kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۹۱۹۳
تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱۴۰۱ - ۲۰:۲۵
حمایت از تفکر کارآفرینی ضامن رونق اقتصادی کشور

نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود

 
 
 
گالیا توانگر
یک فعال کارآفرین: حتی اگر کارآفرین نیستید و برای شرکت خاصی کار می‌کنید، بدانید که یک مدیر خوب کسی است که نقشه راه خوبی برای سازمانش تعریف می‌کند تا آن را در جهت بهبود زندگی مردم و خدمت‌رسانی درست پیش ببرد.
از خردمندی پرسیدند: «بهترین سرمایه‌گذاری ممکن که کسی می‌تواند انجام دهد چیست؟» جوابش کوتاه، ساده و دلنشین بود: «روی خودت سرمایه‌گذاری کن.»  همه ما دوست داریم بهترین لباس را بپوشیم، بهترین غذا را بخوریم و بهترین خانه و ماشین را داشته باشیم و خلاصه همیشه دنبال بهترین‌ها هستیم. هیچ‌کس دوست ندارد سراغ سطح پایین‌ها برود، اما رفتار ما بعضی از جاها عجیب است، چرا هیچ‌وقت دنبال بهترین آموزش‌ها نبودیم؟
مگر غیر این است که هر آموزشی خوراک ذهن حساب می‌شود؟ چرا خوراک ذهنمان را مثل خوراک گوارشمان در انتخابش دقت نمی‌کنیم؟ حتی گاهی به آن اهمیت نمی‌دهیم‌. فقط وقتی می‌توانیم بهترین نتیجه از عملکردمان داشته باشیم که خوراک خوبی برای ذهنمان آماده کرده باشیم.
برای کارآفرین شدن باید مسیرش را از راه آموختن تجربه‌ و دانش افرادی که این راه را رفته‌اند، آموخت.
از میان ثروتمندترین افراد حال حاضر دنیا ۲۷ نفر ثروت خود را به ارث برده‌اند، ۳۶ نفر در خانواده فقیری به دنیا آمده‌اند، ۱۸ نفر هیچ مدرک دانشگاهی‌ای ندارند، ۸ نفر از این میلیاردرهای کارآفرین در هر دو این دسته‌ها جای دارند: آنها نه خانواده ثروتمندی داشتند و نه تحصیلات دانشگاهی داشتند. 
این یک باور غلط است که برای ثروتمند شدن یا موفق شدن حتماً باید شخصی ثروت به ارث برده باشد یا در خانواده ثروتمندی به دنیا بیاید یا مدرک دانشگاهی بالایی داشته باشد. ناراحتی برای نداشته‌ها، یعنی هدردادن داشته‌ها!
هیچ تلاشی بی‌نتیجه نمی‌ماند
یکی از بزرگان می‌گفت: «من ترجیح می‌دهم صد نفر با ۱ درصد توانشان برای من کار کنند تا اینکه خودم با ۱۰۰ درصد توانم برای خودم کار کنم!» این همان بحث کارمندی- کارآفرینی است. اگر کارآفرین بشوید، خودتان از تله زمان خلاص می‌کنید‌. در واقع وقتی کارمند هستید، هیچ اهرمی برای تولید ثروت ندارید. یک ساعت مشخص کار می‌کنید، یک حقوق مشخص دریافت می‌کنید؛ همین.
اما یک کارآفرین می‌تواند اهرم ثروت داشته باشد. می‌تواند کیفیت کار نیروهایش را بالا ببرد و همچنین با گسترده‌کردن کارهایش تعداد نیروهایش را هم‌افزایش بدهد. به همین سادگی زندگی و درآمدش تحول بیشتری پیدا می‌کند‌.
آرمان حمیدی یک فعال در بحث کارآفرینی می‌گوید: «در راه‌اندازی یک کسب‌وکار جدید نباید دلیلی مهم‌تر از تغییردادن سبک زندگی مردم به سمت زندگی بهتر وجود داشته باشد؛ بنابراین اگر ایده‌ای که در ذهن دارید که قرار است تحولی هرچند کوچک در زندگی مردم ایجاد کند، یک‌لحظه هم شک نکرده و کار خود را آغاز کنید.
حتی اگر کارآفرین نیستید و برای شرکت خاصی کار می‌کنید، بدانید که یک مدیر خوب کسی است که نقشه راه خوبی برای سازمانش تعریف می‌کند تا آن را در جهت بهبود زندگی مردم و خدمت‌رسانی درست پیش ببرد.»
