چهلویکمین جشنواره فیلم فجر – 7
جشنواره امسال چند گام به جلو
دفتر پژوهشهای موسسه کیهان
اعتراض و انتقاد به رای هیئتهای داوری جشنواره فیلم فجر را تقریبا میتوان در همه دورههای مختلف آن مشاهده کرد، از همان دوره اول که هنوز هویت اعضای هیئت داوریاش مشخص نشده! تا دوره دوم که هیچ بازیگر زنی جایزه نگرفت تا دوره چهارم که هیچ فیلمی بهعنوان بهترین فیلم برگزیده نشد تا دورههای هشتم و نهم و دهم که در هر دوره جوایز بسیاری را در سبد یک فیلم ریختند و بقیه را نادیده گرفتند تا همین جشنوارههای دولت به اصطلاح تدبیر و امید که در سیوپنجمین دوره بهدلیل حضور جمع کثیری از داوران دو تابعیتی، فیلم خوشساخت و پربیننده «ماجرای نیمروز» درباره منافقین اساسا نادیده گرفته شد.
همان ماجرایی که در جشنواره سیودوم بر سر فیلم تاثیرگذار «چ» آمد و در جشنواره سیوچهارم برقش فیلم «بادیگارد» را گرفت و در جشنواره سیوششم، دو فیلم قابل تامل و دیدنی «لاتاری» و «به وقت شام» را به محاق برد و مضحکتر از کنار گذاردن دو فیلم یادشده استدلال هیئت داوران بود که بهدلیل آنچه «خوش نیامدن» از موضوع انتقام در فیلم «لاتاری» خواندند! کلا فیلم را در تمامی رشتهها کنار گذاشته و نقاط قوت دیگر حتی در رشتههای فنی و همچنین بازیگری را در نظر نگرفتند!
همین آش در جشنوارههای جهانی
البته این موضوع در بسیاری از جشنوارههای معتبر جهانی نیز وجود داشته و دارد که بعضا موجب شرمساری تاریخی آنها نیز شده است. از جمله وقتی در پنجاهمین دوره جشنواره فیلم کن، به قصد جبران پنجاه سال در نظر نگرفتن حتی یک نخل طلایی برای فیلمساز مشهوری مثل اینگمار برگمان، قرار شد جایزه ویژهای به نام «نخل طلای نخل طلاها» را به این فیلمساز سوئدی بدهند، او حتی دعوت مدیران کن را برای حضور در جشنوارهشان رد کرد و عطایش را به لقایش بخشید!
اما همان نخل طلایی که 50 سال از فیلمسازی همچون برگمان دریغ کردند، امسال به بازیگر تجاری مانند تام کروز و فیلم تبلیغاتیاش، «تاپ گان: ماوریک» اعطاء کردند!
در همین جشنواره کن و در سال 1987 به خاطر ریاست ایومونتان فرانسوی بر هیئت داوران، در مقابل فیلمهای قوی متعدد، نخل طلا را با پارتی بازی به یک فیلم بسیار ضعیف فرانسوی به نام «زیر آفتاب شیطان» اختصاص دادند که سر و صدای بسیاری را درآورد.
در مراسم اسکار که بیعدالتیها و غیرشایستهسالاری و ناحقیهای بسیار علیرغم یک هیئت داوران 6 تا 8 هزار نفری باعث شده که در طول تاریخ 95 ساله این جایزه، پای بسیاری از معروفترین و کاربلدترین فیلمسازان تاریخ سینما و آثارشان اساساً به چنین مراسمی نیفتد! یا اصلا آنها را راه ندهند!!
کمی تا قسمتی بهتر از دورههای پیش
اما جشنواره فیلم فجر امسال در زمینه داوری در مقابل عملکرد نامناسب چنان دورهها و جشنوارهها و مراسم سینمایی، چندان بد عمل نکرد. به هر حال 7 داور بهعنوان هیئت داوران چهلوچهارمین جشنواره فیلم فجر که اغلب از سینماگران با سابقه و با تجربه بودند، نظرات خود را بهعنوان جوایز این جشنواره اعلام کردند که شاید اگر 7 نفر دیگر به جز اینها بودند، اساسا تغییرات عمدهای در لیست برندهها ایجاد میگردید.
