kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۵۴۰۵
تاریخ انتشار : ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۲۲:۴۰

اخبار ویژه

 

برای این‌که ترکیه و ژاپن مهاجرانی و زیباکلام ندارند!

رئیس ‌اتاق فکر آشوب افکنی علیه جمهوریت و انتخابات در ایران‌، مدعی حسرت خوردن برای انتخابات ترکیه شد.
عطاءالله مهاجرانی در روزنامه اعتماد نوشت: «بعد از انتخابات روز شنبه ۲۴ اردیبهشت، اردوغان گرچه نتوانست اکثریت آرا را کسب کند و در دور نخست پیروز شود، اما همه قراین نشان می‌دهد که در دور دوم انتخابات در هفتم خرداد، احتمال پیروزی او از رقیبش نه‌تنها کمتر نیست، بلکه بیشتر است... اردوغان چگونه با رویکردی سنجیده ترکیه را به جایگاهی با اهمیت در اقتصاد و سیاست جهان رسانیده است؟... جنگ روسیه و اوکراین موجب شد که اختلال در صادرات گندم پیش‌ آید. تحریم‌های روسیه از سوی آمریکا و غرب هم مزید علت شد. در این میان ترکیه، با استفاده از موقعیت جغرافیایی-سیاسی بسیار مناسب، همکاری با سازمان ملل و روسیه و اوکراین وارد صحنه شد تا ابتکار صادرات گندم روسیه و اوکراین را در دست بگیرد. سیاستی که به «ابتکار صادرات غلات از دریای سیاه» مشهور شد.
این رویکرد، یعنی استراتژی مبتنی بر صلح و کسب منافع حداکثری برای ترکیه، در بیست سال گذشته، چهره اقتصادی، صنعتی و کشاورزی و خدماتی و سیاسی ترکیه را به کلی دگرگون کرده است. در یک کلام اردوغان توانسته اقتصاد ترکیه را در دو دهه تقریبا سه برابر کند. استانبول را به یکی از پررونق‌ترین و زیباترین شهرهای جهان تبدیل کند. جذب سرمایه خارجی به ارقام مهم و تعیین‌کننده‌ای در اقتصاد ترکیه رسیده است. 
از سال ۱۹۷۳ تا ۲۰۰۲، مجموعه جذب سرمایه خارجی در ترکیه ۱۵ میلیارد دلار و از ۲۰۰۳ تاکنون، تقریبا بیش از ۳۰۰ میلیارد دلار بوده است! این سرمایه در صنعت ساختمان، انرژی و خدمات، رسانه و... صرف شده است. تعداد شرکت‌ها با سرمایه خارجی در سال ۲۰۰۲، یعنی ابتدای دوره اردوغان ۵۶۰۰ شرکت بوده است، اکنون بیش از صد هزار شرکت با سرمایه خارجی در ترکیه فعالند که چندین هزار شرکت ایرانی هستند! 
شرکت‌های ایرانی و اخیرا شرکت‌هایی که در حوزه علوم و تکنولوژی جدید فعالیت می‌کنند، با تشویق و تدارک و برنامه‌ریزی به ترکیه جذب می‌شوند. واحدهای صنعتی بخش خصوصی در ایران، با سرمایه‌گذاری بخش خصوصی ترکیه، به رونق اقتصاد ترکیه کمک می‌کنند... دو دهه پیش یکی از مقامات که به ژاپن رفته بود، گفت ما می‌خواهیم ژاپن اسلامی بشویم! بسیار خوب نشدیم، ترکیه را دریابیم!»
