kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۰۷۰۶
تاریخ انتشار : ۰۳ اسفند ۱۴۰۱ - ۲۲:۱۸

پارادوکس‌های جنگ اوکراین برای روسیه، آمریکا و اروپا (نگاه)

 
 
سید محمد امین‌آبادی
جنگ اوکراین فردا (جمعه 5 اسفند) یک‌ساله می‌شود. بامداد پنج‌شنبه 
(5 اسفند 1400 ) بود که پوتین فرمان حمله سراسری را به اوکراین صادر کرد. برخی از کارشناسان رئالیست، ریشه‌های جنگ را اشتباه اوکراین در تقابل با همسایه قدرتمند خود و تلاش برای تضمین امنیت خود با عضویت در ناتو می‌دانند. با به قدرت رسیدن غربگراها در اوکراین در سال 2014 تلاش این کشور برای پیوستن به ناتو برای تضمین امنیت خود نیز وارد مرحله تازه‌ای شد. نظریه‌پردازان برجسته رئالیسم در آمریکا مثل «مرشایمر» و «استفان والت» همان زمان هشدار دادند که ادامه تحریک اوکراین برای عضویت در ناتو با واکنش شدید پوتین مواجه خواهد شد‌، چرا که اوکراین به منافع حیاتی روسیه گره خورده است. سال 1994میلادی، «زبیگنیو برژینسکی» گفته بود: «روسیه بدون اوکراین دیگر امپراطوری به حساب نمی‌آید». به همین دلیل روسیه تحمل عضویت اوکراین در ناتو را در نزدیکی مرزهای خود نداشت. اوکراین عمق استراتژیک روسیه بود و افتادن آن به دست غرب موقعیت ژئوپولیتیکی روسیه را به شدت تحت تأثیر قرار می‌داد. از سوی دیگر روسیه به‌دنبال کنترل بر خارج نزدیک خود یعنی شرق اروپا بود و کنترل مسکو بر شرق اروپا با پیوستن کیف به ناتو نه‌تنها امکان‌پذیر نبود بلکه ورود اوکراین به ناتو مرزهای این ائتلاف نظامی غربی را تا عمق استراتژیک روسیه گسترش می‌داد و شکستی بزرگ برای پوتین که به‌دنبال احیای روسیه به‌عنوان یک قدرت بزرگ جانشین امپراتوری شوروی در نظام بین‌الملل بود محسوب می‌شد. غربی‌ها نیز برای مهار روسیه در شرق اروپا به اوکراین نیاز داشتند‌، لذا در تقابل بین ناتو و روسیه دولتمردان اوکراینی با عدم درک جدی خطر، کشور خود را قربانی بازی قدرت‌های بزرگ کردند.
با ورود جنگ به یک سالگی خود پارادوکس‌ها و نگرانی‌های این جنگ نیز برای روسیه‌، آمریکا و اروپا خود را بیشتر نمایان می‌کند. روسیه تمایل داشت و دارد که این جنگ را هرچه سریع‌تر و با کمترین میزان خسارات و تلفات انسانی به پایان برساند. روسیه به صراحت اعلام کرده است که به عضویت فنلاند و سوئد در ناتو واکنش نشان خواهد داد و این واکنش می‌تواند به گسترده‌تر شدن جنگ و در نتیجه طولانی شدن آن که به نفع هیچ ‌یک از طرفین نیست، منجر شود.
 اما طولانی شدن جنگ به یک پارادوکس عجیب برای آمریکا و اروپا نیز تبدیل شده است. آمریکا و اروپا تمایل دارند از موقعیت پیش آمده توسط این جنگ برای تضعیف هر چه بیشتر روسیه استفاده کنند لذا طولانی شدن جنگ از منظر این هدف در راستای منافع دو سوی آتلانتیک است اما طولانی شدن جنگ خطرات دیگری نیز به همراه دارد که در راستای منافع بروکسل و واشنگتن نیست. اروپا طی یک سال گذشته بزرگ‌‌ترین بازنده جنگ اوکراین بوده است. مجموع دولت‌های اروپایی طی این مدت از بابت بحران انرژی بیش از یک تریلیون دلار متضرر شده‌اند و به نوشته رسانه‌ها بیش از 800 میلیارد دلار نیز تاکنون به