران ایرانی را از طریق شبکهای مفسد فریب میداد و برای فحشا به کشورهای دیگر قاچاق میکرد.
۵ نفر از اشرار و قاچاقچیان مسلح در هرمزگان، ۳ نفر از اعضای باند پنجک بزرگترین کارتل توزیع کوکایین، دو توهینکننده و آتشزننده قرآن کریم، «حبیب اسیود» سرکرده گروهک تروریستی حرکهًْالنضال، علیرضا اکبری جاسوس انگلیس و آمریکا، قاتل دو جوان در مشهد، جمشید شارمهد سرکرده گروهک تروریستی تندر و شماری از قاچاقچیان شرور و خطرناک مواد مخدرِ در شرق کشور، از جمله عناصر جنایتکاری هستند که طی چند ماه گذشته حکم اعدامشان به اجرا درآمده یا حکم اعدام برایشان صادر شده و سؤال روشنی که عبدالحمید اسماعیل زهی باید پاسخ دهد این است که نسبتشان با این عناصر شرور و فاسد و آدمکش و بعضا مزدور مستقیم سرویسهای جاسوسی اسرائیل و آمریکا و انگلیس چیست؟! نکته مهم اینکه حکم اعدام این افراد نه صرفا بر اساس ادعا بلکه انبوه اسناد غیر قابل نقض صادر شده است. با وجود این واقعیات روشن باید از آقای اسماعیل زهی سؤال کرد که: «با کافران چه کارت، گر بت نمیپرستی»؟!
نکته همه این است که همین شرارت انگیزیها موجب ناامنی و آسیب به معیشت مردم شده و حال آن که عبدالحمید با درآمدهای بادآوردهای که منشا چندان سالمی ندارد، برای خود زندگیاشرافی کاخنشینی با انبوه محافظ و خودروهای شاسی بلند ترتیب داده و با این وجود میگوید مردم معیشت و آب و گاز نمیخواهند، عوضش مجازاتاشرار و تروریستها و قاچاقچیها و آدمفروشها را متوقف کنید!
او در زمینه زنان نیز سابقه خوبی ندارد و در حالیکه تا مدتها اجازه حضور زنان در محیطهای مذهبی را نمیداد اکنون پای زنان سر برهنه و فعال در نقشههای سرویسهای بیگانه را از جمله در مساجد میزبانی میکند.
سرخوردگی عناصر اپوزیسیون از آزادی دیپلمات ایرانی
آزادی دیپلمات بیگناه ایرانی از سوی دولت بلژیک، با سرخوردگی و نارضایتی عناصر ضد انقلاب مواجه شد.
به گزارش شبکه صهیونیستی اینترنشنال، آزادی اسدالله اسدی، دیپلمات جمهوری اسلامی که در جریان یک توافق تبادل زندانی میان ایران و بلژیک آزاد شد، موجی از واکنشهای منفی معارضان جمهوری اسلامی را به دنبال داشت.
«گروهک شورای ملی مقاومت » (نام پوششی گروهک تروریستی منافقین) آزادی اسدالله اسدی، را «باجدادن شرمآور به تروریسم و گروگانگیری» خواند و این اقدام را محکوم کرد. این گروهک که در پروندهسازی علیه اسدی دست داشت، ادعا کرده آزاد شدن اسدی در حالی است که دادگاه قانون اساسی بلژیک در حکم خود به صراحت اعلام کرده بود دولت بلژیک باید قبل از انتقال محکومان به قربانیان(!؟) اطلاع دهد تا فرصت مراجعه مجدد به دادگاه داشته باشند. این آزادی، یک باجدادن شرمآور است و حکومت ایران را جسورتر میکند.
دریا صفایی، نماینده دو رگه پارلمان بلژیک نیز که پیشتر بارها درباره احتمال آزاد شدن اسدی هشدار داده بود، در گفتوگو با ایراناینترنشنال این اقدام دولت بلژیک را «گستاخانه» خواند.
علیرضا آخوندی، عضو پارلمان سوئد نیز به تبادل الیویه وندکاستیل با اسدالله اسدی، اعتراض کرد و این روز را روزی شرمآور خواند؛ مخصوصا برای دولت بلژیک و همینطور برای اتحادیه اروپا. او مدعی شد که جمهوری اسلامی ۴۴ سال است سیاست گروگانگیری را در پیش گرفته و به این وسیله تلاش میکند تا امتیازهای مورد نظرش را به دست بیاورد.
محمود امیریمقدم، رئیس یک گروهک فعال در پوشش حقوق بشر هم، در توئیتی با هشتگ «معامله ننگین» نوشت: «آزاد کردن اسدالله اسدی توسط دولت بلژیک برگی شرمآور در تاریخ سیاست خارجه بلژیک است. این معامله امنیت همه شهروندان دوتابعیتی اروپا را که به ایران یا کشورهای همسایه سفر میکنند به خطر میاندازد و پیامش به جمهوریاسلامی این است که هر کاری که بکنی، باز ما آماده معامله هستیم.»
مصی علینژاد، نوشت: «این معامله و مبادله زمینه را برای اقدامهای تروریستی بیشتر جمهوری اسلامی در خاک کشورهای غربی فراهم میکند.»
فردی به نام اکوانیان در توئیتی نوشت: «باید مبادله را به خوبی درک کرد زین پس شاهد افزایش سرکوب مخالفان جمهوری اسلامی در خاک اروپا خواهیم بود.»
علی جوانمردی، از عناصر علاف اما پرگوی اپوزیسیون هم در توئیتر نوشت: «نتیجه نشست با اعضای پارلمان اروپا در بروکسل این بود؟ به آنها دل نبندیم. آنها مصالح خود را بر منافع مردم ایران ترجیح میدهند. خودباوری را تقویت کنیم.»