این موضوع را بایستی در نظر گرفت که قضاوت درباره سینما و هنر ورای تمامی قواعد و استانداردها تا حدود بسیاری پیرو علائق و سلائق است و فیلمی که ممکن است از نظر بنده یا عدهای دیگر بهترین فیلم بوده یا برترین کارگردانی و فیلمنامه و فیلمبرداری را داشته باشد، شاید از نظر گروهی دیگر شایسته چنین مقامهایی نباشد. چنان که هر سال در همین انتخابهای داوران جشنواره فجر با برگزیدگان دیگر مراسم و لیستهای منتخبین منتقدان و رسانههای مختلف سینمایی تفاوتهای معناداری مشاهده میشود.
در تاریخ سینما هم چنین است، مثلا فیلم «سرگیجه» که در آخرین نظرخواهی نویسندگان و منتقدان مجله «سایت اند ساوند» بهعنوان بهترین فیلم تاریخ سینما مطرح شد اما از نظر نویسندگان مجله معتبر دیگری مثل «کایه دو سینما» رتبه هشتم را کسب نمود! یا «داستان توکیو» بهعنوان فیلم سوم نظرخواهی «سایت اند ساوند» اصلا در میان 10 فیلم برتر «کایه دو سینما» قرار نگرفت!!
کاریکاتوری از جنگ و سینما
در مورد برگزیدگان جشنواره فیلم فجر چهلوچهارم هم به همین صورت، حتما نظر عدهای از جمله نگارنده با برخی جوایز اهدا شده موافق نیست؛
مثلا اینکه فیلم «غریب» بهعنوان یکی از بهترین فیلمهای امسال در حیطه جوایز اصلی همچون بهترین فیلم و کارگردانی و فیلمنامه و حتی تدوین در نظر گرفته نشد (یادآور بایکوت فیلمهایی مانند «چ» و «ماجرای نیمروز» و «لاتاری» و «به وقت شام» در دورههای پیشین) و یا اینکه اهدای جایزه بهترین فیلم و کارگردانی به فیلم «سینما متروپل» که درواقع هم به سینما، هم به جنگ و دفاع مقدس و هم به حصر آبادان، نگاهی کاریکاتوری و خام و سر دستی داشت، اساسا در مخیله هم نمیگنجید!
فیلمی که درباره حصر آبادان و سینما بود ولی هیچکدام از آنها بهخصوص حصر آبادان که در فیلم دیگری به نام «گلهای باوارده» کاملا حس و حال مخاطب را در بر میگرفت (فیلمی که آن هم علیرغم همه نقاط قوت اما مورد بیمهری واقع گردید)، اما در فیلم «سینما متروپل» تنها در حد شعر و شعار و گفتار مطرح شد. همچنین عشق به سینمای آدمهایی مثل رضا و سیاوش هم کاملا نچسب و باسمهای از کار درآمده بود و به هیچ وجه به باور نمینشست که چنین کاراکترهایی عاشق سینما باشند، ضمن این که مشکل تاریخی فیلم هم قوز بالاقوز بود که در آن شرایط حصر و درگیریها و نبرد دائم و تکاپوی مستمر رزمندگان، کدام سینما در این شهر دایر بوده است؟ چنانکه در هیچ تاریخ کتبی و شفاهی از جمله ذهن نگارنده که در همان دوران در آن منطقه بودم، چنین ادعایی رویت و ثبت نشده است. سینماهای آبادان از زمان شروع جنگ در این شهر تعطیل شد و برعکس مثلا مسجد سلیمان که دو سه سالن سینمایش در همان سالها کار میکرد، اما در آبادان (برخلاف آنچه در نوشتههای پایان فیلم بر پرده نقش میبندد) تا مدتی پس از پایان جنگ نیز این سالنهای سینما تعطیل ماندند!
