نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
اصرار جریان غربگرا برای پاشیدن گرد غم واندوه بر جامعه و کاسبی سیاسی با زلزله
سرویس سیاسی ـ
روزنامه اعتماد روز گذشته گزارشی از خبرنگار اعزامی خود به شهر زلزله خوی با عنوان «صداي ما را از قلب شهري غمگين و زلزلهزده ميشنويد» منتشر کرد و نوشت: «صداي باد است كه ميان انبوه نايلونهاي كشيدهشده بر خانههاي ويران ميپيچد. خانههايي كه چون جسدهايي بيجان در نايلونهاي شفاف پيچيده شدهاند، تا كوبش باد و تهمانده لرزههاي زمين، تكههايش را از هم نپاشد. اينجا خوي است و مردم در حالي پاهاي خود را بر زمين ميگذارند كه در هر پسلرزه، از هراس مرگ بر خود ميپيچند. در شهر شايعه زياد است و دهان مردم، حتي در حضور نيروهاي ضد شورش كه در فلكه هواشناسي با صورتهاي پوشيده و اسلحه به دست ايستادهاند، بسته نميشود. آدمها اسمهايشان را نميگويند. حرفشان را ميزنند. در گوشيهاي موبايلشان، تصويري از يك دوربين مدار بسته، دست به دست ميشود. يك شي نوراني در آسمان كه به زمين ميافتد و بعدش زمين ميلرزد. حتي خشك شدن درياچه اروميه را هم كه در يك و نيم ساعتي خوي هست، كار روسها و چينيها ميدانند كه براي برداشت ذخاير غني ليتيوم از درياچه بوده است و بعد از معادن طلا ميگويند. حتي ميگويند كه ميخواهند مردم شهر را خالي كنند.»
گفتنی است، طی روزهای گذشته و از دقایق اولیه اعلام وقوع زلزله در شهرستان خوی سیل نیرویهای امدادی، گروههای جهادی و مردمی، نیروهای نظامی و مسئولان دولت از رئیسجمهور گرفته تا وزرا به این شهرستان گسیل شدند و در کمکرسانی به مردم زلزله زده این شهرستان صحنههای زیبا و بیبدیلی خلق کردند. وقوع زلزله امری غیر قابل پیشبینی است و سالانه شاهد وقوع آن در اقصی نقاط دنیا هستیم اما پس از زمان وقوع زلزله است که وظیفه خطیر رسانهها در ایجاد امید و روحیه در میان زلزله زدگان و انعکاس دقیق مشکلات آنها آغاز میشود. اینکه خبرنگار یک رسانه تمام استعدادها و نبوغ خود را در القای دروغ، شایعه، سیاهنمایی، یاس و نا امیدی برای روایت از یک شهر زلزله زده به کار گرفته که حتی در گزارش مناطق جنگ زده مشاهده نمیشود موضوعی قابل تامل است.
رسانههای طیف مدعی اصلاحات همواره در صف اول هجمه به امید جامعه هستند و بهویژه در زمان وقوع حوادث اینچنینی تلاش میکنند با یأسآفرینی و القای بنبست، ایجاد شکاف میان مردم و حاکمیت و همچنین انتشار اخبار دروغ و سانسور اخبار مثبت، فروپاشی اجتماعی ایران را دنبال کنند.
بیرنگی حنای اصلاحطلبان در ادعای حمایت از صندوق رای!
روزنامه هممیهن در مطلبی نوشت: «...تحولاتی رخ داده که امکان اثربخشی انتخابات را از ذهنها زدوده است. در حقیقت، نیامدن مردم در دو انتخابات قبلی ربط چندانی به رد و تأیید صلاحیتها نداشت. موضع مردم عدم شرکت بود. این عدم شرکت هم مبتنی بر تجربههایی بود که از انتخابات گذشته و سپس اتفاقات سالهای ۹۶ تا ۹۸ داشتند. بخش قابلتوجهی از مردم متوجه شدند هنگامی که در برابر ایناندازه از اتفاقات نهتنها کوچکترین تغییر و اصلاح سیاستی داده نمیشود، سهل است که مسیر معکوس را میروند پس انتخابات هم هیچ تغییری ایجاد نخواهد کرد و از اینرو آگاهانه آن را فراموش کردند.»