هم‌زمان، روزنامه هم‌میهن هم به قلم صادق زیباکلام نوشت: «چنین امکانی وجود ندارد که ما هم شاهد انتخاباتی مثل ترکیه باشیم... واقعیت امر این است که ترکیه سال‌ها از نظر دموکراسی از ما در ایران جلوتر است. اساسا نفس اینکه یک نفر به اسم آقای رجب ‌طیب‌اردوغان که دو دوره رئیس‌‌جمهور بوده است و بیش از دو دهه است قدرت را در اختیار دارد، مجبور شود تن به رقابت سیاسی این‌چنینی دهد که 45 درصد رای‌دهندگان بیایند و به رقیب او رای دهند، این اساسا نشان ‌دهنده دموکراتیک بودن ترکیه در مقایسه با ایران است که در این کشور، ساختار قدرت می‌تواند به این شکل مورد چالش قرار بگیرد. صدالبته که ترکیه، نروژ و سوئیس و سوئد نیست، ترکیه حتی به پای هند و ژاپن هم نمی‌رسد، اما واقع مطلب این است که قدرت در ترکیه بعد از دو دهه می‌تواند مورد چالش قرار بگیرد. همین ‌قدر که یک عده می‌‌توانند پای صندوق بروند و به رقیب کسی رای دهند که دو دهه قدرت را در اختیار داشته، به نظر من این نشانه حداقلی از توسعه سیاسی به شمار می‌رود».
درباره سخنان مهاجرانی و زیباکلام باید یادآور شد که ژاپن یا ترکیه، امثال موسوی و خاتمی و ‌هاشمی و... را نداشتند که زیر میز انتخابات بزنند و در مقابل رای اکثریت (جمهوریت) بلوا بر پا کنند. ژاپن یا ترکیه، مثل مهاجرانی را نداشت که پس از چند ده سال حضور در مناصب حکومتی، به لندن بگریزد، اتاق فکر آشوب سبز در خارج کشور تشکیل دهد و برای بورسیه کردن فرزندش از سفارت عربستان درخواست پول کند. ژاپن یا ترکیه سیاست‌بازی با مختصات آقای مهاجرانی ندارند که در میان‌سالی بگوید «اگر در جوانی وارد سیاست شدم مربوط به شیر درازگوشی بود که در کودکی خوردم و دیگر به سیاست برنمی‌گردم»، اما تا دری به تخته خورد و آتش فتنه سبز توسط مزدوران انگلیس و آمریکا و اسرائیل شعله‌ور شد، به سیاست‌بازی مبتذل برگردد و با طرح اسب تروا، چنان کمدی سیاهی به یادگار بگذارد که در میان اپوزیسیون همسو به عنوان درازگوش تروا ضرب‌المثل شود!
درباره شرایط اقتصادی هم با وجود این‌که ترکیه تحریم نیست، اما سال گذشته حتی رکورد تورم ۱۰۸ درصدی را هم ثبت کرد و پول ترکیه در یک سال، ۴۰ درصد ارزش خود را از دست داد. بدهی ترکیه ۴۶۵ میلیارد دلاری است.
هم‌چنین باید به آقای زیباکلام یادآور شد که پس از کودتای ژوئیه ۲۰۱۶ در ترکیه، دولت اردوغان ۷۷ هزار نفر را بازداشت کرد. ۱۳ هزار و ۵۰۰ نفر محاکمه شدند. ۱۳۰ فرماندار و استاندار، ۲۷۴۵ قاضی و دادستان (توأم با ضبط دارایی و املاک)، ۱۷۵۵ رئیس‌ و معاون رئیس‌دانشگاه، ۳۶ هزار معلم و ۹۰۰۰ کارمند وزارت داخله اخراج شدند. بیش از ۱۰۰ هزار نفر کارشان را از دست دادند. دولت هم‌چنین، ۴۵ روزنامه، ۱۵ مجله، ۲۳ فرستنده رادیو، ۱۶ فرستنده تلویزیون و ۲۹ بنگاه نشریاتی را تعطیل کرد. گذرنامه ۵۰ هزار نفر باطل اعلام شد. اما در ایران برخی متهمان کودتای سبز نه‌تنها با اغماض روبه‌رو شدند، بلکه در دولت روحانی به وزارت و معاونت هم رسیدند.