این فعال در بحث کارآفرینی در ادامه با یک مثال قدرت تلاش و پشتکار را این‌گونه برایمان تبیین می‌کند: «یک‌تکه یخ را كه تا دمای ۵۰- درجه سانتی‌گراد سرد شده بردارید و به آن گرما بدهید، ابتدا هیچ اتفاقی رخ نمی‌دهد. این‌همه انرژی گرمایی صرف می‌شود، ولی هیچ نتیجه قابل‌رؤیتی مشاهده نمی‌شود. ناگهان، در دمای صفر درجه، یخ ذوب و به آب تبدیل می‌شود. كار را ادامه بدهید. باز هم انرژی فراوانی صرف می‌شود بدون آنكه تغییری مشاهده گردد تا اینكه وقتی به حدود ۱۰۰ درجه سانتیگراد می‌رسیم، حباب و بخار ایجاد می‌شود!» وی در تکمیل صحبت‌هایش می‌گوید: «این احتمال وجود دارد كه ما انرژی زیادی را صرف كاری كنیم، مثلاً صرف یک پروژه، یک شغل و حتی یک قالب یخ و بااین‌وجود به نظرمان برسد كه هیچ نتیجه‌ای نگرفته‌ایم، اما در حقیقت انرژی ما دور از چشممان در حال ایجاد دگرگونی بوده است. كار خود را ادامه دهید و مطمئن باشید كه دگرگونی از راه خواهد رسید. این اصل را به‌خاطر بسپارید، بی‌جهت دچار هراس نشوید و یاس را نیز به خود راه ندهید و بدانید كه هیچ تلاشی، بی‌نتیجه نمی‌ماند.»
با اتکا به شانس کارآفرین نمی‌شوید 
همه ما در مسیر کارآفرین شدن به طور خاص به چهار نفر نیاز داریم، یک دوست که با او از چالش‌هایمان بگوییم.
یک مشوق که زمانی که خسته می‌شویم یا کم می‌آوریم به ما انرژی بدهد.یک مرشد که تجربه و درایت شخصی خود را با ما به اشتراک بگذارد و به پیشرفت ما کمک کند و ظرفیت‌های ما را کشف کند. یک مربی که بر کارایی ما تمرکز داشته باشد و با بررسی کارهایمان و بازخورد دادن و برنامه‌ریزی، ما را به سمت اهدافمان هدایت کند.
برخی از ما این تصور را داریم که موفقیت کاملاً به شانس بستگی دارد و افراد موفق تنها به‌واسطه شانس و اقبال خوبشان کارآفرین موفقی شده‌اند. درحالی‌که هیچ‌چیزی تحت عنوان موفقیت یک‌شبه وجود ندارد.
لیلا شاکری یک روان‌شناس ضمن بیان مطالب بالا می‌گوید: «اکثر افراد موفق برای رسیدن به اهدافشان سختی‌های زیادی را متحمل شده‌اند، اما خیلی از ما تلاش‌ها و سختی‌های آنها را نمی‌بینیم. به همین دلیل، شانس را دلیل اصلی موفقیتشان می‌دانیم. موفقیت در مسیر کارآفرینی به استقامت، سرسختی، فداکاری، نظم و ریسک‌پذیری و... نیاز دارد.» این روان‌شناس در ادامه می‌گوید: «برای رسیدن به موفقیت یا ایجاد یک تغییر حتماً نباید کار بزرگ یا خیلی خاصی انجام بدیم، حتی اگر در انجام یک کار کوچک هم ثبات داشته باشیم، می‌توانیم به نتایج بزرگی برسیم. پس به‌جای برداشتن قدم‌های بزرگ می‌توانیم روی پیشرفت‌های کوچک و مداوم تمرکز کنیم؛ البته ممکن است این کار در ابتدا خسته‌کننده به نظر برسد و اهمیت تصمیم‌ها و پیشرفت‌های تدریجی خودمان را متوجه نشویم، اما این تلاش‌های کوچک در طولانی‌مدت بیشتر از آنچه که فکر می‌کنیم تأثیر خواهند گذاشت.» وی در پایان صحبت‌هایش می‌افزاید: «شاید لازم باشد سال‌ها تلاش کنیم و زمان بگذاریم تا بتوانیم کسب‌وکارمان را به پیشرفت برسانیم. موفقیت برای هیچ‌کسی یک‌شبه به دست نمی‌آید. اما ممکن است خیلی از ماهمان ماه‌ها یا سال‌‌های اول خسته بشویم و دست از تلاش برداریم. تعهد به کار، استقامت و از همه مهم‌تر زمان‌، برای رسیدن به اهداف و آغاز یک کسب‌وکار پرسود لازم است. پس اگر در مسیر هدف‌گذاری کسب‌وکارمان به این موارد توجه نکنیم، احتمالاً به موفقیت نمی‌رسیم.»
مهارت‌آموزی رمز موفقیت در کارآفرینی
با بررسی ۵۰۰ کسب‌وکار اول دنیا این نتیجه حاصل شده است که ۸۵ درصد موفقیت این شرکت‌ها، به سرمایه‌گذاری روی مهارت‌های نرم مربوط می‌شود. 