شرکت‌های خود یارانه انرژی پرداخت کرده‌اند‌، بحران اقتصادی نیز زیر سایه این جنگ به تورمی در اروپا منجر شده که طی چند دهه گذشته در اغلب کشورهای اروپایی بی‌سابقه بوده است. از سوی دیگر طی یک سال گذشته کشورهای اروپایی موجودی زرادخانه‌های تسلیحاتی خود را روانه اوکراین کرده‌اند و دیگر در انبارهای خود سلاحی برای ارسال به کیف ندارند‌، لذا طولانی شدن جنگ شرایط را برای ادامه این وضعیت بحرانی هموار می‌کند و این قطعاً به سود دولت‌های اروپایی که طی ماه‌های اخیر زیر فشار شدید افکار عمومی به‌خاطر بحران اقتصادی بوده‌اند نیست. همچنین ادامه جنگ حمایت افکار عمومی اروپا از تداوم حمایت‌های مالی و تسلیحاتی از اوکراین را نیز تضعیف کرده است و همین الان نیز نظرسنجی‌ها نسبت به روزهای آغازین جنگ به خوبی مهر تأییدی بر این تحلیل است که دولت‌های مستقر اروپایی برای این که در انتخابات از سوی مردم تنبیه نشوند باید هرچه سریع‌تر راه‌حلی برای خاتمه جنگ بیابند راه‌حلی که مستلزم حفظ آبروی آنها نیز باشد و به عقب‌نشینی در مقابل روسیه تعبیر نشود.
آمریکا نیز در وضعیت مشابهی گیر کرده است. طولانی شدن جنگ با هدف تضعیف روسیه به‌عنوان یک قدرت بزرگ و رقیب آمریکا، منافع کلان واشنگتن را به خوبی تامین می‌کند اما در این‌جا مشکل عدم تناسب بین هدف‌، وسیله و روش در جنگ پیش می‌آید. طولانی شدن جنگ مستلزم تداوم حمایت‌های گسترده تسلیحاتی از اوکراین و ارسال تسلیحات بیشتر و پیشرفته‌تر به کیف است هدفی که با هدف دیگر آمریکا یعنی عدم تمایل به رویارویی مستقیم با روسیه در تضاد است. طی روزهای گذشته سران آمریکا و اروپا بالاخره به این نتیجه رسیدند که اوکراین را با ‌تانک‌های پیشرفته و تسلیحات تهاجمی‌تر تجهیز کنند و حتی برخی رسانه‌ها از قول مقامات و سران ناتو مسئله ارسال جنگنده‌های پیشرفته را نیز به اوکراین مطرح کردند‌، اما این مسئله می‌تواند به یک وضعیت غیرقابل کنترل منجر شده و به درگیری ناتو و روسیه منجر شود مسئله‌ای که دو طرف تمایلی به آن ندارند. طی یک سال گذشته مقامات آمریکا بارها و به صراحت اعلام کرده‌اند «ناتو تمایلی به جنگ مستقیم با روسیه ندارد» اما «هدف جنگ اوکراین، شکست کامل روسیه» است. هدفی که برای دستیابی به آن ابزار و روش مناسبی از سوی آمریکا به کار گرفته نشده است. دست‌یابی به این هدف تنها از طریق جنگ نیابتی ممکن نیست و اوکراین حتی با وجود تسلیح گسترده از سوی کشورهای ناتو قادر به شکست روسیه نخواهد بود. به عبارت دیگر در اینجا بین هدف، ابزار و روش تناسبی وجود ندارد. شکست روسیه بدون شروع یک جنگ تمام‌عیار احتمالاً هسته‌ای از سوی ناتو امکان‌پذیر نیست و در صورت شروع این جنگ نیز با توجه به قدرت نظامی روسیه در سلاح‌های نامتعارف و زرادخانه هسته‌ای این کشور به نابودی متقابل دو طرف منجر خواهد شد. لذا به نظر می‌رسد آمریکا نیز در موقعیت دشوار و پارادوکسیکالی در جنگ اوکراین قرار دارد. اگر اوکراین را با تسلیحات جدید و پیشرفته مجهز نکند کیف در مقابل روسیه شکست خواهد خورد و تجهیز اوکراین با این تسلیحات نیز خطر شروع یک جنگ تمام‌عیار را به‌دنبال خواهد داشت.