گفتنی است در انتخابات اخیر ترکیه، اردوغان ۲۷ میلیون و ۸۸ هزار رای (۴۹.۵ درصد) و قلیچدار اوغلو ۲۴ میلیون و ۵۶۸ هزار رای (۴۴.۸۹ درصد آرا) را به خود اختصاص داده‌اند. اما با وجود این که فاصله رای دو رقیب، 2/5 میلیون نفر بیشتر نبود، طرفداران قلیچدار اوغلو مدعی تقلب و مرتکب آشوب نشدند؛ خیانتی که مدعیان اصلاح‌طلبی (حامیان موسوی و خاتمی)، با وجود فاصله بیش از ۱۱ میلیونی رای موسوی و احمدی‌نژاد در انتخابات ۱۳۸۸ ایران مرتکب شدند.


استدلال روزنامه زنجیره‌ای به شیوه مجرمان بازداشت شده!

روزنامه اعتماد، حساسیت مردم متدین و عفیف نسبت به بی‌حجابی را مسئله‌ای صرفاً سیاسی وانمود کرد.
این روزنامه می‌نویسد: «بسیاری از افرادي كه در ايران با يك خانم بدون روسري مواجه مي‌شوند، به خارج از كشور نيز مي‌روند و در آنجا نيز زناني را با پوشش‌هايي مي‌بينند كه قطعا در ايران ديده نمي‌شوند. پس چرا واكنش آنان در ايران كاملا متفاوت از اين واكنش در خارج از كشور است؟ مگر احساسي كه از ديدن زنان با اين‌گونه پوشش وجود دارد در ايران و خارج تفاوت دارد؟ مثلا در ايران تحريك مي‌شوند و در خارج خير؟ يا در ايران آن را عملي ضد اسلامي مي‌دانند ولي در عراق و تركيه و دوبي و امثال آن خير؟ كليد حل معماي چرايي رويكرد اصولگرايان به پوشش زنان پاسخ به اين پرسش است.
مسئله صرف نداشتن پوشش مورد نظر و شرعي نيست، چراكه اين وضعيت را هم در ايران و هم در ساير كشورها مي‌بينند، حتي در كشورهاي ديگر برهنگي زنان بسيار آشكارتر است، ولي هيچ حس منفي در آنان ايجاد نمي‌كند، چون اگر حسي منفي ايجاد مي‌كرد يا عليه آنان نيز واكنش نشان مي‌دادند يا حداقل عطاي سفر را به لقاي چنين زناني مي‌بخشيدند. پس مسئله تعبير ديگري است كه از نداشتن حجاب مورد نظر در ايران وجود دارد و اين معنا در كشورهاي ديگر نيست. در واقع اين همان معناي سياسي از نداشتن پوشش موردنظر است. به عبارت ديگر اين افراد چنين مي‌فهمند كه فقدان پوشش به منزله نفي حكومت است و چون خود را تابع يا ابواب‌ جمعي و جزيي از حكومت مي‌دانند، اين نوع پوشش را نفي و رد خود تلقي مي‌كنند و در برابر آن موضعي منفي يا حتي تهاجمي و خشونت‌آميز مي‌گيرند، در حالي كه چنين تعبيري از پوشش زنان در كشورهاي ديگر ندارند. پس مسئله نه فقهي است و نه اخلاقي و ديني و نه حتي نقض قانون هم مسئله اصلي نيست، چون نقض قانون‌هاي زيادي صورت مي‌گيرد كه آنان اين حس را از آن ندارند و چه بسا اگر خودشان هم بيش از ديگران قانون را نقض نكنند قطعا كمتر نخواهند كرد. از تخلفات رانندگي گرفته تا سرقت و دعوا و ضرب و جرح. حداكثر اينكه اين تخلفات را جرم مي‌دانند و نه اقدامي سياسي عليه خود. بنابراين تا زماني كه برخي مردم و نيز صاحبان قدرت استفاده از اين نوع پوشش را عملي سياسي و عليه موجوديت خود تلقي كنند، اين تعارض و تقابل ادامه خواهد يافت. به همين علت است كه خيلي‌ها اين پرسش درست را مطرح مي‌كنند كه چرا نسبت به حجاب حساس هستيد ولي نسبت به دروغ، فقر، فساد و... حساسيت لازم را نداريد؟ پاسخ واقعي آنان اين است كه هيچ‌ كدام اين رفتارها واجد معناي سياسي نيستند و استنباط نمي‌كنند كه از اين جهت خطري متوجه موجوديت آنان مي‌شود. تنها راه‌حل مساله اين است كه تعبير سياسي عدم رعايت حجاب، به عنوان رفتاري ضد نظام، از ذهن دو طرف پاك و به موضوعي مرتبط با سبك زندگي محدود شود. در غير اين صورت پايان اين تقابل سياسي روشن است».
