اخبار ویژه
اعتراض آفتاب یزد به قهرمانسازی از قربانی خودکشی
روزنامه آفتاب یزد با انتقاد از کجکارکردی برخی محافل همسو نوشت: نباید از قربانی خودکشی، قهرمان ساخت.
این روزنامه با اشاره به درگذشت کیومرث پوراحمد نوشت: میتواند علل گوناگون و پیچیدهای داشته باشد. ناامیدی، اختلالات روانی، اختلالات فیزیکی، شکست عشقی، اعتیاد به الکل، سوءمصرف مواد یا دارو و... میتوانند به خودکشی ربط داشته باشد و ثابت شده که این عوامل فرد را بیشتر در معرض خودکشی قرار میدهد.بعد انتشار این خبر، ادعاهایی در مورد نوشتهای در محل فوت کیومرث پوراحمد در فضای مجازی مطرح شد. فلاح میری دادستان مرکز استان گیلان در رابطه با این نوشته اظهار کرد: «نوشتهای که همراه مرحوم پوراحمد کشف شده، نوشتهای کاملا شخصی، خصوصی و خانوادگی است.» به گفته دادستان مرکز گیلان، عدم انتشار تصاویر دلنوشتههای خانوادگی و خصوصی پوراحمد در بخشی از وصیت نامه وی مورد تأکید قرار گرفته و مرحوم پوراحمد در انتهای این نامه تأکید کرده به غیر از خانوادهاش کسی از محتوای نامه باخبر نشود و با توجه به اینکه خانواده مرحوم از محتوای نامه مطلع هستند در صورت صلاحدید محتوای آن را منتشر خواهند کرد. رسانهها در برخورد با اخبار خودکشی باید به صورت بسیار حرفهای عمل کنند زیرا هر نوع انعکاس اشتباه این نوع از اخبار میتواند ایجادکننده آسیبهای گستردهای در جامعه باشد و عدهای را به این عمل تشویق نماید. در هر صورت خودکشی عملی قبیحانه است و نام بردن از عباراتی مانند «مرگ خودخواسته» و خوب جلوه دادن این پدیده کار بسیار نادرستی است که متاسفانه توسط برخی از رسانهها انجام شده است. در همین راستا نیز چندی پیش مدیرکل مطبوعات و خبرگزاریهای داخلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به تیتر تعدادی از روزنامهها درباره خودکشی کیومرث پوراحمد واکنش نشان داد.
ایمان شمسایی نوشت: خبر درگذشت مرحوم پوراحمد تلخ و شوکآور است. قضاوت نیز با امثال بنده نیست. خداوند از درون و شرایط افراد آگاهتر است و وظیفه ماست که برای درگذشتگانمان طلب آرامش و آمرزش کنیم.اما ستایش خودکشی از سوی تعدادی رسانه و عناصر رسانهای جای بسی شگفتی دارد! متعجبم از روزنامهنگار مشهوری که این مرگ را «شجاعانه» میخواند و روزنامههایی که در تیتر و روتیتر خود این عمل را یک «انتخاب خودخواسته» تفسیر میکنند. همانقدر که قضاوت ناآگاهانه منفی و کوبنده خطاست؛ تکریم و تحسین چنین عملی اشتباه مضاعف است. همکاران رسانهای! لطفا فرهنگسازی غلط نکنید.»
از سوی دیگر در فضای مجازی نیز برخی از کاربران این عمل را عملی قهرمانانه توصیف کردهاند که این مورد نیز برای جامعه بسیار میتواند خطرناک باشد. بهتر است رسانهها اخلاق حرفهای را رعایت کنند و برای جذب مخاطب هر خبری را با هر روشی پوشش ندهند.
در اطلاعیه انجمن علمی روانپزشکان ایران در مورد بازتابهای درگذشت مرحوم کیومرث پوراحمد آمده است:
مرگ نابهنگام کارگردان مطرح سینما کیومرث پوراحمد که برای چند نسل خاطرههای شیرین و ماندگاری رقم زده، باعث ایجاد حیرت و اندوهی بزرگ میان گروهی از مردم شد. ما عمیقا این فقدان را به خانواده و دوستان پوراحمد، جامعه سینمایی و مردم علاقهمند به آثار او تسلیت میگوییم...
از قربانی خودکشی نباید قهرمان ساخت. خودکشی را نباید دراماتیزه کرد. به اصحاب رسانه این را توصیه میکنیم که دوستان و خانواده در زمانه اوج رویارویی با مرگی اینگونه، در شوک و ناباوری هستند و بهتر است از خبررسانی بپرهیزند یا طرف گفتوگوهای رسانهها قرار نگیرند. باید بازماندگان را کمک و حمایت روانی نمود و اجازه داد به سوگواری بپردازند.