امروزه به دو مجموعه متفاوت از مهارت‌ها برای کار کردن نیاز دارید که به مهارت‌های سخت و مهارت‌های نرم معروف هستند. 
این مهارت‌ها چه هستند و چه تفاوتی میان آنها وجود دارد؟
از محسن علیپور یک مشاور کسب‌وکار سؤال می‌کنم: «مهارت‌های سخت کدام‌اند؟» وی پاسخ می‌دهد: «مهارت‌های سخت، توانایی‌های قابل‌آموزش هستند؛ مهارت‌هایی هستند که کمیت آنها به‌سادگی قابل‌سنجش است. معمولاً مهارت‌های سخت را در کلاس‌های درس، از طریق کتاب‌ها و سایر مواد آموزشی یا در حین کار در محل کار خود می‌آموزید؛ برای مثال مدرک تحصیلی یا گواهینامه فنی، تسلط به زبان خارجی، سرعت تایپ، برنامه‌نویسی کامپیوتر و غیره.» وی در تبیین اینکه مهارت‌های نرم کدام‌اند؟ در ادامه توضیح می‌دهد: «از سوی دیگر مهارت‌های نرم، مهارت‌های ذهنی هستند که ارزیابی کمیت آنها بسیار دشوارتر از مهارت‌های سخت است. از مهارت‌های نرم با عنوان «مهارت‌های انسانی» یا «مهارت‌های بین‌فردی» نیز یاد می‌شود و مهارت‌هایی هستند که به نحوه ارتباط و تعامل شما با سایر افراد مرتبط هستند. برای مثال ارتباطات، انعطاف‌پذیری، مذاکره، کار تیمی، فن بیان، رهبری، انگیزه، شکیبایی، توانایی حل مسئله، مدیریت زمان و اخلاق کاری.»
این مشاور کسب‌وکار در تکمیل صحبت‌هایش می‌گوید: «مهارت‌های نرم، شما را به فردی دلپذیر در محل کار و یک عضو باارزش تیم تبدیل می‌کنند. بسته به نوع شرکت یا کسب‌وکار، کارفرمایان به دنبال جذب افرادی با مهارت‌های کلیدی و باتجربه برای سمت‌های موجود هستند. در واقع با وجود اهمیت بالای این مهارت‌ها، کارفرمایان در هنگام استخدام نیرو به وجود آنها در فرد توجه دارند. مهارت‌های نرم می‌توانند به‌خوبی مهارت‌های سخت، نشانگر نحوه عملکرد شغلی افراد باشند. داشتن این مجموعه از مهارت‌ها شما را بدون توجه به محل کار و نوع کاری که انجام می‌دهید، به کارمندان خوب و با ارزشی تبدیل می‌کند.»
سه چالش در بدو کارآفرینی
رضا صدیقی یک کارآفرین درباره‌ سه چالش مهم پیش‌ روی کارآفرینی که به‌تازگی قدم در این مسیر گذاشته می‌گوید: «سه مسئله‌ که در کارهای خلاقانه پیش می‌آید: اولی وقتی است که تازه شروع به کار می‌کنیم. در این مرحله، محصول ما خوب نیست. این یک واقعیت است. موفقیت در این سفر، نصیب کسانی می‌شود که کلمه‌ هنوز را به جمله‌ بالا اضافه کنند: هنوز، محصول ما خوب نیست.