درباره این نوشته روزنامه اعتماد باید گفت که نویسنده تعمداً میان دو موضوع، یعنی «نابهنجاری اجتماعی» و «سیاست برنامه‌ریزی شده غرب برای ترویج بی‌حجابی»، خلط کرده است. طبیعی است که نوع واکنش نسبت به این دو مسئله نیز متفاوت است. مسئله اول، نیازمند روشنگری و نصیحت و تبیین (در کنار مطالبه رعایت الزامات شرعی و قانونی) است. اما مسئله دوم در ذات خود، معارضه سیاسی است و اصالتاً نیازمند برخورد متقابل است. نکته مهم این است که عناصر سیاسی همکار با پروژه دشمن، اصرار دارند ضمن خلط دو موضوع، پروژه دشمن برای حجاب‌زدایی و عفاف‌زدایی را که جوهره مقاومت ایران اسلامی در برابر دشمنان است، انکار کنند و در مقابل حساسیت‌ها را سیاسی جلوه دهند. ثانیاً نویسنده عمداً نمی‌خواهد بفهمد که اقتضائات داخل کشور و امر حاکمیت اسلامی با اقتضائات خارج کشور که احکام اسلامی در بسیاری از کشورها حاکم نیست، تفاوت می‌کند. طبیعی است که شهروندان در جمهوری اسلامی انتظار و مطالبه اجرای حکم شرعی و قانونی حجاب را داشته باشند.
ثالثاً اکثریت قاطع ملت ایران- با وجود همه فضاسازی‌های رسانه‌ای دشمن برای تغییر سبک زندگی- ملتزم به حجاب و عفاف هستند و طبیعی است که بدحجابی افراد معدود، در مقابل حجاب و عفاف آن اکثریت مطلق، به خودی خود قابل اعتنا نیست، چه رسد به این‌که مثلاً حمل بر براندازی شود. اما موضوع مهم این است که ترویج بی‌حجابی و بی‌عفتی، مانند ویروس بیماری است که کم آن هم زیاد است و طبیعی است که از این جهت، و همچنین از جهت مشاهده عملیات گسترده دشمنان جهانی حیا و عفاف نسبت به ترویج بی‌حجابی و بی‌حیایی، حساسیت جدی وجود داشته باشد؛ به عبارت دیگر، مسئله اول، امنیت اخلاقی و حریم عمومی عفاف و پاسداری از کیان خانواده است، و نه دغدغه سیاسی صرف.
رابعاً حجاب حکم صریح الهی در کنار الزام قانونی است. مغالطه روزنامه اعتماد در نفی حساسیت نسبت به این الزام شرعی و قانونی، دقیقاً ادبیات متخلفان و مجرمانی است که وقتی سر بزنگاه دزدی مچ‌شان گرفته می‌شود، برای تبرئه خود می‌گویند ای آقا! این ‌همه تخلف و قانون‌شکنی و دزدی و جنایت اتفاق می‌افتد، شما یقه من را گرفته‌اید؟! با این استدلال، سراغ هیچ متخلف و مفسد و مجرمی نباید رفت، چون در کنار تخلف او، تخلفات دیگری هم در جامعه رخ می‌دهد!