قدرت موشکی انصارالله کابوس جدید برای اسرائیل
کابوس صهیونیستها از قدرت انصارالله یمن به کابوس جدیدی برای صهیونیستها تبدیل شده است. در چند سال اخیر، قدرت نظامی انصارالله یمن تحت رصد و بررسی رژیم صهیونیستی قرار گرفته است و صهیونیستها با دقت تسلیحات مورد استفاده رزمندگان انصارالله یمن را آنالیز و بررسی میکنند. برآورد صهیونیستها این است که انصارالله یمن، یکی از تهدیدات کاملا جدی برای رژیم صهیونیستی در آینده نه چندان دور است.
وب سایت عبری زبان nziv در گزارشی نوشت: اگرچه نیروهای حوثی در یمن بیش از ۱۰ سال است که در معرض جنگ داخلی بوده و مورد حمله ائتلاف متجاوز به رهبری رژیم سعودی قرار گرفتهاند، اما توانستهاند به یک قدرت منطقهای موثر و تأثیرگذار تبدیل شوند و اکنون از قابلیتهای نظامی بسیار بالایی برخوردارند. به ویژه در زمینه موشکهای دوربرد یا در زمینه پهپادها، پایگاه خبری المیادین حزبالله مینویسد که در ضربه زدن به دشمنان یمن مانند عربستان سعودی و دیگر کشورهای حوزه خلیجفارس بسیار موثر بوده است.
بر اساس گزارش مراکز تحقیقاتی غربی، گروه انصارالله یمن از نظر تعداد پهپادها پس از حزبالله لبنان در میان نیروهای نیابتی ایران در منطقه در رتبه دوم قرار دارد. اولین پهپادهایی که در سال ۲۰۱۷ رونمایی شدند «رقیب، راصد و هدهد ۱» بودند که همگی پهپادهای کوچک و سبک بودند که در انجام مأموریتهای شناسایی تخصص داشتند. یک سال بعد یمن پهپاد قاصف ۱ که اولین پهپاد تهاجمی یمنیها برای پاسخ به تجاوزات بود را رونمایی کرد و سپس پهپاد دیگری از همین نوع به نام «قاصف ۲» معرفی شد.
در تابستان چهار سال قبل مدل جدیدی از پهپاد به نام صماد رونمایی شد که شامل سه نوع صماد ۱ برای عملیات شناسایی، صماد ۲ برای عملیات رزمی میان برد و صماد ۳ برای عملیات تهاجمی با سطح کیفیت بالا بود. علاوهبر این، یک پهپاد «صماد ۴» وجود دارد که میتواند مسافت ۲۰۰۰ کیلومتر را پرواز کند و موشکهای هوا به زمین را حمل میکند که قادر به حمله به سایتهای مستحکم زمینی است.
با توجه به آنچه گفته شد، این سؤال مطرح میشود که آیا پهپاد حوثیها که به دستور ایران عملیاتی میشوند، تهدید محسوب میشوند؟ و آیا آنها پهپادهایی دارند که بتوانند به خاک اسرائیل (فلسطین اشغالی) برسند و اهدافی را در اسرائیل مورد حمله قرار دهد؟
سیاهبازی روزنامه غربگرا پس از موفقیت دیپلماتیک ایران
ارگان مطبوعاتی حزب کارگزاران ذیل تیتر «گذر از آرمانگرایی» نوشت: امیدواریم از تجربه برقراری رابطه با عربستان برای گفتوگو و ارتباط با کشورهای غربی نیز الگوبرداری شود.