تا این قضیه را نفهمیده‌ایم، نباید تظاهر کنیم که فهمیدیم. داشتنِ یک روحیه‌ شکننده در برابر انتقاد، ما را از مولد‌ بودن باز می‌دارد. درواقع، جمله‌ محصول شما خوب نیست، دقیقاً همان چیزی است که ما نیاز داریم در این مرحله بشنویم، چون ممکن است به دنبال آن، بصیرتی برای بهترشدن، بر ما نازل شود.» این کارآفرین موفق در ادامه می‌افزاید: «مسئله‌ دوم، زمانی است که ما شروع به ایجاد مهارت‌ها و عرضه‌ چیزی باارزش کرده‌ایم و عده‌ای قصد دارند، روی اینکه ما خوب نیستیم، پافشاری کنند. آنها دارند چیزی درباره‌ خودشان به ما می‌گویند و خواسته‌ها و نیازهایشان را بیان می‌کنند. این به منزله‌ یک راهنما برای ماست تا توان لیدر بودن و مشارکتمان را به افراد دیگری معرفی کنیم که منظور ما را متوجه شده‌اند و محصول ما را می‌خواهند. متوسل‌شدن به اقلیت مخاطبان همیشگی، به معنای سازش‌کاریِ ما نیست، بلکه یک راهِ رو‌به‌جلو است؛ پس یارانی بیابید که همیشه در رکاب، مشتاق و دارای ذهنی بازند و تا می‌توانید به آنها خدمات بدهید.در این مرحله، خطری که شما را تهدید می‌کند، این است که وقتی ندای طردشدن به گوشتان خورد، ممکن است به این باور برسید که هیچ دستاوردی نداشته‌اید. برعکس، باید بدانید که فقط با مخاطبان اشتباهی هم‌کلام شده‌اید. همین.» وی در پایان صحبت‌هایش می‌افزاید: «سومین مسئله به‌صورت یک‌چرخه کامل به سراغمان می‌آید، چون کاملاً امکانش وجود دارد که ما هنوز خوب نیستیم و افراد کمی هستند که محصول ما را می‌خواهند. ما برای این بخش از بازار، خوب نیستیم. همین. پس واقعیت را می‌پذیریم و از اول شروع می‌کنیم، چون ما هنوز هم به‌قدر کافی، خوب نیستیم. ما به‌قدر کافی ورزیده نشده‌ایم و همدلی دیگران را به‌قدر کافی جلب نکرده‌ایم. ما سبک بازی را به‌قدر کافی، خوب درک نکرده‌ایم. ما به‌قدر کافی از نحوه‌ای که باید مشارکت کنیم، سر درنیاورده‌ایم. هنوز نه؛ دست‌کم برای این مخاطبان. بعدازاین است که ما بهتر می‌شویم.دیریازود، در راهی که برای ایجاد تغییر و انجام کاری افتخارآمیز در پیش گرفته‌ایم، این سه مسئله برای ما به سه‌نقطه عطف تبدیل می‌شوند.»
چگونه می‌توانم در زندگی شغلی‌ام، موفق باشم؟
دقیقاً بدانید که چه کاری قرار است انجام دهید؟ فرض کنید شما یک دوست را به‌صورت تصادفی در آسانسور ملاقات می‌کنید که این توانایی را دارد شانسی برای به‌دست‌آوردن موقعیت شغلی مطلوب در اختیارتان بگذارد. البته این دوست شما خیلی از نظر زمانی وقت ندارد و شما فقط حدود ۳۰ ثانیه تا ۲ دقیقه وقت دارید نظر ایشان را جلب کنید. در این چند ثانیه محدود چه تصویری از خودتان و اهداف شغلی­تان برای وی می‌‌سازید؟ جواب این سؤال، دقیقاً همان کاری است که شما باید بتوانید با آن آینده خود را تغییر دهید: کوتاه، موجز، مؤثر و ارزشمند.
یاد بگیرید چگونه تفویض اختیار کنید؟ هیچ فردی در جهان قادر نیست خودش همه کارها را به‌تنهایی انجام دهد. این مسئله، وقتی در مسیر پیشرفت شغلی قرار می‌گیرید بیشتر نمایان می‌شود. شما باید بدانید کدام کارها را باید خودتان انجام دهید و کدام یک را باید به دیگران بسپارید. کارمندان، همکاران، شرکا تجاری و غیره همه از افرادی هستند که شما می‌توانید به آنها تفویض اختیار کنید.
کاری که می‌ترسید را انجام دهید. در راستای افزایش حد توانمندی‌هایتان (بند قبل) سراغ کاری بروید که از انجام آن ترس دارید. از منطقه راحت خود خارج شوید. اگر می‌ترسید در مقابل جمع سخنرانی کنید، حتماً آن را انجام بدهید. سخنرانی در مقابل جمع برای همه افراد کار راحتی نیست. انجام کاری که از آن می‌ترسید بعضی وقت‌ها می‌تواند خیلی لذت‌بخش باشد. شجاعت خیال‌پردازی را در خود افزایش دهید. به‌منظور رسیدن به موفقیت شما نیازمند رؤیاپردازی و الهام‌گرفتن هستید. در مورد این مطلب که از زندگی چه می‌خواهید با خودتان صادق باشید. ببینید که حقیقتاً دوست دارید در زندگی چه چیزی به دست‌آورید و به چه چیزهایی دست پیدا کنید. به ذهنتان اجازه دهید هرچقدر که دوست دارد بزرگ‌اندیشی کرده و خیال‌پردازی نماید. از شنیدن انتقادات ناراحت نشوید.
به انتقاداتی که به عملکرد شغلی شما می‌شود به چشم بازخورد نگاه کنید. بازخورد یا  تحلیل عملکرد شما از چشم دیگران است. حتی بازخوردهای مغرضانه نیز می‌تواند برای شما پیام‌هایی برای بهبود شرایط شغلی شما داشته باشد، ولی این کاملاً بستگی به نحوه برخورد شما با انتقادات و فرد انتقادکننده دارد.