یک شهید، یک خاطره
طلب شهادت
مریم عرفانیان
در جبهه جنوب بودم که خبر شهادت آقای رضوی را شنیدم! او به غرب رفته بود تا برای اجرای عملیاتی که در پیش بود، منطقه را شناسایی کند و همانجا بر اثر اصابت ترکش شهید شد. یادم آمد که در بحثهای جمعی یا اوقات فراغت بارها از پروردگار فیض شهادت را میخواست. گاهی هنگام غذا خوردن یا مرخصی و حتی موقع ورزش میگفت: «این آخرین باریه که اینجا هستم و همدیگر رو میبینیم، ان شاء الله شهید میشم.»
بعضی وقتها هم میگفت: «ترسم از اینه که جنگ تموم بشه؛ اونوقت چطور به روی همسر و فرزندان و حتی والدین شهدایی نگاه کنم که عزیزانشون رو ازدستدادن و من زنده موندم!»
خاطرهای از شهید محمدتقی رضوی مبرقع
راوی: محمود شهیدی، همرزم شهید