روزنامه سازندگی در تیتر نخست خود مینویسد: «توافق ایران و عربستان چگونه محقق شد؟ چشمانداز روابط تهران- ریاض چگونه خواهد بود؟ آیا از تجربه تعامل ایران با عربستان میتوان در مسئله احیای برجام و رابطه با آمریکا بهره گرفت یا خیر؟
دو متغیر مهم در شکل دادن، توافق تهران ریاض و از سرگیری روابط دو کشور بعد از ۷ سال موثر بود. نخست آنکه؛ پس از ترک روابط دو کشور به دلیل آتش زدن سفارت عربستان در تهران و کشـته شـدن ایرانیان در سفر حج و متغیرهای دیگر روابط دو کشور وخیم شد و در نهایت روابط دیپلماتیک میان ایران و عربستان قطع شد، طی ۷ سال گذشته ملاحظات و چالشهـای امنیتی علیه عربستان در یمن، تاسیسات نفتی آرامکو و... رو به تزاید گذاشته بود از سویی هم چالشها و نزاعهای مستقیم و نیابتی ایران و اسرائیل بالا گرفته بود. در چنین فضایی، دولت سعودی به این نتیجه رسید که با از سرگیری روابط با ایران، مخاطرات امنیتی را کاهش دهـد و از حلقه محاصــره امنیتی و چالشهایش کاسته شود. از سویی، ایران هم از ایدههـای آرمانگرایی در تعامل با عربستان و دیگر کشورهای عربی دست برداشـت و سعی کرد، مبتنی بـریـک درک واقعبینانه در مسير حل و فصـل تنشهای با عربستان و کشورهای عرب حوزه خلیجفارس گام بردارد. چنانچه شاهد هستیم، بازتعریف روابط ایران به عربستان محدود نماند و اقدامها و تحرکهایی برای ترمیم، بهبـود و ارتقاء روابط ایران با دیگر کشورهای عربی هم آغاز شـده است از جمله با کشـور امـارات متحده عربی، بحرین و... از سـویی تصمیم به مذاکره مستقیم در سطوح مختلف که از چند سال پیش آغاز شـده بود تا صدور بیانیه سه جانبه ایران، عربستان و چین. و پس از آن در دیدار وزرای خارجه دو کشور دنبال شـده اسـت. از این رو، نقش و اهمیت مذاکره مستقیم در مناسبات جهانی و روابط بینالملل اصـلا و ابدا نمیتوان نادیده گرفت و اگر قرار بود از سرگیری روابط تهران- ریاض هم مانند مدل مذاکرههای احیاء برجام به طور غیرمستقیم دنبال شود، ای بسا نتیجهای ملموس و سریع و عینی دربر نداشت.
با توافق تهران و ریاض کسـانی از شهروندان، تحلیلگران و رســانهها به احیای برجام و ترمیم و بهبود روابط ایران و غرب به طور خاص آمریکا امیدوار شـدند؛ این امیدواری هم از واقعگرایی ایران در مواجهه با عربستان سعودی ناشی میشـود. اما مسئله احیاء برجام و تعامل با آمریکا با مسئله عربستان متفاوت است. سیاست خارجی ایران در مسئله آمریکا مبتنی بر یک درک آرمان گرایانه و ایدئولوژیک است که با آموزههای واقعگرایی سیاسی در تعارض است. ایران هزینهها و زیانهای ناشی از مشی سیاست خارجی آرمانگرایانه در ارتباط با آمریکا را به جان میخرد، حاضر نیست در این زمینه دست به تعدیل سیاستهایش بزند.»
تحلیل روزنامه غربگرای سازندگی از چند جهت غلط است. نخست اینکه ایران در مسائل مهم منطقهای از راهبرد خود کوتاه نیامده و آن را با حکمت و تدبیر و قاطعیت پیش برده است. در مقابل، نقشه آمریکا برای منطقه نقش برآب شده و ایالات متحده شکستهای بزرگی را به جان خریده است. این اتفاق غیرقابل انکار که موجب تضعیف هژمونی آمریکا و گسترش اقتدار ایران و متحدانش در منطقه شده برخی دولتها مانند عربستان را که از سوی آمریکا به عنوان گاو شیرده معرفی میشدند، به تجدیدنظر در برخی رویکردهای به بنبست رسیده مانند جنگ و اشغال یمن واداشت؛ جنگی که جز خسارت و هزینههای هنگفت مادی و حیثیتی، عایدی دیگری برای عربستان نداشت و در این میان، به هنگام حملات موشکی مقاومت یمن به مراکز اقتصادی نفتی و نظامی عربستان (آرامکو و...)، هیچ کاری از سیستم راداری و پدافندی آمریکا برنمیآمد. اردوگاه آمریکا هیچ شکست گستردهای را در سپردههای عراق، سوریه، لبنان و فلسطین متحمل نشد و هزینه بسیاری از این شکستها را هم متوجه عربستان کرد. عربستان در دور جدید میکوشد که با تنشزدایی با ایران، بخشی از آن فشارها را کاهش دهد.
اما در موضوع خباثتهای آمریکا، عجیب است که روزنامه سازندگی دم از واقعگرایی و دست کشیدن از آرمانها میزند و حال آن که کلاه بزرگی که آمریکا همین اواخر در ماجرای برجام سر دولت خوشبین به غرب گذاشت، مقابل چشم افکار عمومی است و قبل از آن نیز آمریکا با تحریم و ترور و خرابکاری و تحمیل جنگ و حمایت از گروهکهای ویرانیطلب، ماهیت شرارتآلود خود را به نمایش گذاشته و ضمناً در تمام توافقات و تعهدات قبلی هم مرتکب نقض عهد شده است. با این وجود سازندگی معلوم نمیکند مرادش از واقعگرایی در مقابل آرمانگرایی چیست؟
اما اگر مراد از آرمانگرایی، ذهنگرایی و خیالبافی است که باید گفت غربگرا با اعتماد بلاوجه به آمریکا و غرب و واگذاری امتیازات انبوه در مقابل چک برگشت خورده برجام، ثابت کردند خیالبافترین رویکرد را در سیاست خارجی دارند و واقعگرایی و درساندوزی از تجربهها نزد آمریکا هیچ جایگاهی ندارد.
