kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۵۷۷۴
تاریخ انتشار : ۰۵ خرداد ۱۴۰۲ - ۲۲:۱۹

در جست‌وجوی الگویی برای فرهنگ‌‌سازی حجاب در رســانه

 

رضا چاوشی
یکی از چالش‌های فرهنگی و رسانه‌ای کشور ما طی چهار دهه اخیر، بازنمایی فرهنگ و ‌اندیشه و سبک زندگی اسلامی/ ایرانی در رسانه‌هایی چون سینما و تلویزیون است. به واقع تمام صاحب‌نظران بر اين مسئله تاكيد دارند كه فرهنگ ديني بايد از طريق راهكارهاي فرهنگي روزبه‌روز گسترش پيدا كند. اين درحالي است كه درباره مسئله حجاب بحث تهاجم فرهنگي هم بسيار مورد توجه است. حال نكته‌اي كه به نوعي هم مورد توجه مسئولين و هم كارشناسان قرار گرفته بحث چگونگي گسترش فرهنگ ديني و به صورت جزئي و به عنوان يكي از زيرشاخه‌هاي آن يعني حجاب توسط ابزارهاي گوناگون است.
در اين ميان بدون شك درجامعه ايراني رسانه در شرايط فعلي و درآينده مي تواند نقش موثري در گسترش اين فرهنگ داشته باشد. به ويژه كه رسانه‌هاي تصويري همچون سينما و تلويزيون فوق‌العاده مي‌توانند گام‌هاي موثري در اين زمينه بردارند. گام‌هايي كه اقناع، شاكله اصلي آنها را تشكيل مي دهد.
به نظر مي‌رسد كه در مرحله اول براي تبيين صحيح اين موضوع بايد تصويري از شرايط فعلي كه رسانه ملي با آن روبه رو است ارائه داد تا بتوان نگاهي عميق‌تر به بحث گسترش فرهنگ حجاب در جامعه توسط رسانه‌هاي فراگير علي‌الخصوص رسانه ملي داشت. البته بايد توجه داشت كه منظور از فرهنگ حجاب و عفاف تنها به بحث‌هاي ظاهري جامعه محدود نيست، بلكه بحث اصلي به باطن جامعه و به نوعي ايجاد امنيت اخلاقي فراگير در جامعه بازمي‌گردد و بحث ظواهر درجامعه يكي از ريزبحث‌هايي است كه در زير مجموعه كلي قرار دارد.
با در نظر گرفتن اين موضوع درحال حاضر رسانه ملي با دو مسئله عمده در بحث گسترش فرهنگ و عفاف و حجاب روبه‌رو است.
تهاجم فرهنگي
با قدرت نرم رسانه‌اي
تهاجم فرهنگي از سوي رسانه‌هاي غربي به شاكله‌هاي فكري هويت اصيل جامعه؛ دراين زمينه و تلاش براي ايجاد فضاي غربي دراين بحث و سوق دادن جامعه از طريق سيگنال‌هاي تصويري به سمت فرهنگ لاابالي‌گري و رهايي از قيد و بندهاي اجتماعي!
اين مسئله اين روزها آن قدر مهم شده كه بسياري از كارشناسان بارها درباره آن هشدار داده‌اند و صراحتا به اين مسئله اشاره داشته‌اند كه دنياي غرب تلاش دارد تا به وسيله ابزارهايي مانند شبكه‌هاي ماهواره اي و فضای مجازی، بي قيد و بندي رفتاري را در مقابل هويت اسلامي و ايراني ترويج دهد. نمونه بارز اين موضوع را مي‌توان در بيشترين حجم‌هاي برنامه‌هاي شبكه‌هاي ماهواره اي فارسي زبان و غيرفارسي زبان بعينه مشاهده كرد. در تمام اين برنامه‌ها تحت هرعنواني زنان با بدن‌هاي نيمه برهنه و يا بدپوشش به نمايش گذاشته مي شوند تا به تدريج مخاطب به اين سمت سوق پيدا كند. مصداقي‌ترين نمونه اين مسئله را مي توان در كليپ‌هاي تصويري لس‌آنجلسي ديد كه در بسياري از شبكه‌هاي فارسي زبان ماهواره‌اي به صورت شبانه‌روزي درحال پخش است.
از طرف ديگر بايد به اين مسئله هم توجه داشت كه موج بي قيد و بندي كلامي كه در برخي شبكه‌هاي ماهواره‌اي به تدريج در حال گسترش است از ديگر خطراتي محسوب مي شود كه جامعه را تهديد مي‌كند. اين مسئله را هم مي توان به شكل واضحي در اجراي مجريان برنامه‌هاي ماهواره اي ديد كه گاهي اوقات فوق‌العاده سخيف صحبت مي كنند و هم مي توان در كليپ‌هاي موسيقي ديد كه تحت عنوان «رپ» و «هيپ‌هاپ» هر روز و هر شب درحال پخش از سوي اين شبكه‌ها است. نكته جالب اينجاست كه اين شبكه‌ها به گونه اي اين برنامه‌ها را به نمايش مي گذارند كه بي بند وباري كلامي آنها بيش از هر قشري، جوانان و نوجوانان را به سمت خود جذب كند كه اين مسئله مي تواند به تدريج در اثر بي‌تفاوتي به آن مشكل‌ساز باشد.
چاره چیست؟
اما در اين ميان و در مقابل اين تهديد بالقوه وظيفه رسانه ملي در راستاي گسترش فرهنگ بومي عفاف چيست؟
به نظر مي رسد كه رسانه ملي به دليل فراگيري گسترده در مرحله اول مي تواند نقش يك هشدار دهنده بزرگ را براي جامعه و علي الخصوص خانواده بازي كند. بهترين نمونه اين هشدار دهندگي و تاثير آن را مي توان در مستندهايي ديد كه در رسانه ملي پخش شده است.