اظهارات این روزنامه اصلاحطلب در حالی است که مرور تاریخ سیاسی چند دهه اخیر به روشنی نشان میدهد برای مدعیان اصلاحات هیچگاه صندوق رای اهمیت نداشته است و تنها در جایی که پله آنها برای رسیدن به قدرت باشد، مشروع تلقی میشود. در انتخابات سال 88 پس از رکورد مشارکت
85 درصدی و فرصت بینظیری که برای کشور به وجود آمده بود، اصلاحطلبان این فرصت را به تهدیدی علیه نظام و مردم بدل کردند و با ادعای واهی تقلب- که هیچگاه مدرکی دال بر آن ارائه نشد – هشت ماه به بحران دامن زدند و در نقشه دشمن بازی کردند. همین طیف در سال 92 در حالی که با اختلافی کمتر از یک درصد پیروز شده بودند، ادعای کمبود اختیارات ریاستجمهوری را مطرح نمودند! و در سال 1400 نیز زمانی که دولت مورد حمایتشان ناکارآمدی بیسابقهای را به مردم تحمیل کرده بود، کاهش نسبی مشارکت را ناشی از شکاف بین مردم و نظام دانستند! به نظر میرسد مدعیان اصلاحات اگر میخواهند تحلیلی واقعبینانه و منصفانه داشته باشند، به این موضوع بپردازند که رکورد بالاترین مشارکت پس از انقلاب بعد از چه دولتی و چگونه رقم خورد و به همین ترتیب علت کاهش نسبی مشارکت در سال 1400را نیز با توجه به عملکرد قبل از آن تحلیل کنند!
روزنامه مدعی اصلاحطلبی به جای دشمنستیزی، بلندگوی دشمن شد
روزنامه جمهوری اسلامی دیروز در مطلبی نوشت: «دوام نظام جمهوری اسلامی به عملکرد مسئولین نظام به ویژه رفتارشان با مردم وابسته است. این، یک نظام پدید آمده توسط مردم است و همانطور که مردم آن را به وجود آوردهاند، تداوم آن نیز فقط با خواست و اراده مردم ممکن خواهد بود. این نظام حکومتی تا زمانی که محبوب قلوب مردم باشد، هیچ دشمنی با هیچ قدرتی نخواهد توانست به آن کوچکترین ضربهای وارد کند. مرگ یک نظام مردمی زمانی فرا میرسد که از مردم جدا شود و مردم هیچ احساس تعلق خاطری به آن نداشته باشند.»
در این مطلب آمده است: «با این معیار روشن و قطعی که در دست داریم، به راحتی میتوانیم در چهل و چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و در آستانه چهل و پنجمین بهار آزادی به ارزیابی جایگاه نظام حکومتی برآمده از این انقلاب بپردازیم و تصویر روشنی درباره آینده آن ارائه نمائیم. آنچه میتواند عامل موثری برای تداوم نظام جمهوری اسلامی باشد، موقعیت و جایگاه واقعی آن در داخل کشور و در میان مردم است. مردم اگر با نظام باشند، قطعاً میماند و اگر با آن نباشند بدون آنکه نیازی به اقدام براندازانه از خارج باشد، سقوط خواهد کرد. دولتمردان، میآیند و میروند و اعتبار آنها به میزان تلاشی است که برای حفاظت از پشتوانه مردمی انقلاب و نظام به عمل میآورند. برخلاف نظر و ادعای کسانی که امیدی به آینده ندارند، اعتقاد راسخ داریم که حفاظت از نظام جمهوری اسلامی با تصحیح عملکردها و تجدید نظر در سیاستها امکانپذیر است. مسئولان نظام باید روش سلبی و یکجانبهگرایی در سیاست بینالمللی را کنار بگذارند و با روی آوردن به روش موازنه مثبت راه را برای ایجاد گشایش در روابط منطقهای و بینالمللی و تعامل با مردم هموار نمایند و تاریخ ایران را ورق بزنند و دوران جدیدی از تاریخ انقلاب و نظام را که مطلوب عموم مردم باشد آغاز کنند.»
مدعیان اصلاحات به جای آنکه در ایام نزدیک به سالگرد پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي ايران به دشمنستیزی پرداخته و سیاستهای یکجانبهگرایانه آمریکا را به نقد بکشند، ایران را به یکجانبهگرایی متهم میکنند و مدعی میشوند «مسئولان نظام باید روش سلبی و یکجانبهگرایی در سیاست بینالمللی را کنار بگذارند.»(!)