همه چیز سر جای خودش بود
چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر علیرغم همه فشارهای مختلف خارجی و داخلی در چند ماه اخیر اما پُر و پیمانتر از خیلی دورهها برگزار شد؛ اگرچه برخلاف آن، متاسفانه روابط عمومی جشنواره مانند خیلی از همتایانش در موسسات و سازمانهای دیگر اطلاعرسانی مناسبی نداشت.
پس از چند سال بخش بینالملل به جشنواره اصلی برگشت و در بخشهای رقابتی سینمای سعادت، جلوگاه شرق و بخش غیررقابتی جشنواره جشنوارهها آثار مختلف و متنوعی از کشورهای مختلف را به نمایش گذارد، برای بخشهای رقابتی و بهطور جداگانه برای بخش سینمای مقاومت و فیلمهای بینالادیان، هیئتهای داوری با ترکیب شخصیتهای سینمایی بیشتر خارجی و کمتر ایرانی قضاوت کردند، کارگاههای مختلف فیلمسازی با حضور سینماگران خارجی و داخلی برگزار گردید، بازار فیلم با شرکت کشورهای مختلف برپا شد و...
چه خوب شد که نیامدند
همچنان برگزاری جلسات مطبوعاتی بعد از فیلمها با حضور عوامل آنها جریان داشت که البته امسال تعدادی از بازیگران به دلائل مختلف از جمله آنچه تحریم خواندند بهطور اختیاری یا زورکی یا با تهدید و فحش و بد و بیراه و یا به دلیل پاسخ منفی به طلب پولهای کلان، در نشستهای مطبوعاتی حاضر نشدند که چه خوب شد نبودند و این فرصت فراهم آمد که بهجای پرسش و پاسخها و افههای شصت من یک غاز برخی از همین حضرات، شاهد گفتوگوهای جدیتر با عوامل اصلی مانند کارگردان و تهیهکننده و فیلمنامهنویس یا فیلمبردار و سایر عوامل فنی باشیم و در زمینه بازیگران هم حضور تازهواردها و برخی صحبتهای صادقانهشان (به علت وارد نشدن به فضای شبه حرفهای پر جنجال شبه سلبریتیها) بابهای جدیدی را برای اهل رسانه و خود هنرمندان این حوزه باز نمود.
و آنچه تازگی داشت
اما جشنواره چهلوچهارم، واجد نکات برتری هم نسبت به دورههای پیشین آن بود، از جمله شاید برای اولینبار حداقل در 30 دوره اخیر، تقریبا اثری در میان فیلمهای بخش مسابقه رویت نشد که با ناامیدی و سیاهی به اتمام برسد. نقطههای امید ولو به شکل روزنهای کوچک در انتهای همه این آثار وجود داشت.
شاید برای اولین بار در میان 30 دوره اخیر، تقریبا اغلب آثار از فضایی سالم و سلامت و مشفقانه برخوردار بودند که اگرچه بنا به ضرورت، برخی تکاندهندهترین نابسامانیها و پلشتیهای جامعه را به تلخترین صورت هم به تصویر میکشیدند، اما سیاه و تاریک و چرک نبودند، برای آسیبهای اجتماعی، نقب اجتماعی میزدند و ریشه یابی میکردند.
شاید برای اولینبار در میان 30 دوره اخیر، اغلب فیلمها بهطور مستقیم یا غیرمستقیم نسبتی با موضوع جشنواره یعنی «فجر انقلاب اسلامی» پیدا کرده و در استاندارد این جشنواره میگنجیدند. البته طبق معمول هم آثار ضعیف و بدساخت و شعاری و... هم وجود داشت که کتمان نمیتوان کرد، اما همه در سطح بضاعت همین سینما بودند.
برخلاف آنچه بعضا تبلیغ شد، از نسلهای مختلف سینمای ایران هم در این جشنواره حضور داشند؛ از علی نصیریان و پوراحمد و زریندست تا صدرعاملی و افخمی و پویا و باشهآهنگر و لطیفی و اصلانی و پورعرب و کیانیان تا مقدمدوست و خوشبخت و جمشیدی و صامتی و زمانی و عزتی و ابر و صالحی و تا...