دعوت به کوتاه آمدن دوباره درمقابل آمریکا در حالی است که غربگرایان هنوز متهم و بدهکار چک برگشتی برجام هستند.
گزارش اندیشکده آمریکایی از شراکت راهبردی ایران و روسیه
فشارهای آمریکا و غرب، همکاریهای اقتصادی و امنیتی میان ایران و روسیه را شدت میبخشد و غرب قادر به کاستن از این شراکت راهبردی نیست.
اندیشکده آمریکایی انستیتو خاورمیانه در درباره این ارزیابی نوشت: یک سال پس از شروع جنگ اوکراین، روابط ایران و روسیه در حال تجربه کردن همه سطوح است. درحالیکه روابط دوجانبه هنوز با تمرکز شدید بر مسائل امنیت و دفاعی شکل میگیرد، اما دو طرف در حال گشایش چندین زمینه جدید همکاری نیز هستند. حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران در 29 مارس در سفر خود به مسکو اعلام کرد که هر دو طرف در حال نهایی کردن «توافقنامه همکاری راهبردی بلندمدت» هستند؛ مفهوم سیاست خارجی فدراسیون روسیه که بهتازگی منتشر شده است، سرنخهایی از جامعیت روابط آینده روسیه و ایران ارائه میدهد. این سند خواستار «توسعه همکاریهای همهجانبه و قابل اعتماد با جمهوری اسلامی ایران» است و در این سند، ایران در میان کشورهای جهان اسلام رتبه اول را به خود اختصاص داده است.
هسته اصلی این همکاری جدید، درک دو طرف از فشارهای خارجی و داخلی و احساس فوریت است. کشورهای غربی هم در مسکو و هم در تهران، به یک اندازه، خطرناکترین دولت تلقی میشوند. در این راستا، هر دو طرف نظرات مشترکی در مورد ثبات و امنیت خود دارند. آنها همچنین در مورد منبع تهدیدات احتمالی توافق دارند و نارضایتیهای مشابهی در مورد آنچه که بهعنوان اقدامات ناعادلانه غرب عنوان میکنند، دارند.
دیدگاه مسکو و تهران این است که عدم همکاری ممکن است برای هر دو کشور گران تمام شود، درحالیکه در صورت همکاری با یکدیگر فرصتهای زیادی وجود خواهد داشت. تا سال 2022، شرکتهای روسی در معامله با ایران محتاط بودند، زیرا منافع گستردهای در غرب داشتند و از تحریمهای آمریکا علیه ایران بیم داشتند. با این حال، این روند در سال 2022 بهطور قابلتوجهی تغییر کرد. در ژوئیه سال 2022، زمانی که پوتین به تهران سفر کرد، شرکت ملی نفت ایران و گازپروم روسیه قراردادی به ارزش 40 میلیارد دلار برای توسعه بخشهای نفت و گاز ایران امضا کردند. به گفته منابع ایرانی، این قرارداد برای حمایت از پیشرفت پروژههای توسعه در تعدادی از میادین نفت و گاز ایران طراحی شده است. گفته میشود این فهرست شامل سرمایهگذاری 10 میلیارد دلاری در میدان گازی پارس شمالی میشود که قرار است تا سال 2026 گاز تحویل دهد.
هر دو طرف چنین محاسبه میکنند که ارزش استراتژیک همکاری بلندمدت، حائز امتیازات اقتصادی است. به همین دلیل، برای غرب سخت است که روی شکافها و اختلافات بین مسکو و تهران بهعنوان راهی برای برهم زدن این مشارکت حساب باز کند.
در کوتاهمدت، به نظر میرسد که ایالاتمتحده و اروپا نمیتوانند کاری برای متوقف کردن مسکو و تهران از توسعه بیشتر روابط انجام دهند. این ناتوانی به دلیل ماهیت همکاری آنهاست که به کاهش تهدید وجودی در میان نخبگان در هر دو کشور کمک میکند. برای قدرتهای اروپایی، فشار حداکثری و اقدامات قهری بیشتر گزینههای روی میز خواهد بود که بر ادراک جمهوری اسلامی از آسیبپذیری افزوده و به توجیه حمایت از روسیه کمک میکند. الگوی مشابهی را میتوان در طرف روسی نیز مشاهده کرد. تجاوز روسیه به اوکراین هرگونه شانس عادیسازی نزدیک در میانمدت با غرب را از میان برده است. در عوض، فشار غرب بر روسیه، منطق استراتژیک دوستی مسکو با تهران را تقویت میکند.