به عنوان مثال هنگامي كه اولين قسمت مستند «شوك» درباره شبكه گلدكوئست و يا سايت‌هاي مستهجن پخش شد موج قابل توجهي از آگاهي در مردم به وجود آمد و اين موج با واكنش‌هاي مثبت مردم همراه شد. اين درحالي بود كه قبل از اين هم در رسانه‌هاي نوشتاري اين مسائل بيان شده بود، اما مانند رسانه ملي موجي در جامعه به وجود نياورد.
در اين زمينه برخي كارشناسان بر اين باورند كه ريتم و حتي ضرب آهنگ تند در يك برنامه تلويزيوني درباره يك مسئله اجتماعي مانند تهاجم فرهنگي فوق‌العاده تاثيرگذار است و به همين علت مخاطب خيلي سريع پيام را دريافت مي‌كند و آن را جدي مي‌گيرد.
از طرف ديگر حتي مي توان در اين زمينه محصولاتي را توليد كرد كه پس از بحران‌هاي اجتماعي هم به نمايش گذاشته شود تا مخاطب عينا اين مسئله را لمس كند كه پس از فراگير شدن برخي معضلات اجتماعي مانند بحث عدم رعايت فرهنگ حجاب و عفاف چه مسائلي در جامعه پيش خواهد آمد. يعني به تعبيري رسانه با پيش‌دستي فضاي آينده را در اختيار مخاطب خود قرار دهد تا بينش آينده‌نگر بيننده را بالا ببرد.
گام دوم: تلاش براي فرهنگ‌سازي رسانه‌اي
اما با توجه به بحث اول مي توان بحث دوم را چگونگي ارائه فرهنگ عفاف و رسانه در جامعه توسط رسانه‌اي مانند رسانه ملي دانست. در اين بحث به نظر مي رسد كه رسانه ملي بايد از قدرت نرم خود در امر انتقال مفاهيم با شيوه‌هاي جذاب به مخاطب استفاده كند.
گفت وگوهاي چالشي و ايجاد فضاي تبادل نظر براي اقناع: درباره اين فرهنگ و بايد و نبايدهاي آن بايد به صورت چالشي در سيماي ملي بحث شود. دراين ميان لازم است كه رسانه ملي با دعوت از صاحب نظران اعم از روحانيون، جامعه‌شناسان، روانشناسان و ايجاد فضاي گفت وگو ميان آنان به اقشار گوناگون به ويژه جوانان لزوم تقويت اين فرهنگ را نشان بدهد.
دعوت از خود جوانان: دعوت از مهم‌ترين قشر جامعه ايران يعني جوان در امر ترويج فرهنگ عفاف در رسانه ملي فوق‌العاده تاثيرگذار خواهد بود. چرا كه در برخي مواقع اين مسئله ديده شده كه برنامه‌هايي با اين محور تنها با حضور يك يا دو كارشناس به صورت خشك و بدون جذابيت برگزار و روي آنتن برده مي‌شود كه اين موضوع نه تنها مخاطبان را جذب نمي‌كند بلكه برخي اوقات سبب فراري شدن آنها هم خواهد شد. در همين راستا نبايد از معجزه تاثيرگذاري و مشاركت مستقيم جوانان در بحث‌ها غافل شد و حتما بايد با دعوت از جوانان و برگزاري اين برنامه‌ها به صورت كارگاهي سعي در بالا بردن تاثيرات برنامه داشت.
بحث‌هاي متوالي و برنامه‌هاي منظم: از ديگر مسائلي كه رسانه ملي بايد به صورت قابل توجهي آن را مدنظر قرار دهد بحث پي‌گيري و تداوم برنامه‌ها در اين زمينه‌هاست. اگر بخواهيم آسيب شناسانه به اين مسئله نگاه كنيم بايد اعتراف كرد كه اين موضوع تاكنون وجود نداشته و اگر برنامه‌اي در اين باره هر چند وقت يك بار تهيه شده به صورت دفعه اي و بافاصله بوده كه اين مسئله به شدت تاثيرات آن را تحت تاثير قرار داده است.
فاكتور مهم تاثيرگذاري و ارتباط با جوانان: نكته ديگري كه بايد در برنامه‌هاي احتمالي آينده در رسانه‌اي مانند رسانه ملي مدنظر قرار گيرد اين است كه بحث درباره فرهنگ عفاف و حجاب بايد همراه با جذابيت زياد براي جوانان باشد. يعني توليدكنندگان برنامه معيار جذابيت را يكي از مهم ترين مسائل بدانند. در واقع برنامه‌هاي گفت‌وگو و يا مستند در اين باره در درجه اول بايد با مخاطب جوان خود ارتباط برقرار كنند. اين نكته از آن جهت مهم است كه زبان گفتار با نسل جوان زبان اقناعي است و به جز اين زبان نمي‌توان به‌گونه‌اي ديگر به صورت موثري پيام به آنها منتقل كرد. به نظر مي رسد كه رسانه ملي در اين زمينه مي تواند با استفاده از تاكتيك‌هايي اين مسئله را به تحقق برساند.
در مجموع شايد بتوان يكي از بهترين شيوه‌هاي ترويج فرهنگ اخلاقي و ديني در جامعه را شيوه كارگاهي دانست. معمولا آمارها اين موضوع را به اثبات رسانده كه سيستم كارگاهي مثل برنامه‌هاي كارگاه خانواده‌ها كه با حضور كارشناسان و اقشار جامعه توليد مي‌شود فوق‌العاده تاثيرگذار و با بازخورد بسيار مثبتي همراه بوده است.