مبارزه مردم ایران با استبداد و استعمار در «آتش و باد»
انوشه میرمرعشی
تاریخ هر سرزمین و حوادثی که در آن اتفاق افتاده، بخش مهمی از هویت مردمان آن کشور را شکل میدهد. چنانچه شناخت تاریخ و وقایعی که بر نسلهای قبل گذشته، در مرحله اول افراد را به خودشناسی جمعی رهنمون میسازد و در مرحله بعد بهترین وسیله برای انتقال تجربه پیشینیان به نسل فعلی آنهاست. آنچنان که خداوند در قرآن ما را به تفکر در اخبار گذشتگان و عبرت گیری از آن دعوت میکند. آنوقت قطعا یکی از راههای بسیار خوب شناساندن تاریخ و اخبار گذشتگان به مردم، ساخت سریالهای تاریخی است؛ البته به شرط اینکه بخش دادههای تاریخی آن مبتنی بر حقیقت و به دور از تحریف واقعیت باشد.
به همین علت و به مناسبت پخش سریال تاریخی «آتش و باد» از شبکه 3، نگاهی داشته ایم به نقاط مثبت و منفی این اثر...
طرح اولیه مجموعه داستانی «آتش و باد» توسط مجتبی راعی (کارگردان) و فیلمنامه آن توسط منصور براهیمی و عبدالرسول گلبن نوشته شده است. ساخت این سریال با تهیه کنندگی حسن نجاریان از سال 1398 آغاز شده. این سریال که در ابتدا قرار بود با نام «جشن سربرون» تولید شود، طی سه سال و نیم ساخته و از نوروز 1402 به روی آنتن شبکه 3 رفته است.
حوادث داستان در زمان شعلهوری جنبش مشروطه در ایران اتفاق میافتد، و حوادث این مقطع تاریخی را در منطقه جغرافیایی استان فارس و به ویژه شهر شیراز روایت میکند.
از آنجا که استبداد و استعمار دو واژه بههمپیوستهای است که به تاریخ دوره قاجار گره خورده است؛ آتش و باد راوی مصیبتهایی است که استبداد و استعمار بر عشایر منطقه فارس وارد کردهاند. مصیبتهایی که با خودکامگی خاندان قوام و خوانین وابسته به آنها به مردمان مظلوم شهرها و روستاها و عشایر استان فارس تحمیل شده و با ورود استعمار انگلیس و غارت نفت ایران، عمیقتر و مصیبت بارتر هم شده است.
صحت دادههای تاریخی
در واقع میتوان گفت نویسندگان فیلمنامه و کارگردان با تحقیقی قابل تقدیر به درستی، تاریخ آن دوره را به مخاطب نشان دادهاند. گنجاندن شخصیتهایی چون شعاع السلطنه، شاهباز، یاور اکرم و فتح الله خان به عنوان نمایندههای استبداد قجری و نوئل انگلیسی و سربازان هندی به عنوان نمایندههای استعمار از نقاط قوت اثر محسوب میشود. چنانکه طراحی شخصیتهایی چون
«آقا ضیاء»، «سرهنگ» و سایر بازاریان به عنوان نماینده مشروطه خواهان در کنار طراحی بزرگان طایفه پازن توانسته نمای خوبی از جریانات سیاسی و اجتماعی آن دوره را به مخاطب عرضه کند.
درضمن همدستی استبداد و استعمار برای چپاول ثروت و دارائیهای مردم مظلوم منطقه، شناخت مرحله به مرحله انگلیسیها و خوی چپاولگرایانه آنها توسط عشایر، رویارویی مشروطهخواهان با حاکمان مستبد قجری استان فارس و در آخر مقاومت و سلحشوری عشایر منطقه و اهالی شیراز مقابل استعمار و استبداد از جمله دادههای صحیح تاریخی این مجموعه داستانی است.
همچنین اشارههای غیرمستقیم به مشروعهخواهی، قیام شیخ عبدالحسین لاری علیه استبداد و مقابله جانانه ایشان و یارانش با استعمار انگلیس در منطقه لارستان، در گفتوگوهای شخصیتهای داستان به جذابیتهای تاریخی اثر افزوده است. به علاوه اینکه گنجاندن برخی جملات و تکه کلامها با هوشمندی نویسندگان به بصیرت مخاطب برای دشمن شناسی کمک کرده است. به طور مثال نویسندگان آنجا که آقاضیاء به مردمی که از دست یاور اکرم و تفنگچیهای شعاع السلطنه به حیاط ساختمان کنسولگری انگلستان در شیراز پناه بردهاند، نهیب میزند که: «از نیش عقرب جرار فرار کنیم و پناه بیاریم به نیش مار غاشیه؟» سادهانگاری برخی افراد در کمک گیری از دشمن در مواقع سختی را تقبیح کردهاند.
بخش عاطفی داستان
حقیقت این است که مجموعههای داستانی صرفا تاریخی، تنها میتواند مخاطباندک و خاص را جذب کند. اما اگر یک سریال تاریخی دارای بخش عاطفی پررنگی (درام) باشد، مخاطب بیشتری را با خود همراه خواهد کرد؛ البته به شرطی که بخش عاطفی داستان، بخش تاریخی را لوث نکرده و تحت تاثیر قرار ندهد.
متاسفانه در خیلی از سریالهای مناسبتی و تاریخی این معضل دیده میشود که نویسنده اثر برای جذب مخاطب آنچنان بخش عاطفی داستان و رابطههای عاشقانه آن را پررنگ کرده که عملا دیگر تاریخ در حاشیه قرار گرفته و اگر مثلا عنوان دوره پهلوی را از داستان حذف کنیم، هیچ تغییری در اصل ماجرا ایجاد نمیکند!