باید توجه داشت غالباً محافلی هماهنگ با نقشه و برنامه دشمن از ترویج بی‌حجابی و بی‌عفتی جانبداری می‌کنند که دست بر قضا، با مفسدان اقتصادی و غارتگران ‌بیت‌المال و رانت‌خواران هم تعامل دارند. یک نمونه‌اش شهرام جزایری و نشریات آلوده به مفاسدهایی، که اکنون بر ترویج بی‌حجابی اصرار می‌ورزند.


پخش گزارش کنفرانس برلین جزو خدمات آقای لاریجانی است

حسین انتظامی معاون اسبق مطبوعاتی وزارت ارشاد از قول علی لاریجانی مدعی شد پخش کنفرانس برلین از سیما ‌اشتباه بود.
انتظامی ضمن حضور در حسینیه جماران و در گفت‌و‌گو با برنامه حضور (وابسته به سایت جماران) اظهار داشت: در مورد کنفرانس برلین آقای دکتر لاریجانی دو سال پیش جواب داد و گفت این از بیرون از سازمان صداوسیما داده شده بود و من شخصاً قبول می‌‌کنم که ‌اشتباه شده و از ‌اشتباهات مدیریتی من بود.
اظهارات انتظامی در حالی است که وی، دبیر کمیسیون دسترسی آزاد به اطلاعات است و عجیب است که درباره روشنگری مستند تلویزیون، از سانسور حمایت می‌کند!
خبرگزاری خبرآنلاین که موسس آن آقای انتظامی است، ۱۰ اسفند ۱۳۹۰ از قول آقای لاریجانی و درباره پخش کنفرانس برلین در دوره ریاستش بر صدا و سیما نوشته بود: «در آن زمان یک حرکت مشکوکی در آلمان صورت گرفت که تحت عنوان یک NGO، عده‌ای از افراد از جریان دوم خرداد را دعوت کرده بودند و در آن جلسه هم رفتار زشتی رخ داد و هم حرف‌های بد و ضدانقلابی مطرح شد که در رسانه‌های داخلی انعکاس نداشت. آن‌قدر ماجرا فضاحت‌بار بود که حتی روزنامه‌های دوم خردادی هم تلاش کردند از کنار آن بگذرند. نوارهای آن جلسات از دو کانال به دست ما رسید و معلوم شد که برخی از آقایان حتی در نزد اجانب‌، حرمت منافع ملی را حفظ نکرده‌اند؛ لذا در معاونت سیاسی، برنامه‌ای تدوین شد که حدود نیم ساعت بود و اجمالاً ماجرای زشت آن جلسه را روشن می‌کرد. این برنامه را با من در میان گذاشتند. من موافق بودم که پخش شود. پس از پخش آن‌، فشارها و سروصداها بلند شد اما تا حد زیادی‌اشتباهات سیاسی رخ داده را روشن کرد». لاریجانی هم‌چنین درباره علت بازپخش این برنامه هم گفت: «فشار و توهین در این زمینه زیاد بود و تصور می‌کردند با این روش، صداوسیما عقب‌نشینی می‌کند. از طرفی عده زیادی از مردم که حساس شده بودند، آن برنامه را ندیده بودند. در جلسه‌ای با مدیران، اکثراً مخالف پخش مجدد آن بودند، اما من نظرم این بود که باید پخش مجدد شود که اولاً مردم در جریان قرار بگیرند و ثانیاً افراطیون تصور نکنند که صداوسیما با هیاهو از حرف حق خود عقب‌نشینی می‌کند. همان روزها برای این‌که مطلب روشن‌تر شود و آقایان بدانند مسئولی نیستم که از زیر بار موضوع فرار کنم خودم در برنامه شبکه دو بعد از خبر حضور یافتم و توضیح دادم که این ماجرا چه بود و چرا صداوسیما آن را پخش کرد».
