kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۰۷۱۲
تاریخ انتشار : ۰۵ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۸:۳۲

فیلم اتاقک گلی عاشـــــقانه‌ای در تنگه مرصاد!

 

لقمان مداین
فیلم «اتاقک گلی» به کارگردانی محمد عسگری، تهیه‌کنندگی و اجرای طرح داوود صبوری، فیلمنامه‌نویسی پدرام کریمی و نقش‌آفرینی تورج الوند، سعید دشتی، سعید زارعی، مسعود شامی و تینو صالحی و نوید پورفرج در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمد.
اثری موفق که ما را به شب عملیات مرصاد می‌برد، به حمله منافقین بر میهن، تا همزمان که عراق جنوب را می‌زند، ایران را در دو جبهه درگیر کنند و از قدرت دفاعی اش بکاهند؛ آمده توحش منافقین را به تصویر بکشد، که چگونه فرقه‌ای که خودش را مجاهد خلق می‌داند رگبار سلاحش را بر زن و بچه مردم می‌گیرد، از آنها پناهگاهی می‌سازد تا گوشت دم توپشان کند که مبادا خودشان آسیب ببینند، و مظلومیت رزمندگان و پیشمرگه‌های مسلمانی که قید خانواده خود را زدند و با دست خالی مقابل این نامردمان ایستادند را فریاد کند، آمده تا نشان دهد شیرزنان مسلمان و وطن دوست کُرد، اسلحه دست می‌گیرند تا مقابل نفاق بایستند اما نامردان منافق از خانه مردم لباس زنانه بر می‌دارند و می‌پوشند که اسیر رزمندگان نگردند، از ترس مسعود و مریم رجوی می‌گوید، آن‌گاه که علی رغم وعده خود در میدان جنگ حاضر نمی‌شوند، از ضربه قاطع شهید صیاد شیرازی بر پیکره‌ی آنان می‌گوید، همان ضربه‌ای که تاریخچه‌ای ناگفته دارد و نیاز است روزی به تصویر کشیده شود، از آن روزی که خبر خیانت دوباره فرقه نفاق در مرصاد به گوش امام(ره) می‌رسد، دستور می‌دهند نیروی هوایی وارد شده و قاطعانه برخورد کند، احمد آقا تماس می‌گیرند، اما پاسخ نیروی هوایی دلسرد‌کننده است، خرابکاری! هیچ بالگردی و جنگنده‌ای امکان پرواز ندارد، خبر به امام(ره) منتقل می‌شود، با ذکاوت و هوشیاری دست نوشته‌ای را متبرک می‌کنند، یک حکم ماموریتی، صیاد شیرازی مامور می‌شود تا به نیروی هوایی رفته و ضمن خنثی ‌سازی خرابکاری و پیدا کردن عوامل نفوذی، نیروی هوایی را به خط کند، هواپیمای مخصوص به دنبال صیاد می‌رود، و حکم ماموریت به او ابلاغ می‌شود، صیاد به محض قدم نهادن در نیروی هوایی پاسخ عوامل را مبنی بر خرابکاری تاب نمی‌آورد، بحث خیانت است، شخصا سوار بالگرد می‌شود و آن را روشن می‌کند، و آنجا مشخص می‌شود که هیچ خرابکاری‌ای شکل نگرفته و این یک هماهنگی میان فرقه نفاق با عوامل نفوذی خود بوده، تا خیالشان از بابت آسمان راحت باشد، صیاد دستور می‌دهد و بالگردها به پرواز در می‌آیند، اما خلبان‌ها حاضر به زدن پیاده نظام‌های نفاق نیستند، آنها می‌گویند طبق قانون نیروی هوایی، حق ندارند کسانی که پرچم ایران به دست دارند را هدف بگیرند، و خلاف ضوابط است، اما صیاد قرآن بر نیزه را می‌شناسد، امر می‌کند که با مسئولیت من بزنید، و آنان را مجاب به اجرای اوامر خود می‌کند، و خوارج تار و مار می‌شوند، فیلم اتاقک گلی عاشقانه‌ای را به تصویر می‌کشد در میان جنگ و خون، از قدرت خانواده می‌گوید، و ثابت می‌کند عشق بر همه چیز پیروز است، چه عشق پاک زوجی از جوانان پیشمرگه مسلمان‌، چه عشق شهدا به خدا و رزمندگان بر مردم، و اعلام پیروزی می‌کند مخصوصا بر کسانی که اولین قانون فرقه خود را قتل عشق و دوست داشتن نهادند، آن‌گاه که فرزندانشان را به پرورشگاه‌های ربات ساز خود فرستادند، از همسرانشان جدا شدند و از خانواده خود قطع رحم نمودند.
فیلمنامه قصه خوبی داشت، کشش داشت، تعلیق‌های بی‌نظیری داشت، دقایق ابتدایی خوبی داشت، عطف‌بندی و اوج قشنگی داشت، قهرمانش خوب ترسیم شده، ارزش و ضد ارزش داشت، عنصر ارتباطی داشت، کاشت، داشت و برداشت‌هایش رعایت شده بود، پی‌رنگی قوی داشت، ضد قهرمان و خرده پی‌رنگ‌هایش ضعف داشت، اما دیالوگ‌هایش کشمکش داشت و کامل بود، ولی به رزمنده‌ها که می‌رسید ناقص بود، شعاری بود، صادقانه نبود، کشمکش نداشت، ساده و روان نبود.
کارگردانی فیلم بسیار خوب است؛ از محل استقرار دوربین، حرکت دوربین تا ‌اندازه تصاویر عالی است، اما فیلمبرداری مشکل دارد؛ حرکت‌های تند دوربین باگ دارد، چشم مخاطب را به درد می‌آورد، مخصوصا زمانی که پشت دوربین چشمی قرار می‌گرفتیم، نورپردازی خوبی داشت، چینش سکانس‌ها و پلان‌ها علمی بود و کشش ایجاد می‌کرد، صداهای حاضر در صحنه دقیق بود اما فیلمنامه را چکش کاری نکرده بود و برخی بازیگران را سربلند بیرون نیاورده بود.
نقش‌آفرین‌های اصلی، منحصر به فرد بودند، انقباض جسمانی نداشتند، عمیق و پر روح بازی می‌کردند، صدا و حرکات بدنشان منطبق با صحنه و متن بود، به شخصیت‌شان بعد داده و شخصی کرده بودند، آوا، گویش و تلفظ صحیح در کلام داشتند، میمیک صورتشان اصولی بود، اعمال پیچیده در نقش داشتند، اما درخصوص برخی بازیگران مخصوصا در بین کاراکترهای رزمندگان، صلبیت کلام وجود داشت، خلاقیت نبود، خودفکنی نبود، تکرار الگوهای مکرر داشتند، از کلمات استفاده بیهوده داشته و سطحی ادای نقش می‌کردند.