اما هوشمندی نویسندگان «آتش و باد» در طراحی شخصیت بهادر و همسرش بیبی کتا و رابطه عاطفی زیبا و عمیق این زوج، به علاوه ماجرای طمع سرخو (فرزند حرام زاده فتح الله خان) برای به دست آوردن دختر بهادر و بیبی کتا یعنی «جهان پسند»، در کنار عقلانیت و نجابت خورشید (برادرزاده بهادر) برای به دست آوردن جهان پسند و پیروزی او بر سرخو و بقیه خواستگارها، به علاوه مرگ شهادت گونه اش به دست «سرخو» بر جذابیت آتش و باد افزوده است.
بخش مردم شناسی اثر
از آنجا که داستان در دل سرزمینی تعریف میشود که محل زندگی عشایر با آداب و رسومی خاص است، نویسندگان توانستهاند با تحقیقی جامع، بازنمائی خوبی از آئینهای قومی و شیوه تفکری و سبک زندگی آنها به مخاطب داشته باشند. از رسم خون بس تا جشن سربرون قالی بیبی باف، تا مراسم عروسی و عزای عشایر در سریال خوب گنجانده شده است.
همچنین پیوستگی فرهنگی عشایر منطقه فارس با شاهنامه به بهترین شکل نمایش داده شده است. طراحی لباس و نمایش اسباب و وسایل زندگی عشایری هم از نکات مثبت بخش مردم شناسی آتش و باد محسوب میشود.
درضمن طراحی شخصیت شگفت انگیزی همچون «آسیدمحمد» و نشان دادن روحیه دینی عشایر، سفارشهای وی به مردمان پازن برای دوری از اجانب (انگلیسیها) و روضه خوانی وی در خانه فتح الله خان قبل از شهادت نیز از نقاط برجسته این مجموعه داستانی است.
خانوادگی نه فمینیستی!
از آنجا که در سالهای اخیر شاهد ساخت سریالهایی به ظاهر تاریخی اما با رویکردی کاملا فمینیستی بوده ایم، باعث شده که بسیاری از منتقدان نسبت به طراحی شخصیت زنان مجموعههای تاریخی حساس شده باشند. در واقع طراحی شخصیتهایی که هیچ شباهتی به زنان مقتدر و اصیل ایرانی تاریخ معاصر ندارند، موجب شده که به شکل خاصتر به شخصیت پردازی بانوان در «آتش و باد» بپردازیم.
در داستان «آتش و باد» همه جور زنی وجود دارد، از زن مقتدر و کاردان و غیور تا زن منفعل و حتی زنهای پول و قدرتپرست. اما طراحی شخصیتهایی چون «بیبیکتایون» و «ملک بانو»
- همسر اول فتح الله خان-، موجب شده که ما با زنان قهرمانی و گره گشایی مواجه باشیم که کاملا ایرانی هستند. زنانی عفیف، مهربان و بسیار مقتدر که مخاطب آشنا با عشایر فارس را به یاد «بی بی»های بزرگوار عشایر استان فارس میاندازد.
حتی در سریال، مادر خورشید و همسر سرخو (مادر جانقلی) هم با وجود اینکه مانند بیبی کتا مقتدر نیستند، اما در حدّ خودشان تاثیرگذار، محور خانواده و همسر دوست هستند. و از همه مهمتر اینکه شخصیت دختر داستان یعنی «جهان پسند» به معنای واقعی یک دختر ایرانی است.
جهان پسند به شدت پدردوست و حامی منافع خانواده و طایفه اش هست، در عین حال مانند مادرش شجاع و زرنگ و کدبانو است. قالی میبافد، گندم آرد میکند، آشپزی میکند، تیرانداز ماهری است اما به هیچ وجه خودسر نیست.
نکات منفی سریال
گرچه «آتش و باد» به جهت محتوا، هم در بخش تاریخی و هم در بخش عاطفی داستان یک اثر قوی محسوب میشود؛ اما ایرادات فنی و ساختاری، به ویژه ایرادات بخش تدوین، از ارزش آن کاسته است. در واقع برخی بیدقتیها در چینش وقایع داستان موجب شده که کیفیت اثر با خدشه مواجه شود. به طور مثال در قسمت 24، مخاطب در حالی نماینده «سرخو» را در حال گزارش دادن درباره مقاومت بهادر و طایفه در حصر قرار گرفته اش به
فتحاللهخان میبیند، که چند لحظه قبل صحنه فرستادن نماینده جدید از سوی سرخو برای شرح ماجرای تیرخوردن بهادر را دیده است و قاعدتا این صحنه باید در قسمت 23 به نمایش درمی آمد. ایرادی که قطعا به دلیل بیدقتی در تدوین رخ داده است.
همچنین تلخی بیش از حد برخی از قسمتهای داستان –گرچه بیانکننده واقعیات تاریخی است- موجب دلزدگی مخاطب شده. عامل منفی که نویسندگان اثر میتوانستند با گنجاندن چند صحنه از هوشمندی و اقدامات سلحشورانه از عشایر و شخصیتهای طایفه پازن از تلخی آن بکاهند.
و در نهایت اینکه «آتش و باد» با وجود ایرادات فنی و ساختاری اثر ارزشمندی است که میتواند با برطرف کردن آن ضعفها، در بخشهای بعدی سریال که قرار است در مقاطع تاریخی جنگ جهانی اول و دوران پادشاهی رضاشاه روایت شود، به یک سریال شگفتانگیز تبدیل شود.