لاریجانی دو سال قبل هم در کلاب‌هاوس گفت: «در مورد کنفرانس برلین بنده همین الان هم از آن دفاع می‌کنم، به دلیل این‌که آن‌جا آبروی جمهوری اسلامی را داشتند می‌بردند، این خیلی متفاوت از [برنامه] هویت است. این افراد بروند در خارج از کشور با آن صحنه‌های مبتذل، بد و بیراه به نظام جمهوری اسلامی بگویند، آن نظامی که خود این‌ها را بالا آورده است و آن‌طور توهین‌آمیز انجام شود. به نظر ما کار درستی بود که مردم بشناسند که این‌ها وقتی از کشور می‌روند چه رفتاری دارند؛ من از آن [پخش گزینشی کنفرانس] دفاع می‌کنم، الان هم دفاع می‌کنم.».
مرحوم‌ هاشمی رفسنجانی در خاطرات 7 اردیبهشت 1379 خود می‌نویسد: «آقای علی لاریجانی [رئیس‌سازمان صداوسیما] آمد. پیشنهاد داشت که [حزب] کارگزاران، باید مواضع درست و روشنی بگیرند. گفت، خبر اظهارات رهبری به سران دوم خرداد، امروز پخش می‌شود؛ تند و افشاگر است... امشب صحبت‌های ایشان پخش شد. در مورد مطبوعات، برلین و اصلاحات و سایر مسائل جاری، نظرات دوم خردادی‌ها را رد کرده‌اند؛ احتمالاً برای آن‌ها گران تمام می‌شود.»
هاشمی رفسنجانی هم‌چنین در خطبه‌های نماز جمعه 1379/2/9 به اعتراض نسبت به کنفرانس برلین پرداخت و با عبارات تندی آن را محکوم کرد: « در کنفرانس برلین می‌خواستند همه شوون انقلاب را محاکمه کنند و برای این کار طراحی‌های زیادی کرده بودند. افرادی را به نمایندگی از جناح‌ها و اقشار مختلف اعم از نویسنده، شاعر، حزب‌چی، روزنامه‌چی، حقوقدان و لیبرال را دعوت کرده بودند تا به قول خود همه شوون انقلاب را محاکمه کنند. از سوی دیگر، صحنه‌ای درست کرده بودند که باز و کبوتر درست کنند و در این میان، بازها بخواهند اصل انقلاب برچیده شود».
یادآور می‌شود. کنفرانس برلین یا «کنفرانس ایران بعد از انتخابات » در آخرین روزهای فروردین 79 توسط بنیاد ‌هاینریش بل که زیر نظر حزب سبزهای آلمان اداره می‌شد، برگزار شد. این بنیاد آلمانی از برخی سیاسیون ایرانی دعوت کرد که 17 نفر پذیرفتند. بلافاصله بعد از شروع این کنفرانس در برلین، بنیاد حزب سبز آلمان با همراهی بسیاری از گروهک‌های سیاسی، با صدور بیانیه‌ای مشترک خواستار تشکیل یک حکومت لائیک و سکولار در ایران شد. اظهارات برخی سخنرانان هم نقاب از چهره واقعی و منافقانه مدعیان اصلاح‌طلبی برمی‌داشت و انتشار سخنان آن‌ها در تلویزیون برای جریان نقاق و برانداز گران تمام شد. بنابراین جای تعجب است که چرا باید به جای منافقین و براندازان، آقای انتظامی از پخش گزارشی مستند درباره کنفرانس برلین ناخرسند باشد و نسبت به خدمت مهم آقای لاریجانی در روشنگری افکار عمومی ایجاد تردید و تشکیک کند؟